به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: عشق

  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 بهمن 90 [ 14:24]
    تاریخ عضویت
    1387-5-17
    نوشته ها
    253
    امتیاز
    5,546
    سطح
    47
    Points: 5,546, Level: 47
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 58 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عشق

    در آغاز تنها عشق بود. حتی زندگی و پیدایش شما بر روی این کره ی خاکی نیز برخاسته از عشق است . این عشق بوده است که در یک لحظه مرد و زنی را آنچنان به سوی هم جذب کرده است تا از تلفیق و اتحاد عاشقانه ی بدن آن ها بذر شما متولد گردد.....


    هر چه عشق و شور زندگی بیشتری از خود ابراز کنید برای دیگران نیز بیشتر مقاومت ناپذیر خواهید شد و آن ها دیگر نخواهند توانست شما را نادیده بگیرند....

    عشق به مراتب بزرگتر و فراتر از جاذبه ی فیزیکی و جسمانی ای است که نسبت به شخص دیگری در خود احساس می کنیم ....

    زندگی با عشق مستلزم جرات شهامت و تهور روحی بزرگی است..


    عشق همان چیزی است که به شما امکان می دهد بارها و بارها متولد شوید .

    عشق ، ویژگی یا کیفیتی نیست که برخی با آن زاده شده اند اما برخی دیگر محکوم هستند تا پایان عمر بدون آن سر کنند .

    هنگامی که منتظرید دیگران هیجان را به زندگی شما بازگردانند ، برای تولید عشق و شور و نشاط به آنان وابسته می شوید و تماس خود را با منبع عشق درون خود از دست می دهید.


    عشق و شور زندگانی را از درون خودتان جست و جو کنید . سرزندگی و زنده بودن را تنها از درون خودتان جویا شوید.

    آنان که از خود عشق ساطع می کنند ، با عشق زندگی می کنند و با عشق نیز نفس می کشند دیگران را به سمت خود می کشانند.

    هر چه بیشتر عشق و شور زندگی را از خود ابراز کنید ، برای دیگران مقاومت ناپذیر تر خواهید شد و آن ها کمتر می توانند شما را نادیده بگیرند.

    هر کاری انجام می دهید آن را با تعهد انجام دهید.

    عاشق هر که هستید ، با وفاداری به او عشق بورزید.

    هر انتخابی که می کنید به آن پایبند باشید.

    هرگز اجازه ندهید ترس شما را به " بی تفاوتی " سوق دهد.

    به گونه ای از عشق و شور خود مراقبت و پاسداری کنید که گویی گرانبها ترین دارایی شماست به گونه ای از آن دفاع کنید که گویی عزیزترین دوست و رفیق شماس آن گاه خواهید دید که زندگی با لطف و محبت ، زیبایی ، رحمت ، شادی ، نشاط و شور و سرزندگی به شما پاسخ خواهد داد.

    خود را به لحظه اکنون بسپار و امکانات آن را در خود راه بده .

    تصویر ذهنی خود را از آن چه باید باشد رها کن.

    تعابیر ، پیش فرض ها و پیش داوری های خود را رها کن.

    دست از کنترل وقایع و رویدادها بردار و آن ها را به حال خود رها کن. رها کن

    حال شرایطی فراهم آورده ای تا اعجاز در آن ظهور کند
    حال دریچه ای گشوده ای تا ناشناخته ها امکان ورود پیدا کنند
    حال در قلب خود جایی برای عشق و شور زندگی باز کرده ای.



    آخرین بار که به عشق و شور زندگی نهفته در وجود خود اجازه دادید تا بیرون آید و کمی بازیگوشی کند کی بود؟
    آخرین باری که از بازی با بچه هایتان به همان اندازه ی آنها لذت بردید ، کی بود؟
    آخرین باری که از زنده بودن خود به هیجان آمدید کی بود؟

    نگران نباشید دیگران درباره شما چه فکر می کنند عاشق باشید ، با شور و حال زندگی کنید . خودتان باشید.


    عشق ماندگار هرگز بر جاذبه ی جسمانی میان شما و معشوق که همواره در حال تغییر است متکی نیست.


