سلام
عزیزان از اینکه اینجا پیش آدمای با تجربه ای هستم خوشحالم.
من نزدیک یه دو سه ماهه با دختری تو نت آشنا شدم اونم تو یه سایت!
ارنباط ما میل بود و اصل ارتباط ما واسه صحبت از مشکلات هم دیگه شروع شد.
ما تا تقریبا یه ماه پیش همه چیز همو می دونستیم ولی فقط میل بود و اون از بلاهایی که دوست پسرش سرش ماورد بیشتر گله داشت! به خیانت ها و بی توجهی ها و...
اون عاشق دوست پسر نامردش بود و هست! اما می دونه نمی تونه باش ازدواج کنه مگه اینکه معجزه بشه!
از یه ماه پیش با اس ام اس اون رابطمون تلفنی شد! ما به مرور خیلی به هم وابسته شدیم و آروم آروم از زندگیه مشترک حرف می زدیم و می زنیم! ما تمام اخلاق هامونو تو زندگی و حتی تملایلات جنسی مونو بیان کردیم و خیلی زیاد با هم جوریم! اون نقص های منو و من نقص های اونو پر می کنم!و خیلی خیلی زیاد تفاهم داریم و از اونجا که تا 1 هفته پیش قصدی نداشتیم دلیلی برای دروغ وجود نداشت! ما خونوادگی هم جوریم چه فرهنگ چه از لحاظ مالی و... فقط تو یه شهر نیستیم اون تو تهرانه که اتفاقا ماهم قراره بیایم تهران زندگی کنیم.
من دانشجو ی برق قدرتم و اون بیو تکنولوژی!
من بعد اینکه دیدم این دختر تقریبا تمامیه ایده آل های منو داره و اونم همین حرفو صادقانه و با دلیل بهم زد احساس می کنم عاشقش شدم! البته من قبل ارتباط تلفنیش هم بش علاقه داشتم ولی الان...
اون به من گفت خیلی دوسم داره اما عاشقم نیست گفت نمی تونه عشق 2 سالشو یه شبه کنار بزاره! ولی داره سعی می کنه و قراره بعد امتحانات ترم بره مشاوره ببینه اگه واقعا با دوست پسر قدیمش به جایی نمی رسه (تفاهم نداره یا زندگیه مشترک با اون مشکل پیدا می کنه) کنارش بزاره و به زندگی با من فک کنه البته ما می دونیم با تلفن و حرف زدن هرچند صادقانه و چند هزار اس ام اس هم نمیشه شناخت پیدا کرد و اگه اون، دوست پسر قدیمشو کنار بزاره چند بار همو ببینیم! و شناختمون کامل بشه!
من عاشق قیافش نشدم هرچند قیافه ی زیبایی هم داره اما من عاشق شیوه ی زندگیش اخلاقیاتش و روحیات و صداقت بی حدش شدم! ما کنار هم نبودیم که عاشق اندام و تیپ قیافه ی هم بشیم و من خودمو جلوش عوض نکردم که جذبش کنم و اون چون مثه من به ازدواج فک نمی کرد اینکارو نکرده و الان با شخصیت واقعیه هم آشنا شدیم! این دختر اول دختر زندگیم نیست و من دخترهای زیبایی از نزدیک خیلی بیشتر از این دختر بهم ابراز علاقه کردن اما من هیچ علاقه ای بشون نداشتم و بعده نهایت چند هفته ردشون کردم ولی این یه چیز دیگست من عاشق تفکر، اخلاق و... شدم، نه قیافه و پولو رشته و ...
وقتی بم اس ام اس میده قلبم به لرزه درمیاد و فقط دوست دارم موقعه حرف زدن صداشو بشنوم و شبا به یادش می خوابم(البته بعد خدا).
اما جفتمون به احساس من شک داریم چون مدتش کم بوده و اونم دورادور حالا می خوام شما بگید عاشقم یا نه؟
چطوری بفهمم واقعا عاشقشم؟
یکی بود یکی نبود.
زیر این گنبد کبود
یه غریبه دلو جونمو ربود
ایبنجوری نگام نکن گل یاس مهربون
اون غریبه خودتی
هستیم باهام بمون.
علاقه مندی ها (Bookmarks)