شعرهاي نپخته ي من

[capable]

بازم سلام.دوستاي خووووووووبم من 24 سالمه و 2 ساله شعر ميگم.ميخام شعرهامو اينجا بزارم تا شما بخونين و نظر بدين.البته اينم بگم ها اين شعرها از دل من بر اومده و شايد از نظر ادبي ايراد داشته باشه.ميخام شما بخونيد و نظر بديد.حالا اگه حوصله داريد و با ايده ي من موافقيد پيغام بگذاريد.مرررررررسسسسييييي� �يي.

[مدیرهمدردی]

سلام capable
من كه بی صبرانه منتظرم.
ممكنه در این مورد صاحب نظر نباشم. اما خیلی خوشحال می شوم به موضوع شما سر بزنم.
البته اعضایی هم در تالار داریم كه در شعر گویی تجربه دارند مثل 118
همچنین محمد جاوید ؛ این هم لینك نمونه شعرهای طنز او
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=910&pid=17517#pid17517

[بال تكين]

من که موافقم . منتظرم

[مینا 22]

عالیه بهتر از این نمیشه ما منتظریم

[capable]

يكي از شعرهامو مينويسم.تقديم به تمام عزيزاني كه زخم خورذه ي خيانت هستند.

لبهاي سرخ من
چشماي روشنم
دستاي خسته و
قلب پر از غمم
تنها و بي گناه
خام و پر اشتباه
خونين ز خنجرت
محتاج مرهمم
خواهش نكن دگر
نفرين به قلب تو
از تو گذر كنم؟
ديوانه ام مگر
از خاطرم برو
زيباي هرزه گو
قلب مرا بيار
ازرده ام ز تو
بامن غريبه شو
لطفي جز اين نكن
زينت به چهره ام
با اشك و كين نكن
اي رازي از گناه
پاكي حرام توست
بگذر ز عشق من
دوزخ از ان توست.....

[narges]

با سلام
می خواستم بدانم این شعر را در چه قالبی سروده اید؟

[shad]

يكي از شعرهامو مينويسم.تقديم به تمام عزيزاني كه زخم خورذه ي خيانت هستند.

لبهاي سرخ من
چشماي روشنم
دستاي خسته و
قلب پر از غمم
تنها و بي گناه
خام و پر اشتباه
خونين ز خنجرت
محتاج مرهمم
خواهش نكن دگر
نفرين به قلب تو
از تو گذر كنم؟
ديوانه ام مگر
از خاطرم برو
زيباي هرزه گو
قلب مرا بيار
ازرده ام ز تو
بامن غريبه شو
لطفي جز اين نكن
زينت به چهره ام
با اشك و كين نكن
اي رازي از گناه
پاكي حرام توست
بگذر ز عشق من
دوزخ از ان توست.....

capable عزیز. شعر شما از نظر وزن مشکلی نداره و بر وزن (مستفعلن فعول) یا (مفعول فاعلن) گفته شده. حالت محاوره ای اون شبیه به ترانه است اما قالب مشخصی نداره، مثلا اگر در دو بیت اول منظورتون از آوردن روشنم و غمم، قافیه سازی بوده، این دوکلمه مناسب نمی باشند و هم قافیه نیستند برای اینکه (روشنم = روشن + م) و (غمم = غم+ م) در صورتی که در چند بیت پایین تر (مرهمم) میتونه قافیه مناسبی برای (غمم) باشه (مرهمم= مرهم+م)

لبهاي سرخ من
چشماي روشنم
دستاي خسته و
قلب پر از غمم
تنها و بي گناه
خام و پر اشتباه
خونين ز خنجرت
محتاج مرهمم

در بیت های اول و دوم نحوه نوشتن شعر و قافیه گذاری به گونه ای شبیه به قصیده است
لبهاي سرخ من
چشماي روشنم
دستاي خسته و
قلب پر از غمم

اما در بیت سوم، تبدیل به مثنوی شده و هر دو مصرع قافیه گرفته اند البته با توجه به اینکه حروف روی قافیه ها تغییر کرده به کل قصیده بودن این شعر رو منتفی کرده است.
تنها و بي گناه
خام و پر اشتباه

اما در بیت چهارم، دوباره قافیه ای مشابه با قافیه بیت دوم وجود دارد
خونين ز خنجرت
محتاج مرهمم

بیت پنجم و ششم!
خواهش نكن دگر
نفرين به قلب تو
از تو گذر كنم؟
ديوانه ام مگر
اگر این دو بیت به این صورت تغییر می کرد از لحاظ قافیه داشتن مشکلی نداشت:
نفرين به قلب تو
خواهش نكن دگر
از تو گذر كنم؟
ديوانه ام مگر

در بیت هفتم و هشتم، گو و تو چون از لحاظ خواندن تلفظ یکسانی ندارن، گو (او) و تو(ُ) برای هم قافیه شدن مناسب نیستند.
از خاطرم برو
زيباي هرزه گو
قلب مرا بيار
ازرده ام ز تو

بیت نهم و دهم از لحاظ قافیه مشکلی ندارد.
بامن غريبه شو
لطفي جز اين نكن
زينت به چهره ام
با اشك و كين نكن

در بیت یازدهم و دوازدهم از ردیف استفاده شده است (توست) ولی قافیه ندارد (حرام و آن)
اي رازي از گناه
پاكي حرام توست
بگذر ز عشق من
دوزخ از ان توست.....

