به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 33
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 02 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1397-2-11
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    7,883
    سطح
    59
    Points: 7,883, Level: 59
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    431

    تشکرشده 358 در 165 پست

    Rep Power
    49
    Array

    دوباره رسیدم به ته خط. خواهش می کنم راهنماییم کنید

    سلام
    من 6 ساله ازدواج کردم و از ابتدای ازدواج با همسرم مشکل داشتیم و نمی تونستیم حلشون کنیم. ایشون خشونت رو انتخاب می کرد و منم تسلیم می شدم. تا پارسال که بعد از یه جریان من خواستم برای جدایی اقدام کنم و ایشون برای اینکه این اتفاق نیفتهه راضی شد برای مشاوره. مشاور هم سه چهار جلسه رفتیم و متاسفانه فکر می کنم اونقدرها زبده و ماهر نبود. چون به نظرم باید بهمون می گفت حتما بعد از سه ماه یا شش ماه هم دوباره بیاید. شاید در اونصورت همسرم می اومد و مشکلات بعدیمونم کمتر میشد. همسرم بعد از اون چند جلسه محدود دیگه پیش مشاور راضی نشد بریم.

    چند تا از مشکلات از جمله حساسیت من به رفت و آمد های بیش از حد با خانوادش و بعضی رفتارهای خانوادش و همچنین کارهای منزل و امور مالی که در تاپیک قبلی هم گفته بودم، طی مشاوره عمومی و تخصصی که در این سایت گرفتم تا حدودی حل شد.

    اما بعضی از مشکلات هنوز باقی مونده و من دیگه توان جنگیدن ندارم و دوباره رسیدم به وضعیت پارسالم.

    همسرم حاضر نیست گفتگو در مورد مشکلاتمون داشته باشیم و به توافق برسیم. معمولا گفتگوهامون به دعوا و فحاشی از طرف اون ختم میشه و قهری که تا من پا پیش نذارم تا روزها و هفته ها ادامه پیدا می کنه. ایشون اصلا مهارت های ارتباطی رو بلد نیست. همین دو روز پیش دوباره سر مساله ای بشدت عصبانی شد و فحش بارونم کرد. من چندین دفعه قبل هیچ جوابی در مقابل فحاشی هاش نداده بودم تا شاید خودش دیگه تکرار نکنه. ولی اینبار منم فقط گفتم پاشو برو نبینمت که با گفتن این جمله پاشد اومد طرف من و منو چسبوند به دیوار و هلم داد و بد و بیراه گفت. حالا خیلی ناراحتم
    البته می تونم خودمو آروم کنم. ولی در کل باید یه فکر جدی بکنم. همسرم منو اذیت می کنه. ولی اگه شما باهاش حرف بزنید به شما میگه که من دارم اونو اذیت می کنم. حتی اگه بگین چرا فحاشی می کنی، همه چیز رو به گردن من می ندازه و منو مقصر می دونه. در صورتی که من رفتار آنرمالی نداشتم. بدرفتاری نکردم و چیزی نگفتم که جوابش فحاشی باشه.

    راستش دیروز بهش گفتم که بهتره از هم جدا بشیم. چیزی نگفت.

    حالا واقعا موندم.من مهریه نمی خوام و نظرم روی طلاق توافقیه . چطوری این قضیه رو جدی تر با خودش و خانوادم مطرح کنم؟

    آیا توی خونه خودم بمونم و وکیل بگیرم یا بهتره به خونه پدرم برم؟

  2. 2 کاربر از پست مفید فرزانه 123 تشکرکرده اند .

