به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 خرداد 97 [ 01:03]
    تاریخ عضویت
    1396-12-21
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    427
    سطح
    8
    Points: 427, Level: 8
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    10

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ایا مسافرت علاج سردی روابط ماست؟

    ماه پیش یه مسافرت یک هفته ای رفتیم لب ساحل...بعداز بازگشت کمی احساس بهتری داشتم به همسرم....
    و البته اوقات تلخی هایی بوده و همسرم چاره رو در مسافرت دیگه میبینه
    و دوباره همسرم درخواست مسافرت داره...ولی هرچی فکر میکنم فقط میتونم یکروز رو تحمل کنم...و خویشتن دار باشم...اصلا جلوی چشمم هست که میخوام حالشو بگیرم...تمیز دارم نرم نرم خردش میکنم...ادم بدی شدم...و نمیتونم از این حسم خلاص بشم
    همینکه میبینه دارم باهاش گرم میگیرم دوباره بازیهاش رو شروع میکنه..میشه گفت دوست داره تو یه قالب خاص زندگی کنه که یکنفر مدام نازش رو بخره و قربون صدقه اش بره...منم که اصلا برعکس فکر میکنم و ازطرفی نمیخوام نابودش کنم ولی نمیتونم تامینش کنم...میترسم بریم مسافرت موضوعی پیش بیاد منم که طاقتم کم شده چیزی بگم پشیمون بشم..کاش میشد بخوابم و بیدار شم و ببینم همه چی تموم شده...

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    سلام آقای سالم

    چه اوقات تلخی هایی بوجود اومد، منظور از بازیها چیه؟ اگر میشه یه توضیح بدین. ممنون



    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد



  3. کاربر روبرو از پست مفید sahar.66 تشکرکرده است .

    mercedes62 (چهارشنبه 12 اردیبهشت 97)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 خرداد 97 [ 01:03]
    تاریخ عضویت
    1396-12-21
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    427
    سطح
    8
    Points: 427, Level: 8
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    10

