به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 مرداد 97 [ 10:40]
    تاریخ عضویت
    1397-4-07
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    146
    سطح
    2
    Points: 146, Level: 2
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    3 ماه عقد دوران نامزدی - جدایی - عدم اعتماد - راضی نشدن به طلاق چی کار کنم؟!

    سلام و درود
    من متولد سال 69 و نامزدم متولد سال 75 – خانواده هر دو ما از اقلیت دینی هستند و ازدواج با غیر خودمان نداریم – طریقه آشنای ما به پیشنهاد مادر من بود – بعد از جلسه ای که برای آشنای منزل آنها رفتیم حدودا 50 ساعتی توی 10 روز با هم حضوری و جدی صحبت کردیم توی این مدت خیلی علاقه به من پیدا کرده بود و من از این ماجرا متعجب شده بودم و خیلی برام تکرار میکرد که تا به حال دست کسی رو نگرفته تا به حال بغل کسی نبوده تا به حال کسی رو نبوسیده و واقعا برای من هیچ اهمیتی نداشت گفتن این ها ولی با تکرارش حس بدی داشتم – من روی ارتباطات های داخل فضای مجازی نظرات خاص خودم رو دارم توی این مدت متوجه شدم که دو یا سه حساب کاربری در اینستاگرام داره و روی تلفن همراهش دو تلگرام هم داره که وقتی ازش سوال پرسیدم یا گفت برای خودم نیست یا گفت برا قبلا هست و پسوردش یادش رفته – نزدیک محرم بود به اصرار خانواده آنها که زشت میشود و عمو دختر خانوم مارو دیده و... من خواستگاری رفتم – بعد از خواستگاری مشکلات ما بیشتر و بیشتر شد و از جای شروع شد که من برای تولدش روز تولد با هدیه ای خاص دانشگاهش رفتم و طبق صحبت هامون کلاس بود و بعدش رفت به رستوران منم میخواستم سوپرایزش کنم که اصلا دانشگاه نبود و تا حدود 1 ساعت که بهش گفتم چرا نیستی امد و...
    اینجا تا یه جای میشه نوشت منم خلاصه تر میگم که خیلی دروغ ها شنیدم خیلی حرفهای که ذهنم رو مشغول میکرد حتی چند مزاحم تلفنی ای که داشت که خطش هم عوض کردیم ... – به گذشته ایش که واقعا میگم برام اهمیت نداشت دوست پسر هاش و حتی دوستی طولانیش با یکیشون پی بردم خیلی مقاومت میکرد و منکر میشد و دروغ میگفت که مشکلم این بود و وقتی که خیلی دست ش رو میشد میگفت چون میترسیدم از دستت بدم .... چند بار داشت کاملا بهم میخورد ولی نمیدونم چی شد که رد شد و ما بعله برون گرفتیم و به اصرار شدید خانوادش که همیشه بود عقد کردیم و قبل تر از عقد حتی مشاوره هم رفتیم که گفت فعلا با هم ازدواج نکنید نامزدم به من گفت یا همه چیزو فراموش کن و بمون یا برو.... – اشتباه کردم اشتباه کردم چون هم کیش بودیم و ملاکشون پول نبود حس میکردم خانواده خیلی خوبی هستن و زیبا رو بود و یکی دو تا فاکتور دیگه فکر کردم همه چی درست میشه البته منم اصلا کم نبودم ماشین و تصمیم خونه خریدن و گفتم اعتمادم ساخته میشه و درست میشه.
    3 ماه از عقدمون گذشت شب و روز با هم بودیم یه جور چسبندگی داشت البته منو اذیت نمیکرد مشکلاتمون هم کمتر شد تا اینکه روزی که من بدون هماهنگی مرخصی گرفته بودم روی گوشیش ای ام اسی امد : (امروز شنبه ست قرارمون جمعه بود) فقط همین که گفت نمیشناسه و حتما مزاحمه من نسبت به عقبه ای که داشتم دلم ریخت گفتم تماس بگیریم باهاش صحبت کن که مخالفت کرد پرخاشگری کرد بگذریم تا شب اعتماد منو جلب کرد تا اینکه شب من متوجه شدم توی چند جا همون شماره بلاک شده جر و بحث خیلی شدیدی داشتیم حتی چاقو برداشت گفت میخواد خودشو بکشه طرفو نمیشناسه پدرش و مادرش و برادرش امدند و هیچی نگفتند و با اونها رفت – گوشیش دست من موند و دو سه تا دروغ دیگه هم از توش دیدم – خیلی شکستم و تصمیم گرفتم جدا بشم 2 بار برادرام منزلشون رفتن برای صحبت که پدرش فقط با لحن بد و نا محترمانه صحبت میکرده و مسائل و مشکلاتی مطرح میکرده از من که همشون به دروغ بود در کل حاشیه میساخت – تا اینکه من از طریق برنامه ایرانسل من گزارش دوره ای از پیام ها و تماس ها گرفتم و دیدم هر روز صبح تا عصر به هم اس ام اس و زنگ داشتن و برای بار سوم که برادر برای صحبت رفتند و این گزارش رو نشون دادن دیگه نامزدم شرمنده شد – من با قاضی و وکیل های که میشناختم صحبت کرده بودم و نمیخواستم شکایت کنم مبنی بر رابطه نامشروع با هم قرار گذاشتیم براش مطرح کردم که میخوام ازت جدا بشم و توافقی جدا بشیم – و گفت بهت راشتشو میگم گفت 3 سال پیش دوستش از پسری ماشینی گرفته بوده و این رانندگی میکرده تصادف جزئی ای میکنه و ماجرا تموم میشه ولی الان حدود یک ساله که اون پسره مزاحمش میشه و تهدید میکنه که زندگیشو خراب میکنه اینم از ترس سرزنش و از دست دادن هیچی به کسی نگفته و همه اون اس ام اس ها و تماس ها خواهش و التماسه و میگه برو شکایت کن تا متن اس ام اس ها دربیاد – همه توضیح هاش چرت و پرته منم میخوام جدا بشم هیچ حرمتی هم نمونده ولی دوبار باهاش ملاقات کردم تازگی همش التماس میکنه و گریه میکنه میگه بدون تو میمیرم نمیدونم چطوری راضیش کنم – بهش گفتم بره پیش مشاور کمک بگیره تا یکم از خواهش کردن دست بکشه ولی هیچ قولی بهش ندادم – من این زندگی رونمیخوام ولی راضی نمیشه و همش میگه بدون من میمیره خیلی اذیت دارم میشم... چی کار کنم؟؟؟