    الهه زیبایی ها (سه شنبه 14 مرداد 99), بهاره جون (جمعه 17 مرداد 99)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 خرداد 01 [ 02:25]
    تاریخ عضویت
    1396-9-29
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    5,314
    سطح
    46
    Points: 5,314, Level: 46
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 144 در 79 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام
    فرزانه جان از شرایطی که توش قرار داری واقعا متاسفم.
    عزیزم می دونی که رویکرد همدردی بیشتر و تا حد ممکن به ساختنه تا طلاق اما واقع بینانه که نگاه کنیم گاهی راهی جز جدایی نیست.
    ببینید، آدم ها به این راحتیا تغییر نمی کنن و دونه دونه ی رفتارشون ریشه تو عوامل بسیاری داره از دوران جنینی گرفته تا اون لحظه ای که پیش روی ما ایستادن. شما می فرمایید همسرتون خشونت رفتاری و کلامی دارن و بارها شخصیت شما رو خرد کردن. چرا اجازه دادید چیزی که آزارتون می ده تکرار بشه؟
    بگذریم. دوست خوبم من معتقدم ما آدم ها رو در وهله‌ی اول باید همون جوری که هستند بپذیریم. بعد باید چهارچوب فکری خودمون رو روی ماهیت وجودی اون ها قرار بدیم و ببینیم چه قدر تو اون چهارچوب می گنجن؟ حالا لازم هم نیست دقیقا همونی باشن که تو ایده‌آل های ذهنی ما ترسیم شده، همین که خیلی بیرون نزده باشن از این چهارچوب کفایت می کنه.
    پس در ابتدا شما باید ببینید همسرتون دقیقا همین طوری که هست، چه قدر شبیه مردیه که شما می خواستید توی زندگی تون داشته باشید؟ یه مزیت مهم این پذیرش اینه که به این نتیجه می رسید با تیشه و چکش به جون قالبی که ایشون درش قرار دارن نیفتید. ایشون هم اگه قرار باشه تغییر کنن خودشون باید بخوان. شما در نهایت می تونید در مسیر این تغییر نقش یه دوست و همراه رو ایفا کنید.
    اما اگه دیگه با قطعیت به این نتیجه رسیدید که ایشون رو این جوری که هستند نمی پذیرید، من پیشنهاد می کنم بدون تمرکز روی همسرتون و قهرشون خودتون تنها پیش مشاور برید و در مورد شرایط و تصمیمتون به جدایی کمک بگیرید. طوری تصمیم بگیرید که جای هیچ افسوسی باقی نمونه.
    من به شخصه با ترک منزل موافق نیستم چون ممکنه ایشون رو سر لج بندازه و طبعاتی برای شما داشته باشه اما اگه در تصمیم خودتون مصمم شدید حتما از یه وکیل کمک بگیرید.
    امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیرید و زندگی خودتون رو تو بهترین مسیر قرار بدید.

  4. 4 کاربر از پست مفید Parastou تشکرکرده اند .

    فرزانه 123 (چهارشنبه 15 مرداد 99), الهه زیبایی ها (سه شنبه 14 مرداد 99), بهاره جون (جمعه 17 مرداد 99), سحر بهاری (چهارشنبه 15 مرداد 99)

  5. #3
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام فرزانه خانوم
    ما نمیتونیم قطعی به شما بگیم چه رفتاری داشته باشید چون از ظرفیت شما بیخبریم
    خدا به اون عظمت فرموده لایکلف الله نفسا الا وسعها
    ولی فکراتون بکنید حالا که نمیتونید روی همسرتون تغییری ایجاد کنید روی رفتار خودتان تمرکز کنید
    به محض عصبانیت موقعیت خودتون رو تغییر بدید
    اگر ایستادید بنشینید
    یک لیوان اب بنوشید
    بهترینش همان موقع بایستید سر نماز و از خدا بخوان محبت شما در دل همسرتان باشد
    إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا
    همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند خدای رحمان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب می‌گرداند.

