به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 مرداد 97 [ 06:56]
    تاریخ عضویت
    1397-2-28
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    176
    سطح
    3
    Points: 176, Level: 3
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    7

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    سردرگمي در رابطه

    سلام به همه دوستان
    راستش نميدونم چجوري و از كجا شروع كنم
    من و دختر خانومي الان بيشتر از ٤ ماه كه باهميم
    يه مشكلي كه ايشون داشتن و همون اول هم باهام در ميون گذاشتن،حواس پرتي و بيخياليشون نسبت به بقيه بود و گفتن بخاطر همين اخلاق هم وارد رابطه اي نشدن و پيوسته از جانب دوستاشونم سرزنش ميشن.
    طوريكه حتي شده سر قرارامون چند ساعت دير اومده يا قرار شده يه ساعتيو بگه كه همو ببينيم اما يادش رفته يا حتي به پياما دير جواب بدن و بقيم اينكارو باهاش كنن مهم نيست و ... حتي تاريخ تولدم رو هم به اشتباه كرد و فكر كرد اون تاريخ،هفته ي بعدشه و يه هفته بعدش برام تولد گرفت
    البته اينا فقط براي من نبوده چون يه بار حتي قرارش با دوستاش رو هم كه هماهنگ كرده بود از قبل،يادش رفت.
    از اينا كه بگذريم،اون اوايل خيلي براش مهم بود كه منو ناراحت نكنه و من كه ازش گله ميكردم،قول ميداد ديگه ناراحتم نكنه و اصلاح بشه و ...ولي از همون موقه كه روز تولدم رو اشتباه كرد،كم كم ديگه ناراحت شدم اهميتش براش كمتر ميشد تا جايي كه توي دو سه هفته اخير انگار يه مشكل جدي براش پيش اومده و حتي حال و روزمم براش مهم نيس (من اين چند هفته خيلي مشكلا برام پيش اومد و حالم خوش نبود و بااينكه بهش ميگفتم بياد تا ببينمش حرف بزنم سبك بشم،ميگفت باشه ولي بعدش ميگفت ببخشيد شرايطشو ندارم و ...).تا اينكه من بهش پيام دادم گفتم كه ديگه نميخوام خودمو تحميل كرده باشم بهت و اگه دوستم نداري راحت بگو من خودم ميرم و ... كه سين كرد ولي جواب نداد.يه چن روزي گذشت و من براي اينكه جوابمو بگيرم و از بلاتكليفي در بيام،رفتم جلوي دانشگاشو بعده ٥ ساعت علافي كه ديدمش،بهم كفت كه كار داره و بايد بره و بعدش پيام داد كه اصلا شرايطم خوب نيستو امتحانامم دارن دونه دونه خراب ميشن وببخشيد اما توي شرايطي نيستم كه راجب رابطمون بخوام خرف بزنم و جز به خانوادم نميتونم فعلا فكر كنم.منم مثل هميشه با وجود اينكه ناراحت بودم ازش،دلداريش دادم و حرفاي اميد دهنده بهش زدم و اخرش اونم گفت تو خيلي خوبي خداروشكر كه دارمت و قول ميدم كه خيلي زود با شرايطم كنار بيام و ميدونم خيلي تا الانشم اذيت شدي ولي تلافيشو در ميارم و ... و بعدش الان ٨-٩ روزه نه من پيامي دادم نه اون.اينو داخل پرانتز بگم كه خوشش نمياد راحب مشكلاتش صحبت كنه حتي با مادرش و تو اينجور مواقع از همه دور ميشه و برا همينم ميخواد تنها باشه و منم پيام نميدم و برا همينم نميدونم مشكلش چيه.و اينكه اون اوايل زمانيكه مشكل براش پيش اومده بود،ازم خواست اگه روانشناس خيلي قوي ميشناسم معرفي كنم كه من گفتم بيا با خودم راجب مشكلت حرف بزن و چيه كه انقدر حاده و ...اونم گفت برا خودش نميخواد.حالا نميدونم اينجوري گفت من ناراحت نشم يا برا مشكل خانوادش ميخواسته يا ...
    البته اينم بگم تو اون دوران ناراحتيه جفتمون يه بارم اون خواست منو ببينه وقتي فهميد ناراحتم كه خب نشد.
    من الان واقن نميدونم بايد چيكار كنم.نميدونم احساسش به من چجوريه.بايد رابطه رو تموم كنم يا بازم منتظر بمونم ببينم چي پيش مياد و مشكلش چي بوده.ايا اصن مشكل هرچقدرم بزرگ باشه اين رفتارا طبيعيه؟
    واقعا گيج شدم لطفا كمكم كنين