  2. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 09 اسفند 98 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1396-5-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    3,016
    سطح
    33
    Points: 3,016, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 134 در 77 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به عنوان مثال بنده به شخصه با زن بی حیا نمیتونم ادامه بدم! ولی بعضی افراد میتونن. مثلاً از اطرافیان با فردی صحبت میکردم که میگفت مشکل خانواده اش اینه که نامزدش باکره نیست و قبلا دوست پسر داشته. بعد نظر خودش این بود که گذشته ی هر کسی متعلق به خودش هست و نباید گذشته ی افراد رو شخم بزنیم. بعلاوه میگفت گیریم نامزدش به خاطر دل خودش و از سر جوونی یک خطایی کرده ولی مساله چندان بزرگ نیست . . .

    اغلب دختران و پسران دهه ی هفتاد چندان اعتقادی به اصول اخلاقی ما (دهه 60 و 50) ندارن.

    به عنوان مثال احترام به بزرگتر ، احترام به پدر و مادر، احترام به شوهر و ... برای این دوستان چندان وزنی نداره. به همین ترتیب مفاهیم و ارزش هایی مثل حیا ، صداقت و ... برای اکثر دحتران دهه هفتادی کمرنگ شده و برای غالب پسران دهه هفتادی مفاهیم و ارزش هایی مثل مرام ، شرف و چشم پاکی رنگ باخته. همیشه استثناهایی داریم ولی بطور کلی تغییرات جدی در نسل جدید مشاهده میشه.

    خوب همسر شما هم همسو با اکثریت داره رفتار میکنه:

    الف) حیا برای ایشون چندان وزنی نداشته و نداره. یعنی دوست پسر داشته و همچنان ارتباطاتی داره
    ب) صداقت نداره و راستش رو به شما نمیگه که چه ارتباطاتی و در چه سطحی داشته
    ج) احترام به شما نمیزاره و گستاخ و پرخاشگر هستش. یعنی حفظ حرمت شوهر براش ارزش خاصی نداره

    با ابعاد بالا که اشاره کردم، ایشون تکلیف خودش رو میدونه. این شما هستی که تکلیفت رو نمیدونی!!

