به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 اردیبهشت 97 [ 06:57]
    تاریخ عضویت
    1397-2-05
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    84
    سطح
    1
    Points: 84, Level: 1
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    6

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    1 لایق نبودن برای ازدواج (نظر مادرم)

    سلام و درود

    دوستان من 35 سالمه و مدرک ارشد دارم و تو یه شرکت با درآمد معمولی کار می کنم. خیلی دوست دارم تو همین سن ازدواج کنم و تشکیل زندگی بدم. مشکل اینجاست که هر دختری رو که انتخاب می کنم مادرم میگه تو لایقش نیستی و به بهانه های مختلف ازدواج، دوستی، آشنایی ما رو بهم می زنه و استدلالش اینه که در آینده ضربه می خوری چون خیلی چیزا برای ازدواج کم داری.

    تا الان 2 مورد پیش اومده. میگه تو ماشین نداری (که البته حقیقته. وقتی ارشد قبول شدم برای هزینه تحصیل یه 206 داشتم که فروختم). منزل نداری. برای همین چیز ها من خجالت می کشم که تو با دختری ازدواج کنی. این حرفاش و کارهاش خیلی اعتماد به نفس من رو پایین میاره و نا امیدم می کنه. بار ها صحبت کردم و خواهش کردم در این موارد دخالتی نداشته باشه ولی هر موقع موردی پیدا کنم با بردن آبروی من به شیوه های مختلف جلوی خانواده یا خود عروس خانم کار خودشو می کنه.


    در مورد خرید ماشین شاید در مدت چند سال کار و پس انداز امکان پذیر باشه ولی خب منزل امکان نداره ولی خب می تونم اجاره کنم. بعد موقعیت آدم که همیشه یکسان نیست بالاخره تجربه و پیشرفت و مهارت باعث رشد آدم میشه. همه این حرفا رو زدم ولی مدام کار خودشو می کنه.

    البته این دو خانم و خانوادشون هم در جریان همه زندگی من بودن و من صادقانه همه چیز رو بهشون گفته بودم و از قشر خیلی سطح بالا و مرفحی هم نبودن. یکی شون کارمند یه فروشگاه زنجیره ای بودن و دیگری از همکاران در یک شرکت همکار.


    از این دید مادرم خسته شدم. مخصوصا وقتی جلوی خانواده عروس خانم آبروی من رو می بره. یا کوچیکم می کنه.

    تصور این دختر خانم ها از حرف های مادرم این بوده که مادرم از اون ها خوشش نیومده و قطع ارتباط کردن در حالیکه قضیه رو براشون توضیح دادم ولی بهشون کاملا حق می دم چون شما نمی دونید مادرم چطور این کار رو عالی انجام میده.


    نمی دونم چیکار کنم؟ نظر شما چیه؟ آیا نداشتن منزل و ماشین دلیلی میشه که ازدواج بهم بخوره؟ کار مادرم صحیحه؟
    ویرایش توسط تهرانی 1 : شنبه 08 اردیبهشت 97 در ساعت 12:54

  2. کاربر روبرو از پست مفید تهرانی 1 تشکرکرده است .

    miss seven (شنبه 08 اردیبهشت 97)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    سلام
    بنظر من باید ببینید علت واقعی چیه که مادرتون این رفتارو داره ... شما کم سن و سال نیستید و هر خانواده ای آرزوی ازدواج فرزندشون در این سن رو دارند ... شاید از اینکه ازدواج کنید و از ایشون دور بشید میترسند .. رابطشون با شما چطوره ؟
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  4. 3 کاربر از پست مفید anisa تشکرکرده اند .

    miss seven (شنبه 08 اردیبهشت 97), میس بیوتی (یکشنبه 09 اردیبهشت 97), تهرانی 1 (شنبه 08 اردیبهشت 97)

