به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 19:29]
    تاریخ عضویت
    1392-12-26
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    4,093
    سطح
    40
    Points: 4,093, Level: 40
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    15

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    موندم چه کار کنم

    من با همسرم خیلی مشکل دارم و به بن بست رسیدم ...
    هفته قبل خودم رفتم مشاوره(9تیر) و مشاور گفت که باید همسرت بیاد تا من نظر بدم

    حالا مساله این که چطور بهش بگم بیا بریم مشاوره، اولا که ما با هم قهر قهر هستیم و اصلا با هم حرف نمیزنیم دوما در زمان عقد من رفتم پیش مشاور و وقتی ایشون متوجه شد همش میگفت جدی رفتی؟برای چی رفتی؟ ولی برخورد بدی نشون نداد و برای مشکلات بچمون هم پیش مشاور رفتم که نظرش در مورد کار من مثبت بود ولی اینبار میترسم که برخورد خوبی نشون نده ، سوما میترسم مشاوره وضع بدتر کنه(هرچند ما الانم خیلی مشکل داریم)

    من راهنمایی میخوام که چطور بگم بهش و چطور راضیش کنم

    ما 9 سال ازدواج کردیم که 3.5 سال عقد بودیم و یک فرزند دارم . من 29 ساله هستم و همسرم 16 سال از من بزرگتر
    ویرایش توسط elisa jan : جمعه 15 تیر 97 در ساعت 01:13 دلیل: اصلاح اعداد

  2. کاربر روبرو از پست مفید elisa jan تشکرکرده است .

    هادی60 (شنبه 16 تیر 97)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 آبان 97 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1397-3-27
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    1,737
    سطح
    24
    Points: 1,737, Level: 24
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    152

    تشکرشده 147 در 76 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام .در شرایطی که قهر هستین نه مشاوره میتونید برید، نه مشاور کاری از دستش برمیاد.
    ایشون تمایل دارند مشکلات بینتون حل بشه؟>
    تا حالا ارتباط نوشتاری داشتین؟
    شما از همسرتون شکایت دارین که رفتین پیش مشاور یا اینکه میخواستین روابط زناشویی تون حسنه بشه؟

  4. 2 کاربر از پست مفید هادی60 تشکرکرده اند .

    elisa jan (شنبه 16 تیر 97), tavalode arezoo (شنبه 16 تیر 97)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 19:29]
    تاریخ عضویت
    1392-12-26
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    4,093
    سطح
    40
    Points: 4,093, Level: 40
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    15

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    موندم چه کار کنم

    سلام ... ممنون که جواب دادین داشتم ناامید میشدم
    نقل قول نوشته اصلی توسط هادی60 نمایش پست ها
    سلام .در شرایطی که قهر هستین نه مشاوره میتونید برید، نه مشاور کاری از دستش برمیاد.
    ایشون تمایل دارند مشکلات بینتون حل بشه؟

    بله ... ایشون هم دنبال سازش .... دفعه های قبل که با هم دعوا میکردیم بعدش سعی میکردیم مشکلات حل بشه ولی نتونستیم و فقط دعواها و قهرها بدتر شد

    تا حالا ارتباط نوشتاری داشتین؟

    بله در دوران عقد... من نامه نوشتم و ایشون هم جواب داد

    شما از همسرتون شکایت دارین که رفتین پیش مشاور یا اینکه میخواستین روابط زناشویی تون حسنه بشه؟

    میخواستم روابط حسنه بشه و مشکل و راه حل پیدا کنم .... من خیلی خیلی خیلـــی ناراحتم ولی دلم نمیخوام این زندگی ترک کنم

  6. کاربر روبرو از پست مفید elisa jan تشکرکرده است .

