به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 فروردین 97 [ 01:24]
    تاریخ عضویت
    1394-6-01
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    2,127
    سطح
    27
    Points: 2,127, Level: 27
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 ولش کنم یا نه؟

    سلام و وقت بخیر خدمت دوستان..من یه نگرانی دارم که میخوام عنوان کنم و دوستان عزیز باتجربه راهنمایی کنن.....حالا عرض میکنم خدمتتون...من به یکی از بستگانم علاقه من هستم و خودمونو خانواده هامون کاملا همدیگر ور میشناسیم..خویشاوندیمونم آنچنان نزدیک نیست ولی خوب میشه اسمشو گذاشت آشناییت فامیلی ...ایشون 21 ساله و من 27 ساله.طی گفت و گویی که با هم داشتیم..هم من متوجه شدم و هم خودش به من گفت..اینه که اون راه و رسم عشق ورزیدن و محبت کردن..دوست داشتن...اون شور و حرارت عاشقی و فوت و فن رابطه ی احساسی...عاطفی و عاشقانه رو بلد نیست...طوری که انگار تا الان توی عمرش به مقوله عشق و ازدواج فکر نکرده و نرفته دنبالش تا یاد بگیره.در صورتیکه من کالا نقطه مقابلش هستم در این زمینه.علتش هم بمن گفت که من یکسری درگیری ها و مشکلات کاملا شخصی روحی و ذهنی دارم برای همین فعلا موقتا نمیتونم وارد رابطه احساسی با کسی بشم.اما من برداشتم اینه که شاید بخشی از علت این مشکلش همین باشه اما بخشی دیگش برمیگرده به شخصیتش که در این جور مقوله ها ضعیفه...الان نگرانیم اینه که ممکنه این خصلتش همین باشه و بعدا در آینده مشکل ساز بشه..به نظر شما این عیب برطرف میشه یا همیشه براش میمونه؟...کسی که از نظر عاطفی و احساسی خساست داشته باشه و بسته عمل کنه صددرصد در زندگی مشترک تاثیر سو داره و من اصلا و ابدا نمیتونم همچین ریسکی رو بپذیرم و با همچین شخصی ازدواج کنم...حتی اگر مجنونش باشم...البته اینم بگم که خودشم اینو قبول داره که باید اونم مثل من باشه و از بابت اینکه فعلا اینطوری نیست خیلی ناراحته و خودشم گفت که داره اذیت میشه..برای همین پیشنهاد دادم برای مدتی شاید یک سال باهم در ارتباظ نباشیم تا اون بتونه مشکلشو برطرف کنه و خودشو پیدا کنه.ممنون میشم دوستان نظرشونو بگن..اگر اطلاعات کمی دادم بپرسین تا بگم... نمیدونم کامل توضیح دادم یا نه...متشکرم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    سلام آقا پویا
    شما یکسری اطلاعات تکمیلی بما بدین مثل؛
    میزان تحصیلات، شغل، وضعیت سربازی و ...
    اما چند مسئله مطرح هست که با دقت بخونین.
    اول اینکه
    من بشخصه ازدواج رو در سن پایین توصیه نمیکنم. اینبار نه برای شما ، برای این خانم.چون آدم باید به یه پختگی خاصی برسه و یخورده بلوغ فکری پیدا کنه. یکم تو زندگی با مشکلات مواجه بشه ، حلشون کنه، تجربه کسب کنه تا رشد کنه. ایشون هنوز ۲۱ سالش هست و سال دیگه ۲۲ . شما خودتون ۲۱ سالگیتون رو با الان نمیتونین مقایسه کنین قطعا خیلی از نظر فکری رشد کردین و دیگه اون آدم نیستین.
    دوم اینکه
    شما باید حتما بدونین علت مشکلات روحی و شخصی که عنوانش کرده چی هست؟ این مشکلات در چه دسته ای قرار میگیرن. آیا بیماره؟ آیا مشکلات درون خانواده ای داره؟ آیا بهش فشار میارن با کسی دیگه ازدواج کنه یا نه بر عکس باید درسشو بخونه و ادامه بده؟ آیا کسی در زندگیش بوده که نمیخواد بگه و ... این خیلی مهمه.
    سوم اینکه
    اگر نه واقعا خصوصیات اخلاقیش اینه و اصطلاحا در برخورد با جنس مخالف سرد هست اینو جدی بگیرین. از صحبت شما بر میاد دوست دارین همسرتون شاد، عاشق و پر احساس باشه. اگر به امید تغییر ایشون باهاش وارد زندگی بشین اشتباه هست . چون هیچکس بعد ازدواج تغییر نمیکنه و همون آدمه. پس باید ریشه یابی کنین و ببینین آیا این مشکل مقطعی هست یا نه ایشون واقعا همینه. که اینم با جلسات رودر رو امکان پذیره.
    زندگی مشترک با زندگی دوران مجردی تفاوت داره.. باید هر دو نفر آماده پذیرشش باشن. باید مسىولیت پذیری، تعهد و .. داشته باشن. مثلا یه دختر کم سن یخورده براش این چیزا سخته.. اینکه غذا درست کنه، خونشو مرتب کنه، خرید کنه، همسر داری کنه .. اینا رو باید مد نظر داشت.