    واصلا تو بازی ستمگر قربانی نیفتید میتونید مثلث تد رو سرچ بفرمایید و استفاده کنید
    سعی کنید صبر زیبا داشته باشید

    و خداوند یک مژده به ما داده است
    فان مع العسر یسرا پس
    همانا پس از هر سختی یک اسانی است

    امیدوارم خداوند صبر با ارامش به شما عنایت کند تا سختی هارو اسان پشت سر بگزارید و به این روزا بخندید که چرا با هم دعوا میکردیدو حیف این عمر
    وقتی عصبانین یه لیوان شربت براشون بریزید بفرمایید دنیا ارزش دعوا نداره چقدر حوصله داری با من بحث میکنی اعصاب جفتمون رو بهم میریی تو یا باید معلم زمان قدیم میشدی یا نظامی
    ویرایش توسط خادم رضا : سه شنبه 14 مرداد 99 در ساعت 20:24

  6. 3 کاربر از پست مفید خادم رضا تشکرکرده اند .

    فرزانه 123 (چهارشنبه 15 مرداد 99), الهه زیبایی ها (سه شنبه 14 مرداد 99), بهاره جون (جمعه 17 مرداد 99)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,800
    سطح
    96
    Points: 25,800, Level: 96
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 550
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,580

    تشکرشده 2,292 در 742 پست

    Rep Power
    203
    Array
    با سلام
    تا اونجاییکه من شنیدم ترک منزل از نظر قانونی بعدها به ضرر شما میشه

    میتونید زندگی بعد از طلاقتون و متصور بشید؟؟ شرایط تون جوری هست که زندگی تون بهتر بشه ؟؟

  8. کاربر روبرو از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده است .

    فرزانه 123 (چهارشنبه 15 مرداد 99)

  9. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 02 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1397-2-11
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    7,883
    سطح
    59
    Points: 7,883, Level: 59
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    431

    تشکرشده 358 در 165 پست

    Rep Power
    49
    Array
    ممنونم دوستان عزیزم

    پرستو جان متاسفانه همسرم خوبی هایی هم داره که تصمیم گیری رو برای من سخت کرده مثلا مقید به واجبات و فرایض دینی و اهل صدقه است. شغل خوب و پرستیژ اجتماعی خوبی داره. چهره و ظاهر خوبی داره. در اجتماع مورد قبول هست و بین اطرافیان محبوبیت داره. زرنگه و همه جا گلیم خودشو از آب می کشه بیرون. در خونه هم وقتی که با هم خوبیم روابط خوبی داریم. ولی تمام اینارو با بعضی از رفتاراش خراب می کنه. مخصوصا با بی احترامی و فحاشی.
    من نظرم اینه که حتی اگه من کار اشتباهی کرده باشم راهش خشونت نیست. باید بشینیم و مشکل رو حل کنیم. ببینید مثلا ما سر یه مساله ای توافق نداریم. عکس العمل ایشون اینه که میگه دیگه تمام و تو به حرف من گوش نمیدی پس هیچ توافق دو طرفه ای قابل قبول نیست و این رو بصورت کینه در دلش نگه می داره و هرجا لازم باشه بعنوان بهانه ای برای خشونت بیشتر ازش استفاده می کنه. شوهر من سعی نمی کنه یه حد اعتدال و انعطافی رو داشته باشه و میگه یا حرف من باشه یا هیچی. نمی خواد با هم گفتگو کنیم و مسأله رو بصورت توافقی حل کنیم. در مقابل گفتگو هم بشدت موضع می گیره و احساس می کنه من از همون اول می خوام محکومش کنم. بخاطر همین از همون اول سعی می کنه منو محکوم کنه و نذاره هیچ حرفی بزنم.

