به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: دلتنگی

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 آذر 87 [ 10:25]
    تاریخ عضویت
    1387-9-11
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    3,132
    سطح
    34
    Points: 3,132, Level: 34
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دلتنگی

    مدتها بود که احساس دلتنگی میکردم.اما نمیدانستم چرا.امشب در کوچه پس کوچه های دلتنگی ناگهان تصویری از خودم دیدم وفهمیدم که مدتهاست که دلم برای خودم تنگ شده است.روزی در جایی بسیار دور خودم را گم کرده ام وامروز بیش از پیش دلتنگ خودم شده ام.آخرین تصویری که از گمشده ام به خاطرم مانده چهره پاک و معصوم یک دختر بچه ساده وبازیگوش است.
    کاش هر چه زودتر پیدایش کنم.دلم خیلی برایش تنگ شده است.
    در پناه حق

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 آذر 87 [ 10:25]
    تاریخ عضویت
    1387-9-11
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    3,132
    سطح
    34
    Points: 3,132, Level: 34
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلتنگی

    هنوز گمشده ام را پیدا نکرده ام.اما احساس میکنم یک قدم به او نزدیکتر شده ام.وقتی با خیال راحت وبی توجه به کارهایی که دور و برم پخش شده بود نشسته بودم وداشتم این مطلب را مینوشتم فهمیدم که یک قدم دیگر به اونزدیکتر شدم.نمیدانم چرا دلم میخواهد بخندم.بی دلیل میخندم وباز هم خودم را به او نزدیکتر حس میکنم.

  3. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: دلتنگی

    مرور كن
    آخرين خاطرات روزهاي بچه گي ،‌زماني كه هنوز گمش نكرده بودي را با خودت مرور كن
    شايد او را پيدا كني

  4. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: دلتنگی

    ممنون از دید زیبای شما.
    خودت خبر نداری عزیزم!
    اصلا خبر نداری! یعنی فرصت نداشتی که خبر دار شوی.
    آن قدر خودت را در فضای بدون من غرق کردی که دیگر فرصت نشد خبرت کنم!(کودک درون تو)

  5. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 تیر 90 [ 21:49]
    تاریخ عضویت
    1387-7-21
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    3,218
    سطح
    35
    Points: 3,218, Level: 35
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 13 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلتنگی

    زمستان

    سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
    سرها در گریبان است
    کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
    نگه جز پیش پا را دید ، نتواند
    که ره تاریک و لغزان است
    وگر دست محبت سوی کسی یازی
    به کراه آورد دست از بغل بیرون
    که سرما سخت سوزان است
    نفس ، کز گرمگاه سینه می اید برون ، ابری شود تاریک
    چو دیدار ایستد در پیش چشمانت
    نفس کاین است ، پس دیگر چه داری چشم
    ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟
    مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
    هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... ای
    دمت گرم و سرت خوش باد
    سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای
    منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم
    منم من ، سنگ تیپاخورده ی رنجور
    منم ، دشنام پس آفرینش ، نغمه ی ناجور
    نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم
    بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم
    حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد
    تگرگی نیست ، مرگی نیست
    صدایی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است
    من امشب آمدستم وام بگزارم
    حسابت را کنار جام بگذارم
    چه می گویی که بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟
    فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست
    حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی سرد زمستان است
    و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده یا زنده
    به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود ، پنهان است
    حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است
    سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
    هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان
    نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین
    درختان اسکلتهای بلور آجین
    زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه
    غبار آلوده مهر و ماه
    زمستان است
    هر چه هستی باش !
    اما کاش...
    نه ، جز اینم آرزویی نیست :
    هر چه هستی باش !
    اما باش


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.