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 فروردین 97 [ 01:24]
    تاریخ عضویت
    1394-6-01
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    2,127
    سطح
    27
    Points: 2,127, Level: 27
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام..تشکر میکنم از سحر خانم بابت راهنماییاشون..
    من لیسانس مهندسی مکانیک دارم و مهندس طراح پتروشیمی هستم.سربازی هم که رفتم.از نظر وضعیت مالی و اقتصادی خدارو شکر کمی و کاستی ندارم...هردوی ما همشهری هستیم و ساکن شمالیم.جفتمون از یک خانواده 4 نفره هستیم.منم تک پسرم.اما محل کارم جنوبه.خودشو خانوادشم با این موضوع مشکلی ندارن اما طبق گفته خودش مادرش با این قضیه مشکل خواهد داشت...ایشون هم ترم آخر کاردانیه..
    در مورد پارت اول شما:بله من هم با سن پایین موافق نیستم..معتقدم یک دختر اونم با این تیپ شخصیتی...باید بره تو اجتماع...سردو گرم بچشه...دستو پنجه نرم کنه..از اون پوسته ی خامی و بچگی رو بشکافه بیاد بیرون...روابط اجتماعی و ارتباطیش تقویت بشه...بعدش به فکر سرو سامون دادن خودش بشه..من خودم همه اینار میدونم..اما تنها دلیل اینکه دارم زود اقدام میکنم اینه که میخوام مرغ از قفس نپره.به نوعی از بابت اون مطمئن نیستم...وگرنه بیخیال میشدم میرفتم 3 سال دیگه میومدم..هم اون خودشو بشناسه و پیدا کنه هم من بتونم بیشتر خودمو بسازم.
    در مورد پارت دوم:علت مشکلش نه بیماریه...نه کسی تو زندگیش بوده و هست...نه خانوادش بهش فشار میارن که درس بخونه یا ازدواج کنه.همه چی دست خودشه...اما تو ازدواج کردنش..مادرش همیشه مخالف بوده..نمیدونم چرا..خودشم نمیدونه(یا میدونه و نمیخواد بمن بگه)هرچی خواستم ازش که بگه جریان چیه نگفت..گفت موضوع شخصیه و ذر مورد کسی یا شخص خاصی نیست.مشکل خودمه..حالا اون چیه الله و اعلم.
    در مورد پارت سوم:من فکر کنم بله اصولا شخصیتش با جنس مخالف همینه.. در مورد اینکه فرمودین دوست دارین همسرتون شاد، عاشق و پر احساس باشه درسته من کاملا میخوام طرف مقابلم مثل من باشه یا حداقل 80 درصد مثل من...بارها گفتم برو در زمینه ی همسرداری...مسائل زناشویی و اینجور چیزا مطالعه کن..تحقیق کن پژوهش کن..خودتو تقویت کن معایبتو برطرف کن...میگه آخه مگه باید چیکار کنم کجا برم چطوری برطرف کنم..در این حدم نمیدونه.میگه یکی از معیارهام اینه که فقط طرف مقابلم عاشقم باشه همه چی حله همه مشکلات حل میشه...میگن نه اینطور نیست...عشق به تنهایی کافی نیست..میگه نه برای من هست.البته خودشم ناراحته که چرا مثل من نیست و خیلی دوست داره تغییر کنه...گفت کمکم کن بهتر بشم...کسی کمکم نکرد باهام نبوده.برا همین اینطوری هستم...حرف شما درسته کسی با ازدواج تغییر نکرده...اما دیدم کسانی که ازدواج کردنو مکمل هم شدن و معایب همو برطرف کردن..اصولا فلسفه ارواج یعنی همین...تکامل همدیگه...اما خوب.نمیشه به این قضیه دل بست و ریسک کرد.
    در آخر مخلص کلام اینکه فعلا به هم فرصت دادیم(در باطن من بهش فرصت دادم)که روی خودمون کار کنیم..حالا زمان بگذره ببینم چیکار میکنه...گوی و میدون رو بهش دادم...هرچند تمام این معایبش برمیگرده به بچگیش.
    صمیمانه تشکر میکنم از دوستان عزیز

