به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 آبان 99 [ 02:53]
    تاریخ عضویت
    1399-7-30
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    1,601
    سطح
    23
    Points: 1,601, Level: 23
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 بحث با همسرم بخاطر رفتن به خانه ی پدرش

    من سي و دو و همسرم سي و چهار سالشه
    بعد چند سال دو ماهه اومديم سر خونه زندگيمون
    بلافاصله كرونا گرفتيم و يه ماه خانوادهامونو نديديم
    الان تقريبا يه ماهه كه از خونه بيرون ميريم و من به خونه مادرم سر ميزنم و مادرم ناهار يا شام دعوتمون ميكنه...تو اين يه ماهي كه بيرون ميريم دو بار بمدت چند دقيقه همسرم رفته خونه پدرش كه يبار با من بود و يبار تنها...سر موشوع طلاق برادرش كه وقتي گفتم چرا منو نبردي گفت مساله خصوصيه و من به شدت دلم ازش شكست چون ما قبل نامزدي هم دوس بوديم از ريزترين اتفاقات خانواده هاي همديگه خبر داشتيم و بهم ميگفتيم!!!
    خانواده همسرم خيلي بي عاطفه و سرد هستن و بعد عروسي پاگشا كه هيچ دعوتمونم نكردن براي شامي ناهاري يا همينطوري...بارها شده به همسرم گفتم طول هفته قرار بزاريم يه روز تعيين كنيم بريم خونه شما و قبول كرده ولي وقتي بعمل رسيده هم من هم اون بيخيال شديم!!!شايد چون دعوت نميكننمون!
    حالا دعوايي كه امشب باهم كرديم سر اين شد كه :
    ديشب شام خونه مادرم دعوت بوديم و بهم گفت فردا ناهار هم بمون خونه مادرت چون من كار دارم تو شركت و ناهار نميام خونه
    ازونجاييكه حس ششم من قويه ساعت دو ظهر بهش زنگ زدم اما رد كرد و پيام داد تو كلاسم و دراومدم زنگ ميزنم!
    گذشت تا شب كه اومد خونه و بروغ گفت ناهارو بيرون با همكارا خوردم و بعد سوال دوبارم خودشو لوداد و گفت رفته بودم خونه مامانم چون با بابام كار مهم داشتم!!!
    منم طبق معمول زود گريم دراومد و قسم دادمش و گفتم ازين به بعد نبايد بدون من بره و منم بايد ببره و اونم عصبي شد و همين شرطو برام گذاشت
    براي مني كه خانه دارم و از صبح تا شب تو خونه و تنها سرگرميم رفتن به خونه مادرمه و تمام!
    فردا هم مادرم مهمون داره و قرار بود برم خونشون و شورمم نهار و شام از شركت دراومد بياد اونجا ولي ميگه تو هم بايد با من بري با من بياي!!!!موندم چه كنم
    غير منطقيه مگه نه؟!
    دليل اينكه من دوس ندارم مرد بدون زنش بره خونه پدرش اينه كه مرد بايد به زنش ارزش بزاره و بدون اون نره جايي تا بقيه هم به زن ارزش بزارن
    مخصوصا تو اين خانواده ها كه خيلي سرد هستند و ارزشي براي بودن يا نبودن عروس قايل نيستند
    دلم بعد دعوا و حرفا وپنهونكاري شوهرم خيلي شكست
    بهش اعتماد ندار😭😭😭

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,640 در 1,207 پست

    Rep Power
    293
    Array
    سلام بر شما

    نیاز دارین با همسرتون بصورت صحیح گفتگو کنین و حرف های ایشان رو هم بشنوین تا علت رو‌ متوجه بشین و بتونین مسئله رو مسالمت آمیز حل کنین.

    گفتگوی صحیح گریه، قسم دادن، پرخاش، قهر و ... نیست، بلکه به طریق زیر پیش برید؛

    * رفتار گرم و‌ صمیمی
    * انتخاب زمان مناسب برای گفتگو
    * سخن روشن و‌ بدور از ابهام
    * استفاده از کلماتی مثل ( عزیزم )_ ( جانم ) و... بجای صدا زدن اسم همسر یا تو
    * فکر کردن روی مسئله ای که میخواین بیان کنین
    * جدا کردن مسائل غیر ضروری برای گفتگو
    * خلاصه گویی و عدم پر حرفی
    * خوب گوش دادن (۱)
    * تقویت تماس چشمی
    * مدیریت احساسات
    * استفاده از کلمات و جملات مثبت
    * تشکر و قدردانی از زحمات یا تلاش های فرد مقابل
    * توجه به لحن و تن صدا خود
    * قرار گرفتن در فضای مناسب و آرام
    * عدم سرزنش، توهین، تمسخر، مقایسه و ... همسر
    * تقویت اعتماد بنفس خود
    و...

