به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 اسفند 96 [ 18:34]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    4,905
    سطح
    44
    Points: 4,905, Level: 44
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    149

    تشکرشده 109 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array

    همسرم با یکی از خانم های همکارش داره میره ماموریت دو نفره

    سلام
    لطفا کمکم کنید
    تایپیک های قبلیم توضیح دادم که من و همسرم 7 ماهه ازدواج کردیم و یک ساله عقد بودیم
    خیلی همدیگرو دوست داریم
    کار همسرم یه جوریه که ماموریت مجبوره گه گداری بره
    هفته ی گذشته با یه اقا و یه خانم از همکاراش رفت ماموریت که با اینکه به روی خودم نمیوردم ولی ازینکه مثلا متوجه میشدم شبا سه تایی میرن این ور و اون ور گردش و رستوران و.. اذیت میشدم
    دلم نمیخواد شوهرم با دختر و زن دیگه ای خوش بگذرونه حتی اگر به دید خودش صرفا کاری باشه
    الان شوهرم هفته ی بعد میخواد با یه دختره از همکاراش دو تایی برن شمال برای یه کاری با ماشین
    فکر کردن به این موضوع که اینا شش هفت ساعت تو ماشین دو تایی با همدیگه ان و بعدش مرتب و همه جا با همن منو خیلی ازار میده
    دیروز شوهرم از دختره تعریف میکرد و میگفت خیلی دختر خوبیه و من هر چی سرش غر میزنم تو کار هیچی نمیگه و...منم اصلا به روم نیوردم که اذیت میشم
    راستش بچه ها چند وقت پیش هم این دختره بعد تایم کاری زنگ میزد به شوهرم مثلا برای سوال و پیگیری کارا و یکی دو بار هم که همسرم با واحدی که این دختره توش کار میکنه دعواش شد این دختر کلا به واحدشون پشت کرد و طرف همسر منو گرفت !وقتی من بابت روابطشون اعتراض کردم و به همسرم گفتم بهش بگو بعد تایم کاری بهت زنگ نزنه و اصلا درک نمیکنم چرا باید انقدر برای تو مایه بذاره و.. نتیجه اش این شد که همسرم دیگه لاگ تماسای این دخترو پاک میکرد و هیچی ازش نمیگفت !
    یه روز رفته بودیم سینما دیدم داره یه چیزی رو از گوشیش پاک میکنه و بهش گفتم چرا لاگ تماسای اون دختره رو پاک میکنی که یهو جا خورد و گفت از کجا فهمیدی و بعد هم گفت چون تو گیر میدی اینکارو میکنم و...
    حس خوبی ندارم
    یعنی دائم و مرتب دارم به تک تک لحظه هایی که اینا با همن و حرفایی که ممکنه بزنن فکر میکنم
    ماموریت هم نمیشه نره یعنی بفهمه حساس شدم میره ولی ازم قایم میکنه
    نمیدونم چی کار کنم
    چون خودم هم مریض احوالم و فشار عصبی به شدت بدترم میکنه

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 اردیبهشت 03 [ 13:02]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,566
    امتیاز
    44,733
    سطح
    100
    Points: 44,733, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,973

    تشکرشده 6,451 در 1,461 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    359
    Array
    سلام دوست عزیز
    نمیشه شماهمدباهاش بری؟مثلا بگی منم دوست دارم هوایی تازه کنم واینجورحرفها
    امااصلا اشاره ای به اون خانم نکنید که متوجه بشن نگرانیتون ازچیه
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  3. 2 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    ema1989 (دوشنبه 16 بهمن 96), Eram (دوشنبه 16 بهمن 96)

  4. #3
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    شنبه 26 اسفند 96 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1396-7-10
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    615
    سطح
    12
    Points: 615, Level: 12
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 29 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    بنظرم توأم باهاشون برو، بگو من تنها اذیت میشم دوست دارم همراه تو باشم. اگه گفت مأموریت کاریه بگو فلانی با ماشین جدا بیاد مگه شما راننده شخصی مردمی.

