روز پنجشنبه (22 ژانويه) در پارلمان بوندستاگ آلمان بحث بر سر «اختيارات بيمار» جاري بود. بحث بر سر اين بود که فرد تا چه حد حق دارد در مورد مرگ خويش تصميم بگيرد. در رسانه هاي آلمان نيز اين بحث قديمي داغ بود.
کسي تصادف مي کند و چنان آسيب مي بيند که به حالت اغما مي رود و پزشکان اميد ندارند که او هيچ گاه به هوش آيد. اما او را مي توانند به صورتي تصنعي زنده نگه دارند. قانوني که عنوان آن در آلمان «اختيارات بيمار» است، قرار است تشخيص دهد که پزشکان به تلاش خود براي زنده نگه داشتن چنين کسي ادامه دهند، مگر اين که فرد، طبق روالي که قانون مشخص مي کند، وصيت کرده باشد که خواست او در چنين حالتي مردن است.
مدت ها است که در آلمان در مورد «اختيارات بيمار» بحث جاري است. مدام تاکيد شده است که لازم است به لحاظ قانوني حدود «اختيارات» قاعده مند شود. در برخي کشورها موضوع قاعده مند شده است، از جمله در هلند، انگلستان، اتريش، سوئيس و اکثر ايالت هاي امريکا. بحث در مورد «اختيارات بيمار» بسيار پيچيده است و در مورد آن، همه به سخن درآمده اند؛ فيلسوفان، حقوقدانان، متالهان، پزشکان، جامعه شناسان، سياستمداران و شهروندان عادي.
برخي ها از زاويه حق زندگي وارد بحث مي شوند؛ حق زندگي، در نهايت شامل حق تعيين زمان پايان آن نيز مي شود. حق آزادي، حق تعيين سرنوشت است و جزيي از حق تعيين سرنوشت، «اختيار» بيمار براي مردن است. عده يي ديگر به موضوع از زاويه وظيفه دولت مي نگرند؛ دولت وظيفه دارد از جان شهروند محافظت کند و اين وظيفه، محدودشدني نيست، حتي از طريق وصيت يک فرد که به هر دليل نوشته است نمي خواهد ديگر زنده بماند.
وظيفه پزشک، مبناي يک استدلال و رويکرد ديگر است؛ پزشک موظف است تا جايي که مي تواند از جان بيمار محافظت کند. روا نيست اراده اعلام شده به مرگ، اين وظيفه را مخدوش کند.
اين گونه نيست که کساني که معمولاً بر «آزادي» تاکيد بيشتري مي کنند، بر حق نامحدود فرد براي گزينش مرگ در موقعيتي اضطراري نيز تاکيد کنند و محافظه کاران مثلاً دولت را آخرين مرجع تصميم گير بدانند. از سوي ديگر تنوع نظرات در مورد «اختيارات بيمار» منطبق بر ديدگاه هاي احزاب سياسي نيست.
روزنامه «فلسنسبورگر تاگه بلات» در اين مورد نوشته است؛ «سياستمداران چپ از درخواست هاي دموکرات مسيحي ها حمايت مي کنند. سوسيال دموکرات ها با ليبرال ها بر سر يک طرح قانوني توافق مي کنند و همه از طريق استدلال هاي پرمحتوا کسب اعتبار مي کنند.»
صف بندي ها در مجلس آلمان هنگام بحث بر سر طرح «اختيارات بيمار» همان گونه بود که مفسر «فلسنسبورگر تاگه بلات» نوشته است. سه طرح مطرح بود که برچسب فراکسيوني نداشتند. در نهايت کار به سازش رسيد. در ماه آوريل شور نهايي صورت خواهد گرفت و آلمان پس از شش سال بحث، داراي قانون «اختيارات بيمار» خواهد شد.
در عنوان طرح قانوني مورد بحث در آلمان، عمداً کلمه مرگ گنجانده نشده است. در انگليسي به آنچه آلماني ها آن را Patientenverfںgungen ناميده اند، living will مي گويند و وصاياي بيمار را زير عنوان Advance health care directive مي گنجانند. در اين اصطلاح ها هم از «خواست زندگي» و «مراقبت هاي ويژه» سخن مي رود و اشاره يي به «مرگ» نيست. اين امر اتفاقي نيست. قانون، مبنا را زندگي و تداوم آن مي گذارد. کساني هم که بر حق بيمار در تعيين سرنوشت خود تاکيد مي کنند، اين امر را مي پذيرند.
موضوع بايد براي همه مشخص باشد. همه رسانه ها از اينکه بالاخره مشکل ساماني مي يابد، خرسندند. 14درصد آلماني ها وصيتنامه يي نوشته و در آن در مورد مرگ شان و اينکه بايد با آنان در يک موقعيت اضطراري چه رفتاري شود، نظر داده اند. آنان هنوز نمي دانند تا چه حد به نظر آنان توجه خواهد شد.
روزنامه «زوددويچه تسايتونگ» از قاعده مند شدن موضوع استقبال کرده و نوشته است موضوع به ويژه از زاويه وظيفه پزشکان اهميت دارد. به عقيده مفسر اين روزنامه «قانون اما به تنهايي تکليف پزشکان را روشن نمي کند. آنان در آينده نيز بايد خود را با اين مساله درگير کنند که هنر آنان چه زمان به مرز امکانات خود مي رسد و کجا بايد بيمار را در مردن مشايعت کرد.»
در همه بحث ها و تفسيرهاي اخير بر لزوم روشنگري تاکيد شده است. فرد بايد بداند چه وصيت مي کند و پزشک بايد به او توضيح هاي لازم را بدهد. در بحث ها تاکيد مي شود که کافي نيست کسي وصيتي کند و اين وصيت مثلاً 20 سال بعد هم معتبر باشد.
مي توان گفت سازشي که صورت مي گيرد، پيرامون نحوه تبيين «روشنگري» است. همه مي پذيرند که آزادي و حق تعيين سرنوشت در همراهي با آگاهي است که تحقق مي يابد. «روشنگري» ميان دو قطب سازش ايجاد مي کند؛ دو قطبي که روزنامه «ويسبادنر کوريير» آنها را چنين تبيين مي کند؛ «حق فرد براي تعيين سرنوشت خويش و حق جامعه براي مراقبت از زندگي فرد.»
(روزنامه اعتماد)
منبع؛ دويچه وله
علاقه مندی ها (Bookmarks)