مشکلات در خوابگاه

[Pooh]

سلام.
امیدوارم حال همگی خوب باشه.

من توی خوابگاه به یه مشکلی برخورد کرده ام که نمیدونم چه برخوردی باید انجام بدم که هم محترمانه باشه هم موثر.

هم اتاقی من یک هم رشته ای داره که در یکی دیگه از اتاقهای خوابگاه ساکنه. ولی چون با هم خیلی صمیمی هستن، همش اتاق ما هستن. و خیلی هم شلوغ و پر سر و صدا و از نظر نظم اتاق هم بی نظمی و شلختگی ایجاد میکنن. شبها حتی من از ساعت 12 برم توی تخت و بخوام بخوابم، اینها اصلا به رو نمیارن و تا 3 و 4 خودشون بیدارن!

روزهایی که من صبح کلاس دارم اونها کلاس ندارن. ولی روزهایی که خودشون صبح کلاس دارن و زود بلند میشن به شدت سر و صدا میکنن و جالب اینکه اون یکی هم کلاسیشون رو هم صدا میکنن بیاد تو اتاق ما صبحونه! و سر و صدا.

الان هم اتاقی من خونشونه. ولی دوستاش اینحان! نمیرن اتاق خودشون!

الان من دو ساعته اومدم بخوابم، ولی حتی به رو نمیارن که چراغ رو خاموش کنن یا ساکت باشن!

چند بار صمیمانه گفتم بچه ها شبها زودتر بخوابیم که زودتر بیدار شیم و ساعت خوابمون ریخته به هم و خوب نیست. ولی فایده ای نداشته و کار خودشون رو میکنن.

امکان جابجایی اتاق در طول ترم هم وجود نداره.

ممنون میشم اگر راه حلی به ذهنتون میرسه که اثر کنه بهم بگید.

[gholam1234]

باز هم صحبت کنین. ولی اگه نشد، دنبال تعویض اتاق باشین شدید. اگه امکان تعویض اتاق هم نبود، تا پایان ترم صبر کنین.
متاسفانه بعضی آدما ذاتا بیشعورن. کاریش نمیشه کرد. تو هر چی بخای باهاش صحبت کنی، اون کار خودش رو انجام میده. چیکارش میشه کرد دیگه، بیشعوره دیگه ...

[ammin]

سلام
با خود هم اتاقیت صحبت کن. اسم شما توی این اتاق ثبته دارید هزینه این خوابگاه رو میدید و مسئولیتش پای شماست. از طرف دیگه تو این حق رو داری توی این اتاق آرامش داشته باشی و کارهات رو انجام بدی.غیر منفعلانه با جرات ورزی وقاطعانه حرفاتو بگو.اگه هم اتاقیت اینجا نباشه بهشون زنگ میزنه.معلوم نیست اگه اتاقتو عوض کنی اونجا بهتر از این اتاق باشه ولی میتونی شرایط رو تغییر بدهی. نگران این نباش چه قضاوتی در مورد تو میکنن.

[gholam1234]

سلام
با خود هم اتاقیت صحبت کن. اسم شما توی این اتاق ثبته دارید هزینه این خوابگاه رو میدید و مسئولیتش پای شماست. از طرف دیگه تو این حق رو داری توی این اتاق آرامش داشته باشی و کارهات رو انجام بدی.غیر منفعلانه با جرات ورزی وقاطعانه حرفاتو بگو.اگه هم اتاقیت اینجا نباشه بهشون زنگ میزنه.معلوم نیست اگه اتاقتو عوض کنی اونجا بهتر از این اتاق باشه ولی میتونی شرایط رو تغییر بدهی. نگران این نباش چه قضاوتی در مورد تو میکنن.

جراتمندانه رفتی جلو و دیدی بازم کار خودشو انجام میده، بنظرم اتاقتو عوض کن. دردسر برای خودت میخری در غیر اینصورت. اتفاقا بعضی اتاقا هست که آدم توش راحت باشه، این نظر شخصی منه.

[Mehran1368]

ممنون میشم اگر راه حلی به ذهنتون میرسه که اثر کنه بهم بگید.

با یکی از همونها که میاد جابه جا کنید

ضمنا اینکه میفرمایید هم اتاقیتون نیستن ولی اونها توی اتاق شما هستن دیگه خیلی مسخره هست شاید شما رو دوست خودشون میدونن که میان تو اتاق!

میتونید یک نامه بنویسید همینهایی که اینجا گفتید و خیلی دوستانه و صمیمانه همه این موارد رو به هم اتاقی و دوستانشون تو یک فرصت مناسب به هر کدومشون بدید تا بخونن البته تو اتاق خودشون برن بخونن چون اگر بخواید باهاشون صحبت کنید یک مقدار سخت باشه.

[Pooh]

سلام. ممنونم از راهنمایی های دوستان.

