به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 9 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 88
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 اردیبهشت 88 [ 23:58]
    تاریخ عضویت
    1387-10-26
    نوشته ها
    84
    امتیاز
    3,502
    سطح
    37
    Points: 3,502, Level: 37
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 14 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    اول بهش بخندیم، بعدا بهش فکر کنیم!

    ای آنکه این تاپیک را میخوانی:
    سلام
    بدان وآگاه باش که حاجی فیروزیت ژنتیک من، اکنون مرا بر آن داشته که سعی کنم بجای حاجی فیروز سالی یک روز بودن، حاجی فیروزی باشم برای تمام فصول!
    بدینترتیب شد که از همه حاجی فیروزان و شیفتگان ایشان رسما دعوت می کنم مطالب بامزه ، خنده دار و عمیق رو پیدا کنن و اینجا بذارن تا همه استفاده کنیم.
    بله درسته، منظورم طنز هست، نه لودگی و جک و خندیدن بیهوده.
    مخلص و ارادتمند همه
    حاجی فیروزی برای تمام فصول!

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 اردیبهشت 88 [ 23:58]
    تاریخ عضویت
    1387-10-26
    نوشته ها
    84
    امتیاز
    3,502
    سطح
    37
    Points: 3,502, Level: 37
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 14 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اول بهش بخندیم، بعدا بهش فکر کنیم!

    اولین دشت رو خودم خدمتتون تقدیم می کنم:

    اندر حکایت پایان نامه و باقی قضایا
    يک روز آفتابي، خرگوشي خارج از لانه خود به جديت هرچه تمام در حال تايپ بود. در همين حين، يک روباه او را ديد.
    روباه: خرگوش داري چيکار مي کني؟
    خرگوش: دارم پايان نامه مي نويسم..
    روباه: جالبه، حالا موضوع پايان نامت چي هست؟
    خرگوش: من در مورد ايکه يک خرگوش چطور مي تونه يک روباه رو بخوره، دارم مطلب مي نويسم.
    روباه: احمقانه است، هر کسي مي دونه که خرگوش ها، روباه نمي خورند.
    خرگوش: مطمئن باش که مي تونند، من مي تونم اين رو بهت ثابت کنم، دنبال من بيا.
    خرگوش و روباه با هم داخل لانه خرگوش شدند و بعد از مدتي خرگوش به تنهايي از لانه خارج شد و بشدت به نوشتن خود ادامه داد.
    در همين حال، گرگي از آنجا رد مي شد.
    گرگ: خرگوش اين چيه داري مي نويسي؟
    خرگوش: من دارم روي پايان نامم که يک خرگوش چطور مي تونه يک گرگ رو بخوره، کار مي کنم.
    گرگ: تو که تصميم نداري اين مزخرفات رو چاپ کني؟
    خرگوش: مساله اي نيست، مي خواهي بهت ثابت کنم؟
    بعد گرگ و خرگوش وارد لانه خرگوش شدند.
    خرگوش پس از مدتي به تنهايي برگشت و به کار خود ادامه داد.
    در لانه خرگوش، در يک گوشه موها و استخوان هاي روباه و در گوشه اي ديگر موها و استخوان هاي گرگ ريخته بود.
    در گوشه ديگر لانه، شير قوي هيکلي در حال تميز کردن دهان خود بود.ـ

    نتيجه
    هيچ مهم نيست که موضوع پايان نامه شما چه باشد
    هيچ مهم نيست که شما اطلاعات بدرد بخوري در مورد پايان نامه تان داشته باشيد
    آن چيزي که مهم است اين است که استاد راهنماي شما کيست؟!!!!

    ببینم کدوم جوونمردی چراغ دومو روشن می کنه!

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 اردیبهشت 88 [ 23:58]
    تاریخ عضویت
    1387-10-26
    نوشته ها
    84
    امتیاز
    3,502
    سطح
    37
    Points: 3,502, Level: 37
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 14 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اول بهش بخندیم، بعدا بهش فکر کنیم!