    هادی60 (شنبه 16 تیر 97)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 آبان 97 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1397-3-27
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    1,737
    سطح
    24
    Points: 1,737, Level: 24
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    152

    تشکرشده 147 در 76 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم الیسا.اینکه خیلی خوبه.
    اگر نمیتونید حرف بزنید اول احساستون و رفتارتون نسبت به هم دیگه باید نرم بشه و بتونید ارتباط بگیرین،چون باید راجع به راهکارها باهم همکاری و مکالمه کنید.ازمشاورهم خواهش کنید ولواینکه همسرتون سرتاپا تقصیرکار باشه فکر نکنه قرار هست حق شما رو از حلقوم همسرتون بیرون بکشه.و موقع تذکر و راهکاردادن به نسبت برابر به هر دوتون تلنگر بزنه و اینو بدونیم بعداز جلسه مشاوره بطور حتم کمی کدورتتون بیشتر خواهد شد مگراینکه هردو نفر نسبت به کاری که کردن واقف باشند و از شنید خودشون ازرده نشن.
    دوم اینکه یادداشت کوتاه نیم صفحه ای بدون گله گذاری و البته بدون کلمات تصنعی بنویسین.اگر وسایلشون رو اماده میکنید اگر غذایی میپزین اگر لباسی براشون فراهم کردین.یادداشت های کوتاه عاطفی بدون گله گذاری براشون بگذارین.کم کم کمک میکنه از فاز قهر قهر به قهر و بعد هم کلام برسین.
    سوم اینکه حالا اگر در کلام موفق نیستین بهتره همون چند خط در یادداشت برای همسرتون راجع به مراجعه به مشاور و کمک به بهتر شدن زندگیتون بنویسین و بگین برای فلان روز از فلان جا وقت گرفتین ویا اینکه خودشون هرجا دوست دارن وقت بگیرن تا تشریف ببرین.الزام نکنید که کجا تشریف ببرین.بگذارین تصمیم گیرنده باشن.
    به دلیل محدودیت پست روزی یک پست میتونم براتون بگذارم.امیدوارم باقی دوستان راهنماییتون بکنند.
    ویرایش توسط هادی60 : یکشنبه 17 تیر 97 در ساعت 08:37

  8. کاربر روبرو از پست مفید هادی60 تشکرکرده است .

    paiize (یکشنبه 24 تیر 97)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 19:29]
    تاریخ عضویت
    1392-12-26
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    4,093
    سطح
    40
    Points: 4,093, Level: 40
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    15

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نرم شدن ما با هم خیلی سخته، تنها پیشرفت ما اینکه با هم غذا میخوریم آخرین دعوای ما دعوای خیلی بد و سختی بود و حرمتی بین ما نمونده. همسرم خیلی حق به جانب و مطمئنم تمام تقصیرها را متوجه من می دونه درحالی که خودش خیلی عصبی و پرخاشگر(روی بچه مون هم اثر گذاشته) البته منم ادم بی سیاست و فاقد جسارت ای هستم.

    ترس من از پس زده شدن و شکستن غرورم بیش از پیش (میترسم نامم پاره کنه یا اصلا جوابی نده. البته یک شب قبل از خوابیدنش رفتم تو اتاقش نشستم و نگاش کردم گفتم اگر نگام کرد منم شروع میکنم به گفتن که برنامت برای زندگیمون چیه و میخوای چه کار کنیم و تا کی اینجوری ادامه بدیم و بعد پـیشنهاد نفر سوم و مشاوره بدم ، آن من نگاه نکرد و منم رفتم) . الان دلم میخواد بدون منت کشی مستقیم یا حرفی از طرف من رابطه مون بهتر بشه تا بعد پیشنهاد مشاور بدم، مظمئنم این آخرین دعوای ما نیست و ما تنهایی کاری برای این زندگی نمیتونیم بکنیم.

    جناب هادی از راهنمایی ها ممنونم. بقیه دوستان و مشاوران همدردی کجایید؟ چرا کسی چیزی نمیگه؟

  10. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 14 اردیبهشت 03 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,969
    امتیاز
    33,488
    سطح
    100
    Points: 33,488, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,393

    تشکرشده 6,401 در 1,794 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط elisa jan نمایش پست ها
    نرم شدن ما با هم خیلی سخته، تنها پیشرفت ما اینکه با هم غذا میخوریم آخرین دعوای ما دعوای خیلی بد و سختی بود و حرمتی بین ما نمونده. همسرم خیلی حق به جانب و مطمئنم تمام تقصیرها را متوجه من می دونه درحالی که خودش خیلی عصبی و پرخاشگر(روی بچه مون هم اثر گذاشته) البته منم ادم بی سیاست و فاقد جسارت ای هستم.

