چطور در مقابل همسرم از خودم دفاع کنم

[zeynab1990]

اکثر اوقات زندگی من با همسرم وقتی به چالش خودره که من از عملی از شوهرم ناراحت شدم و با کم محلی و بی حوصلگی نشون دادم، اونم اغلب فقط تحمل کرده و سعی کرده خوش رفتاری کنه. در نهایت صبرش تموم شده و سروع به اعتراض کرده اون موقع من میام از خودم دفاع کنم و کارهایی که همسرم کرده رو بهش بگم اما اصلا گوش نمیده و دیگه چون صبر نداره بیشتر پرحاش میکنه و به من فشار میاره که ببین چقدر کارات بده!
همیشه به اینجا میرسه ک من با این برخورد و داد زدن همسرم مواجه میشم دیگه کوتاه میام ظاهرا و میگم باشه تو درست میگی!
سالهای ساله من از رفتارش ناراحت میشم نمیگم (چون معتقدم حرفو یکبار میزنن و اون یادشه ولی عمدا میخاد انجام نده تا اقتدارشو نشون بده یا تحت انر من نباشه) و بعد مدتی تحمل رفتار من از سمت شوهرم اون دیگه قاطی میکنه و ....
همیشه موقع عادی از من تعریف میکنه ولی این مواقع که پیش میاد حتی کوچکترین ایرادو از خودش نمیپذیره همه چی گردن من میوفته.
با حرف زدن زیاد با داد زدن سعی میکنه منو قانع کنه که خودش خوب بوده و من بد.
در آخرم که قبول میکنم میاد بابت رفتارش عذرخواهی میکنه و میگه برای اینکه متوجه شی داد زدم.
من نمیدونم واقعا من مقصرم یا اون.
چون محبت کلامی زیادی میکنه همیشه طلبکاره.گیج شدم.

[مدیرهمدردی]

با سلام و احترام
مهارت های زیادی برای ارتباط و گفتگو وجود دارد که می تواند به بهبود رابطه شما کمک کند.

در لینک ذیل و مطالبی که در آن هست مفصل و باجزئیات به روشهایی پرداخته ایم که مهارت گفتگو، مهارت های همحسی و رفع موانع ارتباطی را با تمرین و مثال و توضیح شرح داده است:

مهارت گوش دادن و مهارتهای ارتباطی(به همراه لینک مقالات برگزیده)







=======
پاروقی:
در ضمن این پاسخ ، جواب سوال دیگر شما هم هست که در تاپیک دیگرتان (مشکل باهمسرم سر خرید خانه )، ارسال کرده اید.

[zeynab1990]

با سلام و احترام
مهارت های زیادی برای ارتباط و گفتگو وجود دارد که می تواند به بهبود رابطه شما کمک کند.

در لینک ذیل و مطالبی که در آن هست مفصل و باجزئیات به روشهایی پرداخته ایم که مهارت گفتگو، مهارت های همحسی و رفع موانع ارتباطی را با تمرین و مثال و توضیح شرح داده است:

مهارت گوش دادن و مهارتهای ارتباطی(به همراه لینک مقالات برگزیده)







=======
پاروقی:
در ضمن این پاسخ ، جواب سوال دیگر شما هم هست که در تاپیک دیگرتان (مشکل باهمسرم سر خرید خانه )، ارسال کرده اید.

قبلا هم یکبار این رو به من گفته بودید. نمیتونم انجام بدم انگیزه ندارم دیگه برای بحث کردن فکر کردن خسته ام. همش دنبال راه میانبر هستم. احساس میکنم خرج شده ام مصرف شده ام.
حتی با خوندن مطلب شما ذره ای انگیزه در من ایجاد نشد. جملاتش رو بارها و بارها شنیدم حتی در مقابل دیگران انجام میدم.ولی برای همسرم نمیتونم.همین الانم فقط مستاصل شدم. حتی اگه بدونم راه درست چیه توانشو ندارم و نمیخام. نمیدونم چرا. انگار مجبور نیستم. با خودم میگم چرا من تلاش کنم اون تلاش کنه سختی بکشه تغییر کنه.

