سلام
من تازه امروز عضو شدم فقط به خاطر مشكلم .شوهر من از عوامل توليد فيلم است .سال گذشته دختري را به عنوان منشي براي دفترش آورد .آن دختر خيلي بدبخت و بيچاره بود.بدون تحصيلات و فوق العاده كلاس پايين.شوهرم دلش به حال او مي سوخت و سعي كرد به هر شكل ممكن به او از نظر مالي كمك كند.يواش يواش دخترك عاشق شوهرم شد.و سعي كرد به اشكال مختلف با او صحبت كند .شوهرم كه مي داند من چقدر حساس هستم اين رابطه و زنگهايي كه آن دختر مي زد را از من مخفي نگاه داشت.من متوجه شدم و به شوهرم اخطار دادم كه او را رها كند.شوهرم گفت من ديگر به او تلفن نمي زنم و جواب تلفنش را هم نمي دهم.اما من باور نكردم براي مدت 2 ماه از تهران رفتيم كه حتي اگر علاقه اي هم بوده است از بين برود همسرم هم براي من به قرآن قسم خورد كه ديگر با او كاري ندارد.
حال پس از گذشت يك سال باز به شوهرم شك كردم بارها و بارها از او خواهش كردم كه اگر رابطه اي هست رها كند و به زندگيمان بينديشد و به دختر كوچكمان كه فوق العاده عصبي شده است.اما او باز هم امتناع كرد و گفت هيچ رابطه اي وجود ندارد.چند روز پيش از طريق تلفن شماره موبايل جديد دخترك را پيدا كردم و از شوهرم پرسيدم كه اين شخص كيست گفت نميداند.من قصد ترك خانه را داشتم تا تكليفم به طور قانوني روشن شود.شوهرم مثلا اعتراف كرد كه همان دختر است و مزاحم مي شود.من از او خواستم كه براي من قسم بخورد كه هيچ گونه ارتباطي با آن دختر ندارد اما او امتناع كرد.ديروز من ريز مكالمه اش را از مخابرات گرفتم و متوجه شدم كه همسرم به او حداقل روزي يك بار تماس گرفته .حالا ديگر نمي دانم چكار كنم .بمانم يا بروم؟ ديگر هيچ احساسي به شوهرم ندارم.بود و نبودش براي من ديگر معني ندارد.نمي دانم با آن دختر هرزه و ولگرد چكار كنم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)