سلام می خواستم نظر شما دوستان عزیزم رو در مورد مشکلی که اخیرا متوجهش شدم بدونم.
همسرم موضوعی رو به مدت 2 ماه از من مخفی کرده. این موضوع مالی مربوط به کمک به یکی از اعضای خانوادش برای خرید یه وسیله ای میشه. ایشون و خانوادش نشستن با هم تصمیم گرفتن و سعی کردن که عروس ها و دامادها از این قضیه بویی نبرند. ولی از اونجا که ماه هیچوقت پشت ابر نمی مونه بالاخره من حدسایی زدم و با توجه به تمام حرفای ضد و نقیضشون متوجه شدم که این کمک (در اوضاع کنونی که ما خودمون برای خیلی از مشکلات به این مبلغ نیاز داریم) از طرف همسر من در اختیار ایشون قرار گرفته.
من دیروز متوجه این ماجرا شدم و حالم خیلی بد شد. از اینکه بهم دروغ گفته شده و خود همسرم و خانوادش سعی دارن با هماهنگی این ماجرا رو از من و جاریم و دامادشون مخفی کنن. تا دیروز هم خوب پیش رفته بودن ولی دیروز اتفاقی افتاد که من فهمیدم. و بابت دروغی که بهم میگن خیلی ناراحتم. اگه بهم می گفت و این کارو انجام میداد اینقدر ناراحت نمیشدم.
امروز همسرم علت گرفته بودن و ناراحتی منو می پرسید و با حرفایی که زدم فکر می کنم احتمال میده که من متوجه قضیه شدم.
به نظر شما الان باید چکار کنم؟
آیا بهش صمیمانه بگم و بخوام واقعیت رو بهم بگه؟ (می دونم که کاملا کتمان می کنه و منم مدرک معتبری ندارم. ولی اون اگه بخواد می تونه بهم ثابت کنه که کمک نکرده)
آیا هیچی نگم؟ که خودم از درون داغون میشم و بابت اینکه من رو ... فرض می کنن عصبانی میشم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)