به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 شهریور 98 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1391-5-16
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    5,516
    سطح
    47
    Points: 5,516, Level: 47
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 44 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دعوا و راهنمایی جلوگیری ازبرخورد فیزیکی همسر

    سلام
    من 30 سال و شوهرم 34 سال داریم و 8 ساله ازدواج کذدیم و بچه نداریم
    اخلاق های شوهرم هم خوب داره هم بد اما خداییش بخوام بگم اخلاق های خوبش بیشتره و از مهمترینشون اینکه خیلی من رو دوست داره و هوام رو داره و مهربونه
    از اخلاق های خودمم اینکه خیلی تو دار هستم و مهربونم و صبورم خیلی زیاد و حرف بد از دهنم بیرون نمیاد
    منتها ی مشکل اساسسی شوهرم اینکه موقع دعوا یا بحث اوایلش خوبه و درست حرف میزنه اما بعد از چند دقیقه ک بحث ادامه دار میشه دیگه قاطی میکنه و بد دهن میشه و حرمت نگه نمیداره .فحش ناموسی نمیده ها ولی حرفای دیگه میزنه و همیشه من رو مقصر میدونه و خودش رو خوب تمام و کمال میدونه
    و این رو هم بگم من هم اخلاق بدی دارم اینکه موقع ناراحت شدن ازش سکوت میکنم و تحویلش نمیگیرم بقول خودش باد میکنم و باید حتما سر فرصت مناسب راجب اون موضوع حرف زده بشه تا اروم بشم. اما بازم سر این اخلاق من بهش برمیخوره با اینکه چندین بار براش توضیح دادم ک این مواقع باید چ رفتاری بکنه
    اینها رو گفتم تا مقدمه مشکل اصلیم باشه
    چند روز پیش رفتیم مشهد و اونجا. سر. موضوع بحثمون شد. من از رفتار و حرفاش ناراحت شدم دیگه تحویلش نگرفتم و خودم قبول دارم ک من زیادی شورش کردم و دامن زدم. و میتونستم تو ی موقعیت مناسب تر حرفام رو بزنم یه بحث بچگانه بود . وبعد از اون چندین بار سعی کرد تا شب اوضاع رو اروم کنه اما من کوتاه نیومدم ن اینکه حرفی بزنما اما سرد بودم باهاش و نگاهش هم نمیکردم
    تا اینکه طرفا ساعت 10 تو حرم بودیم و اسمس زد ک میمونی یا بریم هتل و شام
    من=میام هتل
    همسرم =خودت میای یا برم
    من=هر جور خودت میدونی
    همسرم=میرم
    من=برو
    و این شد ک من تنها رفتم هتل
    وقتی رسیدم پیدا بود عصبانیه و غذا گرفته بود و گفت بیا بخور و من گفتم سیرم
    کم کم شروع کرد حرف زدن و من رو محکوم کردن و یکم صداش رو برد بالا و بهم گفت شعور نداری و ...
    منم یکم صدام رو برای اولین بار بردم بالا و گفتم حرمت نگه دار
    این رو ک گفتم از اینکه صدام رو بردم بالا بیشتر عصبانی شد و برا اولین بار زد تو پام منتها اروم
    من شوکه شدم چون ب هیج عنوان اهل زدن نبود
    و اینکار و پست و حیوانی میدونست
    و همه حرفش تو دعوا این بود ک تو چرا من بهت اسمس دادم گفتی هر جور خودت میدونی و نگفتی صبر کن با هم بریم و تو من رو هیچ حساب کردی و ....
    درصورتی ک من همچین ذهنیتی نداشتم
    و هر چی من میگفتم اون بیشتر عصبانی میشد جوذی ک ازم خواست از اتاق برم بیرون و برم حرم و جلو چشمش نباشم
    اما من قبول نکردم و نرفتم
    خیلی حرفای بدی زد و گفت با کتک میبرمت پیش بابات و بقیه تهدیدهای بد. .در صورتی ک تو این 8 سال برام تازگی داشت حرفاش و انگار ی ادم دیگه شده بود
    من بیشتر از هر چیر از دست درازی ک کرد و حرفایی ک زد شوکه بودم و هستم
    فرداش وقتی بیدارشد انگار ن انگار این همون ادم دیشبی بود و رفتیم حرم و باهم حرف زدیم و قبول دار بود ک کارش درست نبوده و کنترلش رو از دست داده
    و حتی ظهر فوق العاده خوب شد و رابطه برقرار کرد
    اما من دلم بدجوری شکسته و انگار از چشمم افتاده
    من کامل قبول دارم مقصرم اما....
    حرف من اینکه حق اینجور رفتارها رو نداره و نمیتونم هضمش کنم حالا ک اومدیم خونه خودمون هر ساعت حرفا و حرکاتش تو ذهنم مرور میشه و چندشم میشه و احساس میکنم شخصیتم رو خرد کرده و نمیدونم چکار باید بکنم؟
    باهاش حرف میزنم اما سر و سنگین اما اون خیلی کلامی محبت میکنه اما من دیگه محبت هاشم ب دلم نمیشینه .میترسم دوباره موقع دعوا بدتر کنه و پرو شده باشه و حرمتا شکسته باشه و دستش دراز شده باشه
    نمیدونم باید چکار کنم؟
    ممنون میشم راهنماییم کنید و بگین بنظرتون باهاش راجب موضوع حرف بزنم یا اصلا یاداوری نکنم و اینکه چی بهش بگم؟ و نمیخوام حرمت ها بشکنه .هر چند از جانب اون این اتفاقا میفته و من همیشه موقع دعوا سعی میکنم حرف بدی نزنم و جوابش رو ندم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آذر 97 [ 19:38]
    تاریخ عضویت
    1397-1-20
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,187
    سطح
    18
    Points: 1,187, Level: 18
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 82 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.شوهرتون دوستتون داره وقتی قهر می کنید غصه می خوره فکر می کنه دیگه دوسش ندارید . وقتی هم که آشتی نمی کنید و طولش میدید چون احساس ناتوانی میکنه عصبانی میشه دادو بیداد میکنه .

