خودارضایی داره زندگیمو نابود میکنه

[IzomI]

سلام

خوب هستید ؟

راستش درگیر یه مشکلی هستم . زندگیم داره به خاطرش نابود میشه . نمیدونم چیکار کنم .
من معتاد خودارضایی شدم
دیگه خسته شدم ...
بریدم از این توبه کردن و توبه شکستن .

یادم میاد ابتدایی و اوایل راهنمایی(متوسطه ی اول) اصلا یه اعجوبه ای بودم تو درس .
همه بهم میگفتند تو یه چیزی میشی حتما !!!

اما فکر میکنم از اواسط کلاس هشتم به این مرض دچار شدم .

هی دارم تلاش میکنم ترکش کنم . ولی هنوز اراده ام کافی نبوده .
الانم که کنکوری ام و به خاطر این زهر مار اصلا نمیتونم درس بخونم .

دوست داشتم تو رشته ی مورد علاقم یعنی مهندسی کامپیوتر قبول بشم .
اونم تو یه دانشگاه خوب .

ولی با این حساب انگار نمیشه .

حدودای مهر پارسال بود (مهر همین سال تحصیلی) . با خودم گفتم دیگه نباید بزارم این عادتم ادامه پیدا کنه .
دیگه نباید بزارم زندگیم بد بشه . گفتم همین الان ترکش میکنم و کنکور و زندگیم رو میسازم .
از اون موقع ، نماز خوندنم رو شروع کردم . با خدا راز و نیاز میکردم .
خدا هم پاداشش رو بهم داد . من تونستم از مرز 100 روز بدون خودارضایی عبور کنم .
اعتماد به نفسم فوق العاده شده بود .

منی که سال دهم و یازدهم به خاطر این مرض ، امتحانات مدرسم رو هی میوفتادم و به زور تو شهریور
پاس میشدم ، تو آزمون های آزمایشی امسال تا حدود رتبه ی 1000 پیش رفتم .

تا اینکه به خاطر یه اشتباه کوچیک و گول زدن خودم ، دوباره خودارضایی کردم .

بعدش دیگه هر چی تلاش کردم نتونستم ...
اصلا نتونستم .

بعدش انگار نماز هم فایده ای نداشت .

انگار خدا صدام رو نمی شنید .

تنهای تنها شدم ...


توی ماه رمضون که قرآن میخوندم ، روزه میگرفتم ، نمازام رو سر وقت میخوندم ، به 28 روز رسیدم . ولی باز هم روز از نو روزی هم نو ...

آخرین آزمون آزمایشیم رو هم رتبه ام افتضاح شد .

خلاصه اینکه نمیدونم چیکار کنم .

از خودم ناامید شدم .

احساس میکنم هیچ کاری نمیتونم انجام بدم .

تو انجمن های مختلف ، گروه های ترک ، وبلاگ ها ، سایت ها ، همه جا رفتم .
ولی نتیجه نگرفتم .

راستش به اینجا هم امید ندارم .

بیشتر برای اینکه خالی شم ، اینا رو نوشتم .

و اینکه شاید شاید ، فرجی شد .

کسی نمیدونه باید چه غلطی بکنم ؟

[زونیام]

سلام

خوب هستید ؟

راستش درگیر یه مشکلی هستم . زندگیم داره به خاطرش نابود میشه . نمیدونم چیکار کنم .
من معتاد خودارضایی شدم
دیگه خسته شدم ...
بریدم از این توبه کردن و توبه شکستن .

یادم میاد ابتدایی و اوایل راهنمایی(متوسطه ی اول) اصلا یه اعجوبه ای بودم تو درس .
همه بهم میگفتند تو یه چیزی میشی حتما !!!

اما فکر میکنم از اواسط کلاس هشتم به این مرض دچار شدم .

هی دارم تلاش میکنم ترکش کنم . ولی هنوز اراده ام کافی نبوده .
الانم که کنکوری ام و به خاطر این زهر مار اصلا نمیتونم درس بخونم .

دوست داشتم تو رشته ی مورد علاقم یعنی مهندسی کامپیوتر قبول بشم .
اونم تو یه دانشگاه خوب .