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط pouyaes نمایش پست ها
    سلام..تشکر میکنم از سحر خانم بابت راهنماییاشون..
    من لیسانس مهندسی مکانیک دارم و مهندس طراح پتروشیمی هستم.سربازی هم که رفتم.از نظر وضعیت مالی و اقتصادی خدارو شکر کمی و کاستی ندارم...هردوی ما همشهری هستیم و ساکن شمالیم.جفتمون از یک خانواده 4 نفره هستیم.منم تک پسرم.اما محل کارم جنوبه.خودشو خانوادشم با این موضوع مشکلی ندارن اما طبق گفته خودش مادرش با این قضیه مشکل خواهد داشت...ایشون هم ترم آخر کاردانیه..
    در مورد پارت اول شما:بله من هم با سن پایین موافق نیستم..معتقدم یک دختر اونم با این تیپ شخصیتی...باید بره تو اجتماع...سردو گرم بچشه...دستو پنجه نرم کنه..از اون پوسته ی خامی و بچگی رو بشکافه بیاد بیرون...روابط اجتماعی و ارتباطیش تقویت بشه...بعدش به فکر سرو سامون دادن خودش بشه..من خودم همه اینار میدونم..اما تنها دلیل اینکه دارم زود اقدام میکنم اینه که میخوام مرغ از قفس نپره.به نوعی از بابت اون مطمئن نیستم...وگرنه بیخیال میشدم میرفتم 3 سال دیگه میومدم..هم اون خودشو بشناسه و پیدا کنه هم من بتونم بیشتر خودمو بسازم.
    در مورد پارت دوم:علت مشکلش نه بیماریه...نه کسی تو زندگیش بوده و هست...نه خانوادش بهش فشار میارن که درس بخونه یا ازدواج کنه.همه چی دست خودشه...اما تو ازدواج کردنش..مادرش همیشه مخالف بوده..نمیدونم چرا..خودشم نمیدونه(یا میدونه و نمیخواد بمن بگه)هرچی خواستم ازش که بگه جریان چیه نگفت..گفت موضوع شخصیه و ذر مورد کسی یا شخص خاصی نیست.مشکل خودمه..حالا اون چیه الله و اعلم.
    در مورد پارت سوم:من فکر کنم بله اصولا شخصیتش با جنس مخالف همینه.. در مورد اینکه فرمودین دوست دارین همسرتون شاد، عاشق و پر احساس باشه درسته من کاملا میخوام طرف مقابلم مثل من باشه یا حداقل 80 درصد مثل من...بارها گفتم برو در زمینه ی همسرداری...مسائل زناشویی و اینجور چیزا مطالعه کن..تحقیق کن پژوهش کن..خودتو تقویت کن معایبتو برطرف کن...میگه آخه مگه باید چیکار کنم کجا برم چطوری برطرف کنم..در این حدم نمیدونه.میگه یکی از معیارهام اینه که فقط طرف مقابلم عاشقم باشه همه چی حله همه مشکلات حل میشه...میگن نه اینطور نیست...عشق به تنهایی کافی نیست..میگه نه برای من هست.البته خودشم ناراحته که چرا مثل من نیست و خیلی دوست داره تغییر کنه...گفت کمکم کن بهتر بشم...کسی کمکم نکرد باهام نبوده.برا همین اینطوری هستم...حرف شما درسته کسی با ازدواج تغییر نکرده...اما دیدم کسانی که ازدواج کردنو مکمل هم شدن و معایب همو برطرف کردن..اصولا فلسفه ارواج یعنی همین...تکامل همدیگه...اما خوب.نمیشه به این قضیه دل بست و ریسک کرد.