    شاهد باشین که چراغ دوم رو هم خودم روشن کردم

    پس از درج مطلب قبلی، حکایت مشابهی از طرف یک شیر برایمان ارسال شد که نسبت به موضوع اول اعتراض داشت و مدعی بود که مطلب اول وارونه عنوان شده. من هم اعتراض ایشون رو در همون صفحه و با همون فونت! که قبلی رو چسبوندم، می چسبونم:

    اندر حکایت چگونگی سلطان جنگل بودن و باقی قضایا...

    یک روز آفتابی شیری در بیرون لانه اش نشسته بود و داشت آفتاب می‌گرفت؛ در همین حال روباهی سر رسید
    روباه: مي‌دوني ساعت چنده آخه ساعت من خراب شده.
    شير : من مي‌تونم به راحتي برات درستش کنم.
    روباه : ولي پنجه‌هاي بزرگ تو فقط اونو خرابتر مي‌کنه.
    شير : نه. بده برات تعميرش مي‌کنم.
    روباه : مسخره است. هر احمقي ميدونه که يک شير تنبل با چنگال‌های بزرگ نمي‌تونه يه ساعت مچی پيچيده رو تعمير کنه.
    شير : البته که مي‌تونه. اونو بده تا برات تعميرش کنم.
    شير داخل لانه‌اش شد و بعد از مدتي با ساعتي که به خوبي کار مي‌کرد بازگشت. روباه شگفت زده شد و شير دوباره زير آفتاب دراز کشيد و رضايتمندانه به خود مي‌باليد.
    بعد از مدت کمي گرگی رسيد و به شير لميده در زير آفتاب نگاهي کرد.
    گرگ : مي‌تونم امشب بيام و با تو تلويزيون نگاه کنم؟ چون تلويزيونم خرابه.
    شير : اوه. من مي‌تونم به راحتي برات درستش کنم.
    گرگ : از من توقع نداری که اين چرند رو باور کنم. امکان نداره که يک شير تنبل با چنگال‌های بزرگ بتونه يک تلويزيون پيچيده رو درست کنه.
    شير : مهم نيست. مي‌خواهي امتحان کني؟
    شير داخل لانه‌اش شد و بعد از مدتي با تلويزيون تعمير شده برگشت. گرگ شگفت زده و با خوشحالي دور شد.

    حال ببينيم در لانه شير چه خبره؟
    در يک طرف شش خرگوش باهوش و کوچک مشغول کارهای بسيار پيچيده بوسيله ابزارهای مخصوص هستند و در طرف ديگر شير بزرگ مفتخرانه لميده است.

    نتيجه :
    اگر مي‌خواهيد بدانيد چرا يک مدير مشهور است به کار زيردستانش توجه کنيد.
    اگر مي‌خواهيد مدير موفق و مؤثري باشيد از هوشمندي و ارتقاء کارکنانتان نهراسيد بلکه به آنها فرصت رشد بدهيد. اين مسأله چيزي از توانمندي‌هاي شما نمي‌کاهد.

  4. کاربر روبرو از پست مفید hajifirooz تشکرکرده است .

    hajifirooz (یکشنبه 14 اسفند 90)

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 19 اردیبهشت 88 [ 21:15]
    تاریخ عضویت
    1387-10-26
    نوشته ها
    233
    امتیاز
    3,814
    سطح
    39
    Points: 3,814, Level: 39
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 34 در 22 پست

    Rep Power
    40
    Array

    RE: اول بهش بخندیم، بعدا بهش فکر کنیم!

    سلام
    جالب بود. ممنون.
    پیروز باشید

  6. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 91 [ 10:54]
    تاریخ عضویت
    1386-12-10
    نوشته ها
    1,675
    امتیاز
    16,606
    سطح
    82
    Points: 16,606, Level: 82
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 244
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,060

    تشکرشده 3,145 در 958 پست

    Rep Power
    187
    Array

    RE: اول بهش بخندیم، بعدا بهش فکر کنیم!

    ممنون

  7. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 89 [ 10:45]
    تاریخ عضویت
    1387-7-15
    نوشته ها
    350
    امتیاز
    4,905
    سطح
    44
    Points: 4,905, Level: 44
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 121 در 55 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اول بهش بخندیم، بعدا بهش فکر کنیم!