ولی با این حساب انگار نمیشه .

حدودای مهر پارسال بود (مهر همین سال تحصیلی) . با خودم گفتم دیگه نباید بزارم این عادتم ادامه پیدا کنه .
دیگه نباید بزارم زندگیم بد بشه . گفتم همین الان ترکش میکنم و کنکور و زندگیم رو میسازم .
از اون موقع ، نماز خوندنم رو شروع کردم . با خدا راز و نیاز میکردم .
خدا هم پاداشش رو بهم داد . من تونستم از مرز 100 روز بدون خودارضایی عبور کنم .
اعتماد به نفسم فوق العاده شده بود .

منی که سال دهم و یازدهم به خاطر این مرض ، امتحانات مدرسم رو هی میوفتادم و به زور تو شهریور
پاس میشدم ، تو آزمون های آزمایشی امسال تا حدود رتبه ی 1000 پیش رفتم .

تا اینکه به خاطر یه اشتباه کوچیک و گول زدن خودم ، دوباره خودارضایی کردم .

بعدش دیگه هر چی تلاش کردم نتونستم ...
اصلا نتونستم .

بعدش انگار نماز هم فایده ای نداشت .

انگار خدا صدام رو نمی شنید .

تنهای تنها شدم ...


توی ماه رمضون که قرآن میخوندم ، روزه میگرفتم ، نمازام رو سر وقت میخوندم ، به 28 روز رسیدم . ولی باز هم روز از نو روزی هم نو ...

آخرین آزمون آزمایشیم رو هم رتبه ام افتضاح شد .

خلاصه اینکه نمیدونم چیکار کنم .

از خودم ناامید شدم .

احساس میکنم هیچ کاری نمیتونم انجام بدم .

تو انجمن های مختلف ، گروه های ترک ، وبلاگ ها ، سایت ها ، همه جا رفتم .
ولی نتیجه نگرفتم .

راستش به اینجا هم امید ندارم .

بیشتر برای اینکه خالی شم ، اینا رو نوشتم .

و اینکه شاید شاید ، فرجی شد .

کسی نمیدونه باید چه غلطی بکنم ؟

سلام
افرین، متنت رو خوندم متوجه شدم چقدر باهوشی و با استعداد.
نباید نا امید بشی، همینکه تونستی ۱۰۰ روز تحمل کنی یعنی ارده ت هم قوی هست.
اسمتم نمیدونم، ولی زندگی ماها همش توی مبارزه س، خب گاهی هم شکست میخوریم ولی مطمئن باش این مشکل رو میشه حل کرد.
خدا بهت یه استعدادهای منحصر به فردی داده، سعی کن اونها رو شکوفا کنی، اگه قرار باشه اینجوری خرابشون کنی به خودت ظلم کردی.

سعی کن توی ذهنت پر و بال ندی به افکارت، مطمئن باش خدا صدات رو میشنوه اما دوست داره خودت با ارهده ی خودت این کار رو ترک کنی.
اراده ی ما هم شبیه بدن میمونه، یه بدن با یه روز باشگاه درست نمیشه ولی وقتی مداوم و یواش یواش جلو میری یه دفعه بعد از شیش ماه بقیه میبینن که چقدر تغییر کردی، اراده هم همینه، تمرین کن که این کارو نکنی یواش یواش اراده ت قوی میشه و بعد از یه مدتی کنترل نفستو دستت میگیری

اول از همه هم باید بگی که میتونم این کار رو انجام بدم، نا امیدی رو از خودت دور کن و سعی کن روی خودت کار کنی و وقتی تصمیمتو بگیری اونموقع خدا به صورت پنهانی بهت کمک میکنه.

اینجا هم نگو که کسی بهم کمک ممیکنه و یا فقط اومدم خودمو خالی کنم، تصمیمتو بگیر که شروع میکنی از شکست هم نترس، بالاخره یه مدت سختی بکش، به خودت ثابت کن که میتونی از پسش برمیای.

یالله پسر، اینقدرم ایه یاس نخون

[Mvaz]

سلام
چقدر اسمتون سخته قربان.

