به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 شهریور 88 [ 21:17]
    تاریخ عضویت
    1387-11-17
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    3,040
    سطح
    33
    Points: 3,040, Level: 33
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    احساس می کنم شوهرموزیاد دوست ندارم طلاقم نمی خوام بگیرم باید چه کن

    [/size][/font]سلام به همه ی دوستان:من در سن 19 سالگی در حین اینکه تازه وارد دانشگاه شده بودم نامزد کردم(البته با توجه به اینکه اصلا تمایل به ازدواج نداشتم)ودر سن 20سالگی عروسی کردیم ودر سن 21 سالگی بچه دار شدیم(باز هم میل من نبود و خواسته ی شوهرم بود)تا اینکه درسم رو با تمام مشکلاتی که داشتم تمام کردم (مشکله مالی نداشتم وتمام مشکلاتم شوهرم بودکه همیشه از هر نظر اذیتم می کرد)والان من 30ساله هستم و11یا 12 سال از زندگی مشترک ما میگذردوفرزند من 9 ساله شده ولی شوهر من دست از لجبازیهایش بر نمی دارد با توجه به اینکه مردی است فوق العاده عصبی "متوقع"ودست به زن.در صورتی که من زنی هستم با نشاط وسرزنده وهر کاری که یک زن باید برای شوهرش انجام بده دریغ نکردم اما متاسفانه درد بزرگی ذ
    بزرگی در سینه دارم که شاید به ظاهر ساده باشد ولی برای من بسیار زجر آور شده که نمی توانم با شوهرم دردودل کنم از هر چی که حرف بزنم بهش بر می خوره و کلی دعوا راه می اندازو همیشه سعی می کنم سکوت اختیار کنم واز در کنارش بودن هیچ لذتی نمی برم واحساس می کنم یه جورایی ازش فراری شدم.و فقط دارم زندگی می کنم فقط برای فرزندم که اونو بزرگ کنم.
    راستی یه مورد رو یادم رفت واون اینه که دعواهای اصلی ما سر خانوادش بود و حساسیت بسیار زیادی نسبت به اون داشتو داره .لطفا منو راهنمایی کنید با این شوهر عصبانی چه کنم؟؟؟؟؟؟؟؟

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 بهمن 90 [ 14:24]
    تاریخ عضویت
    1387-5-17
    نوشته ها
    253
    امتیاز
    5,546
    سطح
    47
    Points: 5,546, Level: 47
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 58 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: احساس می کنم شوهرموزیاد دوست ندارم طلاقم نمی خوام بگیرم باید چه

    یک سر به تایپیکای از قبل نوشته شده بزن خیلی کمکت میکنه

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 خرداد 88 [ 05:57]
    تاریخ عضویت
    1387-8-07
    نوشته ها
    264
    امتیاز
    4,364
    سطح
    42
    Points: 4,364, Level: 42
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 186
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    76

    تشکرشده 81 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: احساس می کنم شوهرموزیاد دوست ندارم طلاقم نمی خوام بگیرم باید چه

    سلام
    خوب خودتون میگید از بحث در مورد خانوادش بدش میاد .خوب در این مورد باهاش بحث نکنید و ببینید از چه موضوعاتی خوشش میاد.در اون موارد باهاش صحبت کنید وباهاش درد دل کنید. خانواده شوهر شما هر جوری که باشن (البته اگر تاثیری روی شوهرتون نذاره) به شما و شوهرتون ارتباطی نداره. گل بی عیب خداست. هیچ مردی بی عیب نیست.پس سعی کنید با آرامش خود مانع عصبانی شدن شوهرتون بشید.در روابط زناشویی هیچ چیزی مهمتر از آرامش زوجین نیست.

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 خرداد 88 [ 06:51]
    تاریخ عضویت
    1387-9-12
    نوشته ها
    226
    امتیاز
    4,353
    سطح
    42
    Points: 4,353, Level: 42
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 30 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: احساس می کنم شوهرموزیاد دوست ندارم طلاقم نمی خوام بگیرم باید چه

    دوست خوبم ورودتون رو به تالار خوش آمد میگم ، خانمی من حس میکنم شما بعد از گذشت این مدت هنوز این حس که به زور ازدواج کردی و بر خلاف میلت رفتارکردی در وجودت از بین نرفته به همین خاطر دید مثبتی اززندگیت نداری سعی کن به زندگیت عشق بورزی به گذشته فکر کردن و حسرت گذشته را خوردن دردی دوانمیکنه جز اینکه اذیتت کنه سعی کن با شوهرت مهربون باشی در مورد مسائلت در وقت مناسب حتما میتونی باهاش صحبت کنی به شرطی صحبتت جنبه غرغر نداشته باشه اگر بیشتر در مورد مشکلاتت بگی بهتر میشه راهنماییت کرد