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 آبان 97 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1397-3-27
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    1,737
    سطح
    24
    Points: 1,737, Level: 24
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    152

    تشکرشده 147 در 76 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.
    دوستتون اذیت هستند. و از نوشته های شما برمیاد که زیاد با این عوالم آشنایی ندارین.یعنی ساده تر بگم نمیتونید بفهمیدش و راهکار بدین.
    جعفر بوالهری تو برنامه حال خوب مجری بود درک و رفتار خوبی داشت و سنجیده گوی بود.در زمینه مشکلات افسردگی و اختلالات فردی مهارت داره.
    https://nobat.ir/118/line/k5Zg/
    دلگرمی شما بهش کمک میکنه ولی چون توانایی ندارین زیاد کنجکاوی نکنید که ازین راه درمان بشه وشخصیتش پیش شما حفظ بشه.شاید شما کشش دردهایی که داره تحمل میکنه رو نداشته باشین.
    دوست خوبی هستین.

  3. کاربر روبرو از پست مفید هادی60 تشکرکرده است .

    Ahmad1375 (دوشنبه 11 تیر 97)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 آذر 97 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1396-5-22
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    2,650
    سطح
    31
    Points: 2,650, Level: 31
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    88

    تشکرشده 115 در 65 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام دوست عزیز
    بنظر من سن شما با توجه به اینکه متولد 75 هستین برای شروع رابطه مناسب نیست

    شما الان 22 سال بیشتر ندارید و این سن اوج احساسات و عواطف است و نمیشه بر این اساس تصمیم گیری کرد
    شاید حرفای الان من به مذاقتون خوش نیاد اما تلخی این لحظه از تلخی یه عمر و در حالت خوشبینانه از تلخی دو سه سال افسردگی بعد کات کردن رابطه بهتر باشه

    شما نه با این فرد بلکه با فرد دیگه هم نباید رابطه برقرار کنین

    بهترین کار در سن شما توجه به پیشرفتتون و ادامه تحصیل کار سربازی و... است
    میتونیم خلاف حرفای منم بریم مثلا شما با ایشون یا هر کسی دیگه برین جلو . پای احساسات وسط بیاد . حتی موضوع جدی تر بشه امابخاطر عدم شرایط شما نتونین ازدواج کنین و شکست عاطفی و............ یا ازدواج کنین و با نبود شرایط زندگی پر از دغدغه داشته باشین..........

    لطفا لطفا خودتونو درگیر مسئله ای نکنین که اولش شیرینه بعدش تلخیش صد برابر زهر تره
    هنوز میبینین هیچی نشده اینجوری فکرتون درگیره

    موفق باشین دوسته خوبم

  5. 2 کاربر از پست مفید عسل28 تشکرکرده اند .

    Ahmad1375 (دوشنبه 11 تیر 97), هادی60 (سه شنبه 12 تیر 97)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 مرداد 97 [ 06:56]
    تاریخ عضویت
    1397-2-28
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    176
    سطح
    3
    Points: 176, Level: 3
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    7

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط هادی60 نمایش پست ها
    سلام.
    دوستتون اذیت هستند. و از نوشته های شما برمیاد که زیاد با این عوالم آشنایی ندارین.یعنی ساده تر بگم نمیتونید بفهمیدش و راهکار بدین.
    جعفر بوالهری تو برنامه حال خوب مجری بود درک و رفتار خوبی داشت و سنجیده گوی بود.در زمینه مشکلات افسردگی و اختلالات فردی مهارت داره.
    https://nobat.ir/118/line/k5Zg/
    دلگرمی شما بهش کمک میکنه ولی چون توانایی ندارین زیاد کنجکاوی نکنید که ازین راه درمان بشه وشخصیتش پیش شما حفظ بشه.شاید شما کشش دردهایی که داره تحمل میکنه رو نداشته باشین.
    دوست خوبی هستین.
    خيلي خيلي ممنونم ازتون.ولي خداييش نظر عزيز بعد از شما دقيقا مخالف شماست و ميگن بايد تمومظ كنم...من دقيقا دردم همينه كه هي ميخوام تموم كنم ولي از طرفي دو دلم كه نكنه دارم اشتباه ميكنم.از فرمايش شما به نظر مياد منظورتون اينه كه من ادامه بدم و بازم من دركش كنم ولي اخه واقن تا كي؟ چرا همش من بايد درك كنم چرا همش من مرام بذارم من تلاش كنم؟ اصن تقصير منه بدبخت اين وسط چيه كه بايد اينجوري باهام رفتار بشه؟ منيكه هربار ناراحت شدم به روي خودم نياوردم و با وجوديكه بخاطر شرايطم بارها موقعيتشو داشتم ولي به تعهدم پايبند بودم.خداييش با حتي يكي ازين رفتارا طرف ميذاره ميره... متاسفانه حرفتون فكر ميكنم درسته و من واقن شناخت زيادي درباره اينجور مسائل ندارم برا همينم بازم كمك ميخوام.با همه اين اوصاف شما ميگين بازم ادامه بدم و كنارش بمونم؟منظورم اينه ك اگه بهم علاقه داشته باشه،من همه اينارو به جون ميخرم.ولي رفتاراش خيلي ضد و نقيضه ‍♂️