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مشکل من با همسرم حول چند محور اصلی میچرخه
    اول اینکه راجع به خواسته هاش مستقیما صحبت نمیکنه(یعنی به اصطلاح سیاست بخرج میده) که میراث مادرش هست(مثلا مادرش وقتی میخواد بیاد خونه ما زنگ میزنه به بچه های دیگه اش..اونا بما زنگ میزنن میگن که مامان میخواد بیاد خونتون دعوتشون کنید!) و البته اینطور نیست که بقیه اینطور نباشن وفقط همسر من اینطوریه..ولی من اینطوری نیستم و نمیخواستم همسر اینچنینی داشته باشم...چون خاطراتم درست بیادم نمیاد نمیدونم این موضوع رو چطور در خواستگاری مطرح کردم که بنظرم اومده خانمم این شخصیت موافق نظر من رو داره...
    دوم اینکه نمیتونه قالب شخصیتی مستقل و مجری و مسئول در امور زندگی برای خودش خلق کنه و مدام دوست داره اون عروسک بی مسدولیت نانازی باشه که انتظاری ازش نره و توجه و محبت حتی در شرایط خرابکارانه اش داشته باشی...یه چیز تو مایه های اینکه من پدری باشم که یه دختر ملوس 4 ساله دارم!
    سوم اینکه وقتی پای خانوادش به وسط میاد فلج مغزی میشه و نمیتونه درست فکر کنه و اشتباهات زیادی ازش سر میزنه
    البته همه اینها نظرات من هست
    در رابطه با محوراول داریم خرید میکنیم : منتظر هست من بگم از فلان چیز خوشم میاد بعد بخرم،در همین حین خودش از چیز دیگه ای خوشش میاد و ابراز نمیکنه و از خرید من استقبال نمیکنه و فکرش تو خرید خودش باقی میمونه.میگه اونیکه تو گفتی خریدیم رو میدم خواهرت من برم از اونی که خوشم میاد بخرم!!! میریم میبینم که سلیقه اش خیلی با سلیقه من فاصله داره به لحاظ رنگ بندی و طرح و مدل و من راضی نمیشم و دست آخر خرید نمیکنیم و به همین راحتی یکروزمون داغون میشه...و در نتیجه راهمون رو جدا میکنیم که هرکس برای خودش خرید کنه و در نتیجه دلخوری بیشتر...
    در رابطه با قالب شخصیتی نمیدونم چقدر بپردازم ولی خیلی مفصل هست...در رانندگی ماهر نشده سپردم که حین رانندگی در سرعت بالا دستات رو از رو فرمون برندار که کنترل ماشین سخت میشه...بر میداره و راهنما میزنه و همراه راهنما فرمون رو هم میچرخونه...یکدفعه دیدم جیغ میزنه و ماشین اینور و اونور میشه و کم مونده بود بکوبه ماشین جلویی....منم که از بس بهش گفتم بیخیال این راهنما شو یا همونطور که دستت رو فرمون هست راهنما بزن ،دیگه داشتم از ناراحتی میترکیدم چرا حرفم رو جدی نمیگیره و اینطور داستان درست میکنه....یه مقدار برای کنترل استرسش کلا خودش رو به بیخیالی و بی مسئولیتی میزنه و یه "به من چه" میگه و خلاص میکنه. کارت بانکی رو سپردم بهش که هزینه ها رو مدیریت کنه و حداقل کمک حالم باشه که فکر همه چی رو من نکنم...همینطور خرج میکنه میگم حساب کردی اینا رو تو برنامه سنجیدی که لوازم واجبمون نمونه!؟ خیلی راحت میگه نه حساب نکردم یعنی آخر مسئولیت پذیری.
    در رابطه محور سوم : قرار شده برای خانواده اش سوغاتی بخریم ... لابه لای خریدهای خودمون یکروز گذشته نه برای خودمون خرید کردیم و نه برای دیگران....معلوم شده تا خرید خانواده اش رو نکنه نمیتونه به خریدهای خودمون تمرکز بکنه و عجیب اینکه هرچی برای خانوادش میپسندم رو قبول نمیکنه!!بعد خودش میره یه چیز داغون تر که گرونتره میخره و راضی میشه و جالب اینکه خانوادشم از انتخاباش غالبا استقبال نمیکنن.
    قرار برای مامانامون کادو بخریم...من برای مادرم یه چیز انتخاب کردم..میگه مثل اینو باید برای مامان خودش بخره چون ببینه میگه مال مادر شوهرت از مال من بهتره منم از اون میخواستم.... یا میگه چیزی اید بخریم که برای دوتاشون مثل هم باشن!!مادرش وسط مسافرت زنگ زده میگه فامیلا رفتن مسافرت ما تنها موندیم برای فردا شب میایید دیگه ..خانمم دیگه مغزش تعطیل شده بود وفکر برگشتن بود...

    در ارتباط با بازیهاش:
    خانمم یکسری رفتارها داره بعضی مواقع برای من آزار دهنده س
    مثل اینکه غذایی درست کنه و بیاد ماتم بگیره که خراب کردم و من باید نازش رو بکشم و بگم اصلا خراب نشده و عالیه.حالا شما اینو به تمام کاراش تعمیم بدین...از روابطش با دیگران گرفته تا لباس پوشیدن و خریداش و نشت و برخاست و کارهای هنری که انجام میده و ... فقط وقتی من سرحال نباشم سعی میکنه خودش رو سرحال نگه داره که بمن انرژی بده بانشاط شم...همین که گرم بگیرم خودش شروع میکنه...بما نیومده هر دومون همزمان بانشاط باشیم...
    اگر احساس کنه روابطمون رو به خوب شدن مشاوره یادش میره و بهانه میاره..همینکه میبینه وضع خرابه یاد مشاوره میفته....
    در روابط عاشقانمون اگر من سرحال باشم کلا منو یادش میره فکر سرخوشی خودشه...اگر نه تلاش میکنه یه رابطه رقم بزنه تا خوشم بیاد....
    کلا حدوسط نداره....
    یا اون باید والد باشه یا من...نمیتونه دوتابالغ رو کنارهم تصور کنه به محض اینکه من بالغ میشم میره تو فاز کودک....
    دیگه داره کم میاره...متاسفانه مشاورها هم بهمون وقت نمیدن و بازیمون میدن و این ماه و ماه بعد میکنن....