    ترس من از پس زده شدن و شکستن غرورم بیش از پیش (میترسم نامم پاره کنه یا اصلا جوابی نده. البته یک شب قبل از خوابیدنش رفتم تو اتاقش نشستم و نگاش کردم گفتم اگر نگام کرد منم شروع میکنم به گفتن که برنامت برای زندگیمون چیه و میخوای چه کار کنیم و تا کی اینجوری ادامه بدیم و بعد پـیشنهاد نفر سوم و مشاوره بدم ، آن من نگاه نکرد و منم رفتم) . الان دلم میخواد بدون منت کشی مستقیم یا حرفی از طرف من رابطه مون بهتر بشه تا بعد پیشنهاد مشاور بدم، مظمئنم این آخرین دعوای ما نیست و ما تنهایی کاری برای این زندگی نمیتونیم بکنیم.

    جناب هادی از راهنمایی ها ممنونم. بقیه دوستان و مشاوران همدردی کجایید؟ چرا کسی چیزی نمیگه؟
    سلام

    بخش زیادی از سدهایی که مانع ارتباط شماست سدهای ذهنی هستند.اینکه چون دعوای سختی کردید پس باید تا زمان طولانی با هم حرف نزنید،قوانین ساخته ذهن شماست.قانون خودساخته دیگر ذهن شما اینه که اگر الان پیش قدم بشید معنیش اینه مقصر دعوا شمایید و...

    احساس آسیب پذیر بودن در حین ارتباط در نهانگاه ذهن شما یک مزاحمه بدون ترس و با منطق صحبت کنید شما ازدواج نکردید که تمرین قهر کردن کنید.

    اما در مورد هدایت شوهرتون به سمت مشاوره وقتی سر صحبت رو باز کردید و مشکلات رو مطرح کردید طوری صحبت کنید و سوال حالا برای حل مساله چکار کنیم رو مطرح کنید که خودش ذهنش به سمت مشاوره برود یا اینکه اگر اسم مشاور رو آوردید طوری مطرح کنید که فکر نکند شما از قبل براش بریدید و دوختید.

    نوع بیان و مساله محور بودن تاثیر زیادی در حل شدن مسائل زندگی دارد.شما در انتخاب عنوان تایپیکتون هم یک عنوان گنگ و کلی رو انتخاب کردید.اگر صورت مساله را کاملا برای خودت واضح و مشخص تعریف کنی به جواب اون مشکل نزدیک تر میشی.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.
    ویرایش توسط ammin : سه شنبه 19 تیر 97 در ساعت 23:26

  11. 3 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    elisa jan (چهارشنبه 20 تیر 97), paiize (یکشنبه 24 تیر 97), tavalode arezoo (چهارشنبه 20 تیر 97)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 19:29]
    تاریخ عضویت
    1392-12-26
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    4,093
    سطح
    40
    Points: 4,093, Level: 40
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    15

