به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 80
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 تیر 89 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1387-1-14
    نوشته ها
    140
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    باهام حرف بزنید...

    سلام بچه ها
    خیلی احساس درماندگی می کنم، واقعا نیاز دارم که باهام حرف بزنید...
    5 ماه ازشروع زندگی مشترک ما می گذرد و ما برای چندمین بار است که به مشکل می رسیم. تمام میلم را برای ادامه زندگی از دست داده ام. دیگر هیچ احساس علاقه ای به همسرم ندارم (فقط دلم برایش می سوزد!)

    چند وقت پیش سر یک کارت سوخت ناقابل دست رویم بلند کرد که جریانش را همین جا مطرح کردم
    اینبار هم سر این موضوع دعوایمان شد که دوست همسرم که خانمش مسافرت بود، او را دعوت کرده بود. و همسر من گفت می روم او را می بینم و تا ظهر بر می گردم.( من و همسرم تمام هفته را کار می کنیم و فقط یک روز جمعه را داریم که با هم باشیم) با بی میلی قبول کردم که برود و تا زمانی که نبود ناهار را آماده کردم تا برویم پارک و با هم بخوریم. همه چیز را آماده کرده بودم، ساعت 2 شد و نیامد و وقتی یهش زنگ زدم، با بی تفاوتی گفت دوستم ناهار سفارش داده و وقتی من از این همه بد قولی و بی تفاوتی عصبانی شدم، آمد خانه و به نهایت به من توهین کرد.
    همیشه می گوید، به چه چیزت می نازی، زشتی، بد هیکلی، مدرکت هم مال دانشگاه آزاد است و با پول خریدی، خانه و ماشبنت هم که افتخار نیست، عفت و پاکدامنی را هم که همه دخترها دارند..
    همه این حرفها را هم بلند بلند می زند که در و همسایه بشنوند. (قبل از ازدواج من در آن خانه صاحبخانه بودم و آنجا کلی غرور دارم)
    خلاصه هر بار که دعوایمان می شود، جای خوابش را جدا می کند و بعد افتخار می کند که دیدی من دفعه پیش یک ماه محلت نگذاشتم.

    آخر با این شرایط من چه نیازی به این مرد دارم؟ شوهر کردم که تحقیر شوم؟ اگر فردای روزی هم بچه دار شویم، هیچ دلم نمی خواهد نقش یک نادر ضعیف و تحقیر شده را داشته باشم.

    بچه ها چکار باید بکنم، اگر دوستم نداشت چرا با من ازدواج کرد؟!
    و الان هم که دیگر من هیچ مهری ازش در دل ندارم.

    باهام حرف بزنید، راهنماییم کنید، تنهام نزارید..

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,234
    امتیاز
    8,567
    سطح
    62
    Points: 8,567, Level: 62
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 281 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: باهام حرف بزنید...

    عزیزم ما راهنماییت کردیم ولی شما باز هم راه خودت رو رفتی.

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 تیر 89 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1387-1-14
    نوشته ها
    140
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: باهام حرف بزنید...

    نازنین جان، چی گفتید که من به خاطر ندارم؟! اگر زحمتی نیست، دوباره برایم بگو..
    اتفاقا آخرین تاپیکم، تقریبا بدون جواب ماند و کم کم به فراموشی سپرده شد.....
    من اصلا نمی دانم باید چکار کنم؟
    دفعه اول که به مشکل رسیدم، دقیقا به نصایح آقای سنگتراشان عمل کردم، اما مشکلاتمان حل که نمی شود، اضافه هم می شود..

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 اردیبهشت 88 [ 09:28]
    تاریخ عضویت
    1387-7-02
    نوشته ها
    258
    امتیاز
    5,305
    سطح
    46
    Points: 5,305, Level: 46
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 13 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: باهام حرف بزنید...

    يه كم حوصله به خرج بده دوست عزيز ، اينقدر مضطرب نباش . اينا تو زندگيه همه هست زيادي حساس شدي عزيزم
    اين رفتار شوهرت به خود شما هم بر ميگرده ، من تصور ميكنم كه برايه يه دعوايه اساسي شمايي كه ميدون براش باز ميكني كه اون هر رفتاري بخواد از خودش بروز ميده ، چرا جلويه در و همسايه صداتون بلند شه ؟؟ چرا دست روت بلند ميكنه ؟؟ چرا بهت بد و بيراه ميگه ؟؟ اينا همه انعكاسش تو رفتاره خودته . درسته همسرت نبايد بدقولي ميكرد و بدتر از اون نبايد دست روت بلند ميكرد ، ولي عزيزم قبول كن مسبب اصلي هر چيزي كه سرمون مياد خودمونيم . سعي كن يه كم به نوع برخوردت به همسرت بيشتر توجه كني ، از محبت سرشارش كن و خواهي ديد كه همون شير خشمگين حال به موجودي رام شدني تبديل خواهد شد كه هر لحظه عشق تو رو مي طلبه .
    همه ما كارمنديم به نوعي تو محل كارمون درگيري داريم ؛ و بعضا همين كم حوصله گيهامونو به خونه هم انتقال ميديم
    كي پيامدش ميشه دعوا و ... ؛ پس اجازه نده اين معضلات به زندگي قشنگت رسوخ كنه و غمگينت كنه !!! .
    به قوله مامان من : خوب زندگي كردن هنره و هنرمندش هم تويي كه طوري زندگي كني كه هيچ كس صداتو نفهمه
    و هميشه به خوبي و خانومي ازت ياد كنن . پس به زندگي ات بيشتر بها بده عزيزم .