تصمیم گرفتم این چند روز رو که هم اتاقیم نیستش رو تحمل کنم و فعلا بیشتر سالن مطالعه باشم و شب هم بیام بگم بچه ها من خوابم میاد و میشه اگه میخواید بیدار باشید برید اتاق خودتون؟

و بعد هم که هم اتاقیم اومد، بهش بگم اگر میخواید با دوستات دور هم باشید اشکالی نداره که وقت ناهار خوردن یا شام یا موقع عصرونه بیان نیم ساعتی دور هم باشیم و دور هم غذا بخوریم. ولی اگر بیشتر از این و در مواقع دیگه هم میخواید دور هم باشید، جایی جز اتاق رو انتخاب کنید. و جورد دیگه هم اینکه یه سری قوانین برای اتاق بذاریم که ملزم به رعایتشون باشیم و آرامش همه حفظ بشه. مثلا شب ساعت دوازده خاموشی بزنیم و هر کی خواست بیشتر بیدار بمونه بره سالن مطالعه یا جایی دیگه. صبح هم که کسی خوابه، کسی حق نداره تا قبل از ساعت 8 دوستاش رو بیاره اتاق. لطفا دوستات اتاق خودشون صبحونه بخورن و قرار با هم رفتنتون سر کلاس رو، جلوی درب ورودی خوابگاه بذارید. نه توی اتاق ما.

اینجوری خوبه؟

[صبا_2009]

سلام.

تصمیم گرفتم این چند روز رو که هم اتاقیم نیستش رو تحمل کنم و فعلا بیشتر سالن مطالعه باشم و شب هم بیام بگم بچه ها من خوابم میاد و میشه اگه میخواید بیدار باشید برید اتاق خودتون؟

برای چی این چند روز تحمل کنی؟

بهشون بگو بچه ها من میخوام بخوابم چراغ رو خاموش کن بخواب. اتاق تو هست - اونی که باید ناراحت بشه تو هستی که ناراحتم شدی حالا اگر اونا بهشون برمیخوره یا هر چیز دیگه مشکل خودشون هست نه تو که بخوای نگرانش باشی.

[فکور]

سلام
با پیشنهاد اون کاربری که گفته بود با دوست هم اتاقیتون اتاقتون رو عوض کنید موافقم اگر بشه
و اینکه به جز شما و اون هم اتاقی شخص دیگه توی اتاق نیست؟ اگر هست نظر اون یکی هم اتاقی چیه؟
و اینکه به نظر من هم گفتگو لازمه ولی با توجه به شناختی که از شما دارم توصیه می کنم آرامش وخونسردی خودت رو حین گفتگو حفظ کنی و استدلالهای منطقیت رو طبقه بندی شده در ذهن داشته باشی و همه رو تک تک بگی
قاطعانه و دوستانه

[Pooh]

سلام.
خوشبختانه این مشکل با انتقال کار شوهر دوست پرسر و صدای هم اتاقیم به شهر دانشگاه، و رفتنش به خونه خودش حل شد.

اما یک مساله دیگه ای هم هست که میخواستم باهاتون مشورت کنم.
مشکل نیست. صرفا فقط یک نظر و راهنمایی میخوام.

من یه هم کلاسی دارم که از شهر دوری میاد و شاغل بوده در شهر خودشون و کارش رو منتقل کرده اینجا. به خاطر همین در طول ترم نمیتونه بره خونه. من برام این امکان هست که آخر هفته ها یا دو هفته یکبار، سری به خونه بزنم.
این دوستم خیلی خیلی مهربان و دلسوزه برای همه و هر کاری از دستش برای کسی بربیاد حتی قبل از درخواست کمک، انجام میده و خیلی دست به خیر داره. ولی خیلی استرسیه کلا. شخصیت خیلی پراسترسی داره.

به خصوص وقتی هم اتاقیاش هم میرن خونه و تنها میشه خیلی اذیت میشه.

من هر وقت میام خونه، همش عذاب وجدان دارم که نموندم پیشش و نگرانشم. ولی خودمم وقتی زیاد میمونم خوابگاه کسل میشم و دلم میخواد بیام خونه و تجدید روحیه کنم.

همش تو دلم حس میکنم خیلی دوست بی ملاحظه و بدی هستم که میام خونه و تنهاش میذارم.
میخواستم برای ترم بعد هم خوابگاه نگیرم اصلا و اگه بشه یه کار نیمه وقت تو شهر خودمون پیدا کنم. ولی دلم نگران اونه و میگم نامردیه تنهاش بذارم.

به نظر شما اینکه الان من خونه ام و او تنها خوابگاه، نامردیه؟ همش معذبم.

[Mvaz]

سلام
وقت بخیر

اینکه ایشون مهربان و دلسوزه، جای تحسین داره و اینکه شما دغدغه ایشون رو دارید نیز همینطور.

ولی هر انسانی اول مسئول خودشه و بعد خانواده و بعد اجتماع.

بهترین کمک اینه که باهاش حرف بزنید. از اینکه چقدر به فکرش هستین با خبرش کنید. ما انسان ها فقط جسم هامون اگر کنار هم باشه که نباید خاصیت دوستی بده.
شما میتونید از فرسخ ها فاصله دوست های خوبی باشید و کلی برای هم مفید باشید.
برای همین سعی کنید کمکش کنید مشکل استرس و اضطرابش رو حل کنه.
فرض کنید در لحظه ای شما به هر دلیل ناخواسته از زندگی ایشون حذف کامل میشید. اونوقت تکلیف چیه؟ پس بهتره کمکش کنید بتونه تنهایی و بی استرس زندگی شادی داشته باشه.

ما انسان ها باید یاد بگیریم وابسته نباشیم.