    ایشون مشخصات و رفتارهای فوق رو داشته و خواهد داشت ، ولی شما نمیدونی که باید چه تصمیماتی در قبال موارد فوق بگیری و مطمئن نیستی که چه رفتارهایی باید با قاطعیت داشته باشی . اگر ایشون مهریه ی سنگین هم داشته باشه که دیگه چند سالی در آتش سپری خواهی کرد!

    اگر از من بپرسی ، اول با دقت مطمئن میشدم که گذشته ی ایشون چی بوده چون امروز و فردای ایشون 100% تابع پاکدامنی و حیای ایشون در گذشته هستش. بعد اگر میدیدم که در گذشته دوست پسر داشته ، در ترک ایشون درنگ نمی کردم چون یادآوری آنچه مرتکب شده و زندگی با زن بی حیا برای بنده شدنی نیست. البته همونطور که گفتم افرادی هستن که بر خلاف بنده تصمیم میگیرن و این چیزا رو بد نمیدونن.

    برای همون دهه هفتادی ها بعضاً جای ارزش و ضدارزش عوض شده. مثلا اگر دختری دوست پسر نداشته باشه به این فرد میگن امّل یا بی کلاس! برای غالب آقایان دهه شصتی ، دوست پسر داشتن دختر به معنای فاحشگی بود ولی امروز بعضا از واجبات و باعث افتخار هست.

    باورها و فضای فکری دستخوش تحول بزرگی شده و اگر طرفین هماهنگ نباشن ، تعارض شدید پیش میاد.
    ویرایش توسط behzzad : پنجشنبه 07 تیر 97 در ساعت 14:52

  3. کاربر روبرو از پست مفید behzzad تشکرکرده است .

    armaniii (شنبه 09 تیر 97)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 مرداد 97 [ 10:40]
    تاریخ عضویت
    1397-4-07
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    146
    سطح
    2
    Points: 146, Level: 2
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    behzad عزیز ممنونم از پاسخی که دادید ایشون به جهت اینکه حسن نیتش رو بخواد ثابت کنه در دفترخانه اسناد رسمی حاضر شده و کل مهریه اش رو سند وصولش رو امضا کرده و به ثبت دفتر ازدواج رسونیدم از بابت مهریه مشکل ندارم - در حال حاضر من میخوام تموم بشه همه چی و طلاق بگیریم ولی نامزدم خیلی اصرار میکنه و راضی نمیشه و میگه نه عروسی میخواد و سرویس نمیخواد هیچی نمیخواد میگه اگر با عذر خواهی پدر من راضی نمیشی کلا دیگه ارتباط نداشته باش ولی آخه این که زندگی نمیشه

  5. #4
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 09 اسفند 98 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1396-5-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    3,016
    سطح
    33
    Points: 3,016, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 134 در 77 پست

    Rep Power
    0
    Array
    همه ی ما انسان هستیم و شیر خام خوردیم!

    بعضی حرکات همسرتون مثل گذشتن قانونی از مهریه و پشیمونی امروز بسیار قابل ملاحظه هست.

    توصیه می کنم شما هم چند درجه نرمش داشته باشید و یک شانس مجدد ولی با شروط منطقی برای ایشون در نظر بگیرید. قبل از اینکه بخام توصیه های بیشتری بکنم لطفا با دقت به سوالات زیر پاسخ بدید:

    1- آیا به لحاظ جنسی همچنان کششی به همسرتون احساس می کنید. بدونید که به دلیل پشیمونی امروز و به دلیل اقدام سازنده اش در گذشتن از مهریه ، ممکنه یکسال دیگه دچار فشار روحی بشید که چرا شانس مجدد ندادید. البته شانس مجدد فقط در صورتی قابل بررسی هست که شما کشش جنسی رو داشته باشید.