    برای مسایل جزیی قهر نکنید مردا مغرورند سختشونه زیاد منت کشی کنند . میدونم کار شوهرتون بد بوده ولی الان پشیمونه زد و خورد شدیدی هم که نبوده الانم که محبت میکنه . ازش قول بگیرید که تکرار نشه و ببخشیدش.

    این سرسنگین بودن الان اگه طولانی بشه شوهرتون را نسبت به شما سرد می کنه و خوب نیست.
    ویرایش توسط minno : سه شنبه 18 اردیبهشت 97 در ساعت 13:15

  3. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    به جای اینکه همش سرسنگین باشی بشین و با لحن مناسب گفتگو کن
    یادت نره با لحن مناسب

    مثلا بگو این روزها احساس خوبی ندارم و بگو قبول دارم که در قهر کردن زیاده روی کردم ولی یادآوری این مورد که شما چنین حرکتی کردی اذیتم می کنه راستش اصلا این توقع رو ازت نداشتم

    حتما راجع به این مورد گفتگو کنید و سعی کن خیلی نرم گفتگو رو به جایی بکشونی که اعتراف کنه دیگه هرگز چنین حرکتی نمی کنه و بعدش هم فرض رو بر این بذار که دیگه این موضوع تمام شده

    در مورد خودت هم
    قهر و سردی هم حدی داره تا یه جایی کاربرد داره و نتیجه میده نه دیگه اینکه زندگی طرف مقابل رو همواره پر از احساس عجز و بدبختی کنی
    اگر این روال رو ادامه بدی همسرت دیگه حتی نسبت به این رفتار بی تفاوت میشه و در مواقع قهر شما برای خودش یه سرگرمی جور می کنه و روح و روان خودشو نجات میده
    پس مراقب باش

    همیشه گفتگو بهترین راه حل مشکلات هست فقط باید یه جوری شروعش کنی و لحن خودت رو توش کنترل کنی بعدش به اون سمتی که باید بره میره خودش
    موفق باشی

  4. کاربر روبرو از پست مفید فکور تشکرکرده است .

    صبا_2009 (سه شنبه 18 اردیبهشت 97)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 شهریور 98 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1391-5-16
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    5,516
    سطح
    47
    Points: 5,516, Level: 47
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 44 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی خیلی ممنون از پاسخ هر دوی شما دوستان
    حرف هاتون کاملا درسته
    منتها من کلا همیشه از دست بلند کردن مرد ب زن واهمه داشتم و وقتی موردی رو میدیدم یا میخوندم واقعا حالم بد میشد و گریه میکردم
    و هیچ وقت فکرش رو نمیکردم همسر من هم امادگی چنین رفتاری رو داشته باشه
    شاید بخاطر همینه ک اینقدر حرفا و حرکات اون لحظش برام سنگین تمام شده و اصلا دوست ندارم فکر کنه تونسته چشم زهر بگیره. . نمیدونم چجوری منظورم رو بیان کنم
    اما راجبه اخلاق خودم واقعا میدونم ک غلطه و خیلی روی خودم کار میکنم ولی اون هم بی نقص نیست

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    اخا اينكه ميگى "زد تو پام اما خيلى اروم" كه اسمش دست بزن نميشه!!!
    اونم جايى كه خىدت ميدونى شورشو دراوردى و رو اعصاب بنده خدا راه رفتى.
    به نظرم اين اخلاقت خيلى به خدت ضربه ميزنه، ك انقد رو يه چيز كليك ميكنى و اتقد جزئى نگرى. حالا يه بحثى شد و يه اتفاقى افتاد، به قول خودت مقصرى اما اون بنده خدا اومده باز پاپيش گذاشته و باهات خوب برخوورد كرده، اما تو اينارو يادت نمياد و اتفاقايى كه تو هر بحث زن و شوهرى ممكنه بيوفته رو يادت نگه داشتى.