    در آخر مخلص کلام اینکه فعلا به هم فرصت دادیم(در باطن من بهش فرصت دادم)که روی خودمون کار کنیم..حالا زمان بگذره ببینم چیکار میکنه...گوی و میدون رو بهش دادم...هرچند تمام این معایبش برمیگرده به بچگیش.
    صمیمانه تشکر میکنم از دوستان عزیز
    سلام خدمت شما، خواهش میکنم
    فرمودین مرغ از قفس نپره. ببینین ازدواج یکسری شرایط میخواد شاید از هر چند ده دختر در سن پایین چند نفر آمادگی پذیرشش رو داشته باشن.
    فرد باید بلحاظ روانی آمادگی ورود به رابطه ی عاطفی رو داشته باشه.
    همونطور که عرض کردین و ایشون مطرح کردن گفتن (یکیو میخوام که عاشقم باشه) و این اصلا کافی نیست. چون حتی واقف به نیازهای خودش هم نیست‌!
    اینجاست که بلوغ فکری و آمادگی ازدواج پر رنگ تر میشه و ما میبینیم طرف مقابل بدون درخواست، بدون فکر .. میخواد خودشو در یک رابطه رها کنه و همین عشق هم معنیشو درست نمیدونه و شک نکنین متأثر از فیلم ها و کلیپ های عاشقانه، صحبت های گروه دوستان و ... برای خودش در ذهن چیزی رو بعنوان عشق ترسیم کرده.
    یک دنیای رویایی که شما همیشه بغل دستش نشستی و بهش گل میدی و اون لبخند و میزنه و ...
    در حالی که زندگی واقعی چیزی دیگری هست و یک آدم باید آمادگیشو داشته باشه.
    بله ایشون چیزی نمیدونه چون هنوز آنقدر بزرگ نشده که درباره خواسته ها و نیازها و اهداف خودش فکر کنه و به جمع بندی برسه.
    زندگی مشترک یعنی مسایل اقتصادی‌ فرهنگی، خانوادگی، همسر داری، بچه داری، واقف بودن به یکسری نیازهای فردی.. .، فقط عشق خالی نیست . چه بسا همین عشقم در طول زمان دستخوش نوسان خواهد شد.
    بله انسانها مکمل همدیگر هستن اما بشرطی که نصف راه رو رفته باشن یا اراده ی تغییر داشته باشن.
    مثلا من بلدم غذا درست کنم اما توی خونه خودمون دست بکاری نمیسزنم. بعدا ازدواج میکنم و با کمک همسرم وتشویق ایشان و قرار گرفتن در نقش جدید اینکار رو انجام میدم. ما عیب ها رو شناسایی میکنیم و تا حدودی اونها رو رفع میکنیم.
    اما برخی چیزها وجود دارن که اولا مستلزم گذشت زمان هستن و در ثانی رشد فکری طرف مقابل.
    بنظرم فرصت بدین و رشد کنین. رابطه ی دوستی یی تعهد یعنی راه رفتن روی لبه تیغ. این روابط یعد از مدتی به جدایی کشیده میشه و متاسفانه خیلی ها ضربه میخورن. از نظر روانی تا مالی و حیثیتی.
    هر عملی زمان و اسباب خودش رو میطلبه.
    الان توی این دوره ما یه خانم سی ساله رو میبینیم که زندگی کردن رو بلد نیست چطور میتونیم از یک دختر بیست ساله توقع داشته باشیم؟ در حالی که خودش به ناتوانی و ناآگاهی خودش اذعان داره.