  7. کاربر روبرو از پست مفید Ahmad1375 تشکرکرده است .

    هادی60 (سه شنبه 12 تیر 97)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 مرداد 97 [ 06:56]
    تاریخ عضویت
    1397-2-28
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    176
    سطح
    3
    Points: 176, Level: 3
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    7

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط عسل28 نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    بنظر من سن شما با توجه به اینکه متولد 75 هستین برای شروع رابطه مناسب نیست

    شما الان 22 سال بیشتر ندارید و این سن اوج احساسات و عواطف است و نمیشه بر این اساس تصمیم گیری کرد
    شاید حرفای الان من به مذاقتون خوش نیاد اما تلخی این لحظه از تلخی یه عمر و در حالت خوشبینانه از تلخی دو سه سال افسردگی بعد کات کردن رابطه بهتر باشه

    شما نه با این فرد بلکه با فرد دیگه هم نباید رابطه برقرار کنین

    بهترین کار در سن شما توجه به پیشرفتتون و ادامه تحصیل کار سربازی و... است
    میتونیم خلاف حرفای منم بریم مثلا شما با ایشون یا هر کسی دیگه برین جلو . پای احساسات وسط بیاد . حتی موضوع جدی تر بشه امابخاطر عدم شرایط شما نتونین ازدواج کنین و شکست عاطفی و............ یا ازدواج کنین و با نبود شرایط زندگی پر از دغدغه داشته باشین..........

    لطفا لطفا خودتونو درگیر مسئله ای نکنین که اولش شیرینه بعدش تلخیش صد برابر زهر تره
    هنوز میبینین هیچی نشده اینجوری فکرتون درگیره

    موفق باشین دوسته خوبم
    درود بر شما و ممنون از نظرتون.راستش شما فكر كنم يه چيزيو اشتباه متوجه شدين.ببينين از نظر شرايط كه گفتين،من هم از نظر رشته تحصيليم كه تاپ ترين رشته هست و هم از نظر كار كنكوري اي كه دارم انجام ميدم و در نتيجه درامد،توي شرايط خيلي خوبي هستم و ازين بابتها هيچ مشكلي نيست.از طرفي مشكل من اين نيست كه اگه تموم كنم،برام خيلي تلخ و سخته و بخاطر اين نميخوام تموم كنم.بلكه مشكل من اينه ك هنوز نميدونم بايد اينكارو انجام بدم يا نه.منظورم اينه كه نميخوام تا مطمئن نشدم كاري كنم چه ادامه دادن و چه تموم كردن.تنها دغدغه من همينه كه نميدونم ايا بهتره بازم بمونم و فداكاري بازم از سوي من باشه يا ... بنظر شما با شرايطي ك عرض كردم چيكار كنم؟شما خودتون دخترين و بهتر ميتونين دخترهارو درك كنين.اين دخترخانوم الان دقيقا خواستش چيه و اينكه من بايد بازم حمايتش كنم يا نه؟ چيزي كه منو به شك انداخته برا تصمیمم،رفتاراي ضد و نقیضشه . بنظر شما این رفتارا توی شرایط خاصی میتونه طبیعی باشه از جانب دختر؟من چيكار بايد بكنم؟ ممنونم از شما

  9. کاربر روبرو از پست مفید Ahmad1375 تشکرکرده است .

    هادی60 (سه شنبه 12 تیر 97)

  10. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    عسل خانم به شما می گه تموم کن و دلیلش هم اینه که مخالف دوستی و رابطه غیررسمی و غیرازدواج هست.
    آقای هادی هم می گن تموم نکن و برو دنبال درمانش.

    من فرض را می ذارم که شما به خاطر دلایل شخصی یا فرهنگی یا خانوادگی یا ... مخالف دوستی یا رابطه خارج از ازدواج نیستی.