    معمولا تو مسافرتها من خوش اخلاق میشم و با هرچی میسازم و اونم تقریبا اینطوریه و چون از عوامل مزاحم دوریم تا حدودی روابطمون خوب میشه.تقریبا همیشه بعد مسافرت طولانی روحیه مون خوبه.
    ولی حل ریشه ای مسادلمون نیس
    حاشیه زیاد رفتم و مفصل شد....با تشکر از وقتی که برای همدردی میگذارین

  5. کاربر روبرو از پست مفید سالم96 تشکرکرده است .

    نیکیا (دوشنبه 17 اردیبهشت 97)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 تیر 97 [ 18:29]
    تاریخ عضویت
    1395-5-20
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    1,921
    سطح
    26
    Points: 1,921, Level: 26
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 42 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.
    چاره ی کار شما میدونید چیه؟ اینه که اینقدر بی رحمانه درمورد همسرتون فکر نکنید.
    مغزش تعطیل میشه و فلان یعنی چی؟
    درمورد سیاست، والله این چیزی که گفتین بیشتر به نظر من یکجور مظلومیت مادرانه بود. نمیدونم شاید من مثال شما رو درک نکردم، شاید چون این خجالت مادر خودم رو دیدم که روش نمیشه بره خونه ی بقیه، حتی اگه خیلی دلش تنگ بشه، بخاطر همین گاهی وقتا یه سری سیگنال هایی میده که ما بفهمیم و... آیا اینطوریه؟ کمی مهربانانه تر فکر کنید و ببینید آیا همچین قضیه ای هست؟ چون مثلا درمورد مادر من این قضیه بخاطر کمرویی و عذاب وجدان اینه که یه وقت زحمتی به ما نده.
    چقدر بعضی از رفتار خانم شما شبیه منه... مثلا منم وقتی از کاری راضی نیستم همینجوری میشم. از اطرافیان نظر میخوام که آیا واقعا به همین بدی که خودم فکر میکنم هست؟ خودم همیشه وقتی مخاطب اینجور پرسش ها هستم هرگز دلم نمیاد طرف مقابل رو نگران تر کنم... طبعا خودم هم شاید با این پرسش فقط میخوام طرف مقابل خیالم رو راحت بکنه. (که میدونم اشتباهه ولی اون لحظه فقط میخوام یکی تاییدم بکنه) چرا اینجوری هستم؟ به نظر خودم بخاطر کمبود اعتماد به نفسه. کمی هم اضطراب و وسواسی که درمورد رفتارم با بقیه دارم. اینکه میخوام مطمئن بشم شوهرم ازم راضیه. تو دلش منو بی عرضه، دست و پاچلفتی و... نمیدونه. نمیگم خانم شما هم اینطوریه. فقط یه احتماله.
    درمورد خرید کردن هم بعضی چیزایی که تعریف کردین رو منم دارم. یکی از آزاردهنده ترین رفتارهایی که شوهرم داره اینه که یکجوری برخورد میکنه انگار همه میخوان سر ما کلاه بذارن. انگار من یک احمقی هستم با کارت پر از پول که همه راحت میتونن همچی رو باهام دولاپهنا حساب کنن. نیاز دارم وقتی با ذوق خریدامو نشون همسرم میدم یک تعریفی چیزی ازش بشنوم، ولی بجاش مرتب درمورد قیمت و فلان میپرسه و چقدر گرون خریدی و فلان چیز ارزون تره... این رفتار هرگز از ذهن من پاک نمیشه، من یکی که به پنهان کاری رو آوردم.
    میگید کارت رو دادین دست همسرتون که مدیریت کنه. نکنید لطفا... بذارید نگرانی های مالی برای خودتون بمونه، این فداکاری رو برای زندگیتون انجام بدین.
    درمورد رابطه، چرا یکجوری میگید انگار در دوتا جبهه ی مخالف هستید؟ انگار یک نفر سرویس میده اون یکی استفاده میکنه و برعکس؟ چرا انگار لذت بردن رو نوبتیش کردین؟ اینکه حوصله ندارید لذت بردن خانم رو تحمل کنید و انگار اون رو یکجور خودخواهی میدونید، یا برمیگرده به دوست نداشتن خانم یا نداشتن آموزش کافی. اینکه میگید وقتی شما سرحالید میخواد لذت ببره، چه اشکالی داره؟ شاید بعداز مدت ها منتظر رابطه ایه که بتونه کمی به قول شما سرخوش باشه. چون میدونه اون لحظه شاید بعداز مدت ها شما حالتون خوبه و براش وقت میذارید. پس انتظار دارین کی نیازهاش برطرف بشه؟ درمقابل اگه ناراحت باشید میخواد کاری کنه شما خوشحال بشید. به نظر من این رفتارش رو خیلی بی رحمانه تفسیر میکنید.
    درکل قضاوتتون درمورد همسرتون بی رحمانه و خالی از عشق و علاقه ست. مشکل ریشه ای شما همینه.