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد



  5. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    من خودم اتفاقا از طرفداران ازدواج در سن کم ( در حد همین 20 تا 22) هستم
    ولی بستگی به آدمش داره
    بعضی آدما تا 30 سالگی هم بچه فرم هستن

    خوب شما توقع دارید اون الان با شما رابطه عاطفی و عاشقانه داشته باشه؟ چرا؟شما حتی نامزد هم نیستید

    به نظر من اگر ایشون اخلاق و ظاهر شما رو می پسندن بعد از جدی شدن ماجرا ابراز علاقه هم می کنن
    اگر به هر دلیل با این موارد مشکل داشته باشن خوب احتمال علاقمند شدنمشون کمتر هست

    اگر قرار باشه یه دختر با هر پسری که قراره ازش خواستگاری کنه ارتباط عاشقانه داشته باشه که دیگه چیزی از عواطفش برای زندگی اصلیش باقی نمی مونه
    به نظرم این یک مکانیسم بازدارنده است

    من خودم قبل ازدواج وقتی با همسرم صحبت می کردم بیشتر سکوت می کردم
    شوخی و خنده که اصلا
    دست خودم هم نبود یه چیزی در درونم منو از این کار منع می کرد حالا ما موضوعمون از همون اول خواستگاری بود و خانواده ها در جریان بودن
    همسرم یه بار که بعد نامزدی شب یلدا اومد منزل ما، وقتی دید من دارم میگم و می خندم و سر به سر زنداداشم و بقیه میذارم خیلی تعجب کرد می گفت فکر نمی کردم این مدلی باشی

    من هم همسن همین خانم بودم و همسرم از الان شما 1 سال بزرگتر

    به نظرم فعلا این معیار رو کنار بذارید و بقیه فاکتورها رو بررسی کنید بعد از جدی شدن ماجرا و به نتیجه رسیدن نوبت به بررسی این معیار می رسه
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  6. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 خرداد 01 [ 02:25]
    تاریخ عضویت
    1396-9-29
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    5,314
    سطح
    46
    Points: 5,314, Level: 46
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 144 در 79 پست

    Rep Power
    28
    Array
    من تو سن و سال این خانم بودم که ازدواج کردم و از اون جایی که همسرم از اقوام بودن تو دوران آشنایی کاملا مراقب بودم طوری برخورد کنم که اگر به هر حال وصلتی سر نگرفت بعدا روی دیدن همدیگه رو داشته باشیم. و البته به خاطر سن کمم و چون قبل از همسرم هیچ رابطه نزدیکی با جنس مخالف رو تجربه نکرده بودم اوایل نامزدی هم ابراز علاقه کردن برام سخت بود و خجالت می کشیدم که البته همسرم خیلی گرم و با محبت بهم یاد داد چه طور باشم. در کل منم فکر می کنم برای تصمیم گیری، دقت خودتون رو مسائل مهم دیگه متمرکز کنید.

  7. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    با احترام به نظرات دوستان و مطالعه موضوعات گذشته...
    از آقا پویا میخوام این مطلبو از دست ندن.

    البته نباید از این نکته غافل شد که ...
    بیست ساله امروز با بیست ساله ده سال پیش فرق داره. اون زمان دختران حتی موبایل ساده هم نداشتن اما الان امکانات زیادی دارن.
    اون زمان اینترنت فراگیر نبود و اطلاعات کمتر بود اما الان دختران با حجم وسیعی از اطلاعات نامتناسب با روحیات و محیط زندگی خودشون مواجه هستن.
    اون زمان دختران کمی محدود تر بودن، اما الان روابط آزاد تری دارن و علی الخصوص تحت تأثیر گروه دوستان هستن.
    دانشگاه و محیط های دیگر هم به همین میزان در تصمیم گیری های اون دخالت دارن.