    ببخشین ولی چه کاریه که شوهرت با دختر و زن و ..، میره مأموریتش؟؟؟!! اگه میشه بفرمایین

  5. 3 کاربر از پست مفید berelian تشکرکرده اند .

    ema1989 (دوشنبه 16 بهمن 96), میس بیوتی (پنجشنبه 19 بهمن 96), بارن (دوشنبه 16 بهمن 96)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 اسفند 96 [ 18:34]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    4,905
    سطح
    44
    Points: 4,905, Level: 44
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    149

    تشکرشده 109 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پاییز جا من خودم شاغلم نمیتونم
    ولی اگر بتونم هم مطمئنم مخالفت میکنه و نمیذاره و بدتر ازم قایم میکنه همش
    اصلا نیازی نیست بگم به خاطر اون خانم خودش متوجه میشه چرا میگم منم ببر و مطمئنم جوابم اینه که ما سرمون شلوغه و گرفتاریم و نمیشه تو رو هم ببریم هی این کارخونه و اون کارخونه
    چون قبلا سر یه ماموریت دیگه اش بهش گفتم منو ببر و نبرد حس میکنم شخصیتم خورد میشه و واقعا دلم نمیخواد حتی به زبون هم بیارم این بار
    راستی اون خانم یه دختر 30 و چند ساله اس که شوهرم مرتب میگه کارش خیلی درسته و خیلی دختر خوبیه و... یعنی حتی شغل منو در مقایسه با اون شغل نمیدونه ! با اینکه من هم یه جای خیلی خوب کار میکنم و سمت خوبی دارم
    این چیزا واقعا آزارم میده
    البته من تا حالا از شوهرم ندیدم پاشو کج بذاره ها ولی دلم آشوبه
    .یه موضوعی هم هست اینه که شوهرم واقعا منو خیلی دوست داره خیلی زیاد .تمام حواسش به منه و منم متقابلا همینم !
    نمیدونم هی به خودم میگم بخواد کاری هم بکنه من میام تو ذهنش و منصرف میشه ولی ازون ور هم میگم وقتی اون دختر انقدر نزدیکه چه تضمینی هست
    شوهر من مدیر فنی بازاریابیه شرکتشونه و اون خانم هم مسئول تضمین کیفیت اجناس و انبار و باید با هم برن
    قبلا هم این خانم با مدیر یه واحد دیگه قزوین و چند جای دیگه دوتایی رفتن ولی من حس خوبی به رفتنش با شوهرم ندارم
    یه جورایی ازون دختر متنفرم
    ویرایش توسط ema1989 : دوشنبه 16 بهمن 96 در ساعت 10:43

  7. #5
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 10:42]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,423
    امتیاز
    287,321
    سطح
    100
    Points: 287,321, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,584

    تشکرشده 37,089 در 7,005 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    شما نیاز به قاطعیت بیشتری در بیان احساسات خودت داری و غیر از اینکه باید بیان کنی باید نشان دهی.

    به همسرت بگو چنین روابطی به من آسیب می رساند. بگو که شاید اشکال از خود من باشد که روز به روز این مسائل افسرده و مضطربم می کند لذا نیاز به مداخله روان درمانی فوری دارم قبل از اینکه کارم به دارو درمانی و روانپزشک برسد.
    خواهش می کنم برای درمان به مشاور خانواده رجوع کنیم.

    در واقع ایشان باید دقیقا متوجه آسیبی که به شما وارد می شود ، بشود.
    این با گفتن و غرغر کردن تنها فایده ای ندارد.
    حتما باید این آسیب شما قاطعانه گفتگو شود.

    اگرجالتان خیلی بد می شود و احساس شما اسیب می بیند. باید همسر شما ببیند.
    اینکه شما در خود بریزید و از ترس اینکه پنهان کند خود را طبیعی نشان دهید او متوجه آسیب به شما نمی شود.