  7. 2 کاربر از پست مفید مارگریتا تشکرکرده اند .

    فرزانه 123 (پنجشنبه 13 اردیبهشت 97), سالم96 (جمعه 14 اردیبهشت 97)

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام
    خیلی از موارد به دیدگاه شما بستگی داره
    مثلا همین قضیه مادرشون من اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که ایشون روش نشده مستقیم بیاد خونتون که ابن کارو انجام دادن من جای شما بودم انقد باهاشون راحت و گرم برخورد میکردم که هر وقت دلش تنگ شد احساس کنه داره خوته بچه هاش میره نه خونه دامادی که تک تک موارد رو تجزیه تحلیل می کنه
    دوم اینکه خانمها کلا گرایش دارن به این که نازشون کشیده شه مثلا همین غذا رو خودش می دونه خراب کرده ها اما از شما اعتماد به نفس می گیره همین که شما میگی عزیزم مهم نیست خودتو ناراحت نکن آروم میشه (گفتنش انقد سخته که تبدیل به یکی از بحران ها شده ؟؟!!)
    در مورد خریدها و بقیه اخلاقها می تونید با مهربونی و صمیمیت ازش بخواین که اولویتش شما و زندگیه دونفرتون باشه و اون هم به مرور زمان بهتر میشه
    در کل مشکل حادی ندارید
    موفق باشید
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  9. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    سالم96 (جمعه 14 اردیبهشت 97)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    متشکرم از توضیح مفصل شما

    آقای سالم درباره ی اینکه خرید میکنین و چه چیزی نظر شما یا خانومتون هست چارش اینه خریدای مستقل داشته باشین. به اندازه و بنا به توان مالیتون. هیچ وقت فراتر از توان خرید نکنین و برای هر خرید مبلغ خاصی رو در نظر بگیرین.

    وقتی سلیقه ها متفاوته و یکی از دو نفر لج میکنن بهتر هست جداگانه به خرید برن تا دلخوری پیش نیاد.

    درباره کارت بانکی .. خرج رو بدست خودتون بگیرید.، به خانمتون مقداری خرج ماهیانه بجهت رفع نیاز در موارد شخصی بدین و باقی امور با خودتون باشه. اینطور میتونین به اوضاع مسلط باشین و دچار بی برنامگی نشین.
    لیستی از مایحتاج یکماه منزل + قبوض+ قسط و ... تهیه و مبالغی رو براشون کنار بگذارین.