    2- چقدر مطمئن هستید که ایشون روابط غیر اخلاقی داشته قبلاً. منظورم فقط مجازی نیست. مثلا آیا ارتباط بدنی و فیزیکی هم داشته قبلا؟ کلا کیفیت اون روابط به چه صورتی بوده و آثار مخرب اون روی روح و روان شما به چه صورتی هست؟
    ویرایش توسط behzzad : شنبه 09 تیر 97 در ساعت 19:02

  6. کاربر روبرو از پست مفید behzzad تشکرکرده است .

    armaniii (دوشنبه 11 تیر 97)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 مرداد 97 [ 10:40]
    تاریخ عضویت
    1397-4-07
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    146
    سطح
    2
    Points: 146, Level: 2
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بهزاد جان در جواب سوال اولت باید بگم نه وقتی به کاراش فکر میکنم احساس بدی برام به وجود میاره باعث میشه گرایشی بهش نداشته باشم حتی وقتی خیلی اصرار میکنه و لحن همیشگیشو داره که حس میکنم توش دروغه حالت بدی بهم دست میده البته قبل از این اتفاقات اوکی بودم.

    و برای سوال دوم میتونم بگم خیلی مطمئن نیستم تنها چیزی که بخوام فکر کنم که مثلا در گذشته چیزی نبوده خانوادشه و نه خودش و قبلا اصلا اهمیت نداشت برام ارتباط های گذشتش ولی حالا مطمئن ام که الان میتونه اذیتم کنه چون برام یه چیز نا معلومه.

    یه چیز دیگه ای هم که هست خیلی وقتا میگه مادر و پدرم دوستم ندارند و اگه تورو از دست بدم دیگه هیچی نمیمونه برام یا اینکه همیشه مادر پدرش، بردارش رو خیلی بیشتر دوست دارند و به این اهمیت نمیدن

  8. #6
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 09 اسفند 98 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1396-5-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    3,016
    سطح
    33
    Points: 3,016, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 134 در 77 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط armaniii نمایش پست ها
    بهزاد جان در جواب سوال اولت باید بگم نه وقتی به کاراش فکر میکنم احساس بدی برام به وجود میاره باعث میشه گرایشی بهش نداشته باشم حتی وقتی خیلی اصرار میکنه و لحن همیشگیشو داره که حس میکنم توش دروغه حالت بدی بهم دست میده البته قبل از این اتفاقات اوکی بودم.

    و برای سوال دوم میتونم بگم خیلی مطمئن نیستم تنها چیزی که بخوام فکر کنم که مثلا در گذشته چیزی نبوده خانوادشه و نه خودش و قبلا اصلا اهمیت نداشت برام ارتباط های گذشتش ولی حالا مطمئن ام که الان میتونه اذیتم کنه چون برام یه چیز نا معلومه.

    یه چیز دیگه ای هم که هست خیلی وقتا میگه مادر و پدرم دوستم ندارند و اگه تورو از دست بدم دیگه هیچی نمیمونه برام یا اینکه همیشه مادر پدرش، بردارش رو خیلی بیشتر دوست دارند و به این اهمیت نمیدن
    شاید اون احساس بد بعدا عوض بشه چون مطمئن نیستید که دقیقاً چه اتفاقاتی افتاده. من اگر جای شما بودم ، همین حرفا رو صادقانه به ایشون می گفتم و ازش صداقت میخاستم. بعد اگر می دیدم که واقعا صداقتی در کار نیست و نمیخاد که روشش رو عوض کنه ، اونوقت تصمیم به جدایی می گرفتم. بعلاوه گذشته ی ایشون برای من خیلی مهم می بود و تلاش می کردم تا اون رو شفاف کنم. ولی اگر سندی پیدا نمی کردم ، دیگه تهمت هم نمی زدم و فرض رو بر پاکدامنی میزاشتم.

    خیلی وقتا دروغ گویی همسر به دلیل ترس ایشون به خاطر احتمال از دست دادن شماست. با ایشون صحبت کنید و به ایشون بفهمونید که زندگی با دروغ شدنی نیست و با دروغ گویی بیشتر به سمت جدایی خواهد رفت پس بهتره مسیر صداقت رو در پیش بگیره حتی اگر به جدایی ختم بشه چون شما گیج نیستی و می فهمی که داره دروغ میگه یا تمام حقیقت رو نمیگه. اینا رو باید در یک فضای آرام بگید تا شاید دست از دروغگویی برداره.

    چون مهریه رو قانونا کنار گذاشته و چون پشیمون هست ، با چند درجه انعطاف با ایشون یک گفتگوی سالم رو ترتیب بدید بعد در آرامش و بدور از کینه و بدگمانی ، تصمیم بگیرید.