فرق شما با دیگران که درگیر این مشکل هستن میدونید چیه؟

1. میدانید و میفهمید که این قضیه یک ایراد محسوب میشود

2. تلاش برای قطع آن دارید

3. تا همینجای کار متوجه شدید موارد یک و دو کافی نیستن.



برای رفع این ایراد راهکار زیاد ارائه شده و با تحقیق در اینترنت متوجه خواهی شد، مخصوصا در همین همدردی تاپیک های مشابه که راهنمایی های کارسازی شدند، زیاده.


شاید قدم اول اینه که برای زندگی ات هدف داشته باشی. یک هدف قوی و تخریب نشدنی.
مثلا فرض کن یه قهرمان المپیک که کلی تلاش کرده بره فینال، با چه وسوسه ای ممکنه سیگار بکشه یا سیگاری بشه، قطعا خیلی سخت این اتفاق می افته، هر چند که محتمله.

پس تو زندگی ات هدف داشته باش و براش تلاش کن.

برنامه ریزی تو زندگی ات خیلی مهمه. برای کار هات برنامه ریزی کن و سعی کن جای خالی نگذاری، اوقات فراقت از فعالیت های پاک مثل ورزش و مطالعه موردی کمک بگیر.

از چیزها و اشخاصی که تو را به فکر این قضیه می اندازند دوری کن.

اگر لحظه ای تنها شدی یا به فکری بد فرو رفتی با خودت مقرر کن سریعا خودت رو با شمارش 1 2 3 بیرون بکشی. بیرون اومدن تو همون لحظه های اول خیلی راحته.

جاهایی که تونستی بر نفست غلبه کنی، احساس پیروز و قدرتمندی پیدا میکنی، سعی کن به خودت جایزه بدی.


مهمترین مسئله معنویت هست. سعی کن به طور عمیق به خدا نزدیک بشی، خدا رو بهتر بشناسی، بعد میبینی نماز هات قشنگ تر میشه، قران رو بهتر میفهمی، به یه جا میرسی میبینی این اتفاقات برات کوچک هستند و اصل داستان چیز مهمتری . نا خوداگاه دیگه نه تنها به فکر خودارضای نمی افتی، بلکه میفهمی تو رو از اصل داستان دور می کنه.


هیچ وقت از رحمت خدا نومید نشو، همین که احساس پشیمونی بهت دست میده، خدا رو شکر کن که خدا هم چنان دستش رو به سمت دراز میکنه که از غافله عقب نیافتی، پس تا دیر نشده قدر بدون. مبدا روزی بگی من نمیتونم و دیگه هر چی شد شد، اون موقع دیگه به حال خودت واگذاشته شده ای،
صد بار اگر توبه شکستی. باز آی
ولی اگر یکبار به خودت بگی خدا که بخشنده است و یه توبه نهایتش میکنم دیگه، اونجا کار تمومه هاااااااااا



تو خیابون اگر میری سعی کن به نامحرما نگاه نکنی، فیلم و ماهواره و اینستاگرام و ترانه هایی که تو را بر می انگیزد نگاه نکن.


موفق باشی دوست عزیز
ان شالله میتونی، قطعا میتونی، به خدا توکل کن

[summit]

سلام اگر احتیاج به یک جرقه دارید پیشنهاد می کنم کتاب آن سوی مرگ رو مطالعه کنید

آقای امینی خواه هم خیلی خوب تحلیل کردند

آدرس سایت شون :

https://aminikhaah.ir/%D8%B4%D8%B1%D...5%D8%B1%DA%AF/

[IzomI]

سلام

علیک سلام ...

خیلی ممنونم از اینکه متنم رو خوندید و پاسخ دادید

نباید نا امید بشی، همینکه تونستی ۱۰۰ روز تحمل کنی یعنی ارده ت هم قوی هست.

اون موقع خیلی اراده ام قوی بود . احساس میکردم میتونم هر کاری بخوام انجام بدم
اما به محض شکست دوباره ام ، بد جور زمین خوردم .

اسمتم نمیدونم، ولی زندگی ماها همش توی مبارزه س، خب گاهی هم شکست میخوریم ولی مطمئن باش این مشکل رو میشه حل کرد.

