به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 شهریور 91 [ 18:32]
    تاریخ عضویت
    1387-2-12
    نوشته ها
    292
    امتیاز
    7,139
    سطح
    55
    Points: 7,139, Level: 55
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    157

    تشکرشده 160 در 86 پست

    Rep Power
    0
    Array

    داستان نفرت...

    بوي بد نفرت

    معلم يک مدرسه ، به بچه هاي کلاس گفت که مي خواهد با آنان بازي کند او به آنان گفت که فردا هر کدام ، يک کيسه ي پلاستيکي بر دارند و درون آن ، به تعداد آدمهايي که از آنان بدشان مي آيد ، سيب زميني بريزند و با خود به کودکستان بياورند . فردا بچه ها با کيسه هاي پلاستيکي به کودکستان آمدند . در کيسه برخي 2 ، برخي 3 ، برخي تا 5 سيب زميني بود معلم به بچه ها گفت : تا يک هفته هر جا که مي روند پلاستيک هاي خود را ببرند . روزها به همين ترتيب گذشت ، کم کم بچه ها شروع به شکايت از بوي ناخوش سيب زمينيهاي گنديده کردند به علاوه آنهايي که سيب زميني بيشتري در کيسه خود داشتند از حمل بار سنگين خسته شده بودند ، پس از گذشت يک هفته بازي سرانجام تمام شد و بچه ها راحت شدند . معلم از بچه ها پرسيد « از اينکه سيب زميني ها را يک هفته با خود حمل مي کرديد چه احساسي داشتيد ؟ »

    بچه ها از اينکه مجبور بودند سيب زميني هاي بدبو و سنگين را همه جا با خود ببرند شکايت داشتند آنگاه معلم ، منظور اصلي خود را از اين بازي چنين توضيح داد : « اين درست شبيه وضعيتي است که شما کينه ي آدمهايي که دوستشان نداريد را در دل خود نگاه مي داريد و همه جا باخود مي بريد ، بوي کينه ، نفرت قلب شما را فاسد مي کند و شما آن را همه جا با خود حمل مي کنيد ، حالا که شما بوي بد سيب زميني رافقط براي يک هفته نتوانستيد تحمل کنيد پس چطور مي خواهيد بوي بد نفرت را براي تمام عمر در دل خود تحمل کنيد ؟ »

  2. کاربر روبرو از پست مفید mohajer تشکرکرده است .

    mohajer (چهارشنبه 10 تیر 88)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 اسفند 89 [ 12:53]
    تاریخ عضویت
    1387-8-01
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    4,483
    سطح
    42
    Points: 4,483, Level: 42
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    69

    تشکرشده 73 در 47 پست

    Rep Power
    66
    Array

    RE: داستان نفرت...

    خيلي زيبا و آموزنده بود.مرسي مهجر جان.

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 فروردین 88 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1387-10-03
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    3,076
    سطح
    34
    Points: 3,076, Level: 34
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: داستان نفرت...

    به امید روزی که قلبامون خالی از کوچکترین کینه ای باشه


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ترس های مبهم و استرس
    توسط مدیرهمدردی در انجمن اضطراب و استرس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 31 خرداد 92, 12:37
  2. داستان غم زندگیه من
    توسط پدربزرگ در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 23 تیر 91, 11:05
  3. داستان زندگی کارافرین برتر کشور..احد عظیم زاده
    توسط بهار.زندگی در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 14:49
  4. نقش ورزش در کاهش استرس(مدیریت استرس)
    توسط keyvan در انجمن تاثیر متقابل ورزش و روان
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 21 فروردین 88, 10:57
  5. داستانی از عشق (داستان کوتاه)
    توسط هوشیار در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 شهریور 87, 17:12

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.