[مدیرهمدردی]

قبلا هم یکبار این رو به من گفته بودید. نمیتونم انجام بدم انگیزه ندارم دیگه برای بحث کردن فکر کردن خسته ام. همش دنبال راه میانبر هستم. احساس میکنم خرج شده ام مصرف شده ام.
حتی با خوندن مطلب شما ذره ای انگیزه در من ایجاد نشد. جملاتش رو بارها و بارها شنیدم حتی در مقابل دیگران انجام میدم.ولی برای همسرم نمیتونم.همین الانم فقط مستاصل شدم. حتی اگه بدونم راه درست چیه توانشو ندارم و نمیخام. نمیدونم چرا. انگار مجبور نیستم. با خودم میگم چرا من تلاش کنم اون تلاش کنه سختی بکشه تغییر کنه.

هر کسی خودش وقتی از هر جنبه تحت فشار هست، تمایل پیدا می کنه فشار رو کم کنه. به خاطر همین دست به کار میشه ، و اقدامی می کنه.
اگر من گرسته ام ، باید تکه نانی را جستجو کنم.
و اگر گرمم هست، باید به طرف سایه حرکت کنم.
و اگر خسته ام ، باید استراحت کنم.
وقتی برای تغییر انگیزه پیدا می کنیم که هم مشکل را بفهمیم ، هم تحت فشار باشیم و هم بخواهیم برای کاهش فشار اقدامی کنیم.
بدیهی هست وقتی خسته، ناراحت، تشنه و تحت فشار هستیم ، نزدیکترین کسی که باید برای رفع مشکلاتمان انگیزه و تلاش کنه ، خودمون هستیم. و توقع اینکه دیگران انگیزه داشته باشند و برای تغییر حال ما تلاش کنند همیشه جواب نمیده.

پس اولا باید مشکلمون را دقیق متوجه شویم.
ثانیا باید دقیقا راه بر طرف کردنش را بلد باشیم.
و سوم باید خودمون را کمک کنیم.

ناله کردن و غصه خوردن و توقع از کائنات برای رفع نیازهایمان (معمولا که نه) ، هیچ وقت جواب نمیده.

البته قبول دارم. ناله کردن ، فاز احساسی برداشتن کار ساده تری هست نسبت به اقدام و تلاش ... اما فقط یه عیب داره...... و اون اینکه هرگز شرایط تغییر نمی کنه ، ولی ما برای ناراحتی بشتر شارژ می شویم.

[zeynab1990]

...

ناله کردن و غصه خوردن و توقع از کائنات برای رفع نیازهایمان (معمولا که نه) ، هیچ وقت جواب نمیده.

البته قبول دارم. ناله کردن ، فاز احساسی برداشتن کار ساده تری هست نسبت به اقدام و تلاش ... اما فقط یه عیب داره...... و اون اینکه هرگز شرایط تغییر نمی کنه ، ولی ما برای ناراحتی بشتر شارژ می شویم.

هر کسی خودش وقتی از هر جنبه تحت فشار هست، تمایل پیدا می کنه فشار رو کم کنه. به خاطر همین دست به کار میشه ، و اقدامی می کنه.
اگر من گرسته ام ، باید تکه نانی را جستجو کنم.
و اگر گرمم هست، باید به طرف سایه حرکت کنم.
و اگر خسته ام ، باید استراحت کنم.
وقتی برای تغییر انگیزه پیدا می کنیم که هم مشکل را بفهمیم ، هم تحت فشار باشیم و هم بخواهیم برای کاهش فشار اقدامی کنیم.
بدیهی هست وقتی خسته، ناراحت، تشنه و تحت فشار هستیم ، نزدیکترین کسی که باید برای رفع مشکلاتمان انگیزه و تلاش کنه ، خودمون هستیم. و توقع اینکه دیگران انگیزه داشته باشند و برای تغییر حال ما تلاش کنند همیشه جواب نمیده.

پس اولا باید مشکلمون را دقیق متوجه شویم.
ثانیا باید دقیقا راه بر طرف کردنش را بلد باشیم.
و سوم باید خودمون را کمک کنیم.

ناله کردن و غصه خوردن و توقع از کائنات برای رفع نیازهایمان (معمولا که نه) ، هیچ وقت جواب نمیده.

البته قبول دارم. ناله کردن ، فاز احساسی برداشتن کار ساده تری هست نسبت به اقدام و تلاش ... اما فقط یه عیب داره...... و اون اینکه هرگز شرایط تغییر نمی کنه ، ولی ما برای ناراحتی بشتر شارژ می شویم.