  5. #3
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    اول باید در خودتون جستجو کنید که مادرم چرا دوست نداره به من فشار بیاد و حتمی اعتقاد دارن که خانه و ماشین داشته باشم
    شاید مادرتون میبینه شما وقتی به دختری نزدیک میشید استرس میگیرید یا حالتون بد میشه
    مادرتون فکر میکنند چون خانه و ماشین ندارید در صورتی که احتمالا شما دو تا مهار نزدیک نباش و موفق نباش در وجودتون است
    شاید در کودکی هر وقت نزدیک به فردی میشدید شما رو مصخره میکردند چون رفتارهای شاید عجیبی دارید
    در صورتی که نباید شما رو مصخره میکردند باید کمک میکردند رفتارهای عجیبتون کاهش پیدا کنه یا اصلا بهش اهمیت داده نمیشد هر کسی یه جوره
    دومین مهار مهار موفق نباش است شما انقدر تحقیرتون کردن اگر به جاهای خوبی در زندگی برسید حالتون بد میشه و نمیتونید قبولش کنید مثلا اگر شغل مناسبی پیدا کنید خودتون لایقش نمیدونید و عقیده دارید که در ان موفق نمیشید یا همین ازدواج چون یه عمر کمبودشو حس کردید ارزوی محالی براتون شده هر روز سرکوبش میکردید
    جالا که دارید بهش میرسید چون مهار موق نباش رو دارید حالتون بد میشه و ممکن دچار استرس بشید
    اگر اینگونه هستید در دو حالت نیاز به نوشتن قرار داد اسمارت دارید از مسائل کم شروع کنید
    اقای تهرانی می تونه هر شب دندوناشو مسواک بزنه و موفق باشه
    اقای تهرانی می تونه هر روز اتاقشو مرتب کنه و در ان موفق باشه
    اقای تهرانی میتونه هر روز 10 صفحه از یک کتاب برنامه نویسی رو بخونه و موفق باشه در اون کار
    ترس بزارید کنار شما میتونید بهترین ادم برای خودتون باشید
    چه کسی موفق و بهترین برای خودش؟
    کسی که توانایی هاشو کشف میکنه و به کار میبنده
    کسی که به خودش احترام بزاره
    دیگه به سنی رسیدید که علایق اصلیتون در رشته ای پیدا کنید اون رشته رو ادامه بدید حتی اگر مدرک نگیرید
    مثلا شما از کودکی به ریاضی علاقه داشتید
    فرمولها رو همه رو بنویسید و با خودتون بگید امروز میخوام یه اش خوش مزه درست کنم
    فرمولا رو قاطی پاتی کنید
    شاید واقعا فرمول زیبایی درست کردید و در اون رشته ای که علاقه دارید بسیار ادم موفقی بودید
    شده روزی یک تا دو ساعت وقت بزارید برای علاقتون
    مگه انیشتین چگونه بود

  6. 2 کاربر از پست مفید خادم رضا تشکرکرده اند .

    miss seven (شنبه 08 اردیبهشت 97), تهرانی 1 (شنبه 08 اردیبهشت 97)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 اردیبهشت 97 [ 06:57]
    تاریخ عضویت
    1397-2-05
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    84
    سطح
    1
    Points: 84, Level: 1
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    6

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط anisa نمایش پست ها
    سلام
    بنظر من باید ببینید علت واقعی چیه که مادرتون این رفتارو داره ... شما کم سن و سال نیستید و هر خانواده ای آرزوی ازدواج فرزندشون در این سن رو دارند ... شاید از اینکه ازدواج کنید و از ایشون دور بشید میترسند .. رابطشون با شما چطوره ؟
    سلام - علت واقعی رفتار مادرم این هست که من رو واقعا لایق این دختر ها نمی دونه. احساس می کنه من برای این ها کم هستم و نمی تونم خوشبخت شون کنم.

    نه از دور شدن من هم ترسی نداره. حدود 2 سال سربازی بودم. مدتی هم برای کار ترکیه بودم و مشکلی نداشت.

    رابطه مون خوبه. بد نیست. ولی سر این چیزا خیلی اختلاف داریم. من خیلی ناراحت می شم که با این دیدگاه هست که مثلا تو لایق فلان دختر نیستی. ببینید نمیشه انتظار داشت که در اول زندگی آدم همه چیز داشته باشه. در حد خودم تا اونجا که میشده پیشرفت کردم بیشتر از این باید برم سرقت از بانک یاد بگیرم.

