به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 شهریور 97 [ 23:17]
    تاریخ عضویت
    1393-8-28
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    3,574
    سطح
    37
    Points: 3,574, Level: 37
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 19 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    خیلی از شوهرم کینه به دل گرفتم

    سلام دوستان باز من اومدم با یه عالمه نا امیدی و حال بد . یک هفته پیش با شوهرم یه دعوای خیلی بد داشتیم در واقع اون دعوا داشت که هنوز یادش میفتم حالم بد میشه ما یه مهمونی دعوت بودیم یکی از فامیلای شوهرم اهل مشروب و ایناست سر یه میز نشسته بودن با دو سه نفر دیگه شوهر منم رفت کنار اونا نشست خدا میدونه چه حالی داشتم چون شوهرم سه هفته پیش توی یه عروسی بعد از چند وقت دیدم که مشروب خورد و خیلی خیلی روش تاثیر گذاشت و یه حرکاتی انجام میداد که همه براش میخندیدن اونشب وقتی اومدیم خونه تا صبح گریه کردم من واقعا روی این مسائل حساسم یعنی هیچ جوره نمیتونم بپذیرم شوهرم حتی چند سال یکبار هم اهل این چیزا باشه بهش گفتم چرا این کارو کردی تو که اهل این چیزا نبودی گفت عروسی تا عروسی اشکال نداره و بعدشم من کلی بهش گفتم از این کارا بدم میاد یه حس دیگه بهت پیدا میکنم و ... تموم شد تا اینکه اونشب توی مهمونی دوباره رفت کنار اونا و انگار که دوباره مشروب خورد و دوباره باحرکاتو و رفتارش باعث تمسخر و خنده بقیه شد داشتم از ناراحتی و عصبانیت منفجر میشدم دلم میخواست زمین دهن وا کنه برم توش دخترم کوچیکه اومده بود پیشم میگفت چرا بابا اینطوری میکنه خلاصه اون شب چیزی نگفتم فرداش همه ناراحتیمو ریختم بیرون بهش گفتم چرا اینقدر بی اعتقادی چرا اینکارو میکنی چرا نماز نمیخونی چرا آبروی مارو میبری بهش گفتم توکه اینقدر بی اعتقادی که لب به حرام میزنی پس حتما کارای دیگه هم میکنی چون ترسی از خدا نداری یه دفه قاطی کرد و شروع کرد به داد زدن یا بهتره بگم عربده کشیدن که به تو چه چکار به اعتقاداتم داری و فقط فحش میداد بهم میگفت تو و خونوادت نماز خون الکی هستین بد و بیرا به خوانوادم هرچی میگفتم چرا داد میزنی و من دارم با صدای اروم حرف میزنم اصلا نمیشنید فقط جیغ میزد فحش میداد دخترم از ترس فقط میلرزید خودمم همینطور فقط میخواستم ساکت شه بهم میگفت از خونه برو بیرون و... جالب اینجاست که خونه مادرشوهرم طبقه پایین ماست و حتی وقتی شوهرم با داد و بیداد از خونه رفت بیرون یک نفر حتی نیومد از من بپرسه که چی شده البته از شوهرم بعدش پرسیده بودن و حتما اونهم واقعیت رو نگفته بود و بعدش هم هیچی که هیچی دوروز تو خونه افتاده بودم فقط گریه میکردم الان یه هفته میگذره دو سه بار تصمیم گرفتم که از خونه برم اما باز پشیمون شدم شوهرم هم اصلا انگار نه انگار که حتی یه عذرخواهی کوچیک بکنه یا حتی از دل دخترم دربیاره دخترم تا دو سه روز وقتی باباش میومد میرفت تو اتاق و ازش میترسید الان من موندم و یه حجم غصه و درموندگی و بلاتکلیفی . امروز با پررویی یکی از کارای دانشگاشو بهم گفت که برم انجام بدم واقعا خیلی وقیحه ازش متنفرم ای کاش به خود میومد ای کاش میفهمید کا چکار با روح و روانم کرده واقعا به هم ریختم . من و شوهرم خیلی با هم عدم تفاهم داریم خیلی از هم دوریم مال دو تا دنیای متفاوتیم . ممنون میشم دوستای با تجربه کمکم کنن

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 بهمن 99 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1395-7-16
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    5,065
    سطح
    45
    Points: 5,065, Level: 45
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 47 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من درک میکنم که این موضوع چقدر می‌تونه شما رو ناراحت کنه،ولی شما خواسته هاتو با تشر بیان می‌کنی.مثل ی معلم که میخاد تذکر بده.
    من ی نگاه اجمالی به تاپیک های قبلی شما انداختم.ی مقدار غرغرو هستی.