امیدوارم که بتونم حلش کنم

خدا بهت یه استعدادهای منحصر به فردی داده، سعی کن اونها رو شکوفا کنی، اگه قرار باشه اینجوری خرابشون کنی به خودت ظلم کردی.

انشالله که ناشکری نکنم و قدر نعمت های خدا رو بدونم ...

سعی کن توی ذهنت پر و بال ندی به افکارت، مطمئن باش خدا صدات رو میشنوه اما دوست داره خودت با ارهده ی خودت این کار رو ترک کنی.

آره . این اواخر یکی از مهم ترین دلایل به گناه افتادنم ، همین پر و بال دادنم به این افکار بوده ...

اراده ی ما هم شبیه بدن میمونه، یه بدن با یه روز باشگاه درست نمیشه ولی وقتی مداوم و یواش یواش جلو میری یه دفعه بعد از شیش ماه بقیه میبینن که چقدر تغییر کردی، اراده هم همینه، تمرین کن که این کارو نکنی یواش یواش اراده ت قوی میشه و بعد از یه مدتی کنترل نفستو دستت میگیری

بله درسته ... راسیتش خواستم اول در جواب این قسمت از متنتون بنویسم من از کلاس هشتم تا الان که دوازدهمم ، درگیر این بودم ، پس کی باید اراده ام قوی شه ؟
ولی بعد از چند ثانیه فهمیدم ، هنوز به خوبی اون کارایی که باید انجام میدادم ، تا ترک کنم رو انجام ندادم .
در واقع همون زنبور بی عسل بودم .
تا وقتی شایستگیش رو نداشته باشم ، نمیتونم از این چرخه بیرون بیام ...

اول از همه هم باید بگی که میتونم این کار رو انجام بدم، نا امیدی رو از خودت دور کن و سعی کن روی خودت کار کنی و وقتی تصمیمتو بگیری اونموقع خدا به صورت پنهانی بهت کمک میکنه.

چشم ...

دوباره بلند میشم و خدا رو صدا میکنم .
باید در این آزمون پیروز بشم .
بعدش هم منتظر توفیق خدا هستم .
چشم . ناامیدی رو هم میزارم کنار ...

خدایا کمکم کن ...

اینجا هم نگو که کسی بهم کمک ممیکنه و یا فقط اومدم خودمو خالی کنم، تصمیمتو بگیر که شروع میکنی از شکست هم نترس، بالاخره یه مدت سختی بکش، به خودت ثابت کن که میتونی از پسش برمیای.

یالله پسر، اینقدرم ایه یاس نخون

ببخشید اگه حرف اشتباهی زدم .
آخه اون موقع تازه گناه کرده بودم .
مخم نمی کشید .
همش داشتم چرت و پرت مینوشتم


متشکرم از لطفتون و مرسی بابت اینکه وقت گذاشتید ...

سلام
چقدر اسمتون سخته قربان.

سلام

ول کنین اسمم رو

خواستم سریع ثبت نام کنم ، یه چیزی نوشتم ...

فرق شما با دیگران که درگیر این مشکل هستن میدونید چیه؟

1. میدانید و میفهمید که این قضیه یک ایراد محسوب میشود

2. تلاش برای قطع آن دارید

3. تا همینجای کار متوجه شدید موارد یک و دو کافی نیستن.

بله افراد زیادی هستند . مثلا تو مدرسمون ....
جلوی بقیه با افتخار از گناهانشون تعریف میکنند .
میخندند .
تو دلم با خودم میگم خاک تو سرشون
اینا دیگه کین ؟
اینا میخوان تو قیامت با خودشون چی ببرن ؟

ولی به محض اینکه میرسم خونه ، دوباره به گناه آلوده میشم .
بعدش هم دوباره اعصاب خوردی و نابودی ...

شاید قدم اول اینه که برای زندگی ات هدف داشته باشی. یک هدف قوی و تخریب نشدنی.
مثلا فرض کن یه قهرمان المپیک که کلی تلاش کرده بره فینال، با چه وسوسه ای ممکنه سیگار بکشه یا سیگاری بشه، قطعا خیلی سخت این اتفاق می افته، هر چند که محتمله.

پس تو زندگی ات هدف داشته باش و براش تلاش کن.