    برای رفتارهای همسرتون و چگونگی مقابله درست با اون از خدمات این سایت بهره بگیرین. بی شک مشاوره تخصصی اون میتونه راهگشای خوبی برای شما باشه. من مایلم شما بصورت تخصصی و نه تجربی راهنمایی بشین


    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد


    ویرایش توسط sahar.66 : جمعه 14 اردیبهشت 97 در ساعت 00:00

  11. کاربر روبرو از پست مفید sahar.66 تشکرکرده است .

    سالم96 (جمعه 14 اردیبهشت 97)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 خرداد 97 [ 01:03]
    تاریخ عضویت
    1396-12-21
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    427
    سطح
    8
    Points: 427, Level: 8
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    10

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ابتدا ممنونم از مارگریتا به خاطر تحلیل و تمثیل جزیی نگرانه شون و راهنمایی مفید
    پست قبلی من دو موضوعی رو بررسی کرده بود که من با خانواده همسرم مشکل دارم که بحث جداگانه ای داره ... و اون رفتار رو سیاست میدونم حالا با هر دلیلی.... راجع به خوب و بد بودن قضاوت نکردم و چیز دیگه ای هم الان نمیخوام اضافه کنم...تقریبا همه ادمهایی که ما باهاشون ارتباط داریم الان دیگه برای شب نشینی اومدن رو افت میدونن برای خودشون و دوست دارن دعوت بشن به ناهار یا شامی که البته قلبا میگم ما خیلی خوشحال میشیم....ولی انصافا زنگ بزنی دیگری این مطلب رو انتقال بده این دیگه افتضاحه و البته مختص خانواده ما نیس با همه همینطوری هستن.ولی بهرصورت سیاستی در جهت حفظ شان و احترام خودشون هست.
    مطلب دوم که قبلا عرض کرده بودم این بود که من از همسرم نفرت داشتم که گویا این هست که علاقه ای نیست و اینکه میخوام ازش انتقام روزهای گذشته رو بگیرم که اینم بیانگر بیرحم بودن من هست و بحثی راجع به اون نیس
    راجع به مسائل عاشقانه هم بحث جداگانه ای میطلبه،
    اشاره من جنبه یک بعدی همسرم بود،یعنی اگر من نکنم اون کنارم هست وگرنه کنار وامیسته تا من انجامش بدم ودر تمام مسائل اینطوریه ...خصلتش اینطور نیس بیاد از گوشه کاری بچسبه و از همکاری کردن لذت ببره...و با این مثال خواستم عمق تاثیر این روحیه رو مطرح کنم تا مفهوم بشه تا چه حد مشکل داریم.
    راجع به مسائل مالی هم تمام تقسیم بندی و میزان هزینه کرد برای هرچیزی رو مشخص کردم و طبق الگوی معلومی انجام میدیم ولی هزینه های جاری خونه و خودش رو اوایل زندگی من انجام میدادم چون به همه موجودی کابینتها و یخچال اشراف نداشتم...نصف شب یا وسط پخت غذا میگفت فلان چیز رو ندارم بهش پیشنهاد دادم ازینا که اطلاع کامل دارین شما لیست خرید ماهانه رو تهیه کن و حتی مبلغی برای احتیاجات فردی خودت لحاظ کن... راجع به خرید خانمم تا حالا محدودیت نگذاشتم مبلغ رو بهش اختصاص میدم چون میدونه پول برای خودش میمونه میگرده با بهترین قیمت خرید میکنه باقی پولش رو پس انداز میکنه...