    در مورد پذیرش اگه من بخوام شوهرم رو همینجور که هست بپذیرم، باید تحقیرها و عصبانیت های گاه و بیگاهش رو که اغلب دلایل واقعا بی ارزش داره بپذیرم. اگه فرزندی هم بخوام داشته باشم باید بپذیرم که بچه هم در این فضا بزرگ بشه و در نوجوانی و جوانی هم با همچین پدر عصبی ای طرف باشه که اگر اشتباه حتی ناخواسته ای هم مرتکب بشه بشدت تنبیه بشه چه برسه به اشتباهات عمدی که در دوران نوجوانی و جوانی اجتناب ناپذیره. بذارین دو نمونه از عصبانیت هاش رو بگ که بدونید در چه موقعیت هایی عصبی میشه. مثلا من دو ساعت تمام کار کردم و خسته هستم و ایشون رو صدا زدم که برای انجام یه جابجایی وسیله به من کمک کنه. لازمه یکی از قطعات اون وسیله باز بشه. ایشون با کمال میل میاد و میخواد کمک کن. همون لحظه بمن میگه فرزانه برو پیچ گوشتی رو بیار. من ولو شدم روی مبل و خیلی خسته هستم. می گم خواهشا خودت بیار من خیلی خستم. در این لحظه همسرم بشدت قاطی می کنه وسیله رو هل میده و با عصبانیت چندتا فحش بمن میده : " بیشعور نفهم" و میره. میگه چی فک کردی این اصلا وظیفه من نیست که اینکارو انجام بدم. داری برام نازم می کنی میگم وسیله بیار. من در این شرایط هیچی نمیگم و آروم می مونم. پامیشم که وسیله رو خودم جابجا یا درست کنم. دوباره همونطور که از دور داره منو نگاه می کنه میگه :"نفهم تو نمی فهمی که اینو باید اینجوری بذاری؟" من میگم خودم درست می کنم لازم نیست بمن بگی چی درسته چی غلط. با گفتن این جمله بمن حمله می کنه و شروع می کنه دوباره به فحاشی و هل دادن: "کثافت آشغال لجن... گوسفند" (ببخشید عین فحش هارو میگم)
    یا مثلا وقتی چیزی رو توضیح میده و من متوجه نمیشم بجای اینکه یه کم واضحتر توضیح بده عصبانی میشه و میگه تو انقد بیشعور و احمقی که متوجه نمیشی!
    یا مثلا رفتیم در درمانگاه که من آمپول بزنم. میگم تزریقاتی این درمانگاه فک کنم خوب نیست. چون قبلا یکی دو نفر بهم گفتن. یه دفعه نگای من می کنه با عصبانیت و میگه حرف نزن میزنم توی دهنت ها!
    جالبه بعدش هم بجای اینکه من قهر کنم خودش قهر می کنه و من باید برم عذرخواهی!!!

    اینا چند نمونه از عصبانیت های گاه و بیگاه ایشون بود. حالا بماند که اگه دلیل موجهی هم داشته باشه و اشتباه عمدی یا غیر عمدی از من سر بزنه چه الم شنگه ای به پا می کنه.

    من اونو دوست دارم چون شوهرمه و خاطرات و اوقات خوش هم باهم داشتیم. ولی واقعیتش نمی خوام این دوست داشتن باعث بشه من چشمم به واقعیت ها بسته بشه. پیش خودم میگم آیا ارزش داره بهر قیمتی این ازدواج ادامه پیدا کنه؟ خب خیلی از زنها این چیزهارو تحمل می کنن. آیا کار خوبی می کنن؟ آیا زندگی بعد از طلاق و تنهایی و مشکلاتی که تا آخر عمر همراه آدم خواهد بود بهتره یا تحمل این رفتارها..

    خادم رضای عزیز
    ممنون که برام نوشتی. یعنی به نظر تو ظرفیت من کمه؟ چطوریه؟

    الهه عزیز پاسخ شما مفصله میام می نویسم.
    ویرایش توسط فرزانه 123 : چهارشنبه 15 مرداد 99 در ساعت 08:48

  10. 3 کاربر از پست مفید فرزانه 123 تشکرکرده اند .