    (۱)
    شنونده ی خوبی برای سخنان همسرتون باشین تا حدی که بتونن بدون نگرانی از سرزنش، تمسخر، توهین و در کل تنش تمامی آنچه که در ذهنشون هست رو برای شما بیان کنن و نگرانی از عکس العملتون نداشته باشن و در اینصورت وقتی هدفتون درک کردن ، نه جواب دادن باشه، میشه این انتظار رو داشته باشین شما هم در گفتگو موفق بشین و سخنانتون شنیده بشه. وقتی قرار باشه فقط خودتون حرف بزنین و تریبون مال شما باشه همسرتون ممکنه تمایل نداشته باشن در گفتگو شرکت کنن یا ادامه بدن.


    پ.ن
    در مورد اینکه همسرتون مسائل رو‌ قبل از ازدواج برای شما میگفتن و الان همسرتون حریم گذاشتن هم نباید حساس یا متوقع بشین.
    قبل از نامزدی شما جایگاهی از نظر قانونی، عرف و شرع در زندگی همسرتون نداشتین، بدیهی بوده ایشان تحت تأثیر احساسات و ... مطالبی رو بیان کنن و نگران واکنش شما نباشن. اما هر چه این قضیه شکل مهم تر و محکم تری بخودش گرفته و شما یک عضو از خانواده ی ایشان شدید ، باید با احتیاط قدم برمیداشت و این برای شخص شما هم صدق میکنه.
    باید به حریم خصوصی افراد احترام بگذارید و آنچه را که لازم هست بدونید و بشنوید
    و بگید نه بیشتر، تا روابط شما متأثر از مسائل گوناگون نشن.



    ویرایش توسط سحر بهاری : چهارشنبه 30 مهر 99 در ساعت 08:23

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام دوست عزیز
    به نظر من، هم آقا هم خانم نیاز دارن که گاهی بدون همسرشون به دیدار خونواده خودشون برن.شاید خونواده یه مشکلی یا حرفی دارن که میخوان فقط فرزندانشون از اون مطلع بشن.
    من و همسرم گاهی تنهایی به خونه پدر مادرمون میریم.گاهی هم دوتایی.
    یکم از حساسیت هاتون کم کنید برای آرامش خودتون بهتره.
    موفق باشید
    ویرایش توسط آی تک : پنجشنبه 01 آبان 99 در ساعت 00:45

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 آبان 99 [ 02:53]
    تاریخ عضویت
    1399-7-30
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    1,601
    سطح
    23
    Points: 1,601, Level: 23
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    سلام بر شما

    نیاز دارین با همسرتون بصورت صحیح گفتگو کنین و حرف های ایشان رو هم بشنوین تا علت رو‌ متوجه بشین و بتونین مسئله رو مسالمت آمیز حل کنین.

    گفتگوی صحیح گریه، قسم دادن، پرخاش، قهر و ... نیست، بلکه به طریق زیر پیش برید؛

    * رفتار گرم و‌ صمیمی
    * انتخاب زمان مناسب برای گفتگو
    * سخن روشن و‌ بدور از ابهام
    * استفاده از کلماتی مثل ( عزیزم )_ ( جانم ) و... بجای صدا زدن اسم همسر یا تو
    * فکر کردن روی مسئله ای که میخواین بیان کنین
    * جدا کردن مسائل غیر ضروری برای گفتگو
    * خلاصه گویی و عدم پر حرفی
    * خوب گوش دادن (۱)
    * تقویت تماس چشمی
    * مدیریت احساسات
    * استفاده از کلمات و جملات مثبت
    * تشکر و قدردانی از زحمات یا تلاش های فرد مقابل
    * توجه به لحن و تن صدا خود
    * قرار گرفتن در فضای مناسب و آرام
    * عدم سرزنش، توهین، تمسخر، مقایسه و ... همسر
    * تقویت اعتماد بنفس خود
    و...

    (۱)
    شنونده ی خوبی برای سخنان همسرتون باشین تا حدی که بتونن بدون نگرانی از سرزنش، تمسخر، توهین و در کل تنش تمامی آنچه که در ذهنشون هست رو برای شما بیان کنن و نگرانی از عکس العملتون نداشته باشن و در اینصورت وقتی هدفتون درک کردن ، نه جواب دادن باشه، میشه این انتظار رو داشته باشین شما هم در گفتگو موفق بشین و سخنانتون شنیده بشه. وقتی قرار باشه فقط خودتون حرف بزنین و تریبون مال شما باشه همسرتون ممکنه تمایل نداشته باشن در گفتگو شرکت کنن یا ادامه بدن.