    ولی این را یادت باشه که این روابط در حالت خوبش هم کلی دردسر و مشکل داره. بالا و پایین داره. از نظر عاطفی ممکنه آسیب ببینی
    دیگه جا برای این نمی مونه که بخوای با یه آدمی که از نظر روحی اینقد مشکل داره هم سر و کله بزنی و خودت را داغون کنی.

    شما نه روانشناسی، نه مددکار اجتماعی، و نه پدر و مادر این دختر
    نظر من اینه که حالا که خودش هم چندان مایل نیست و همکاری نمی کنه، رابطه را قطع کن.

    این رابطه حتی اگه ازدواج بود، ادامه دادنش مشکوک بود، چه برسه به دوستی.
    سلامت روان خودت را به خطر ننداز

  11. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Ahmad1375 (دوشنبه 11 تیر 97), tavalode arezoo (دوشنبه 11 تیر 97), هادی60 (سه شنبه 12 تیر 97), عسل28 (سه شنبه 12 تیر 97)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 آبان 97 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1397-3-27
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    1,737
    سطح
    24
    Points: 1,737, Level: 24
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    152

    تشکرشده 147 در 76 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یک اصلاحی بکنم .باید کمی واضح تر اشاره میکردم.عرض کنم رابطه شما بنظر دوستی صرف میاد و بابی برای تشکیل زندگی نشون نمیده.و طبق توصیه خانم عسل و خانم شیدا و تشخیص خودتون این رابطه مناسب ازدواج نیست.والبته تا حدودی با نظر اینکه شما در مورد دوست جنس مخالف ضعف اساسی دارین، هم در انتخاب دوست و هم در مدیریت دوستی موافق هستم.به نفع خودتون هست در ابتدا برای انتخاب دوستتون بسیار دقیق باشین.

    مطلبی که خدمتتون عرض کردن در ارتباط برخورد شما با درگیری و مشکلات ایشون بود.که پذیرفتین که مهارت درگیر شدن رو ندارید و خواستم ازتون که کنجکاوی نکنید راجع به مشکلات ایشون.و بسپارینش به فردمتخصص.منظورم این نبود درمانش کنید همون جملات دلگرم کننده شما برای ایشون کافیه بوده.
    اما ادامه رابطه رو نمیتونم بیطرفانه اظهارنظر کنم.قطعا رابطه تون اشتباهه هم ایجادش و هم ادامه اش، ولی میدونم تو کات کردنش به لحاظ ضعف تجربه ای که هردونفرتون دارین موفق عمل نمیکنید.وگرنه عاقلانه اش اینه که ازین به بعد کوچکترین تماسی نداشته باشین.بنظر خودتون میتونید؟!(کات کردن فیزیکی رابطه یک چیزه و کات کردن کردن فکری چیز دیگری)

  13. 3 کاربر از پست مفید هادی60 تشکرکرده اند .

    Ahmad1375 (سه شنبه 12 تیر 97), شیدا. (سه شنبه 12 تیر 97), عسل28 (سه شنبه 12 تیر 97)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 آذر 97 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1396-5-22
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    2,650
    سطح
    31
    Points: 2,650, Level: 31
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    88

    تشکرشده 115 در 65 پست

    Rep Power
    24
    Array
    با سلام مجدد

    ببینید دوسته عزیز این راهی که شما میرید من و دوستای اینجا که سنمون نسبت به شما بیشتره سال های قبل رفتیم و نتیجه اش رو دیدم و چه بسا خیلی هامون بهای سنگینی هم پرداختیم که کمترینش عذاب روحی بود که زندگیمونو بهم ریخت ...

    باز تصمیم گیرنده نهایی خود شما هستین و این زندگیه خودتونه اما آسیب های ناشی از این رابطه باز به خودتون لطمه میزنه نه هیچ کس دیگه . بقول شیدا جون روابط سالم که تا مرز ازدواج هم رفته چه آسیبهایی به طرف زده چه برسه به این روابط بی سر و ته که یه طرف رابطه علانا حاضر به ادامه نیست

    ما هشدار میدیم راهتون اشتباهه حالا میتونین خودتون هم امتحانش کنین

    شاد و سلامت باشین دوسته عزیز
    ویرایش توسط عسل28 : سه شنبه 12 تیر 97 در ساعت 09:12

  15. 2 کاربر از پست مفید عسل28 تشکرکرده اند .