    منتظرنمانید عشق شما را پیدا کند
    زمین حاصلخیزی بیافرینید تا بذر عشق به سادگی در آن جوانه زند و رشد کند
    خود را تمام و کمال و تا آن جا که در توان دارید با صداقت تمام به رابطه تان متعهد و پای بند کنید
    قدرت تعهد بذر عشق میان شما و معشوق را آبیاری خواهد کرد و به آن این امکان را خواهد داد تا در قلب شما به بار بنشیند.

    کارتان را با عشق انجام دهید
    با شکر و قدردانی تمام به سر کار بروید
    و با عشق و شور تمام به آن دل بدهید
    این یگانه شغل و تنها وظیفه اصلی شما بر روی زمین است
    اینکه عشق بورزید . می توانید آن را هر زمان یا در هر کجا نیز انجام دهید.
    هرگاه خود را با تمامی وجود وقف لحظه لحظه ی شغل ، کار و نیز زندگی تان کنید . آن گاه موفقیت و دستیابی واقعی را تجربه خواهید کرد و رضایت و اقناع حقیقی را احساس خواهید نمود

    ایمان تنها زاده ی عشق و شور زندگی است.


    شکوه و جلال جهان هستی را نظاره کنید و شکوه و جلال خود را به یاد آورید.
    هرگاه به خود اجازه دهید تا هستی و آفرینش را با تمامی شکوه و عظمت آن حقیقتا نظاره کنید، آن گاه به قطعیت اقتدار ، زیبایی و عشق و شور زندگی در خودتان پی خواهید برد زیرا شما نیز بخشی از همین شکوه و عظمت هستید.
    گویی آفریدگار هستی به شما می گوید : من تو را دوست دارم . من عاشق تو هستم . به همین دلیل این همه زیبایی ها را برای تو آفریده ام.


    منبع:کتاب عشق و شور زندگی از بار بارا دی انجلیس.

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق

    سبکی از عشق به من می رسد. نه از احساسات : از عشق.
    سالها طول کشید تفاوت میان احساسات و عشق را در یابم : تقریبا هیچ . یک ورطه . احساسات به مالیخولیا مربوط می شود . دیر یا زود به دام مالیخولیا می افتد . احساس و مالیخولیا وقتی به وجود می آیند که ما خود را بر خود ترجیح می دهیم . مالیخولیا و احساس از یک خودپسندی پرشور یا بی حال به وجود می آیند . احساس هم مانند مالیخولیا بی پایان است . احساس هم مانند مالیخولیا می چسبد ‚آویزان می شود ‚ چنگ می اندازد ‚ می آمیزد . عشق می برد ‚ قطع می کند رها می سازد و پرواز می کند . با احساس من به خود می آویزم . با عشق من از خود کنده می شوم
    ...

    از یک وبلاگ نوشتم اما نامش را فراموش کردم

  3. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 بهمن 90 [ 14:24]
    تاریخ عضویت
    1387-5-17
    نوشته ها
    253
    امتیاز
    5,546
    سطح
    47
    Points: 5,546, Level: 47
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 58 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق

    ما همه نیازمند عشقیم.عشق بخشی از سرشت انسانی است به همان اندازه ی خوردن نوشیدن و خفتن. گاهی به هنگام تماشای یک غروب زیبا خود را کاملا تنها می یابیم و می اندیشیم"این زیبایی اهمیت ندارد چون کسی را ندارم تا در این زیبایی با او سهیم شوم."
    در چنین مواقعی باید بپرسیم:"چند بار نثار کردن عشقمان را از ما خواسته اند و ما امتناع کرده ایم؟ چند بار از نزدیک شدن به کسی و گفتن آن که دوستش داریم ترسیده ام؟
    از تنهایی حذر کنید.به اندازه خطرناکترین داروهای مخدر خطرناک است.اگر غروب دیگر برای شما معنایی ندارد فروتن باشید و به جستجوی عشق برخیزید.بدانید که همچون بقیه ی برکت های روحانی هر چند بیشتر حاضر به بخشش باشید بیشتر دریافت میکنید.
    کتاب مکتوب اثر پائولو کوئلیو

  4. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 بهمن 90 [ 14:24]
    تاریخ عضویت
    1387-5-17
    نوشته ها
    253
    امتیاز
    5,546
    سطح
    47
    Points: 5,546, Level: 47
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 58 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق

    يك بار دختري حين صحبت با پسري كه عاشقش بود، ازش پرسيد
    چرا دوستم داري؟ واسه چي عاشقمي؟
    دليلشو نميدونم ...اما واقعا"‌دوست دارم
    تو هيچ دليلي رو نمي توني عنوان كني... پس چطور دوستم داري؟
    چطور ميتوني بگي عاشقمي؟
    من جدا"دليلشو نميدونم، اما ميتونم بهت ثابت كنم
    ثابت كني؟ نه! من ميخوام دليلتو بگي
    باشه.. باشه!!! ميگم... چون تو خوشگلي،
    صدات گرم و خواستنيه،
    هميشه بهم اهميت ميدي،
    دوست داشتني هستي،
    با ملاحظه هستي،
    بخاطر لبخندت،
    دختر از جوابهاي اون خيلي راضي و قانع شد
    متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناكي كرد و به حالت كما رفت
    پسر نامه اي رو كنارش گذاشت با اين مضمون
    عزيزم، گفتم بخاطر صداي گرمت عاشقتم اما حالا كه نميتوني حرف بزني، ميتوني؟
    نه ! پس ديگه نميتونم عاشقت بمونم
    گفتم بخاطر اهميت دادن ها و مراقبت كردن هات دوست دارم اما حالا كه نميتوني برام اونجوري باشي، پس منم نميتونم دوست داشته باشم
    گفتم واسه لبخندات، براي حركاتت عاشقتم
    اما حالا نه ميتوني بخندي نه حركت كني پس منم نميتونم عاشقت باشم
    اگه عشق هميشه يه دليل ميخواد مثل همين الان، پس ديگه براي من دليلي واسه عاشق تو بودن وجود نداره
    عشق دليل ميخواد؟
    نه!معلومه كه نه!!
    پس من هنوز هم عاشقتم
    عشق واقعي هيچوقت نمي ميره
    اين هوس است كه كمتر و كمتر ميشه و از بين ميره
    "عشق خام و ناقص ميگه:"من دوست دارم چون بهت نياز دارم
    "ولي عشق كامل و پخته ميگه:"بهت نياز دارم چون دوست دارم

  5. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 بهمن 90 [ 14:24]
    تاریخ عضویت
    1387-5-17
    نوشته ها
    253
    امتیاز
    5,546
    سطح
    47
    Points: 5,546, Level: 47
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 58 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق

    عشق چیست؟
    عشق به سان نقصی در وجود شماست آزارتان نمیدهد باور است.
    عشق به سان از دست دادن وگذشتن از یک فرصت است چون زمان مناسب آن هنوز فرانرسیده شکیبایی است.
    عشق به سان انجام دادن کارست چون میدانید دیگری دوست دارد درک متقابل است.
    عشق به سان فرصتی دوباره است تا بتوانید گذشته ها را مرور کنید دقت است.
    عشق به سان ادای عبارتی به موقع است تا دلخوریها را به خنده تبدیل کند سرگرم کننده است.
    عشق به سان شنیدن این جمله است""بایست تا جانت را بگیرم"" تمایل است.
    عشق به سان برسی میزان صدمه ای است که به سالن منزلتلن وارد امده و درک اینکه فعل و انفعالات انسانی در جای خانه اثر میگذارد رها کردن است.
    عشق به سان دیدن قضایا از دریچه چشم معشوق است حقیقت است.عشق به سان دانستن زمن مناسب واهمین ندادن به ان است سرخوشی است.
    عشق به سان آن است اگر مجبور به رفتن هستید وبه معشوق میگویید که خوابش را بهم نخواهیید زد از دهانش بشنوید دوست دارد با صدای شما از خواب بیدار شود ملایمت و انعطاف است.
    عشق به سان پرید از خواب در نیمه شب به یاد معشوق است خیال پردازی است که به واقعیت میپیوندد.
    عشق به سان نایل آمدن به این درک است که چرا از سال ها قبل تپش قلب خود را احساس میکردید واقع بینی است.
    عشق به سان 2 فردیست که در سایه یکدیگر قدم برمیدارند صمیمیت و نزدیکی است.عشق به سان دادن محبوب ترین متعلقات به معشوق است اعتماد و اطمینان است.
    عشق به سان دادن وازه خداحافظی و اطمینان از ان است که دوباره برمیگردید اعتقاد است.
    عشق به سان باز کردن در کمد لباس ها و روبه رو شدن با لباس های تغییر رنگ داده شده است سازگاری است.
    عشق به سان نشستن پشت پنجره نگاه کردن به اطراف و یادآوری خودتان در روزگذشته است تامل است.
    عشق به سان شنیدن پیشبینی هوا در شب زمستانی و طوفانی است که با آرزوی دیدن معشوق توام می شود تنهای است.
    عشق به سان داستانها است که هرگز به زبان اورده نخواهد شد شخصی است.