    البته یه چیزی هست، مادرم مثلا یه فرد 50 ساله یا پزشک فوق تخصص رو لایق می دونه. من برداشتم این طوری بوده.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط omid12 نمایش پست ها
    سلام
    اول باید در خودتون جستجو کنید که مادرم چرا دوست نداره به من فشار بیاد و حتمی اعتقاد دارن که خانه و ماشین داشته باشم
    شاید مادرتون میبینه شما وقتی به دختری نزدیک میشید استرس میگیرید یا حالتون بد میشه
    مادرتون فکر میکنند چون خانه و ماشین ندارید در صورتی که احتمالا شما دو تا مهار نزدیک نباش و موفق نباش در وجودتون است
    شاید در کودکی هر وقت نزدیک به فردی میشدید شما رو مصخره میکردند چون رفتارهای شاید عجیبی دارید
    در صورتی که نباید شما رو مصخره میکردند باید کمک میکردند رفتارهای عجیبتون کاهش پیدا کنه یا اصلا بهش اهمیت داده نمیشد هر کسی یه جوره
    دومین مهار مهار موفق نباش است شما انقدر تحقیرتون کردن اگر به جاهای خوبی در زندگی برسید حالتون بد میشه و نمیتونید قبولش کنید مثلا اگر شغل مناسبی پیدا کنید خودتون لایقش نمیدونید و عقیده دارید که در ان موفق نمیشید یا همین ازدواج چون یه عمر کمبودشو حس کردید ارزوی محالی براتون شده هر روز سرکوبش میکردید
    جالا که دارید بهش میرسید چون مهار موق نباش رو دارید حالتون بد میشه و ممکن دچار استرس بشید
    اگر اینگونه هستید در دو حالت نیاز به نوشتن قرار داد اسمارت دارید از مسائل کم شروع کنید
    اقای تهرانی می تونه هر شب دندوناشو مسواک بزنه و موفق باشه
    اقای تهرانی می تونه هر روز اتاقشو مرتب کنه و در ان موفق باشه
    اقای تهرانی میتونه هر روز 10 صفحه از یک کتاب برنامه نویسی رو بخونه و موفق باشه در اون کار
    ترس بزارید کنار شما میتونید بهترین ادم برای خودتون باشید
    چه کسی موفق و بهترین برای خودش؟
    کسی که توانایی هاشو کشف میکنه و به کار میبنده
    کسی که به خودش احترام بزاره
    دیگه به سنی رسیدید که علایق اصلیتون در رشته ای پیدا کنید اون رشته رو ادامه بدید حتی اگر مدرک نگیرید
    مثلا شما از کودکی به ریاضی علاقه داشتید
    فرمولها رو همه رو بنویسید و با خودتون بگید امروز میخوام یه اش خوش مزه درست کنم
    فرمولا رو قاطی پاتی کنید
    شاید واقعا فرمول زیبایی درست کردید و در اون رشته ای که علاقه دارید بسیار ادم موفقی بودید
    شده روزی یک تا دو ساعت وقت بزارید برای علاقتون
    مگه انیشتین چگونه بود
    سلام

    با حرفاتون موافق نیستم. اصلا اینطوری نبوده که فرمودید.

    من از شغلم راضی هستم. چون واقعا الان از این بهتر نمیشه. علاقه هم دارم خیلی زیاد. یه بخشی از وقت هفتگیم هم همیشه به مطالعه در زمینه آخرین دستاورد های علمی و .... رشته م اختصاص داره.

    از نظر خودم به اندازه کافی موفق هستم.

    نظر مادرم اونم در زمینه ازدواج چیز دیگه س.

  8. 2 کاربر از پست مفید تهرانی 1 تشکرکرده اند .

    miss seven (شنبه 08 اردیبهشت 97), میس بیوتی (یکشنبه 09 اردیبهشت 97)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    سلام
    آقای تهرانی

    دخترانی که انتخاب میکنین بر اساس چه معیارهایی هستن؟
    آیا هیچ وقت نظر مادرتون رو خواستین؟
    آیا تابحال بوده مادر برای شما دختری رو پسند کنن و نشونتون بدن؟
    پدر چه نظری داشتن؟ ایشون بنظر میاد دخالتی ندارن

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد



  10. 3 کاربر از پست مفید sahar.66 تشکرکرده اند .

    miss seven (شنبه 08 اردیبهشت 97), میس بیوتی (یکشنبه 09 اردیبهشت 97), تهرانی 1 (شنبه 08 اردیبهشت 97)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 اردیبهشت 97 [ 06:57]
    تاریخ عضویت
    1397-2-05
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    84
    سطح
    1
    Points: 84, Level: 1
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    6

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar.66 نمایش پست ها
    سلام
    آقای تهرانی

    دخترانی که انتخاب میکنین بر اساس چه معیارهایی هستن؟
    آیا هیچ وقت نظر مادرتون رو خواستین؟
    آیا تابحال بوده مادر برای شما دختری رو پسند کنن و نشونتون بدن؟
    پدر چه نظری داشتن؟ ایشون بنظر میاد دخالتی ندارن

    سلام عرض می کنم.

    دخترانی که انتخاب میکنین بر اساس چه معیارهایی هستن؟ معیار های معمولی - اخلاق، نجابت، زیبایی، تفاهم اخلاقی، یکسان بودن نحوه تربیت و اعتقادات و خانواده ها
    آیا هیچ وقت نظر مادرتون رو خواستین؟ بله حتما - اصلا اول ایشون موافقت می کنه که من باب آشنایی رو بنا می کنم. اولش تا حدودی موافقت نشون میده ولی بعدش نظرش 180 درجه بر می گرده.
    آیا تابحال بوده مادر برای شما دختری رو پسند کنن و نشونتون بدن؟ نه- هرگز، البته 1 بار شاید 10 سال قبل بود از دختری خوشش اومده بود البته مستقیما اون موقع نگفته بود برای من درنظر داشته. بعد یه مدت معلوم شد اون دختر خانم فاحشگی شغلشون هست. بعد اینکه فهمیده بود گفت که آره مثلا سارا رو برات در نظر داشتم ولی جریان از این قراره. ظاهرا یکی از آشنا های نزدیک مون (که بهتره نگم) از مشتری های این دختر خانم بود.
    پدر چه نظری داشتن؟ ایشون بنظر میاد دخالتی ندارن - پدرم کاملا موافق بوده در هر دو مورد پیش اومده و دختر ها رو هم پسندید و تا جایی که می شد کمکم کرد ولی حوصله جر و بحث با مادرم رو نداره. چند بار هم با خواهش من سعی کرد نظر مادرم رو عوض کنه ولی خب نشد.