    Ahmad1375 (سه شنبه 12 تیر 97), شیدا. (سه شنبه 12 تیر 97)

  16. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 مرداد 97 [ 06:56]
    تاریخ عضویت
    1397-2-28
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    176
    سطح
    3
    Points: 176, Level: 3
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    7

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    واقن نميدونم چجوري بايد ازتون تشكر كنم.يه چنتا مورد رو اصلاح ميكنم:اوليش اينكه من تا ٢ سال پيش،روابط متعددي داشتم و بجز توي يكيش كه اولين تجربه ي دوست داشتنم بود و نهايتا هم ضربه بزرگي بهم زد،توي بقيش احساسي دخيل نبود و برا همينم هيچ اسيبي بهم نميرسيد.پس هم تجربه ي تموم كردن رابطه رو خيلي زياد دارم و هم تجربه ي ضربه ي روحي خوردن رو.منتها پس از مدتها بازم دلم به يكي احساس پيدا كرده بود ك متاسفانه يه اخلاقاي بد خاصي داشت ولي هرزمان كه حضورا كنار هم بوديم،من كاملا علاقش رو حس ميكردم.از بابت نظر شيدا خانوم،درسته من روانشناس و ... نيستم ولي خب بخاطر علاقم ميخواستم تو روزاي سخت كنارشون باشم.يه جورايي خودمو كه جاش ميذاشتم،دلم ميخواست با وجود تمام سختيام بازم يكي مث كوه پشتم باشه و هرجوري باشم دوستم داشته باشه تا بحران رو رد كنم.ادم دلش ميخواد وقتي حتي خودش حوصله خودشو نداره،يكي باشه.ميدونم شايد واقن احمقانه بنظر بياد اين اخلاقم ...
    راجب فرمايش اقا هادي،منظور من از ضعف،توي فهم اين شرايط خاص بوده ك براي ايشون بوجود اومده.چون براي خودم همچين چيزي پيش نيومده و نميدونم مديريتش چجوريه و ايا افراد فاصله ميگيرن و حتي ممكنه بخاطر حرف نزدن با كسي و خالي نشدن،نياز ب روانشناس داشته باشن يا نه.و اينكه از من ايا كاري بر مياد؟كه فرمودين در حد دلداري و قوت قلب كافيه.
    مورد اخر هم تمام چيزايي ك گفتم(تا قبل از ايجاد مشكل)،جزو اخلاقشون بوده نه اينكه مشكل رواني داشته باشه و اينها... ك فكر ميكنم ب اشتباه برداشت شد.درواقه بطور ناگهاني يه مشكل خيلي بزرگي براي خانوادش پيش اومده كه ضربه روحي بزرگي بهش زده و براي اين بود ك به روانشناس نياز داشت تا بتونه درباره به حالت عادي برگرده و خيلي هم زمانبر نيست.يه چيزي مثل از دست دادن يه عزيز كه ضربه ناگهاني خيلي بزرگي رو به هر شخصي ميزنه.راستش اين خانوم معياراي خوب زيادي داشت براي همين گه گاهي ب ازدواج هم فكر ميكردم كه ٢-٣ سال ديگه بعده مدركم اينكارو انجام بدم ولي خب رفتارايي كه گفتم يه كم منو به ترديد انداخت اما بازم دلم ميگفت شايد شرايط اينجور ايجاب كرده و ممكنه در اينده وضع بهتر بشه... حتي شخصيت و تفكرات ادما ميتونه تغيير كنه بخصوص توي اين سنين(من خودم تفكرات خودمو كه ١-٢ سال پيش داشتم اصلاااا قبول ندارم). و خب علاقم ب ايشونم كه نبايد اين وسط فراموش كرد.
    در نهايت اگه باتوجه به اطلاعات تكميلي اي ك دادم نظر جديدي دارين خوشحال ميشم بدونم وگرنه،به احتمال خيلي زياد به حرفتون عمل ميكنم و عليرغم ميل باطنيم رابطه رو تموم ميكنم.چون هرچند من خودم اطلاعات بيشتري از رابطمون دارم و تصميم گيرنده نهايي ام اما تصميم من هرچقدرم عقلاني باشه،بازم احساس قاطيشه اما شما نظرتون عقلانيه محضه و بخصوص اينكه تجربتون هم بهرحال بيشتره.بازهم خيلي خيلي ممنونم از نظرات و كمكاي همگيتون اگرهم توصيه بيشتر يا نظر جديدي داشتين خيلي ممنون ميشم بفرمايين.پيروز باشيد
    ویرایش توسط Ahmad1375 : سه شنبه 12 تیر 97 در ساعت 10:30


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.