    الهه زیبایی ها (چهارشنبه 15 مرداد 99), بهاره جون (جمعه 17 مرداد 99), سحر بهاری (چهارشنبه 15 مرداد 99)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,800
    سطح
    96
    Points: 25,800, Level: 96
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 550
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,580

    تشکرشده 2,292 در 742 پست

    Rep Power
    203
    Array
    باسلام
    ممنون از ایتکه جز به جز مینویسید چون اشراف خواننده رو به قضیه بیشتر میکنه
    من تاپیکهای قبلیتونم خوندم شما حق دارید.
    به نظر من
    تاحد زیادی میتونید شرایط و تغییر بدید...ولی چون الان خودتون تو فکر طلاق هم هستید بهتره اول به این نتیحه برسید که
    راه دیگه ای غیر از طلاقی هم هست بعد با تمام وجود بخواهید که بدای زندگیتون تلاش کنید
    بعد بیایید اینجا یا مشاوره در جهت بهبود و بازسازی زندگی مشترکتون راهنمایی گام به گام بگیرید. چون انگیزتون برای شروع تاثیرگذاره.

    رفتار و احساسات شما رفتار یه آدم معمولیه....ولی همه ما آدمها توزندگی
    گاهی لازمه تلاش مضاعف و البته تلاش در جهت صحیح داشته باشیم.
    به عبارت دیگه باید حرفه ای عمل کنید و
    گام مهم اینه که همسرتونو درک کنید اگر هنوز عشقی بهش دارید.

    مثلا اونجاییکه گفتید شما خودتون رفتید وسیله رو درست کنید اصلا کار درستی نبود! معلومه عصبانی ترش گردید. باید خیلی تو عمق شخصیت ایشون برید تا بتونید تو موقعیت ها درکش کنید و رفتار متناسب داشته باشید.

    به نظر من خوب هر دوراه رو بررسی کنید هم طلاق هم تلاش برای بهبود زندگی مشترک

    طلاق تو همدردی تابو چون میخوان همه راهای نرفته امتحان بشه و تمام تلاش انجام بشه منم با این رویکرد موافقم چون در چارچوبش آدم خودشم هم ساخته میشه ولی طلاق هم گاهی راهگشاست فقط راه اول نیست . طلاق یک سوره از سوره های قرآن کریم و به نام خودش زده پس اون هم قابل تامل.

    براتون ارزوی موفقیت دارم

  12. کاربر روبرو از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده است .

    فرزانه 123 (چهارشنبه 15 مرداد 99)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 خرداد 01 [ 02:25]
    تاریخ عضویت
    1396-9-29
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    5,314
    سطح
    46
    Points: 5,314, Level: 46
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 144 در 79 پست

    Rep Power
    28
    Array
    ممنون از پاسخ کاملتون.
    خواهرانه می خوام بگم، متاسفانه تا حدود بسیاری امروز شما و همسر شما گذشته ی پدر و مادر منه. پدر و مادر من در تمام این سال ها از موضعی که شما و همسرتون دارید ذره ای جابجا نشدن. فقط پدرم هر روز نسبت به مادرم منتقدتر و کم صبر تر شده و مادرم در برابر پدرم تبدیل شده به یک زن بدون اعتماد به نفس و دستپاچه که انقدر به فکر عصبانی نشدن پدرمه بدتر کارهایی می کنه که منجر به خرابکاری هم می شه. تازه الان دیگه بچه ها و نوه ها هم به خودشون اجازه می دن از ریز و درشت اعمال و رفتارش ایراد بگیرن که این خیلی بده. یادمه خیلی سال قبل پدر من یه خونه رو به مادرم برای خرید نشون داد و مادرم اعلام مخالفت کرد که پدرم مثل خیلی وقتا سریع عصبانی شد و وقتی مادرم گفت خوب بخر هم گفت نه دیگه تموم شد و الان سالهاست به بهانه های مختلف حرف اون خونه رو می کشه وسط که اگه من اون خونه رو خریده بودم ال شده بود و بل شده بود. اما من به عنوان فرزندی که از این وضعیت راضی نیستم و دلم نمی خواد تو جناح هیچ کدوم قرار بگیرم، فقط از هر دوشون دلگیرم و روز به روز به بهانه مشغله فاصله مو بیشتر می کنم چون دیگه کشش و علاقه ای به دیدن تشنج ندارم. پدر من حتی وقتی من زایمان کرده بودم و با بچم توی اتاق استراحت می کردم هم داشت با لحن تحکم آمیز و خشن مادرم رو مورد مواخذه قرار می داد. خواهر مجردی دارم که اون هم هر دو طرف رو مقصر می دونه تصمیم گرفته بیشتر وقت خودش رو تو تنهایی بگذرونه. همه این احوالات ما در صورتیه که پدر من هیچ وقت رفتاری که با مادرم داشت رو با ما نداشت اما خوب هیچ وقت هم اهل محبت کردن نبود. زندگی کردن با شخصیت های خودشیفته کار بسیار سختیه. من همه اینا رو گفتم که بهتون نشون بدم این روال عاقبت جذابی نداره. حتی اگر مجموعه شما صورتتون رو با سیلی سرخ نگه دارید و دهه ها بگذره و کسی نفهمه تو دل زندگی شما چه خبره. من در جایگاهی نیستم که بگم زندگی شما ارزش ساختن داره یا نه فقط می تونم بگم این که شما دائم تلاش کنید رضایت همسرتون رو جلب کنید تا عصبانی نشن ته نداره و داغونتون می کنه.