    اینا نظرات بنده بود و شما هرطور که به مصلحت تشخیص میدی از اونا بهره برداری کن
    ویرایش توسط behzzad : دوشنبه 11 تیر 97 در ساعت 12:00

  9. کاربر روبرو از پست مفید behzzad تشکرکرده است .

    armaniii (دوشنبه 11 تیر 97)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 مرداد 97 [ 10:40]
    تاریخ عضویت
    1397-4-07
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    146
    سطح
    2
    Points: 146, Level: 2
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنونم از نظرات بهزاد جان - قطعا خود من هم خیلی دوست دارم گفتگوی سالم داشته باشم و خودش به جای برسه که دیگه نخواد مسائل رو مخفی کنه و سعی کنه صداقت رو توی کارش بگیره ولی از جهتی حس میکنم شخصیت ضعیفی داره مشکلات زیادی داره از لحاظ روانی و حتما میبایست درمان بشه چون هیچ وقت جدی و محکم گفت گو نمیکنه و همش گریزون هستو میخواد مسائل زود حل بشه ترس توی وجودش هست ترس از اینکه نکنه یه دوست ندارم بشنوه و همش میخواد فرصت بگیره و خودش رو ثابت کنه و این در صورتیه که بیشتر از یک ماه میگذره ولی هیچ اقدامی خاصی نه خانوادش و نه خودش انجام میده.

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 مرداد 97 [ 10:40]
    تاریخ عضویت
    1397-4-07
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    146
    سطح
    2
    Points: 146, Level: 2
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ما در حال جدایی هستیم

  12. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 مهر 97 [ 15:42]
    تاریخ عضویت
    1397-5-21
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    51
    سطح
    1
    Points: 51, Level: 1
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مطمئن باشيد جدايي بهترين راه هستش و اين فرصت رو از دست نديد كه در آينده مثل من پشيمان نشيد.
    داستان زندگي شما شبيه داستان زندگي من هستش با اين تفاوت كه من كوتاه اومدم و ادامه دادم ازدواج كرديم و بچه دار شديم و حالا با يك بچه و هزار تا مشكل و روحيه كاملا داغون به بن بست خوردم.
    تاپيك قبلي ميگه دوست دارم ولي خيانت ميكنه رو من ايجاد كردم
    يه توضيحاتي دادم ولي متاسفانه راهنمايي نشد
    به نظر من زني كه به هرزگي عادت كنه نميتونه اين اخلاقش رو كنار بذاره و اگه براي يك مدت كوتاهي كه حالا هر دليل داشته باشه كارشو كنار بذاره مطمئنا مجددا به اين كار گرايش پيدا ميكنه و مجددا خيانت ميكنه و شما هر بار كوتاه بياين مطمئن باشيد كه سري بعد اون پر رو تر كارشو ادامه ميده و ديگه انجام اين كار عادي ميشه و هيچ ترسي از شما هم نخواهد داشت.
    من خانمم رو خيلي دوست داشتم و خيلي كارها انجام دادم تا اين عادت رو كنار بذاره ولي نشد. يه مدت كنار ميذاشت ولي تا تو خونه مشكلي پيش ميومد و يا زندگي يه مقدار كسل كننده براش ميشد مجددا با پسرهاي ديگه ارتباط ميگرفت. خلاصه كه الان حدود 2 ماهي ميشه كه از خونه رفته بيرون و ساز جدايي ميزنه و ميدونم كه سرش جاي ديگه گرمه.
    داغونم و همش افسوس اين رو ميخورم كه اي كاش اول اين رابطه رو تموم ميكردم.
    گول مهريه رسيد كردن و اينارو هم نخوريد من هم اين كار رو كردم ولي اينا هيچ كدوم باعث نشد كه از كارش دست بكشه.
    دوست داشتين خصوصي پيغام بذاريد تا شماره تلفن بدم بيشتر با روحيات اينجور خانم ها آشناتون كنم


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دوباره اعتماد کنم و اجازه آشنایی بیشتر رو بدم؟
    توسط mastore در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: دوشنبه 14 دی 94, 10:37
  2. نیازمند راهنمایی جهت حل مسائل اعتقادی و ازدواج
    توسط salehe92 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 11 فروردین 94, 12:05
  3. بددهنی و بی اعتنایی مرد به زن
    توسط اورکیده در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 16 شهریور 93, 23:25
  4. قلبش را ازردم و اعتمادش را نابود کردم .لطفا راهنمایی کنید
    توسط kiu در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 28
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 مرداد 92, 22:41
  5. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 25 خرداد 92, 16:59

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.