سلام
شاید خیلی ها بعد از فارغ التحصیلی خوشحال بشن اما برای من این مساله عذابه ...
من دیروز با نمره 19/70 صدم از یکی از دانشگاههای خیلی معتبر دفاع کردم و ارشدم تموم شد 26 سالمه اما خیلی احساس بدی دارم احساس پوچی و نا امیدی دارم و بدتر از اون برگشتن پیش خانواده نمیدونم سوالم و باید تو این انجمن مطرح میکردم یا یه انجمن دیگه اما بذارین از اول بگم پدرم و قلبا خیلی دوست دارم و حاضرم جونمو براش بدم اما نمیتونم کنارش زندگی کنم علتش اعتیاد پدرم به تریاک هست و بخاطر همین مواد روی اخلاقش تاثیر میذاره و گاهی من و کتک میزنه من توی یه روستا بزرگ شدم روستایی که هیچی نداشت نه امکاات نه هوای درست و حسابی و نه فامیل من دختر با استعداد و درسخونی بودم و همه به اینده من خوشبین بودند پدرم هم معلم مدرسه روستا بود اما اصلا اخلاقش به معلمها نمیخورد نه طرز فکرش و نه رفتارش اخه کدوم ادم دختر 26 سالشو کتک میزنه نمیخام حاشیه برم فقط همین و بگم که هربار اومدم خونه با چشم اشک الود از خونه رفتم حالا هم که بازنشست شده تو خونه نشسته و با چند تا دوست معتادش از صبح تا شب تریاک میکشه بیچاره مامانمم مثل گارسن رستوران فقط میشوره و میپزه و فقط بخاطر بچه هاش سکوت میکنه در واقع زورش هم به بابام نمرسه و بابام هم اصلا منطقی نیست که حرف ادمو قبول کنه با این که سعی کردم دختر خوب و مایه افتخارش باشم به شدت بین دختر و پسرش فرق میذاره خیلی بچه هاش مخصوصا من و تحقیر میکنه بخاطر اینکه داره خرج خورد و خوراک من و میده خیلی منت میذاره البته خودمم میدونم تو این سن یا باید ازدواج میکردم یا سرکار میرفتم اما خوب خواستگار درست و حسابی نداشتم اوضاع کار هم که خودتون بهتر میدونین خیلی وضع بدیه
من دوماه تو یه شرکت کار کردم اما اخرش ریییسم بهم نظر داشت و بهم پیشنهاد دوستی داد منم بیخیال حقوقم شدم و اومدم بیرون الان بعد از 7 سال زندگی خوابگاهی دلم نمیخاد برگردم تو خونه پدرم جایی که حتی سر غذایی که میخورم منته الان بابام چپ و راست زنگ میزنه درست تموم شد موندی اونجا چکار برگرد خونه منم بهش گفتم میخام دنبال کار بگردم اما راستش میترسم که تو کار جدیدهم باز صاحب کارم هرزه از اب دربیاد ترو خدا کمکم کنید دارم دیوونه میشم
علاقه مندی ها (Bookmarks)