  14. 2 کاربر از پست مفید Parastou تشکرکرده اند .

    فرزانه 123 (دوشنبه 20 مرداد 99), بهاره جون (جمعه 17 مرداد 99)

  15. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 02 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1397-2-11
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    7,883
    سطح
    59
    Points: 7,883, Level: 59
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    431

    تشکرشده 358 در 165 پست

    Rep Power
    49
    Array
    الهه جان
    گفتی زندگی بعد از طلاق رو تصور کنم. بله من خیلی بهش فکر کردم. چون من آدم احساساتی هستم از لحاظ روانی فکر می کنم اذیت بشم مگه اینکه با مشاوری در ارتباط باشم که بتونم خودمو قوی کنم. از لحاظ مالی مشکلی ندارم چون هم شغل دارم و هم خانوادم کاملا حمایتم می کنن. خب تنهایی بعد از طلاق خیلی سخته و امکان داره آدم تا آخر عمر ازدواج نکنه و بنابراین باید قید بچه و زندگی خانوادگی رو زد. در مورد حرف مردم و دید مردم راستش هنوز هیچ نگرانی ای ندارم و برام مهم نیست که بقیه چی میگن. ولی اگر خانوادم بخوان حساسیت بی مورد روی من داشته باشن مطمئنم خیلی دلگیر میشم. من الان طلاق رو مثل یه اتفاقی می بینم که باعث میشه استرس های کوچک من در زندگیم کمتر بشه ولی در عوض یه غم بزرگ و دائمی میاد توی زندگیم. حالا شاید واقعا اینجوری نباشه و ادم بعد از یه مدت به شرایط جدید عادت کنه. ولی من شنیدم که بعضیا تا سالها با این غم دست و پنجه نرم می کنن.


    مثلا اونجاییکه گفتید شما خودتون رفتید وسیله رو درست کنید اصلا کار درستی نبود! معلومه عصبانی ترش گردید. باید خیلی تو عمق شخصیت ایشون برید تا بتونید تو موقعیت ها درکش کنید و رفتار متناسب داشته باشید.
    من اگه به طرف اون وسیله رفتم تا خودم کار رو انجام بدم به این خاطر بود که فضا رو عادی کنم و کارمو ادامه بدم. نه اینکه بخوام از قصد و برای درآوردن حرص ایشون اینکارو بکنم.
    ببینید من یه آدم عادی هستم. منم عصبانی میشم. منم بی احترامی رو قبول نمی کنم. ظرفیت من هنوز اونقدر نیست که بتونم فحش بشنوم و کار عادی خودم رو ادامه بدم. بالاخره در مقابل هر بی احترامی باید واکنش مناسبی نشون داد. شایدم دارم اشتباه می کنم.