  8. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 دی 88 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    3,111
    سطح
    34
    Points: 3,111, Level: 34
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اول بهش بخندیم، بعدا بهش فکر کنیم!

    سلام
    هنگام سحر، خروسی بالای درخت شروع به خواندن کرد و روباهی که از آن حوالی می گذشت به او نزدیک شد.
    روباه گفت: تو که به این خوبی اذان می گویی، بیا پایین ب هم به جماعت نماز بخوانیم.
    خروس گفت: من فقط مؤذن هستم و پیشنماز پای درخت خوابیده و به شیری که آنجا خوابیده بود، اشاره کرد.
    شیر به غرش آمد و روباه پا به فرار گذاشت.
    خروس گفت مگر نمی خواستی نماز بخوانیم؟ پس کجا می روی؟
    روباه پاسخ داد: می روم تجدید وضو می کنم و برمی گردم!

  9. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 19 اردیبهشت 88 [ 21:15]
    تاریخ عضویت
    1387-10-26
    نوشته ها
    233
    امتیاز
    3,814
    سطح
    39
    Points: 3,814, Level: 39
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 34 در 22 پست

    Rep Power
    40
    Array

    RE: اول بهش بخندیم، بعدا بهش فکر کنیم!

    سلام
    چند وقت پیش یکی از دوستانم حکم اخراجش رو نشونم داد. این حکم کمی جالب و عجیب بود. ظاهرا طی زد و خورد بین شرکت مذکور و اداره تامین اجتماعی، سر این بندگان خدا شکسته شده! اما موضوع جالب ، نحوه نگارش متن حکم اخراج بود. از حکمش یک رونوشت گرفته بودم، دیدم بد نیست شما هم بخونید. براتون تایپش کردم اینجا. امیدوارم جالب باشه. ( اسم اشخاص و اسم شرکت حذف شده)