اگه قصدتون از نوشتن این شعر، شعر نیمایی بوده، از لحاظ وزن نمیتواند نیمایی باشد، همانطور که میدانید شعر نیمایی شعری است که وزنش طویل و کوتاه می شود...

حالا از اصول و قواعد شعر که بگذریم، نوبت به احساس شعر می رسد، در سرودن این شعر توانسته اید احساستون رو به خوبی منتقل کنید و این یک حسن بزرگ برای شعر می باشد. فقط کافیست که کمی دقت کنید تا شعر زیبای شما با مواردی همچون قافیه زیر سوال نرود... بدنه شعر خود را انتخاب کنید و برطبق همان پیش بروید..

[حسین پور]

.

capable عزیز. شعر شما از نظر وزن مشکلی نداره و بر وزن (مستفعلن فعول) یا (مفعول فاعلن) گفته شده. حالت محاوره ای اون شبیه به ترانه است اما قالب مشخصی نداره، مثلا اگر در دو بیت اول منظورتون از آوردن روشنم و غمم، قافیه سازی بوده، این دوکلمه مناسب نمی باشند و هم قافیه نیستند برای اینکه (روشنم = روشن + م) و (غمم = غم+ م) در صورتی که در چند بیت پایین تر (مرهمم) میتونه قافیه مناسبی برای (غمم) باشه (مرهمم= مرهم+م)

لبهاي سرخ من
چشماي روشنم
دستاي خسته و
قلب پر از غمم
تنها و بي گناه
خام و پر اشتباه
خونين ز خنجرت
محتاج مرهمم

در بیت های اول و دوم نحوه نوشتن شعر و قافیه گذاری به گونه ای شبیه به قصیده است
لبهاي سرخ من
چشماي روشنم
دستاي خسته و
قلب پر از غمم

اما در بیت سوم، تبدیل به مثنوی شده و هر دو مصرع قافیه گرفته اند البته با توجه به اینکه حروف روی قافیه ها تغییر کرده به کل قصیده بودن این شعر رو منتفی کرده است.
تنها و بي گناه
خام و پر اشتباه

اما در بیت چهارم، دوباره قافیه ای مشابه با قافیه بیت دوم وجود دارد
خونين ز خنجرت
محتاج مرهمم

بیت پنجم و ششم!
خواهش نكن دگر
نفرين به قلب تو
از تو گذر كنم؟
ديوانه ام مگر
اگر این دو بیت به این صورت تغییر می کرد از لحاظ قافیه داشتن مشکلی نداشت:
نفرين به قلب تو
خواهش نكن دگر
از تو گذر كنم؟
ديوانه ام مگر

در بیت هفتم و هشتم، گو و تو چون از لحاظ خواندن تلفظ یکسانی ندارن، گو (او) و تو(ُ) برای هم قافیه شدن مناسب نیستند.
از خاطرم برو
زيباي هرزه گو
قلب مرا بيار
ازرده ام ز تو

بیت نهم و دهم از لحاظ قافیه مشکلی ندارد.
بامن غريبه شو
لطفي جز اين نكن
زينت به چهره ام
با اشك و كين نكن

در بیت یازدهم و دوازدهم از ردیف استفاده شده است (توست) ولی قافیه ندارد (حرام و آن)
اي رازي از گناه
پاكي حرام توست
بگذر ز عشق من
دوزخ از ان توست.....

اگه قصدتون از نوشتن این شعر، شعر نیمایی بوده، از لحاظ وزن نمیتواند نیمایی باشد، همانطور که میدانید شعر نیمایی شعری است که وزنش طویل و کوتاه می شود...

حالا از اصول و قواعد شعر که بگذریم، نوبت به احساس شعر می رسد، در سرودن این شعر توانسته اید احساستون رو به خوبی منتقل کنید و این یک حسن بزرگ برای شعر می باشد. فقط کافیست که کمی دقت کنید تا شعر زیبای شما با مواردی همچون قافیه زیر سوال نرود... بدنه شعر خود را انتخاب کنید و برطبق همان پیش بروید..

سلام بر همیار عزیز شاد.
ایشان در همه زمینه ها اطلاعات خوبی دارند و من به همیار عزیز افتخار می کنم. و همچنین از شاعر جوان بخاطر شعر هایشان
تشکر می کنم.

[capable]

ممنونم به خاطر توجه و نظرات سازنده تون.اين شعرها به شكل جوششي به ذهن من ميان و اصلا قواعد شعر رو بلد نيستم.شايد اينا شعر نباشند شايد بگيم دل نوشته بهتر باشه.من بلافاصله اينارو كه به ذهنم ميان مينويسم و اصلا هم دلم نميخاد تغييرشون بدم چون فكر ميكنم به همون شكلي كه از دلم بر اومدن بايد بمونن چون احساسمو بهتر بيان ميكنند و خواننده با خوندنشون ميفهمه من در اون لحظه چه احساسي داشتم.البته من تو تاپيكم نوشتم كه شعرهاي نپخته .البته دوست دارم قواعد شعر رو ياد بگيرم ولي نميدونم از چه طريقي.ايا كلاسي در اين زمينه هست؟ميشه لطفا راهنماييم كنيد؟

[حسین پور]

هر چه از دل برآید......بر دل نشیند.