  7. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 شهریور 98 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1391-5-16
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    5,516
    سطح
    47
    Points: 5,516, Level: 47
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 44 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Somebody20 نمایش پست ها
    اخا اينكه ميگى "زد تو پام اما خيلى اروم" كه اسمش دست بزن نميشه!!!
    اونم جايى كه خىدت ميدونى شورشو دراوردى و رو اعصاب بنده خدا راه رفتى.
    به نظرم اين اخلاقت خيلى به خدت ضربه ميزنه، ك انقد رو يه چيز كليك ميكنى و اتقد جزئى نگرى. حالا يه بحثى شد و يه اتفاقى افتاد، به قول خودت مقصرى اما اون بنده خدا اومده باز پاپيش گذاشته و باهات خوب برخوورد كرده، اما تو اينارو يادت نمياد و اتفاقايى كه تو هر بحث زن و شوهرى ممكنه بيوفته رو يادت نگه داشتى.
    ن اون دست بزن شدید نبود ولی حالت صورت و بدنش بقدری تغییر کرده بود و مثل دیوانه ها شده بود ک اگر ی کلمه از دهنم در میومد خدا میدونه چی میشد
    من اصلا بحثم این ماجرا نیست بحث من اینکه شوهرم کنترل دهنش رو ک قبلا نداشت الان هم اگر بخواد کنترل بدنش هم از دست بده یگه هیچی
    بیشتر میخوام بدونم باید چکار کنم ک به هیچ عنوان تکرار نکنه
    هر عملی از یجایی شروع میشه میترسم این شروعش باشه
    اخه اختلاف و بحث بین همه پیش میاد اما اینکه بخواد اینطور بکنه دیگه خوب نیست
    راجب اخلاق خودمم شاید زیادی اغراق کردم یا شاید بد گفتم.من اخلاقی ک دارم اینه ک باید تو شرایط اروم راجب اون موضوع صحبت کنیم تا اروم بشم اما متاسفانه شوهر من کلا بعد از دعوا همه چیز رو تمام میدونه و دیگه نباید راجب اون موضوع حرف زده بشه و فاصله ایی ک ایجاد میشه بین دعوا تا یک موقعیت مناسب من سروسنگین میشم باهاش
    ن اینکه از عمد اینکارو بکنم
    فکر کنم اکثر خانمها باید همینطور باشن باید راجب اون موضوع حرفشون رو بزنن چون من خودم موقع دعوا لال میشم و حرفی نمیزنم چون میدونم از کوره در میره حتی اگر منطقی باشه

  8. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 خرداد 01 [ 02:25]
    تاریخ عضویت
    1396-9-29
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    5,314
    سطح
    46
    Points: 5,314, Level: 46
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 144 در 79 پست

    Rep Power
    28
    Array
    همسر شما توی اون لحظه با تمام وجود خشم خودش رو کنترل کرده و سعی کرده بروز نده در درونش چه می گذره که نتیجه شده آن چه شما دیدید. نگرانی شما به حقه. اما تنها راهش اینه که دیگه اجازه ندید چنین وضعیتی بینتون حاکم بشه. اگه یه چیزی ارزش این اختلافات رو نداره خوب، ازش بگذرید. الان هم پیشنهاد می کنم براشون نامه بنویسید. جواب هم نداد، نداد. مطمئن باشید کلمه به کلمه نامه تون رو می خونه. نوشتن خود شما رو هم آروم می کنه. شاید در مورد بعضی چیزها بعد از این که از ذهنتون روی کاغذ پیاده شدن، به این نتیجه برسید که لازم نیست به ایشون منتقل بشن.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مشکلات با پدر و کشیده شدن به دعوای فیزیکی
    توسط zahraaa96 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: شنبه 25 فروردین 97, 19:13
  2. دعواهایی که تمامی نداره ......
    توسط black rose در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: شنبه 13 اسفند 90, 20:18
  3. نیاز به راهنمایی دارم>>(برخورد فیزیکی همسرم با من )
    توسط pooone در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 61
    آخرين نوشته: سه شنبه 14 دی 89, 12:11
  4. عوامل جدایی
    توسط elina در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 19 اردیبهشت 87, 15:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.