    راجع به اعتماد بنفس و ... تحلیل شما منطبق برایشون هست و ما هردو نسبت به این موضوع آگاهیم ... ولی نمیشه یکنفر همیشه تیپ افسرده بگیره و همسرش نازکش باشه و مدام کارش روتوش کردن باشه ... منم نیاز به انرژی گرفتن دارم خودتون تصور بکنید...
    به قول بک مشاور زن خونه ژنراتور انرژی همه اعضای خانواده هست حالا بخوایم این جمله را هرطور توصیف کنیم این یک واقعیته .... همه باید تو خانواده مسئول باشن... همکاری بکنند ... بعضی از ادمها دست و پا چلفتی نیستن...ولی به خاطر هرچی که درمورد افراد مختلف علتش متفاوته....از جراتمندی کمتری برخوردارن و ترجیح میدن کاری رو انجام ندن و در ازاش پاسخگو هم نباشن(چون تجربه نکردن تا اشتباهاتشون اتفاق بیفته و براشون درس عبرت بشه گذاشتن تا موقعی که مجبور بشن انجام میدن و در نتیجه خرابکاریشون که عادی هم هست به چشم میاد)...فرار نرم از زیر بار مسئولیت و پاسخگویی...این یک حقیقته
    تمام خانواده هایی که در اطراف ما هستن غذاهای سختشون رو میدن افرادی که تو فامیل ماهر هستن براشون میپزن و من برای اینکه مادرش تو خانوادش این فرصت رو بهش نداده از ترس ابروریزی.....با اینکه جلوی مهمونا کمی خجل میشیم پشتش وایستادم تا خراب کنه و یاد بگیره...ولی خودش بجای تلاش و تحقیق و پرس و جو برای رفع ایراد غذاش مدام میگه اینه که هس میخوان بخوان نمیخوان از سرشون هم زیاده!!این مسئولیت پذیری نیس ..منم که نقش حامی رو براش بازی کردم ..دیگه خود طرف هم باید از خودش یه چیزی نشون بده دیگه.
    و با تشکر ازzendegiye movafagh به خاطر همراهی و سخنان متینشون
    حمایت عزیزم مهم نیس خودتو ناراحت نکن برای چند موضوع در یک روز و به چه مدت برای یک مرد تو زندگی باید طول بکشه؟! چه وقت قراره خانم اقدامی جهت برطرف شدن و بهبود مسائل بکنه
    متاسفانه ما چندسال هست ازدواج کردیم و یک مدت که دلهامون بهم نزدیک شده بود خرید رفتنمون بد نبود بعد شدت یافتن کدورتها عملا نزدیک شدن سلیقه ای وجود نداره..در عین اینکه من رو لباس با وقار و زیبا و گران قیمت برای همسرم نظر میدم..اون از خوش تیپ شدن و لباس روشن پوشین من در خرید ممانعت میکنه...البته در خرید خودش مشکل ما در تفاوت رنگ و مدل هست که اون مبخاطر تفاوت محیط اجتماعیمون هست..یعنی بعبارتی سلیقه خاصی نداره...مثلا لباسی رو تن کسی دیده یا خوشش اومده یا ازون تعزیف کردن میخواد بخره..برای خودش صاحب سبک نیست
    و از sahar.66 ممنونم که همیشه با سعه صدر مباحث رو دنبال میکنن و صمیمانه پاسخ میدن
    مورد اول رو که عرض کردم انجام میدیم منتها توی همون یک حوزه هم مشکل داریم...مورد دوم هم خانمم دوست داره کنارش باشم...من طاقتش رو ندارم...چون واقعا قبلا کمک حالش بودم در خریدهاش...کمی به تایید نیاز داره ولی اعصابم نمیکشه...خیلی تفاوت سلیقه داریم....
    و درباره توصیه انتهایی تون من عین اینکه نا امید شدم ازینکه کسی بتونه کمکمون بکنه...بخاطر اینکه همدردی ندارم اینجا مسائلم رو مطرح میکنم ..البته دوستان بیشتر با همسرم همدردی میکنند ولی اگر بدونم چه کسی با چه توانایی هستن حتما با مشاوره تخصصی هم ارتباط خواهم گرفت
    سپاس از همه