والا خودم احساس میکنم که هدف دارم .
ولی نمیدونم چرا بزرگی اهدافم مانع از این کار زشت نمیشن ؟

یکی از اهدافم همین قبول شدن در دانشگاه و رشته ی خوبه ...

ولی دارم خودم با دستای خودم ، خودم رو از موفقیت دور میکنم و این برام خیلی دردناکه ...

برنامه ریزی تو زندگی ات خیلی مهمه. برای کار هات برنامه ریزی کن و سعی کن جای خالی نگذاری، اوقات فراقت از فعالیت های پاک مثل ورزش و مطالعه موردی کمک بگیر.

راستش چند وقتیه برنامه ریزی رو شروع کردم .
اولا توش خیلی خوب بودم .
مثلا از 10 نمره ، با توجه به انجام اون کار ها ، حدودای 9 به خودم میدادم .

ولی جدیدا بعد از شکست هام ، اصلا حال ندارم انجام بدمشون .
انگار اراده ام نابود شده .

برنامه ام رو کم حجم میریزم .
اما بازم همینجوریه ...

اگر لحظه ای تنها شدی یا به فکری بد فرو رفتی با خودت مقرر کن سریعا خودت رو با شمارش 1 2 3 بیرون بکشی. بیرون اومدن تو همون لحظه های اول خیلی راحته.

این هم روش خوبیه . 123

خیلی ممنون . حتما انجام میدم

جاهایی که تونستی بر نفست غلبه کنی، احساس پیروز و قدرتمندی پیدا میکنی، سعی کن به خودت جایزه بدی.

بله این هم فکر خوبیه .
قبلا چندین بار انجامش میدادم .
جدیدا کنارش گذاشتم .

سعی میکنم بعد از هر 5 روز پاکی ، یه هدیه ای هر چند کوچیک به خودم بدم ...

مهمترین مسئله معنویت هست. سعی کن به طور عمیق به خدا نزدیک بشی، خدا رو بهتر بشناسی، بعد میبینی نماز هات قشنگ تر میشه، قران رو بهتر میفهمی، به یه جا میرسی میبینی این اتفاقات برات کوچک هستند و اصل داستان چیز مهمتری . نا خوداگاه دیگه نه تنها به فکر خودارضای نمی افتی، بلکه میفهمی تو رو از اصل داستان دور می کنه.

چه راه هایی برای این کار وجود داره ؟

میشه چند تاش رو نام ببرید ؟

هیچ وقت از رحمت خدا نومید نشو، همین که احساس پشیمونی بهت دست میده، خدا رو شکر کن که خدا هم چنان دستش رو به سمت دراز میکنه که از غافله عقب نیافتی، پس تا دیر نشده قدر بدون. مبدا روزی بگی من نمیتونم و دیگه هر چی شد شد، اون موقع دیگه به حال خودت واگذاشته شده ای،
صد بار اگر توبه شکستی. باز آی
ولی اگر یکبار به خودت بگی خدا که بخشنده است و یه توبه نهایتش میکنم دیگه، اونجا کار تمومه هاااااااااا

چشم ...

سعی میکنم این ناامیدی رو از خودم دور کنم ...
دوباره از امروز شروع کردم ...

غسل هم کردم .

انشالله با کمک خدا پیروز شم

تو خیابون اگر میری سعی کن به نامحرما نگاه نکنی، فیلم و ماهواره و اینستاگرام و ترانه هایی که تو را بر می انگیزد نگاه نکن.

تو خیابون که زیاد نمیرم . همون چند بار کم رو هم سعی میکنم چشمم رو کنترل کنم و خدا رو شکر توش موفق بودم .
اما نباید مغرور بشم و همینجور باید ادامه بدم ...

اینستا رو که پاک کردم کلا .

راجع به ماهواره باید چیکار کنم ؟

من اصلا ماهواره نمیبینم . واسم ضرر داره
ولی خونوادم میبینن .

همیشه میرم تو اتاق تا تصاویرشو نبینم .
ولی صداش میاد .

تا یه چیزی هم بهشون میگی ، یه شری میگیرتت .