    پرستو جان متاسفم برای جریانی که تعریف کردی. ولی دوست دارم چندتا چیز رو بدونم. اولا اینکه اگه اخلاق پدر شما عصبی و تند بوده چرا فقط با مادرتون تندی می کرده و با بچه ها رفتار خوبی داشته؟ فکر می کنید مادرتون رو دوست نداشت؟ و اینکه بعنوان فرزند این خانواده به نظر شما مادرت چه کاری باید می کرد؟


    حالا جالبه دقیقا همین موضع رو فامیل های شوهرم دارن. به شخصه دیدم که مردها نه فقط پیش فرزندان، بلکه در مهمانی ها یا پیش افراد غریبه زنهارو با کلامشون کوچیک می کنن. مثلا سر زن داد میزنن. جالبه یکبار که توی مهمونی بودیم و یکی از اقوام همسرم سر خانمش داد کشید و تندی کرد، بعد از مهمونی همسرم به من گفت ببین زن فلانی چقدر باشعور بود!! شوهرش سرش داد زد جلوی همه ولی زن فورا به حرفش گوش کرد و اعتراضی هم نکرد. یعنی توسری خور بودن زن براشون ارزش محسوب میشه.

  16. 2 کاربر از پست مفید فرزانه 123 تشکرکرده اند .

    الهه زیبایی ها (چهارشنبه 15 مرداد 99), بهاره جون (جمعه 17 مرداد 99)

  17. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,800
    سطح
    96
    Points: 25,800, Level: 96
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 550
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,580

    تشکرشده 2,292 در 742 پست

    Rep Power
    203
    Array
    . نه اینکه بخوام از قصد و برای درآوردن حرص ایشون اینکارو بکنم.



    فرزانه خانم عزیز
    ما همه میدونیم شما قصد اینو نداشتید که حرص ایشونو دربیارید.....منم بارها تو پستم گفتم شما حق دارید ناراحت باشید خسته شده باشید... حتی به اینکه به طلاق فکر کنید....رفتار شما رفتاری که از هر ادم معمولی سر میزنه...مثل خود من شما همه......من حرفم این بود که
    هر دو راه و خیلی خوب بررسی کنید و
    اگه خواستید به ساختن و تلاش دوباره فکر کنید اون وقت باید در مقابل همجین شخصیتی دیگه ی ادم معمولی نباشید باید حرفه ای عمل کنید و این به معنای این نیست که شما باید تلاش کنید تا ایشون عصبانی نشه ...البته که این کارو به مراتب بدتر میکنه
    در مقابل ادم سلطه جو بازی کردن نقش سلطه پذیر غلطه!

    ببینید من فقط از روی اطلاعاتم اینها رو میگم قطعا نظر خود شما و دیگر دوستان ارجحیت داره.
    مثلا ی خانم دکتری رو میشناسم که فوق العاده در مورد این جور رابطه ها کار بلده
    ی بار مثالی رو یک بار د گفت

    خانم و آقا قرار میذارن برن بیرون ...بعد خانم آماده منتظر تا آقا بیاد...بعد آقا میاد میگه قرارمون بهم خورد چون من میخوام با دوستام برم بیرون....بعد خانم چی کار میکنه ؟ ناراحتیش و قورت میده میگه باشه عزیزم برو....بعد آقا عصبانی میشه داد میزنه مثلا چیزی رو بهونه میکنه....خانم تو دلش میگه نگاه کن به حای اینکه من عصبانی شم تازه دوقورت و نیمش هم باقیه....ولی بازم قورت میده ناراحتیش و و فقط میگه عزیزم من که چیزی نگفتم باشه برو.
    ....خانم وکتر میگفت خب الان هر کسی اینارو بینه میگه آخی خانم چقدر خوبه آقا چقدر بده....ولی من میگم تقصیر خانم...
    .گفتم خانم دکتر چرا؟؟ یعنی باید میگفت که من ناراحتم قرارمونو بهم زدی و فلان!!!.. گفت اره باید طرز گفتنش و بلد بود میگفت...

