درمان کمال گرایی

[ash_a700]

سلام به تمام دوستان و کارشناسان محترم این سایت
با تشکر از سایت با ارزشتان
خیلی خوشحالم که تونستم این سایت رو پیدا کنم.
آقایی 24 ساله هستم و مشکلم حس کمال گرایی هست که تو وجودم هست.
چند روز پیش مقاله ای توی این سایت خوندم به نام آنهایی که از خودشان راضی نیستند==>http://www.hamdardi.com/fa_default.asp?RP=M_content.asp&P1N=ContentID&P1V= 215
بسیاری از این موارد رو تو خودم دیدم اما حالا سوالم اینه که چی کار کنم این حس رو اصلاح کنم یا درمان کنم.
قبلا از نظرات دوستان ممنون

[mohajer]

سلام


اگر کتاب از حال بد به حال خوب دکتر برنز ترجمه ی قرچه داغی رو بخونید حتما کمکتون میکنه،یه سری تمرین هایی داره که میتونه کمکتون کنه .

[ash_a700]

سلام


اگر کتاب از حال بد به حال خوب دکتر برنز ترجمه ی قرچه داغی رو بخونید حتما کمکتون میکنه،یه سری تمرین هایی داره که میتونه کمکتون کنه .

ممنون از معرفی کتاب
این مسئله توی روابط اجتماعی من هم تاثیر منفی گذاشته.اگر تو همین تاپیک راهکارهایی نشون بدید ممنون می شم.

[mohajer]

دوست من بهتره در مورد مسائل پیش اومده ریز تر صحبت کنی یا یه مثال بزنی.
تا حداقل صورت مسئله برامون روشن تر بشه.
شاد باشید

[ash_a700]

دوست من بهتره در مورد مسائل پیش اومده ریز تر صحبت کنی یا یه مثال بزنی.
تا حداقل صورت مسئله برامون روشن تر بشه.
شاد باشید

مهاجر جان آیا کتابی رو که معرفی کرده بودین در ارتباط با درمان کمال گرایی هست؟
در رابطه با سوال شما!
در جمع احساس می کنم همیشه باید حرف یا کار جالبی یا سنگینی انجام بدم یا دیگران را بخندونم تا از سمت دیگران پذیرش بشم.و اگر این کارو نکنم احساس می کنم جمع منو نمی پذیره.
توی جمع به سختی می تونم صحبت کنم.(با تپق،اضطراب..)حتی المقدور صخبت نمی کنم و اگر مجبور بشم از کلمات رسمی و خشک استفاده می کنم.
احساس بی کفایتی تو جمع می کنم.
نمی تونم از حق خودم دفاع کنم.
و....اگر چیز دیگری به ذهنم اومد در تاپیک بعد میگم.
نمی دونم این موارد ربطی به موضوع کمالگرایی داره یا نه ولی سعی کردم جزییات رو بگم.
مرسی

[mohajer]

در رابطه مستقیم با کمال گرایی نیست،اما در مورد این مسئله و مسائل مختلف که تولید اختلال میکنه زیاد توضیح داده ضمن اینکه روش های درست فکرکردن رو بحث میکنه،
آخه یک مطلب مهم که هست اینکه، هر احساسی که در ما وجود داره ارتباط مستقیم با نوع تفکر ما داره و ما باید در صدد ترمیم تفکرات مخربمون باشیم.
به افکاری که از ذهنت میگذره و تولید این اشکالات و احساسات رو میکنه بیشتر توجه کن.

[mohajer]

دوست من بزرگ ترین قسمت حل مسئله ،پیداکردن درست و صحیح صورت مسئله است.
که اونم با کند و کاو و مطرح کردن شرایط و وضعیت های مختلف خودت هست،
منفعلانه با این مسئله برخورد نکن ،که خودت تا الان شاهد نتیجش بودی .
قدرتمند و شاد باشی

[ash_a700]

دوست من بزرگ ترین قسمت حل مسئله ،پیداکردن درست و صحیح صورت مسئله است.
که اونم با کند و کاو و مطرح کردن شرایط و وضعیت های مختلف خودت هست،
منفعلانه با این مسئله برخورد نکن ،که خودت تا الان شاهد نتیجش بودی .
قدرتمند و شاد باشی

منظور شما از منفعلانه برخورد کردن من چیه؟می شه واضح بگید؟
به شخصه فکر می کنم داشتم مقدار معینی از کمال گرایی در هر فردی برای بهتر زیستن و پسشرفت لازمه اما من افراط گونه و وسواس گونه اینو تو خودم می بینم.و می دونم در صورت پیدا کردن راه حل می تونم با تکرار درمان این حس رو متعادلتر کنم.
ضمن تشکر از مهاجر خواهش دارم دوستان باز هم راهنمایی کنند.

[ash_a700]

سلام
باور کنید موقعیتم اضطراریست.
مشکلم حل نشده و این حس وسواسی توی روح و روانم،روابط اجتماعیم و زندگیم خیلی تاثیر منفی گذاشته!
راهنمایی می خواستم.

[samiee1347]

با سلام

در كلام معصومين داريم كه " ميانه روي بهترين شيوه و راه و روش است " به نظر من شما بايد رفتارهاي خودتان را در جاهايي كه افراط گونه است تعديل كنيد . شعله را اندكي پايين تر بياوريد تا به حد تعادل برسد . از كسي كه رفتار متعادل در روابط اجتماعي دارد و شما قبواش داريد راهنمايي بخواهيد . خوتان و احيانا نقاط ضعفتان را ابتدا شناسايي و سپس بپذيريد آنگاه ميتوانيد براي رفع آنها بكوشيد . مسلم بدانيد خواستن توانستن است . سميعي