    اصلا بحث این نیست که چرا این خانم به این آقا روی خوش نشان ندادن و یا سرد هستن. خب قاعدش همینه انسان رعایت کنه و یکسری حدود و مرزها رو قائل بشه.
    بحث سر این هست که بعضی ها غیر قابل تحمل هستن. در ارتباط با دیگران سرد و غیر اجتماعی ظاهر میشن و دچار یکسری ناآگاهی ها هستن و بعدها کم کم بخودشون میان و یکسری مطالبات جدید دارن یا نه خیر دیر تغییر میکنن و شاید هر کسی این صبر رو نداشته باشه.
    مادر این خانم ناراضی هستن ، از طرفی خود این خانم اذعان به ناآگاهی و یکسری مشکلات شخصی دارن. خب چطور هست که ما بیایم و زمینه های دیگر رو بررسی کنیم .
    همین سه مشکل به تنهایی برای یک رابطه سم هست.
    اینکه من در فلان سن ازدواج کردم و با یکسری مشکلات مواجه شدم که حل شده یا حل نشده باقی ماندند و مبارزه کردم نباید همین شیوه رو برای دیگری خواهان باشم.
    البته مشکلات در تمام زندگی ها و سنین با ضعف و شدت ادامه داره.‌.، اما هر چه بزرگتر پخته تر و منطقی تر.. به همین میزان مشکلات کمتر.
    خیلی ها فکر میکنن دانایی به سن و سال نیست اما دانایی یک شبه هم حاصل نمیشه و نیازمند گذشت زمان هست مثل اینکه از یک نهال انتظار باروری و میوه داشته باشیم!
    افرادی هستن که در سنین بالا هم زندگی کردن بلد نیستن و یکسری مهارت ها رو ندارن .. بله اینها همون افرادی هستن که در بیست سالگی هم همین حالت ها رو داشتن و گذر زمان نشون داد قابل تغییر نیستن.(
    صبر کردن و نتیجه نگرفتن)
    اما بعضی ها هر سال بهتر و مؤثر تر ظاهر میشن. زندگی مشترک چیزی نیست که بشه اون رو با ریسک بالا پذیرفت بلکه واقعیتی هست که میتونه زیبا، عادی یا دردناک ظاهر بشه.
    تمامی توصیه ها برای داشتن یک زندگی موفق هست.
    من بارها در این تالار زندگی های به بنبست خورده ای رو دیدم که از سنین پایین شروع شده بود چرا که افراد هر چه بزرگتر شدن به همون نسبت خواسته هاشون و ملاک هاشون تغییر کرد.
    من بشخصه دوست دارم راهنمایی در جهتی باشه که کمتربن آسیب به فرد برسه.
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد


    ویرایش توسط sahar.66 : دوشنبه 21 اسفند 96 در ساعت 17:52

  8. کاربر روبرو از پست مفید sahar.66 تشکرکرده است .

    صبا_2009 (دوشنبه 21 اسفند 96)

  9. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 خرداد 01 [ 02:25]
    تاریخ عضویت
    1396-9-29
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    5,314
    سطح
    46
    Points: 5,314, Level: 46
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 144 در 79 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سحر 66 خواستم نقل قول کنم که نشد:

    دانایی به شرایطی که فرد توش بزرگ شده خیلی مربوطه.




    من اگر خودم رو مثال زدم، می تونم بگم هم درگیر شبکه های اجتماعی بودم هم جوامع دوستی. اما معتقدم نسبت به همسالان توان شخصیتی بیشتری برای شروع زندگی داشتم و تنها دختر مجرد توی همکلاسی هام بودم.



    وقتی کلی صحبت می شه باید اکثریت آماری رو در نظر بگیریم اما وقتی فرد خاصی بررسی می شه باید فقط توانایی های اون فرد در نظر گرفته بشه و البته اگر گزینه های عمومی رو نداشت با وسواس بیشتر.




    به هر حال من برای تعیین سن برای ازدواج مخالفم و معتقدم هر کسی در سن خاصی بالغ می شه (البته بعد از ورود به جوانی).