    در مورد اینکه پدران و مادران ما که اینطوری بودن راه به حایی نبردن ..اجازه بدید ی مثال دیگه هم بگم که به عینه تو اقواممون دیدم مال نسل خیلی قبل از ماست

    آقا بسیار سلطه جو و خشن و عصبانی .. خاتم هم بسیار مظلوم و سلطه پذیر
    اقا اگه میومد خونه میدید چایی اماده نیست فحش و دعوا و تنش و...
    اقا از درمیومد میپرسید چایی هست؟ خانم هم ساده لوحانه میگفت نه نمیدونستم داری میایی. بعد فحش و فحش کاری شروع میشد...این ماجرا به مراتب اتفاق می افتاد ولی استثنایی هم داشت اونم زمانی بود که عروس زرنگ و خوش کلام تو اون لحظه خونه بود ...تا میدیدن آقای خشن که هیچ کسی جریت نداره باهاش روبرو شه داره میاد... چایی هم نیست.... عروس و میفرستادن جلو تو برو سرش و گرم کن تا ما چایی بذاریم.....عروس بدون اینکه بترسه میرفت میگفت اقا جون سلام آقا جون خسته نباشی دستهاتو بشور تا ی چایی برات بیارم صبر کن حوله بیارم اینجا میشینی یا حیاط...چی شد که زود اومدی ..
    .انقدر اقا جونو به حرف میگرفت تا چایی هم اماده میشد..
    .در واقع آقا اون حس توجهی که میخواست رو میگرفت وگرنه که چایی پنهان کردن نیازش بود!

    ببینید من اصلا خدایی نکرده شما رو سرزنش نمیکنم اصلا نمیگم شما اینجوری بودین شما اونجوری بودین....فقط میگم میشه تا حد زیادی بسازید ولی حتی اگه در راستای طلاق هم بخواهید پیش برید و نخوایید انرژی بذارید نمیگم کار غلطیه...گفتم طلاق ی سوره به نامشه...انتخاب با شماست.

  18. کاربر روبرو از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده است .

    فرزانه 123 (چهارشنبه 15 مرداد 99)

  19. #10
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 23:32]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,155
    امتیاز
    90,025
    سطح
    100
    Points: 90,025, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,805

    تشکرشده 6,770 در 2,367 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام

    یه مطالبی خدمتتون می ذارم ، فرصت شد کامل موارد را بررسی کنید :


    حل تعارض در زوجین ۱

    حل تعارض در زوجین ۲

    حل تعارض در زوجین ۳

    حل تعارض در زوجین ۴

    حل تعارض در زوجین ۵

    حل تعارض در زوجین ۶




    ...............................

    خودکار رسید ته خط ،،بیاریدش اول خط ،،،
    با قلمی که در دست دارید در اول خط : یه روش دیگه - یه فونت دیگه ، تلاش دیگه ، تکنیک حل مسئله دیگه....شروع کنید



    ما یه مسیر سه گانه دایم :
    - مسئله را حل کنیم
    - مسئله را هضم کنیم
    مسئله را حذف کنیم !

    هر سه تا راه ..راه اند ،،، قرار نیست کار انقلابی انجام بدیم و یدفعه بریم سراغ حذف
    مورد یک و دو را با با مواردی که در بالا براتون گذاشتم ،،دوباره امتحان کنید ،،،
    مشاوره حضوری داشته باشید ،،،
    ان شالله هر چی خیره.




    موفق باشید .
    ویرایش توسط باغبان : چهارشنبه 15 مرداد 99 در ساعت 23:57

  20. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    فرزانه 123 (دوشنبه 20 مرداد 99)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.