موفق باشی دوست عزیز
انشالله میتونی . قطعا میتونی . به خدا توکل کن

خیلی ممنونم از لطفتون .
متشکرم از اینکه وقت گذاشتید ...

سلام اگر احتیاج به یک جرقه دارید پیشنهاد می کنم کتاب آن سوی مرگ رو مطالعه کنید

آقای امینی خواه هم خیلی خوب تحلیل کردند

خیلی ممنونم مرسی .

راستش من تو لپ تاپم خیلی سخنرانی و فیلم های اینچنینی دارم .
ولی به همون دلایلی که قبلا راجع به برنامه ریزی نوشتم ، اصلا اراده نمیرسه نگاهشون کنم .

اصلا حوصله ندارم .

شما نظرتون چیه ؟

چیکار باید بکنم ؟

این اواخر ، ضعیف شدن اراده ام خیلی واسم ضرر داشته ...

از شما هم ممنونم که متنم رو خوندید و پاسخ دادید ...






انشالله خدا همیشه پشت پناه شما و اون دو نفر عزیز باشه .
واقعا ممنونم

[summit]

سلام
اول از همه شما خودت باید به خودت کمک کنی
مهم ترین چیز «نمی تونم» رو‌ حذف کنی

راجع به این کتاب و صوت هاش ، سخنرانی معمولی نیستند !

**یه قسمتش رو میگم : یک آقایی که مشغول این کار بود شیطان ها براش پایکوبی می کردند و یک شیطان هم کاملا عریان شده بود و‌خودش رو به بدن این مرد انداخت ( این ها رو اون آقایی که تو‌کما رفته بود و روح از بدنش جدا شد دید ) باز هم باید گوش بدید تا کاملا متوجه بشید **

متشکرم ، خداوند پشت و‌ پناه شما هم باشه. التماس دعا

[Pooh]

سلام.
امیدوارم حالتون خوب باشه.

مشخص هست که انسان با اراده ای هستید.

یک سوال.... شما چقدر به خودتون فشار میارید که مثلا دزدی نکنید؟ جوابتون کدوم یکی از گزینه هاست؟
۱- خیلی باید تلاش کنم و به خودم فشار بیارم که فکر دزدی به سرم نزنه
۲-با یکم مراجعه به وجدانم و تلاش کمی میتونم ذهنم رو از دزدی منحرف کنم.
۳- اصلا گزینه ای به اسم دزدی توی ذهنم مطرح نمیشه که اصلا بخوام فکر کنم بهش

[IzomI]

سلام
اول از همه شما خودت باید به خودت کمک کنی
مهم ترین چیز «نمی تونم» رو‌ حذف کنی

سلام . خوب هستید ؟

بله . دارم سعی میکنم .

راجع به این کتاب و صوت هاش ، سخنرانی معمولی نیستند !

**یه قسمتش رو میگم : یک آقایی که مشغول این کار بود شیطان ها براش پایکوبی می کردند و یک شیطان هم کاملا عریان شده بود و‌خودش رو به بدن این مرد انداخت ( این ها رو اون آقایی که تو‌کما رفته بود و روح از بدنش جدا شد دید ) باز هم باید گوش بدید تا کاملا متوجه بشید **

چشم حتما گوش میدم . مرسی .
فعلا دارم یه سری فایل صوتی سخنرانی در مورد کنترل نفس و جهاد اکبر و اینا رو گوش میدم . اینا که تموم شدند ، حتما سراغ این کتابه هم میرم . در کل مرسی
گوش دادن به این سخنرانیه ، خیلی بهم کمک کرد . با اینکه فقط فایل اولشو گوش دادم . خیلی چیزا از همین یه فایل یاد گرفتم و حالم هم بهتر شد .
باید به جای رفتن به سایت های غیر اخلاقی و دیدن تصاویر و فیلم های مبتذل ، این صوت ها رو جایگذینشون کنم .
انشالله که موفق بشم . لطفا واسم دعا کنید

متشکرم ، خداوند پشت و‌ پناه شما هم باشه. التماس دعا

خیلی ممنونم . حتما ...

سلام.
امیدوارم حالتون خوب باشه.