    { به نام خدا

    از: حضرت مستطاب آقا (نام مدیرعامل شرکت) خان، محل ریاست عامل دولت علیه (نام شرکت) و بلاد محروسه
    به: کلیه عوامل و اذناب و متعلقین لشکری و کشوری اعم از خواص و عوام رعایای دولت فخیمه (نام شرکت)
    موضوع: اخراجنامچه و بلکه استخراجنامچه عمومی به جهت جمیع رعایای بلاد محروسه (نام شرکت) از خدمت، و بلکه نفی بلد عام
    حضرت آقا (نام مدیرعامل شرکت)خان چنین حکم فرمودند در یوم ... شهر شهریور سنه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی:
    و اکنون خبردار شدیم که اداره تامینات اجتماعی عاما و ادارجات نمره ... خاصا که پرونده خدمتی کلیه رعایای دولت فخیمه (نام شرکت) در آن متشکل و موجود بوده است، طی حکمی دولت علیه را محکوم و موظف به پرداخت حدود پنج و نیم کرور تومان زر سرخ نموده اند بجهت برخی دلایل.
    سیاهه حکم فوق به خدمت ما عرضه و به رویت ما رسید. ظاهرا محاسبان دیوان ادارجات تامین نمره ... در امر محاسبات اشتباه نموده و چرتکه و چوب خط مورد استفاده را معوج بکار گرفته ، علیرغم معافیت ماده 103 دولت فخیمه ، معادل یکدهم عشر مشمول سهم رعیت و سهم بیمه بیکاری را طلب نموده اند علاوه بر دو دهم عشر سهم دولت علیه. مفتیان اداره نمره ... نیز بر سیاهه محاسبه مذکور حکم تائید نهاده و آن را بدون انجام تشریفات مرسومه به حضور موفورالنورمان ابلاغ نموده اند.
    فلذاست که من الیوم ... شهر شهریور سنه یکهزار و سیصدو هشتاد و هفت خورشیدی چنین امر فرمودیم :
    وفور و بلکه حضور هر یک از رعیت جیره خوار آستان دولت فخیمه (نام شرکت) در ممالک محروسه تحت فرمان دولت فخیمه ممنوع، رخت و خلعت خدمت از بر و دوش خسته همه خادمان مسلوب و همگی از افتخار ادامه خدمت در دستگاه علیه محروم اعلام می گردند الی الابد.
    مخالفت با این امر بای نحو کان اسباب پیگردی و تشدید عقوبت خاطیان و خالفین تا هفت پشت و هفتاد نسل را منجر خواهد بود.
    بر هریک از رعیت که این حکم حکومتی را بلاواسط یا بواسطه شنیده تکلیف است تا بر این امر مقدر گردن تسلیم فرو نهاده بلکه درنگ جایز ندانسته خویش را و اهل و عیال و خاندان خویش را علی قدر حال به این حکم محکوم دانسته و عمل به آن را عینا انجام فرائض یومیه بر خویش و خواندان خویش واجب و راست دارد.
    امر فرمودیم در جهت تسهیل انجام حکم قدر وافری سماق بجهت مکیدن رعیت مسبوق به خدمت به داخل ممالک محروسه وارد نمایند تا پس از اخراج به مکیدن آن مشغول شوند.
    به جهت محکم کاری دستور داده ایم تا کشکدان های به حجم متناسب با جهاز هاضمه رعیت تفکیکا و به نام تهیه به رعیت مسبوقه مفتخرا اعطا گردد به لحاظ خوش خدمتی ایشان.
    همچنین علاوه بر زیان شش کرور تومانی پارینه خزانه، آنچه در خزانه یافت شد به قدر یک خروار پشم نزده بود که امر فرمودیم آن را نیز فی مابین رعیت مسبوقه متساویا تقسیم نمایند و ایشان را باید تا بعنوان دریافت چنین مواجب پایان خدمت به حظ وافر و طیب خاطر نایل آمده اظهار خشنودی و شنگلی نمایند.
    فلذا بر شما رعیت مسبوقه است که کشکدان ها در یدی و سهام پشم در ید دیگر به هرکجای که خواهید روانه گردید خارج از بلاد محروسه مورد حکومت دولت فخیمه (نام شرکت) ، وگرنه هرکس ظرف خامس یوم من الیوم اقدام به دریافت مواجب و خروج از ممالک ننماید، نسبت به حقوق خود قدغن ، از بلاد به زور و گردن کلفتی شرطگان تبعید، به انواع فلک و کتک و مظلمه دیگر تهدید و به اشد نحو سیاست خواهد شد.
    نسخ رونوشتی از این حکم مکتوب به گیرندگان دیگر از جمله اداره نمره ... تامینات اجتماعی، وزارت کار و امورات اجتماعی، دفتر ریاست جمهوری، دبیرخانه مجلس شورای اسلامی ، دبیرخانه سازمان بازرسی کل کشور و برخی روزنامجات و تلفیزیون و برخی افراد دیگر علنا و خفیا اعلان گردیده است.
    بر رعیت مسبوقه است تا با دریافت کشکدان مخصوصه که ضمیمه همین حکم است ضمن مراجعه به طبقه مربوطه ادارجات کار نسبت به شکایت علیه حکم مذکور اقدام تا با رعایت تشریفات اداری به اداره نمره ... تامینات اجتماعی ارجاع تا نسبت به دریافت خدمات بیمه بیکاری و سایر مزایای آن اداره محظوظ و مستفیض گردند.
    مرقوم و توشیح گردید به قلم پر حکم آقا (نام مدیرعامل)
    رئیس کل اداره جات دولت فخیمه (نام شرکت) و رئیس کل هیات مدیره ممالک محروسه فی یوم ...شهر... سنه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی


    ترجمه به فارسی امروزی:
    بنام خدا
    حکم اداری شماره ... تاریخ .../6/87
    همکار گرامی سابق، جناب آقای/سرکار خانم
    ضمن سپاس از خدمات صادقانه و بی دریغ شما همکار گرامی در راه اعتلای شرکت ، و ضمن تشکر از حضور شما در روند دستیابی به یکی از بزرگترین و پیشرفته ترین فن آوری های مورد تحریم که برای اولین بار در ایران و بلکه جهان اتفاق افتاده است – فن آوری .... - و مکررا به تائید رسانه های جمعی و کارشناسان محترم و متخصص سازمان های مربوطه از جمله دفتر ... رسیده است ، جنابعالی از ../6/1387 از خدمت اخراج می باشید.
    امید است در هرکجا که باشید در سایه الطاف ایزد منان بسر برید و هو الرزاق.