    پ.ن
    در مورد اینکه همسرتون مسائل رو‌ قبل از ازدواج برای شما میگفتن و الان همسرتون حریم گذاشتن هم نباید حساس یا متوقع بشین.
    قبل از نامزدی شما جایگاهی از نظر قانونی، عرف و شرع در زندگی همسرتون نداشتین، بدیهی بوده ایشان تحت تأثیر احساسات و ... مطالبی رو بیان کنن و نگران واکنش شما نباشن. اما هر چه این قضیه شکل مهم تر و محکم تری بخودش گرفته و شما یک عضو از خانواده ی ایشان شدید ، باید با احتیاط قدم برمیداشت و این برای شخص شما هم صدق میکنه.
    باید به حریم خصوصی افراد احترام بگذارید و آنچه را که لازم هست بدونید و بشنوید
    و بگید نه بیشتر، تا روابط شما متأثر از مسائل گوناگون نشن.



    خيلي ممنون از توضيح كاملتون
    شوهرم ميگه اگه ميگي من نرم تو هم بايد نري
    و من حرفشو منطقي نيدونم چون من يه خانه دارم و زن و جايي جز خونه مامانم ندارم براي گذروندن وقت موقعي كه همسر نيست اما همسرم از صبح تا عصر سركاره...
    اصلا نميفهمم بعد ازدواج رفت و امدها چطور بايد باشه؟! درسته مرد تنهايي بره پيش خانوادش اونم خانواده اي كه يبار تو اين دو ماه عروسشونو دعوت نكردن و بودن و نبودن عروس براشون تفاوتي نداره؟!

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط آی تک نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    به نظر من، هم آقا هم خانم نیاز دارن که گاهی بدون همسرشون به دیدار خونواده خودشون برن.شاید خونواده یه مشکلی یا حرفی دارن که میخوان فقط فرزندانشون از اون مطلع بشن.
    من و همسرم گاهی تنهایی به خونه پدر مادرمون میریم.گاهی هم دوتایی.
    یکم از حساسیت هاتون کم کنید برای آرامش خودتون بهتره.
    موفق باشید
    وقتي خانوادش برام ارزش قايل نيستن برام سنگينه بدون من بره بياد
    ديروز ازش پرسيدن زنت كجاس خودت اومدي اونم گفته خونه مادرش..،اگر مادر من بود به برادرم ميگفت ازين به بعد با زنت بيا...

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 06 اردیبهشت 04 [ 12:02]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    12,640
    سطح
    73
    Points: 12,640, Level: 73
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 210
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    124

    تشکرشده 549 در 281 پست

    Rep Power
    87
    Array
    من متعجب وقتی جایی متنظرتون نیستن چه اصراریه برید؟
    تجربه به من ثابت کرده هر چی سنگین تر باشی عزیزتری و اینکه افرادی که سردن ذاتشون همینه و نمیتونی تغییرشون بدی

    رفت و آمد زیاد الان که بچه نداری راحته
    بعدها با فرزند سخت میشه
    در عین حال توقعات هم بالا میره

  6. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 02 [ 17:56]
    تاریخ عضویت
    1399-7-01
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    2,270
    سطح
    28
    Points: 2,270, Level: 28
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 34 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببین منم اوایل خیلی سردی دیدم از خانواده شوهرم حتی شده ۳ هفته به صرف شام نرفتم خونشون.
    تا اینکه خودشون اعتراف کردن ما میخوایم تو سرزده بری و بیای و اینجا خونه خودتو و ....

    البته به شوهرم گفته بودم که من تازه واردم و دوس داشتم از طرف خانوادت رفتار جور دیگه ای بود.
    فکر میکنم به گوششون رسوند چون خیلی تغییر رویه دادن.
    منم دیگه ریلکس شدم و راحت تنها میرم و میام.

    به نظر من هیچ اشکالی نداره هرکس تنها بره پیش خانوادش.
    ولی من حستو درک میکنم اوایل ازدواجت هست دوس داری بیشتر با شوهرت باشی.
    دوس‌ داری شوهرت ببرتت و بیارتت و ....
    منم اینجوری بودم...

    هیچ راهی نداره جز یه صحبت نرم و لطیف با شوهرت.
    با مرد جماعت فقططط باید لطیف صحبت کرد.
    باید کلی اول تحویلش بگیری و بعد ریز ریز حرفتو بگی.
    اگه امکانش بود یکم بغض کن و یه کوچولو اشک بریز (همیشه نه که براش عادی بشه)

  7. کاربر روبرو از پست مفید نیکی 69 تشکرکرده است .

    زن ایرانی (جمعه 02 آبان 99)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.