    همون طور که گفتم هم، ایشون برای این که تصمیم بگیرن باید مسائل دیگه رو بررسی کنن نه چیزی که الان براشون دغدغه شده.

  10. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Parastou نمایش پست ها
    سحر 66 خواستم نقل قول کنم که نشد:

    دانایی به شرایطی که فرد توش بزرگ شده خیلی مربوطه.
    من اگر خودم رو مثال زدم، می تونم بگم هم درگیر شبکه های اجتماعی بودم هم جوامع دوستی. اما معتقدم نسبت به همسالان توان شخصیتی بیشتری برای شروع زندگی داشتم و تنها دختر مجرد توی همکلاسی هام بودم.
    وقتی کلی صحبت می شه باید اکثریت آماری رو در نظر بگیریم اما وقتی فرد خاصی بررسی می شه باید فقط توانایی های اون فرد در نظر گرفته بشه و البته اگر گزینه های عمومی رو نداشت با وسواس بیشتر.
    به هر حال من برای تعیین سن برای ازدواج مخالفم و معتقدم هر کسی در سن خاصی بالغ می شه (البته بعد از ورود به جوانی).
    همون طور که گفتم هم، ایشون برای این که تصمیم بگیرن باید مسائل دیگه رو بررسی کنن نه چیزی که الان براشون دغدغه شده.
    سلام عزیزم
    شما میفرمایین درگیر شبکه های اجتماعی و جمع دوستان.
    اما هر کسی نمیتونه از اینها به سلامت رد بشه . طبق صحبت خودتون من آماری دارم عرض میکنم.
    یک فرد در سن ۲۲ سالگی اون هم دختر چه توانایی هایی داره؟
    آیا مطالعاتش آنقدر گسترده بوده که از چون و چرای زندگی مشترک اطلاع حاصل کنه یا نه صرفا چیزی شنیده و ..؟
    آیا غیر از درس خواندن کار کرده و زحمات زیادی بگردنش بوده؟
    آیا آماده ی پذیرش نقش همسر هست؟
    آیا توانایی اداره زندگی، همسر داری، بچه داری رو داره؟
    آیا میدونه نیازهای یک زن و مرد چین و در قبال هم چه مسئولیت هایی دارن؟
    بزرگترین دغده های زندگیش بغیر از درس خواندن و یکسری مسایل ریز شخصی چی بوده؟
    چقدر میتونه با مشکلات اقتصادی، فرهنگی و فردی مقابله کنه و از پسشون بر بیاد؟

    من تاپیک گذشته ی شما رو مطالعه کردم .. در برهه ای از زمان نوشتین نه خشمی، نه اشکی و نه رضایتی... چه میشه که انسان به این نقطه میرسه.. که لذت نمیبره؟
    شاید معیارها عوض شده، دیدگاه ها تغییر کرده، اهداف جابه جا شدن... شاید اصلا آمادگی ورود به شرایط سخت در فرد وجود نداشته... و ده ها سوال دیگر
    من اگر تأکید به سن میکنم بخاطر ناآگاهی و تغییرات مدوامی هست که افراد خواه، ناخواه با اون دست و پنجه نرم میکنن . گاهی تعجب میکنن که آیا من همان آدم پنج سال پیشم؟
    بررسی برای ازدواج زمانی امکان پذیره که ما بخوایم روی مثبت ها مانور بدیم و منفی ها رو نادیده بگیریم، اما منفی ها با هم فرق دارن.
    یه خانمی شرایط مالی خوبی ندارن اما دختر خوب و خانواده ی خوبی هستن. بر عکس پسری بهش علاقه داره و شرایط متوسطی یا به بالا دارن. این پسر میتونه این مورد رو نادیده بگیره.
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد



  11. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 خرداد 01 [ 02:25]
    تاریخ عضویت
    1396-9-29
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    5,314
    سطح
    46
    Points: 5,314, Level: 46
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 144 در 79 پست