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    در طی این مدت سعی کردم درهای ارتباط باز کنم یعنی ارتباط چشمی ایجاد کنم و یه جورایی سر صحبت باز کنم دو بار با هم رفتیم خونه مادرش اما خب ایشون دلش می خواد قهر بمونه(اونجا هم به قهر و بی محلی ها و بی ادبی هاش ادامه میده و آخرین بار پشتش کرد به من نشست).ارتباط من با خانوادش کاملا عادی و مثل همیشه بود حتی رفتم پیش پدرش که مریض و اصلا نمیتونه از جاش بلند شه و در نهایت احترام برخورد کردم و باهم حرف زدیم،خواهرش و خانوادش اومدن خونمون مهمونی به من گفت یه چیزی آماده کن دور هم باشیم و من گوش کردم و به خوبی پذیرایی کردم، ولی اصلا خونه مادر من نمیاد،مادرم اومد دم در و تعارف کرد بفرمایید تو ولی بهانه آورد و از زیرش در رفت، جدیدا وقتی باهم سر سفره میشینیم اگر من روبروش باشم می چرخه تا روش به سمت من نباشه(پیشرفت ما!)، گوشیم گرفته و نمیده(قبل تر ها میگفت مگه وقتی از خونه بابات اومدی از این گوشی ها داشتی) حتی گفتم سیم کارتم بده بذارم روی گوشی خیلی قدیمیم ولی نمی ده(من هرلحظه بخوام میتونم سیکارت و گوشی جدید بخرم)بعد از دعوا به من گفت زنگ بزن بیان دنبالت یا خودم برسونمت
    فکر میکنم میخواد اینقدر به این کارهاش ادامه بده تا از طرف من یکی بهش بگه تو چرا اینجوری میکنی(خیلی به خانواده ام توهین کرده چه آخرین بار و چه قبل ترها و کلا آدم بد دهنی)، مادرمم خیلی ناراحت و میگه چرا گوشی نداری(میگه میخوام بهش بگم مگه چه کار بدی میکرده که ازش گرفتیش نمیگی تو خیابونی جایی شرایط اورژانسی پیش بیاد)، همه ازم میپرسن چرا خاموش چرا فضای مجازی نیستی و من میگم یه مدت میخوام بدون گوشی باشم.
    گاهی بهم میگفت تو خیلی خوبی خدا تو را برای من فرستاده ولی بازم کار خودش میکرد و به آزارم ادامه میداد

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 02 [ 06:41]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    16,845
    سطح
    82
    Points: 16,845, Level: 82
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,911

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام.به نظر من توی دعوای آخرتون اینقدری که شماازشوهرتون رنجیدین صدبرابر بیشتر ایشون رنجیدند.بنا به گفته خودتون ایشون آدم عصبی وبددهنین ولی احتمالا ازشماتوقع این رفتاررو نداشتند ویه روی دیگه ازتون دیده که خیلی سختش شده.تازمانی که غرورش التیام پیدانکنه به همین رفتاراش ادامه میده وشاید هم بدتر بشه.
    ولی دراین زمان فقط صبوری ومحبت بی چشمداشت شماست که میتونه کمک کنه تاروابطتون بهتربشه.اگه اون نمیاد خونه پدرتون لطفا شماتلافی این کاررو درنیارین روابطتون رو باخونوادش کم نکنین.
    درکل هرچقدر دیگرون ازروابط بدشما بدونن بهتره حالااین اشخاص میتونه خونواده خودتون باشه یاخونواده ایشون.
    یه چیزدیگه خیلی روی گوشی مانور ندین که حساسترش کنید.چندسال پیش که تلفن وموبایل نبود ملت چکارمیکردند؟!!!
    به قول مشاورها شماپنجاه درصدسهم خودت دردعواها رو مدیریت کن پنجاه درصد بقیش خودبخود درست میشه انشالله

  14. 2 کاربر از پست مفید tavalode arezoo تشکرکرده اند .

    elisa jan (یکشنبه 24 تیر 97), paiize (یکشنبه 24 تیر 97)