    با تقدیم احترام و تشکر مجدد
    مدیرعامل
    و عضو هیات مدیره شرکت ... }

    پیروز باشید

  10. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 دی 88 [ 21:55]
    تاریخ عضویت
    1387-1-25
    نوشته ها
    313
    امتیاز
    6,373
    سطح
    52
    Points: 6,373, Level: 52
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 177
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    105

    تشکرشده 114 در 77 پست

    Rep Power
    49
    Array

    RE: اول بهش بخندیم، بعدا بهش فکر کنیم!


  11. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 19 اردیبهشت 88 [ 21:15]
    تاریخ عضویت
    1387-10-26
    نوشته ها
    233
    امتیاز
    3,814
    سطح
    39
    Points: 3,814, Level: 39
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 34 در 22 پست

    Rep Power
    40
    Array

    RE: اول بهش بخندیم، بعدا بهش فکر کنیم!

    سلام

    { شهر هرت !

    شهر هرت جايي است که اول ازدواج مي کنند بعد همديگر رو مي شناسن
    شهر هرت جايي است که همه بَدَ ن مگر اينکه خلافش ثابت بشه
    شهر هرت جايي است که دوست بعد از شنيدن حرفات بهت مي گه: دوباره لاف زدي؟؟
    شهر هرت جايي است که بهشتش زير پاي مادراني است که وقتی برای زندگي و فرزند و همسر ندارند
    شهر هرت جايي است که درختا علل اصلي ترافيک ا ند و بريده مي شوند تا ماشينها راحت تر برانند
    شهر هرت جايي است که کودکان زاده مي شوند تا عقده هاي پدرها و مادرهاشان را درمان کنند
    شهر هرت جايي است که شوهر ها انگشتر الماس براي زنانشان مي خرند اما حوصله 5 دقيقه قدم زدن را با همسران ندارند
    شهر هرت جايي است که همه با هم مساويند و بعضي ها مساوي تر
    شهر هرت جايي است که براي مريض شدن و پيش دکتر رفتن حتماْ بايد پارتي داشت
    شهر هرت جايي است که با ميلياردها پول بعد از ماهها فقط مي توان براي مردم مصيبت ديده چند چادر برپا کرد
    شهر هرت جايي است که خنده عقل را زائل مي کند
    شهر هرت جايي است که مردم سوار تاکسي مي شن زود برسن سر کار تا کار کنن وپول تاکسيشونو در بيارن
    شهر هرت جاييه که نصف مردمش زير خط فقرن اما سريالاي تلويزيونيشو توي کاخها مي سازن
    شهر هرت جايي است که 2 سال بايد بري سربازي تا بليط پاره کردن ياد بگيري
    شهر هرت جايي است که همه با هم خواهر برادرن اما اين برادرا خواهرا وقتی همدیگر رو نگاه مي کنن ياد تختخواب مي افتن
    شهر هرت جايي است که گريه محترم و خنده محکومه
    شهر هرت جايي است که هرگز آنچه را بلدي نبايد به ديگري بياموزي
    شهر هرت جايي است که همه شغلها پست و بي ارزشند مگر چند مورد انگشت شمار
    شهر هرت جايي است که دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و ... است
    شهر هرت جايي است که وقتي مي خواي ازدواج کني 500 نفر ر و دعوت مي کني و شام مي دي تا برن و از بدي و زشتي و نفهمي و بي کلاسي تو کلي حرف بزنن
    شهر هرت جايي است که هرگز نمي شه تو پشت بومش رفت مگر اينکه از يک طرفش بيفتي ..
    شهر هرت جايي است که .......
    خدايا اين شهر چقدر به نظرم آشناست }

    پیروز باشید

  12. کاربر روبرو از پست مفید sedmammad تشکرکرده است .

    sedmammad (یکشنبه 14 اسفند 90)


 
صفحه 1 از 9 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.