سلام

خیلی ممنونم . شما خوب هستید ؟

مشخص هست که انسان با اراده ای هستید.

باید قوی تر شم ...

یک سوال.... شما چقدر به خودتون فشار میارید که مثلا دزدی نکنید؟ جوابتون کدوم یکی از گزینه هاست؟
۱- خیلی باید تلاش کنم و به خودم فشار بیارم که فکر دزدی به سرم نزنه
۲-با یکم مراجعه به وجدانم و تلاش کمی میتونم ذهنم رو از دزدی منحرف کنم.
۳- اصلا گزینه ای به اسم دزدی توی ذهنم مطرح نمیشه که اصلا بخوام فکر کنم بهش

گزینه ی 3 . اما اگه در مورد خودارضایی بود . بیشتر به گزینه ی 1 نزدیک تر بود .

دلیلش هم اینه که گرگ توی وجود ، خودارضاییه . نه دزدی ...

هر کسی یه گرگی تو وجودش داره که داره باهاش میجنگه

یکی گرگش ، مثلا دروغه . یکی دزدی . یکی شراب ...
یکی هم مثل من خودارضایی .

و اینکه این گرگی که تو وجود منه ، شاید آلوده نشدن بهش ، واسه کسی دیگه مشکلی نداشته باشه ... چون اصلا سراغش نرفته .
برعکسش هم واسه من هست . من که سراغ دزدی نرفتم ، آلوده نشدن بهش خیلی واسم ساده تره ...


لطفا یکی منو از رو منبر بیاره پایین

.
.
.
.

خب ادامه ی گفته هاتون چیه ؟

کنجکاوم بدونم ...

[gholam1234]

سلام دوست من. من نظر خودمو میگم، شما خودتون باید تجزیه و تحلیل کنین حالا.

شاید خیلیا باهام مخالف باشن. ولی راه چاره اساسی برای این امر ازدواج خوب است. من کاری ندارم که این همه طلاق و ناسازگاری هست توی زندگیا. تنها روشی که صما میتونین غلبه کنین بر این امر، انتخاب خانم مناسب و ازدواج هست. علتش اینه که میل جنسی در همه انسانها هست و آدمی باید بطریق درستش برآورده کنه.
نکته جالب در همین روش هست. شما وقتی تصمیم گرفتی ازدواج کنی، شروع میکنی مقدمات ازدواج رو فراهم میکنی که شامل پیدا کردن کار و خرید خانه و ... میشه. اینا خودش باعث میشه سرت گرم بشه و عملا نری سمت این کارا. در نهایت شرایطتت که اکی شد، یه خانم مناسب پیدا میکنی و ازدواج میکنی. یعنی با یه تیر دو نشون زدی. هم سرت رو گرم کردی با کار و .... و فاصله گرفتی از خودارضایی و هم ایشالا در نهایت ازدواج خوب میکنی و به ارامش میرسی.


من باز تاکید میکنم، کاری به ازدواجهای اشتباه اطرافیانمون ندارم، مهم اینه که ادم بطریق درستش نیازهاشو براورده کنه. حالا اگه پیش نیازهاشو نداری، بسم ا... شروع کن مقدماتشو آماده کن.

واصت ارزوی موفقیت میکنم.


البته من همه این موارد رو با این فرض گفتم که شما آقا هستین.

[saeed_9_12]

سلام علیکم
مشکل شما بیش از مساله اعتیاد به خودارضایی (اگر بشه اسمش رو اعتیاد گذاشت- چراکه خودارضایی زمانی تحت الفظ اعتیاد قرار میگیره که شرایطی مثل تکرار بالا و... باشه) ناشی از احساس گناه در این مورد هست. شما پیش از هر چیزی باید روی این احساس گناه و اضطراب ناشی از اون کار کنید.
بخاطر وجود تابو و رویکردهای متعصابنه در خیل عظیمی از افراد جامعه ما نسبت به این مساله، توصیه میکنم بجای مطرح کردن این مورد به صورت عمومی که نتیجه اون دریافت یک سری همدردی های بی اثر و یا شنیدن مطالبی که باعث افزایش احساس گناه در شما خواهد شد، به یک روانشناس مجرب مراجعه کنید.