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 تیر 89 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1387-1-14
    نوشته ها
    140
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: باهام حرف بزنید...

    کاش اینقدر ساده بود..
    یکبار بهم گفت مشکلات کارت رو نیار خانه، من هم چبزی نمی گویم، اما وقتی چیزی هم نمی گویم، فکر می کند من بیکار نشسته ام آنجا و فقط حقوق می گیرم.
    می دونید مشکل چیه؟ من احساس می کنم، شوهرم می خواهد از من چیز دیگری بسازد. و من به خودم و راهی که در پیش گرفتم، اعتقاد دارم.
    اگر ظاهر من را دوست نداشت، چرا انتخابم کرد؟ شوهرم زن بور دوست دارد، آخه مگه چشم کورش ندید که من بور نیستم...

    پریروز بقدری فشارم پایین آمده بود که از هوش رفتم، در خانه تنها بودم و چون قرار بود به مراسم عروسی برویم، خانواده ام مطلع شدند و به دادم رسیدند و به درمانگاهم بردند. وقتی آمد حتی دستم را هم نگرفت.

    می گویید از محبت سرشارش کنم، وقتی دوستش ندارم، چگونه محبت کنم؟!

  6. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 89 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1387-8-24
    نوشته ها
    1,569
    امتیاز
    8,965
    سطح
    63
    Points: 8,965, Level: 63
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 502 در 230 پست

    Rep Power
    173
    Array

    RE: باهام حرف بزنید...

    طلاق بگیرید . تصور نمی کنم شمایی که اون رو دوست ندارید هم رفتار شایسته ای با اون انجام می دین و انتظارتون مبنی بر اینکه اون به شما علاقه داشته باشه منطقی باشه!!

  7. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 تیر 94 [ 15:18]
    تاریخ عضویت
    1387-9-16
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    6,426
    سطح
    52
    Points: 6,426, Level: 52
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 22 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: باهام حرف بزنید...

    من نمیفهمم شما خانوما در ارتباطهایتان چطور هستید که یک مرد به خودش اجازه چنین جسارتهایی رو میده. یک زن باید همیشه طرف قوی رابطه باشه. من با نظر خانوم ماندگار موافق نیستم . یک زن به جای هنر زندگی کردن باید هنر معشوق بودن را داشته باشد. این مرد زخمت و خشن فقط با بی تفاوتی و بی توجهی تبدیل به یک بره سر به راه میشه. اصلا چه اهمیتی داره بهش فکر کنید و در فکر چاره در بهبود روابطتون باشید، در عوض طوری برخورد نمایید که انگار اصلا وجود ندارد. بگذارین به جای شما همسر نامهربانتان در فکر بهبود و چاره کار باشد. فقط خودتون رو دست بالا بگیرین و به نظرات سطحی و عوامانه اش توجهی نکنید.

  8. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 89 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1387-8-24
    نوشته ها
    1,569
    امتیاز
    8,965
    سطح
    63
    Points: 8,965, Level: 63
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 502 در 230 پست

    Rep Power
    173
    Array

    RE: باهام حرف بزنید...

    عجب باحالی خانوم افسون!! به شوهر بی عرضت کجا می شه امتیاز منفی داد؟ حقا که طبق گفته خودت بی عرضست و الان می فهمم چه حسی داری!!

  9. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,234
    امتیاز
    8,567
    سطح
    62
    Points: 8,567, Level: 62
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 281 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: باهام حرف بزنید...

    نقل قول نوشته اصلی توسط ماندگار
    من تصور ميكنم كه برايه يه دعوايه اساسي شمايي كه ميدون براش باز ميكني كه اون هر رفتاري بخواد از خودش بروز ميده ، چرا جلويه در و همسايه صداتون بلند شه ؟؟ چرا دست روت بلند ميكنه ؟؟ چرا بهت بد و بيراه ميگه ؟؟ اينا همه انعكاسش تو رفتاره خودته . درسته همسرت نبايد بدقولي ميكرد و بدتر از اون نبايد دست روت بلند ميكرد ، ولي عزيزم قبول كن مسبب اصلي هر چيزي كه سرمون مياد خودمونيم .
    با این چند جمله ماندگار موافقم . خودت باعث شدی عزیزم. واقعا همچین مردی که تمام هست و نیستش از وجود شماست حق همچین کاری رو داره ؟؟؟؟؟؟؟؟
    خانمی محکم تر. قوی تر. واقعا چه طور به همچین آدمی اجازه دادی هر کاری که می خواد بکنه.
    در من ایشان اعتیاد داره و حق حضانت بچه هات مال خودت.

    با همه این تفاسیر می شه بپرسم انگیزت از دوست داشتن و هنوز ادامه دادن زندگیت با همچین ادمی چیه ؟؟؟؟

  10. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,234
    امتیاز
    8,567
    سطح
    62
    Points: 8,567, Level: 62
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 281 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: باهام حرف بزنید...

    آقای سورنااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااااااا. خواهش می کنم دست از این لحن تمسخر امیزتون بردارید. به خدا زشته.


 
صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.