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سالم96 نمایش پست ها
    و از sahar.66 ممنونم که همیشه با سعه صدر مباحث رو دنبال میکنن و صمیمانه پاسخ میدن
    مورد اول رو که عرض کردم انجام میدیم منتها توی همون یک حوزه هم مشکل داریم...مورد دوم هم خانمم دوست داره کنارش باشم...من طاقتش رو ندارم...چون واقعا قبلا کمک حالش بودم در خریدهاش...کمی به تایید نیاز داره ولی اعصابم نمیکشه...خیلی تفاوت سلیقه داریم....
    و درباره توصیه انتهایی تون من عین اینکه نا امید شدم ازینکه کسی بتونه کمکمون بکنه...بخاطر اینکه همدردی ندارم اینجا مسائلم رو مطرح میکنم ..البته دوستان بیشتر با همسرم همدردی میکنند ولی اگر بدونم چه کسی با چه توانایی هستن حتما با مشاوره تخصصی هم ارتباط خواهم گرفت
    سپاس از همه
    خواهش میکنم
    من هم به این دلیل عرض کردم مشاوره خصوصی برای شما بهتر هست. در مسایلی کاملا حق با شما هست و من اینو درک میکنم.
    این لینک رو که در پایین میگذارم کلیک کنین و واردش بشین، در قسمت دوم آقای مدیر فرمودن چطور از امکانات مشاوره خصوصی بهره مند بشین. ↓


    لینک استفاده از خدمات تالار همدردی
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد


    ویرایش توسط sahar.66 : جمعه 14 اردیبهشت 97 در ساعت 08:16

  14. کاربر روبرو از پست مفید sahar.66 تشکرکرده است .

    سالم96 (سه شنبه 18 اردیبهشت 97)

  15. #9
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    دوست عزیز یک ورق بر دارید و بنویسید در مسافرت چه اتفاقی می افته که هم شما رفتارتون بهتر میشه هم همسر؟
    اولین مورد که در مسافرت به ذهن ادم میاد در دسترس بودن نیاز جنسی است و کنار هم بودن
    بقیه موارد هم خودتون یاد داشت کنید

  16. کاربر روبرو از پست مفید خادم رضا تشکرکرده است .

    سالم96 (سه شنبه 18 اردیبهشت 97)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 خرداد 97 [ 01:03]
    تاریخ عضویت
    1396-12-21
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    427
    سطح
    8
    Points: 427, Level: 8
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    10