    تا حالا دقت کردی دختر بچه ها چطور خودشونو لوس میکنن و با لطافت و ظرافت عدم تمایلشون رو از شرایط بیان میکنن؟شاید شما بتونی از این روش استفاده کنی.

    آبانی عزیزم ببخشید ی مقدار شما رو نقد کردم.فقط خواستم از این زاویه هم به قضیه نگاه کنی.

  3. کاربر روبرو از پست مفید گلنوش71 تشکرکرده است .

    Glut.tiny (جمعه 31 فروردین 97)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام

    به هرحال هرکسی همرنگ جماعتی میشه که باهاشون معاشرت می کنه. سعی کنید ارتباط خانوادگی تان رو با افراد ناباب قطع کنید.
    از شما که قبول نمی کنه. از خانواده های دو طرف کمک بگیرید.

    موفق باشید

  5. کاربر روبرو از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده است .

    Glut.tiny (جمعه 31 فروردین 97)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 شهریور 97 [ 23:17]
    تاریخ عضویت
    1393-8-28
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    3,574
    سطح
    37
    Points: 3,574, Level: 37
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 19 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    گلنوش عزیز سلام تشکر بابت پاسخت. ببین من خیلی وقتا زمانی که شرایط آروم و خوبه سعی میکنم با خوبی خواسته هامو بگم چیزایی که دوست دارم یا چیزایی که آزارم میدن اما مهم اینه که شوهرم خیلی گوش نمیده و یه جورایی کار خودشو میکنه و زمانی که من این بی اهمیتیشو نسبت به حرفام میبینم خیلی به هم میریزم ایندفه هم ناراحتیم از اینه که یه ذره از کارش پشیمون نیست و انگار اون طلبکاره . نمیدونم خودمم احساس میکنم من توی رابطه با شوهرم سیاست و درایت کاملو نداشتم و نتونستم حتی مثل جاریای خودم رگ خواب شوهرم دستم بیاد یه فاصله و عدم صمیمیت بینمون هست که تا یه بحث پیش میاد حسابی از هم دور میشیم
    همچنین ممنون از توجه ye doost عزیز
    مشکل اینجاست که اینا از اقوام نزدیک شوهرم هستن و توی همه مهمونیا و جشنهاشون هستن توی این چندساله به غیر از این دو مورد اخیر شاید دو سه بار همچین موردی پیش اومده بود که شوهرم قاطی اونا بشه و من تقریبا مطمئن بودم که شوهرم اهل این مسائل نیست تصمیم خودم هم همین بود که از این به بعد جایی که اون اقا باشه حداقل من نرم ولی نمیدونم چقدر امکان داره. خونواده ی شوهرم با اینکه مثلا مقید هستن اما اگه بهشون بگم قطعا طرفداری پسرشون میکنن همونطور که اون شب شاهد کارای شوهرم بودن و هیچی بهش نگفتن خونواده ی خودم هم که بنده خداها اهل دخالت نیستن و شوهرم همینطوری نسبت بهشون جبهه میگیره

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    به نظرم اشتباهاتی داشتی که با اجازه برات می نویسم
    بعدا به اشتباهات همسرت هم می پردازیم اما اگر شما دوست دارید رابطت رو بهتر کنی بهتره ابتدا روی اشتباهات خودت متمرکز بشی:

    1- عدم استفاده از روش صحیح برای بیان دلخوری
    2- شروع به یک صحبت چالشی و بیان دلخوری در حضور کودک
    3- اتباشته کردن ناراحتیها روی هم و بیرون ریزی به صورت انفجاری
    4- تهمت زدن به همسر که خودش از گناهان کبیره هست در برابر مشروب خواری
    5- نمی دونم از اینکه در اون مهمانی مشروب سرو میشده خبر داشتی یا نه ولی اگر خبر داشتی اینم که در اون مهمانی حضور پیدا کردی یک اشتباه بوده

    لطفا کمی این مسایل رو بررسی کن و ببین میتونی ابتدا اشتباهات خودت رو بپذیری و احیانا اشتباهات دیگری که داشتی که همه اینها نتیجش عدم صمیمیت و البته انفجار همسرت بوده
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند
    ویرایش توسط deljoo_deltang : جمعه 31 فروردین 97 در ساعت 19:16

  8. کاربر روبرو از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده است .

    Glut.tiny (جمعه 31 فروردین 97)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.