    Rep Power
    28
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar.66 نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    شما میفرمایین درگیر شبکه های اجتماعی و جمع دوستان.
    اما هر کسی نمیتونه از اینها به سلامت رد بشه . طبق صحبت خودتون من آماری دارم عرض میکنم.
    یک فرد در سن ۲۲ سالگی اون هم دختر چه توانایی هایی داره؟
    آیا مطالعاتش آنقدر گسترده بوده که از چون و چرای زندگی مشترک اطلاع حاصل کنه یا نه صرفا چیزی شنیده و ..؟
    آیا غیر از درس خواندن کار کرده و زحمات زیادی بگردنش بوده؟
    آیا آماده ی پذیرش نقش همسر هست؟
    آیا توانایی اداره زندگی، همسر داری، بچه داری رو داره؟
    آیا میدونه نیازهای یک زن و مرد چین و در قبال هم چه مسئولیت هایی دارن؟
    بزرگترین دغده های زندگیش بغیر از درس خواندن و یکسری مسایل ریز شخصی چی بوده؟
    چقدر میتونه با مشکلات اقتصادی، فرهنگی و فردی مقابله کنه و از پسشون بر بیاد؟

    من تاپیک گذشته ی شما رو مطالعه کردم .. در برهه ای از زمان نوشتین نه خشمی، نه اشکی و نه رضایتی... چه میشه که انسان به این نقطه میرسه.. که لذت نمیبره؟
    شاید معیارها عوض شده، دیدگاه ها تغییر کرده، اهداف جابه جا شدن... شاید اصلا آمادگی ورود به شرایط سخت در فرد وجود نداشته... و ده ها سوال دیگر
    من اگر تأکید به سن میکنم بخاطر ناآگاهی و تغییرات مدوامی هست که افراد خواه، ناخواه با اون دست و پنجه نرم میکنن . گاهی تعجب میکنن که آیا من همان آدم پنج سال پیشم؟
    بررسی برای ازدواج زمانی امکان پذیره که ما بخوایم روی مثبت ها مانور بدیم و منفی ها رو نادیده بگیریم، اما منفی ها با هم فرق دارن.
    یه خانمی شرایط مالی خوبی ندارن اما دختر خوب و خانواده ی خوبی هستن. بر عکس پسری بهش علاقه داره و شرایط متوسطی یا به بالا دارن. این پسر میتونه این مورد رو نادیده بگیره.
    کیه که آدم پنج سال پیشش باشه؟ توی ازدواج، اگر دو نفر همراه و همسر باشن، با هم تغییر می کنن و تو چنین شرایطی گذر زمان تبدیل می شه به یه اندوخته.




    عزیز دل، من در مقطعی سر حال نبودم که از شرایط جوی که توش قرار گرفته بودم نشات گرفته بود و اگرچه این سایت راه حلی بهم نداد اما باعث شد کمی بیشتر فکر کنم و راه خروج از اون حالت رو پیدا کنم. همیشه احتمالش هست این لحظه ها برای همه پیش بیاد و متاهل و مجرد هم نداره!



    بله دست کم من یکی اوایل ازدواجم به خاطر سن کمی که داشتم ناشی گری هم کم نداشتم اما به هر حال من و فردی که مناسبم بود و هر دو مطمئن بودیم همدیگه رو می فهمیم توی اون مقطع سر راه هم قرار گرفتیم. عقل من که حکم می کرد به خاطر سه سال گزینه مناسبم رو از دست ندم.




    گزینه دلخواه هرکسی یه زمانی سر راهش قرار می گیره (البته به شرط این که بدونه گزینه مناسبش چی هست!) گاهی کمی زودتر و گاهی کمی دیرتر.



    به هر صورت، تمایلی ندارم بحث این تاپیک رو منحرف کنم. با شما در مورد مشکل مخالفت مادر دختر خانم هم عقیده هستم. البته باید دید علت و شدت این مخالفت تا چه حدیه. مورد دیگه هم که بهش ایراد وارده رابطه ادامه دار بین دو نفره با وجود این که هنوز معلوم نیست آینده مشترکی داشته باشن. اگر ممکنه در آینده اتفاقی بین دو نفر بیفته بهتره رابطه ای هم نباشه تا زمان مناسبش.


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.