  5. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    175
    Array

    RE: احساس می کنم شوهرموزیاد دوست ندارم طلاقم نمی خوام بگیرم باید چه

    این وضعیتی که دارید خطرناک است.آیا از اول او را دوست داشته اید و می پتدارید در سن 19 سسالگی براستی توان فکری اندیشه درباره ازدواج را داشته اید؟باید با همسرتان نشسته و سخن بگویید.آنهم خودمانی،جدی و رک و راست و با تمام جرییات آن.بکوشید اگر او بی تابی یا توهین کرد شما ناامید نگردید.
    داشتن سکسی ایده آل او پیش از صحبت جدی با او پیش از صحبت کردنتان،لازم است.مشاوره را فراموش نکنید.احساستان نسبت به او چگونه است،آیا براستی از ته دل دوستش نداشته و از او متنفر گشته و او را چون غریبه ای می بینید؟پاسخ این پرسشهای کلیدی و فنی را بدهید.
    بدرود./

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 شهریور 88 [ 21:17]
    تاریخ عضویت
    1387-11-17
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    3,040
    سطح
    33
    Points: 3,040, Level: 33
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    جوابی برای دوستان خوبم

    با سلام به همه ی دوستان خوبم"
    ممنونم از راهنما یی های شما.گفته بودید بیشتر از مشکلاتم بگم باشه "چشم.
    احساس می کنم با اینکه شوهر دارم وهمیشه در کنارمه ولی خیلی تنهام و اگر هر راهی غیر از طلاق بود ازش جدا می شدم چون خانواده ی من کا ملا با طلاق مخالفند.

    .شوهرم مانع تمام رویاهایی که داشتم شداز جمله سرکار رفتن..........
    شوهرم بیش از حد برای خانواده اش احترام قائله واین باعث ناراحتی من میشه وهمیشه احساس می کنم اگه زمانی بین من و خانوادش حرف وحدیثی بشه هیچ وقت جانب منو نگیره.
    شوهرم یه جورایی می خواد مرد سالاری کنه.
    برای رفتن به بیرون از منزل باهاش ناراحتم:چون نگا هش به همه هست غیر از من.در صورتی که اگه تعریف از خود نباشه همیشه ودر همه جا از زیبایی چهره واندامم مورد تعریف وتمجید هستم.
    شوهرم به خاطر اینکه من زیاد به بیرون از منزل نروم :حتی یک باشگاه ورزشی در منزل برای من درست کرده و مربی گرفته:بابت این کارازش ممنون دار هستم ولی من بهش میگم حالا دیگه به عنوان یه مربی میتونم کار کنم ولی به هر نحوی سنگ جلوی راهم می اندازه(با توجه به اینکه بهتون گفته بودم یک انسان کا ملا با شورو هیجانی هستم).
    شوهرم بسیار سنتی است.(همیشه ودر هر زمانی باید همه چیز سر جای خودش باشه از مرتب بودن منزل"همیشه باید غذا آماده باشه .........در صورتی که من به همه ی اینا توجه زیادی می کنم ولی فقط کافیه یک وعده تا دو وعده غذا حاضری باشه اونوقته که واویلا میشه).
    من اصلا خانواده ی شوهرمو دوست ندارم.(اونم شاید به خاطر طرفداریهای شوهرمه)
    از اینکه سرتونو درد آوردم خیلی عذر می خوام ولی چه کنم که خیلی عاصیم از زندگیم بیزارم و احساس میکنم یه جورایی قربانی شدم برای آسایش دیگران.

  7. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 خرداد 88 [ 06:51]
    تاریخ عضویت
    1387-9-12
    نوشته ها
    226
    امتیاز
    4,353
    سطح
    42
    Points: 4,353, Level: 42
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 30 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: احساس می کنم شوهرموزیاد دوست ندارم طلاقم نمی خوام بگیرم باید چه

    دوست خوبم من در هیچ کدوم از نکات فوق موردی برای این همه ناراحتی شما نمیبینم دوست خوب یک دوری توی این تالار بزنید و مشکلات بچه ها رو مشاهده کنید شاید بهتربتونید تصمیم بگیرید همه اینها به این برمیگرده که شما عاشق زندگیتون نیستید عزیزم شما خودت مادری همون طور که دوست داری فرزندت فردا باهات رفتار کنه به خانواده شوهرت توجه کن عزیزم شما قربانی نشدی و این تفکرات منفی نسبت به زندگیت به خودت بچت و شوهرت صدمه میزنه سعی کن به نکات مثبت زندگیت فکر کنی ، نیمه پر لیوان روببین و بخاط چیزهایی که داری شکر گذار باش یادت باشه
    شکر نعمت نعمتت افزون کند
    کفرنعمت از کفت بیرون کند
    گل بی عیب خداست و هیچ کس بی عیب نیست پس باید در ترازوی وجدانت بسنجی شوهرت مستحق این بی مهری تو هست ؟؟؟؟


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ۱۰ ارزشی که باید به فرزندانتان بیاموزید
    توسط khaleghezey در انجمن مقالات آموزشی روانشناسی کودک
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 23 فروردین 93, 12:50
  2. پیوستگی بین ایمان،عقل،عشق وزیبایی
    توسط ammin در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 تیر 92, 21:47
  3. دوست داشتن دختری که با پسر دیگری است و می گوید مرا دوست دارد
    توسط mehdi1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 آبان 90, 11:29
  4. انتخاب وزیر
    توسط mohajer در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 اردیبهشت 88, 17:16

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.