    متشکرم

  12. کاربر روبرو از پست مفید تهرانی 1 تشکرکرده است .

    miss seven (شنبه 08 اردیبهشت 97)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    متشکرم از پاسختون

    ما شبیه همین تاپیک رو در روزهای گذشته داشتیم.

    پیشنهاد من انتقال خواسته های بحق استاتر به پدر گرامیشان بود.
    برای شما هم چنین پیشنهادی دارم.
    لطفا با پدر جلسه ای دو نفره همراه آرامش و صمیمیت بگذارین، در اون جلسه از خواسته ها و مطالبات خودتون بگین و بخواین پدر بعنوان امین و سرپرست خانه و در نقش پدر و همسر حرف های شما رو بمادر انتقال بدن.

    تاپیکی که عرض کردم خدمتتون این بود

    http://www.hamdardi.net/thread-45366.html



    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد



  14. 2 کاربر از پست مفید sahar.66 تشکرکرده اند .

    miss seven (شنبه 08 اردیبهشت 97), میس بیوتی (یکشنبه 09 اردیبهشت 97)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,272

    تشکرشده 2,946 در 958 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    258
    Array
    سلام آقای محترم ... وقتتون بخیر ؛

    اینطور که من از گفته های شما برداشت کردم مادر شما نمیخواهند با خانواده ای وصلت کنند که از خانواده ی خودتون برتر باشند و به قولی کمالگرا هستند و نمیخواهند بعدا مشکلاتی بوجود بیاد و خانواده شما نتونه هم پای آنها از خودش واکنش نشون بده .... در اصل همیشه سکوت کنین..

    این تفکرات زیاد وجود داره ... راه حل دقیقش را نمیدونم ولی تا همین حد برداشت کردم که مادرتون میخواهند از خانواده ی عروس خانوم بهتر باشین.

  16. کاربر روبرو از پست مفید miss seven تشکرکرده است .

    تهرانی 1 (شنبه 08 اردیبهشت 97)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 اردیبهشت 99 [ 20:16]
    تاریخ عضویت
    1393-9-19
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    4,510
    سطح
    42
    Points: 4,510, Level: 42
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    120

    تشکرشده 32 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    اینطور که گفتید، مادرتون نسبتاً کمال گرا هستن و هم اینکه گفتید چندسال پیش دختری رو در نظر داشته براتون که من برداشتم این بود که دختر خیلی زیبایی بوده..

    الآن هم که گفتید این دو دختر گفتن مادرتون از ما خوشش نیومده که اینطور حرف زده، به نظر من درست گفتن

    مادر شما اگه دختر خیلی زیبایی رو شما در نظر بگیرید ، به نظرم کمتر مخالفت می کنه. یا مخالفتش رو نشون نده.

    مادر شما کمال گرا هستن و ظاهر بین. عروس زیبا دوس دارن.

    این چیزیه که من برداشت کردم


    خودتون اینطور فکر نمی کنید؟
    ویرایش توسط maryam988 : یکشنبه 09 اردیبهشت 97 در ساعت 11:00

  18. کاربر روبرو از پست مفید maryam988 تشکرکرده است .

    تهرانی 1 (یکشنبه 09 اردیبهشت 97)

  19. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 اردیبهشت 97 [ 06:57]
    تاریخ عضویت
    1397-2-05
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    84
    سطح
    1
    Points: 84, Level: 1
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    6

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam988 نمایش پست ها
    سلام

    اینطور که گفتید، مادرتون نسبتاً کمال گرا هستن و هم اینکه گفتید چندسال پیش دختری رو در نظر داشته براتون که من برداشتم این بود که دختر خیلی زیبایی بوده..

    الآن هم که گفتید این دو دختر گفتن مادرتون از ما خوشش نیومده که اینطور حرف زده، به نظر من درست گفتن

    مادر شما اگه دختر خیلی زیبایی رو شما در نظر بگیرید ، به نظرم کمتر مخالفت می کنه. یا مخالفتش رو نشون نده.

    مادر شما کمال گرا هستن و ظاهر بین. عروس زیبا دوس دارن.

    این چیزیه که من برداشت کردم


    خودتون اینطور فکر نمی کنید؟
    سلام به زودی پاسخ می دم. متاسفانه نمی دونم چرا سایت از دیروز نمی ذاشت پاسخ بدم.


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.