  15. #9
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 00:16]
    تاریخ عضویت
    1394-11-24
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    2,510
    سطح
    30
    Points: 2,510, Level: 30
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 35 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام. بنظرم در این شرایط حاد اولویت با ایجاد صمیمیت نیست چون همسرتون عصبانی هستن...حالا حق با اون یا با شما مهم نیست....قدم اول ایجاد احترام دو جانبه هستش...اینقدر روی ارتباط محترمانه کار کنید تا بشه گفت رابطه از صفر شروع بشه...شما الان از دوتا آدم غریبه هم دورترید...چون ما با افراد غریبه محترمانه رفتار میکنیم...پس شما روابطتون زیر صفره....غصه نخورید...درست میشه...اول پایه های احترام متقابل رو مستحکم کنید...چجوریشو خودمم هنوز بطور کامل نمیدونم و تامیک زدم که دوستام کمک کنن....ولی لااقل به این درک رسیدم که اول احترام بعد عشق و صمیمیت...نمیشه همون اول پله ی دوم رو رفت...راجع به این مسئله فکر نمیکنم لازم باشه با همسرتون مشورت کنید...عملا بهش نشون بدید...اول خودتون احترام و تعارف و رودربایستی رو با همسرتون عملی کنید و اگه بی احترامی کردن حساس نشید...فرض کنید تازه باهم آشنا شدید...فرض کنید اصلا طی داستان غم انگیزی شما به اجبار به ایشون تحمیل شدید....مثل داستان شهرزاد و قباد....حالا اون عصبانیه و تمایلی به شما نداره...شما خودتونو و زیبایی هاتونو در اختیارش بزارید....البته زیاده روی نکنید...کمتر بهش پیله کنید و اجازه بدید آرام آرام خودش بیاد سمتتون...برای این پروسه یک سال وقت بگذارید و صبور باشید...من خودم دارم همین کار رو میکنم....بد نیست....بجز چند روز پیش که بخاطر بی احترامیش عهدمو با خودم شکستم و قهر کردم ...البته تو خونه....بعد دوباره سر قرار خودم برگشتم....توکلم به خداست و اون بهم انرژی میده...موقه ی قهر توقع داشتم بیاد عذر خواهی ولی فهمیدم من با قهرم دارم اونو تحت فشار قرار میدم و اونم که بچه نیست اینو میفهمه...پس با توجه به اینکه اون خیلی هم غد و مغروره نمیاد ..آروم آروم خودم قهر رو گذاشتم کنار و با خودم گفتم نمیشه آدم رو مجبور به احترام و محبت و ادب کرد...خودش قلبن باید اینکار رو بکنه و قهرم حتی یه درصد شانس برام نمیاره که این اتفاق بیفته...پس بطور نامحسوس آشتی کردم و اونم الان خوبه...نه کاملا....ولی یخورده به عادی نزدیکیم...بعد از احترام تشکر و قدردانی خیلی مهمه...حتما از همه ی کارای حتی ریزش تشکر کن....یه جو رودربایستی تو خونه حاکم کن....بزا تو خجالت بیفته...چون این احساس خودشه که باعث میشه کاری برات بکنه نه فشارها و غرغر کردن های شما....فعلا فقط همین دوتا کتر رو بکن و اصلا دنبال صمیمیت نباش..چون حس مقاومت در اون رو تحریک میکنی...فعلا بپذیر و کنار بیا که باهم رفیق نیستید...فقط دوتا آدم کاملا محترم هستید....بدون توجه به بازخوردش ادامه بده...فقط ادامه بده...چون مطمئنا زود نتیجه نمیگیری...ولی در دراز مدت پایه های قدرتمندی رو برای زندگیت ساختی....فقط ادامه بده

  16. 2 کاربر از پست مفید توانا تشکرکرده اند .

    elisa jan (یکشنبه 24 تیر 97), tavalode arezoo (یکشنبه 24 تیر 97)

  17. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 اردیبهشت 03 [ 21:58]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    44,892
    سطح
    100
    Points: 44,892, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,986

    تشکرشده 6,466 در 1,463 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    359
    Array
    سلام دوست عزیز
    چه مدته که قهر هستید؟.اختلافهاتون درباره چه موضوعاتی هست؟
    فرزندتون چند ساله هست؟
    دعوا که پیش میاد چه سخت وچه معمولی!من هم دعوای خیلی سخت داشتم اما نهایت چهار یاپنج روز توفاز قهربودیم!اونم نه قهر قهر!
    چراپیش قدم نمیشید؟یه باره که نمیخوای بری بگی معذرت میخوام.کم کم صحبت رو شروع کن.توی این فضا شما خودت احتمالا نفس کم میاری چه برسه به اون بچه!پس به فکر روح وروان فرزندتون هم باشید.شما وپدرش مسئول هستید درقبال همه حال واحوالش.

  18. 2 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    elisa jan (یکشنبه 24 تیر 97), tavalode arezoo (یکشنبه 24 تیر 97)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.