با سلام.من لیسانس عمران هستم و چند سال هست که در تهران زندگی می کنم. و از یک سال پیش با خواهر دوستم آشنا شدم و به خواستگاری خواهرش به صورت غیر رسمی رفتم که به من جواب منفی داد و علت این جواب به این خاطر بود که ایشون قبلا عاشق یه پسری بودن و دوست نداشتن که کسی جایگزین اون در ذهنشون بشه و بعد از این قضیه من چند بار دیگه به صورت اس ام اسی ازشون خواستگاری کردم که باز هم جوابشون منفی بوده ضمنا من با دوستم و خواهرشون به علت شرایط کاری 3بار مسافرت چند روزه رفتیم و در حال حاضر تنها دلیلشون این است که من نسبت به شما هیچ حسی ندارم اما باز هم باهم کار می کنیم در ضمن یک رابطه صمیمی نیز با خانواده شون دارم و هر چه فکر میکنم راضی نمیشم که ازش دل بکنم و دوست دارم که این وصلت صورت بگیره .این را هم بگم که رفتارش با من اصلا عادی نیست. مثلا به پیشنهاد خودش با داداشش می ریم سینما، رستوران، خرید لباس و ... با هم می خندیم وبا هم زیاد حرف می زنیم. یه مسئله ای هم هست که شاید مشکل اونجا باشه و اینم این که داداشش به من خیلی علاقه داره در حد اینکه عاشقم است و از شب تا صبح که نبینمش دلش برام تنگ میشه. بدجوری توی این خانواده گیر کردم و دوست هم ندارم ازشون جدا بشم. لطف کنید راهنمائیم کنید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)