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از
    sahar.66 بابت لینکتون تشکر میکنم
    سلام جناب omid12
    خوشحالم که بالاخره مخاطبی مطابق با عنوان تاپیک پستی قرار داده
    موارد چندی رو در پستهای قبلیم اشاره کرده بودم
    و موردی که شما اشاره کردین جای توجه داره:
    - در ارتباط عاشقانه های حین سفر، این عاشقانه ها نیستن که به گرمی روابط ما کمک میکنه...بلکه معمولا این گرمی که به دست میاد و در انتهای سفر به عاشقانه ختم میشه...ولی خاطراتشون برامون ماندگارن
    -کنارهم بودن هم اشاره جالبی بود که شاید عامل ساده ای بنظر بیاد ولی با ناخودآگاه ما ارتباط موثری میسازه
    -البته سفری که یکماه پیش رفتیم عاشقانه موردنظر شما رو نداشت ولی ما بعداز برگشت رابطه بهتراز قبل سفر داشتیم
    -بنده به شخصه قبل ازدواج اهل سفر بودم و کمابیش برای اینکه سفر ناراحت کننده ای رو رقم نزنم میتونم،آموختم صبورتر باشم و از علایق و سلایق خودم کوتاه بیام ..البته نه کاملا...ولی اینها بخاطر اینه که هدف سفر رو کنارهم با دل خوش بودن میدونم و البته مدت سفر رو محدود میدونم و با خودم میگم این چند روز هم میگذره
    -اما همسرم چندسال پیرم رو درآورده تا رفتارش رو تعدیل کنه اینقدر سفر رو راحت زهرمار میکنه که دیگه به خودم قول داده بودم سفر نریم...تا پارسال که من شروع به خسته شدن کردم و همون موضوع که میگم وقتی دیگه حال نداشته باشم احساس خطر میکنه و سعی میکنه حواسش باشه....اونم بخاطر تغییر محسوسی هست که زندگیمون کرده و میدونم حسرت حوصله و مهر و محبت سالهای قبل منو داره و فکر میکنه با اینکارا من به روزای قبل برمیگردم...البته ایراداتی هم دارم و داشتم که طبق روش خوداموخته شاید غالب انسانها سعی میکنه با تلخ کردن اوقات من، ازم امتیاز بگیره...و من هر دفغع بهش هشدار دادم تیشه به ریشه زندگیمون نزنه..و من هم بخوام مثل اون شروع کنم زندگیمون تمومه ها!چند مدت رعایت میکرد دوباره از سر میگرفت....الان نمیدونین چطوری رعایت میکنه...یکی نیست بگه چرا تو که میتونی این همه سال منو عذاب دادی؟!
    -و مورد سوم راجع به لحظاتمون خودمون داریم تصمیم میگیرم و احساس نمیکنم بخاطر کسی یا چیزی مسیر و رفتار زندگیمون دستخوش تغییر میشه...مخصوصا که تو سفر میبینم زیاد سعی نمیکنه با خانوادش ارتباط برقرار کنه...
    -وقتی به درونم مراجعه میکنم میدونم چرا اونو از قلبم بیرون انداختم...خودش هم میدونه ولی حاضر نیس کوتاه بیاد...مسافرت برای ما لحظات سرخوشی بحساب میاد...انگار دنیایی رو تجربه میکنم که خانمم با خودش این انگل خانواده اش رو حمل نمیکنه.....انگار لحظاتی هست که اون خانواده ش وجود خارجی ندارن.....اینارو که مینویسم و یادم میاد بخاطر خانوادش چه مسائلی رو فدا کرده میسوزم....
    آیا تصور شما اینه که مسائلی که در مسافرت باعث حال خوب میشه رو میشه در زندگی جاری پیاده کرد تا حال خوبمون مختص مسافرت نباشه؟!
    به دو دلیل نمیشه:
    -اول من از اهداف زندگیم چطوری کوتاه بیام مگه صحبت یه روز و دو روزه!
    -دوم خانمم نمیتونه تاثیرپذیرش رو از محیط خانوادگیش حذف کنه.....ما چندسال رو خانوادش کار کردیم با انواع روشها و همیشه در لحظه خداحافظی روابطمون عالیه...چند روز که میگذره چند نفر مریض هستن که نفوذ دارن روشون و میرن روابط رو بهم میریزن...عملا چندسال از وقت و انرژیمون رو تلف کردیم...
    میدونین متاسفانه تو جامعه ای زندگی میکنیم که از قبل نوع ارتباط نوشته شده هست:یعنی سبک ارتباط با داماد تعیین شده هست و شما هرچقدر روی خود شخص تاثیر گذار باشین نمیتونین اطرافیان مغرضش رو هم تحت تاثیر داشته باشین....اگر بشه گفت همسر من برای زندگی با من چه اموزشهایی دیده بود....دو سال طول کشیده فقط من بتونم اثبات کنم اینا بدبینی و اینطوری تیس...حالا بماند الان تفییر کرده ولی من اب شدم تا اون به این نتیجه رسیده....


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آيا طلاق بهترين راه حل براي من هست؟
    توسط darya.f در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 79
    آخرين نوشته: یکشنبه 22 مرداد 91, 16:33
  2. چطور دو نام کاربری مشابه ممکن است؟!
    توسط هستی در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 16:24
  3. من نذاشتم یا خدا نخواست؟ درد های درونم رو چطور درمان کنم؟
    توسط sarshar در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: شنبه 05 فروردین 91, 00:41
  4. X:X اندازه قلب شما چقدر است؟
    توسط فرشته مهربان در انجمن خودآگاهی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 29 بهمن 90, 17:12
  5. کمک کردن به دیگران وظیفه ی ماست؟!
    توسط چشم بارانی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 آذر 89, 15:57

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.