  6. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 بهمن 90 [ 14:24]
    تاریخ عضویت
    1387-5-17
    نوشته ها
    253
    امتیاز
    5,546
    سطح
    47
    Points: 5,546, Level: 47
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 58 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق

    به عشق باید بال و پر داد


    روزگاری دختری تنها در جنگلی زندگی میکرد که در نهایت درماندگی به دنبال عشق بود.
    روزی درحالی که در جنگل قدم میزد 2 پرندا آواز خوان نیمه جان را پیدا کرد که از گرسنگی به شدت ضعیف شده و در حال مرگ بودند.
    دخترک پرنده ها را به خانه اش برد و انها را داخل قفسی قرار داد.
    سپس با عشقو محبت برایشان دانه و آب ریخت پرندگان از طریق دانه خوردن روز به روز قوی تر شدند
    آنها به جبران محبت دخترک هر صبح اوازی فوق العاده و گوش نواز سر میدادند و روز او را شاد میکردند.
    دختر نیز روز به روز به پرندگان علاقه بیشتری پیدا میکرد و به وجود انها وابسته می شد او هرگز نمیتوانست دوری انها را تحمل کند و می خواست تا ابد صدای اواز های ان 2 گوش های او را نوازش دهند.
    روزی دخترک پس از دانه ریختن داخل قفس پرنده ها فراموش کرد در قفس را ببندد پرنده بزرگتر و قوی تر از فرصت استفاده کرد و از قفس گریخت.
    در حالی که پرنده بالای سر دخترک پرواز میکرد دختر با نگرانب او را نگاه میکرد و دل توی دلش نبود دخترک از اندیشه فرار پرنده و از دست دادن همیشگی آن آنچنان نگران و وحشت زده شده بود که وقتی پرنده دوباره به او نزدیک شد دخترک با تمام قدرت خود بالا پرید ان را داخل مشت خود گرفت.
    او از ترس از دست دادن پرنده محکم او را در دست گرفته بود و در همان حال از به دست اوردن دوباره آن قلبش از خوشحالی میتپید. ولی ناگهان احساس کرد پرنده داخل دستش حرکت نمیکند. در کمال تعجب مشت خود را باز کرد و توجه شد پرنده به علت فشار بیش از حد دست او مرده است.
    عشق مفرط او به پرنده باعث مرگ آن شد.
    در همان حال دخترک متوجه شذ پرنده دیگر دیوانه وار داخل قفس پر و بال میزند و میخواهد از داخل قفس آزاد شود دخترک که از فرط غم و اندوه بابت از دست دادن پرنده دیگر دیوانه شده بود فورا به سرتغ قفس رفت و در آن را باز کرد تا پرنده اسیر به هر کجا میخواهد پرواز کند او دیگر نگران از دست دادن او نبود فقط میخواست پرنده باز مانده خوشحال شود و رضلیت پرنده از هر چیز دیگری برایش مهم تر و با ارزش تر بود.
    پرنده پس از آزاد شدن از قفس ابتدا کمی در هوا پرواز کرد و بعد ناگهان به دخترک نزدیک و نزدیک تر شد سپس به آرامی روی شانه های دخترک نشست.
    او برگشته بود و شیرین ترین آواز خود را سر داده بود شیرین ترین آوازی که دخترک تا به حال شنیده بود دخترک درس ارزشمندی از آن گرفت.

    [color=#800000]آری سریع ترین شیوه برای از دست دادن عشق ان است که بیش از حد آن را محکم نگه دارید و در جهت حفظ کردنش خود را به آب و آتش بزنید. در حالی که بهترین شیوه برای حفظ عشق بال و پر دادن به آن است![/color]


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.