نمیدونم چی بگم اونچه که داره برام اتفاق میوفته رو چجوری توضیح بدم.
ببینید در کل من شنونده خوبی هستم و اینو بارها از کسان مختلفی به خصوص همسرم شنیدم. اما شما منو به تقویت مهارت ارتباطی تشویق میکنید. و خودمم میبینم مواقعی که به مشکل میخورم بیشترین آسیب رو توی همین ارتباط میبینم.اکثرا هم با همسرم و اکثرا هم در مواقع بحث و جدل.

مثلا شما میگید اگر مطلبی رو متوجه نشدم بپرسم. اما من همیشه هر وقت از همسرم سوال میکنم جواب میده: تو اصلا متوجه نیستی تو به حرفام گوش نکردی که داری سوال میپرسی تو فکر نمیکنی برو خودت فکر کن ببین چی گفتم برات دعا میکنم متوجه شی و....
و هیچوقت نشده جواب حرف منو عادی بده.در بهترین حالت با سرتکان دادن و خط و نشون کشیدن که دفعه آخره توضیح میدم حواستو جمع کن! میاد و همون جملاتشو تکرار میکنه.
اکثر اوقات بدون داشتن دلیل حرفش رو میپذیرم فقط برای اینکه بحث بخابه.

مثلا فکر کن ما سالهاست میخایم لوستر بخریم. ایشون رفتن و یه مدل لوستر و پسندیدن و به شدت اصرار کرد که بخریم و من هیچ جوره نپسندیدم. چند روز پیگیر بود در آخر از نونوایی که محل کارشون بود پرسید و اون هم نپسندید و حالا کم کم بیخیال شده!!! عجیب نیست؟

من تمام مطالبتون رو با دقت خوندم. اصلا بحث ما گوش کردن من نیست من تا جایی که شنونده باشم مورد تایید هستم اما اگر بیام فاعل باشم و کاری خلاف نظرش انجام بدم بحث شروع میشه. حتی در اوج آرامش. همسر من خیلی خیلی سخت حرفی رو میپذیره.تقریبا نمیدونم چجوری.

[مدیرهمدردی]

من تمام مطالبتون رو با دقت خوندم. اصلا بحث ما گوش کردن من نیست من تا جایی که شنونده باشم مورد تایید هستم اما اگر بیام فاعل باشم و کاری خلاف نظرش انجام بدم بحث شروع میشه. حتی در اوج آرامش. همسر من خیلی خیلی سخت حرفی رو میپذیره.تقریبا نمیدونم چجوری.

سلام من باز هم اصرار دارم که با دقت لینکی که دادم را نه اینکه بخوانید بلکه تمرین کنید و به کار بگیرید. مثلا همین نقل قولی که از شما آوردم نشان می دهد شما توجه به آن لینک نداشته اید؟!
چرا؟

چون قرار نیست که وقتی ما در تعامل با کسی هستیم به معنی اینست که بحثی شروع نشود. قطعا دو نفر با نظرات مختلف بینشان بحث پیش می آید و ممکنه از هم برنجند.
اما اینکه از ترس بحث و شنیدن نظر مخالف وارد بحث نشویم و ادامه بحث را درونی کنیم و با خودمان واگویه کنیم این اشتباه بزرگی هست.
همچنین اگر بحث کنید و دعوا و فحش و کتک کاری کنیم هم اشتباه هست.
تعامل اینست که بتوانیم بر اساس مهارتهای ارتباطی گفتگو را ادامه دهیم حتی اگر فرد کاملا نظرش با ما تفاوت دارد و مخالفت می کند.

هدف از ارتباط این نیست که همسرتان حرف شما را بپذیرد. یا اینکه شما حرف او را بپذیرید.
هدف از ارتباط اینست که طرفین متوجه نظرات و فکر طرف مقابل و احساس طرف مقابل و منطق او و نیازهایش بشود.
حالا در ادامه ممکن است در ارضاء این نیازها انسداد وجود داشته باشد که باز هم باید موضوع انسداد در گفتگو بحث شود.


پیشنهادم اینست که از طریق مشاوره حضوری مشکلتون را پیگیری کنید. چون نیاز به تعامل و تمرین و تکلیف زیادی دارد و با گفتن یک جمله بنده یا خوانده یک مهارت ظاهرا نمی توانید به کار بگیرید. چون احساساتتان زیاد مکدر شده است.