    دقت کنید من نمی گویم خدایی نکرده همسرتان با آن دختر رابطه غیر کاری ممکن است داشته باشد.
    بلکه حتی اگر کاری باشد باید ملاحظاتی داشته باشد که به شما آسیب نرسد.

    اگر شما به بهانه خودتون او را هم همراه کنید و به جلسات مشاوره بکشانید نکات مغفول مانده که همسرتان توجه نمی کند برجسته می شود و او متوجه می شود کاری که او جدی نمی گیرد چقدر برای شما جدا آسیب رسان هست.

    همچنین می توانید برای بیان قاطعیت خود بگویید. که:
    عزیزم من نمی توانم شما را متوجه کنم تا چه اندازه حالم بد هست . اجازه بده از والدین من و شما هم در جلسه ای با هم صحبت کنیم شاید راهی برای بهتر شدن حالم پیدا شود.

    این صحبت دوم را وقتی انجام بدهید که او تن به مشاوره ندهد


    به هر حال یا باید خودتون قاطعانه صحبت کنید(قاطعانه معنی جر و بحث ، دعوا ، قهر و ... ندارد ، بلکه همین روشهای بالا که گفتم آن هم با لحن نرم)
    اگر خودتون نمی توانید ناگزیر هستید با همسرتان صحبت کنید تا از بزرگان شما یا خانواده ایشون مداخله کنند.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  8. 12 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    ema1989 (دوشنبه 16 بهمن 96), Eram (چهارشنبه 18 بهمن 96), Erica (دوشنبه 16 بهمن 96), mehrdad_m (دوشنبه 16 بهمن 96), Quality (سه شنبه 17 بهمن 96), tavalode arezoo (دوشنبه 16 بهمن 96), گیسو کمند (دوشنبه 16 بهمن 96), میس بیوتی (پنجشنبه 19 بهمن 96), Ye_Doost (سه شنبه 17 بهمن 96), آنیتا123 (دوشنبه 16 بهمن 96), آناهیتا۲۷ (دوشنبه 16 بهمن 96), بارن (دوشنبه 16 بهمن 96)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 27 بهمن 96 [ 17:21]
    تاریخ عضویت
    1393-6-01
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    2,941
    سطح
    33
    Points: 2,941, Level: 33
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 54 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    خب پیشنهاد عملیاتی شما چی هست که اون خانم کار نکنه یا همسرتون ؟

    برام جالبه خود شما شاغل هستید و این حق به خودتون میدید که کار کنید و اون وقت از کار کردن کس دیگر ایراد بگیرید به هر حال هر شغلی روابط خاص خودش میطلبه همون طوری که شما ممکنه سرکار با همکار مردتون رودر رو بشید همسرتونم یا همکار خانمتون رودررو میشه و بنا بر اقتضای شغل به ماموریت هم میرن .

    خود کارکردن خانم ها تو جامعه این مشکلات در پی داره و از اون جا که خودتون شاغل هستید حتما حامی شاغل شدن خانم ها هستید بنابراین باید مزایا و معایب اونو در جامعه بپذیرید .

    شما باید به همسرتون اطمینان داشته باشید در غیر این صورت نیاز به ماموریت و ... نیست .با حساسیت بیشتر باعث پیچیده تر شدن اوضاع میشید و از طرفی به همسرتون هم نشون میدید که بهشون اطمینان ندارید و این خودش میتونه زنگ خطری که برای زندگی مشترکتون باشه .

  10. 2 کاربر از پست مفید mohammad89 تشکرکرده اند .

    ema1989 (دوشنبه 16 بهمن 96), گیسو کمند (دوشنبه 16 بهمن 96)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اسفند 99 [ 17:58]
    تاریخ عضویت
    1396-7-23
    نوشته ها
    77
    امتیاز
    5,177
    سطح
    46
    Points: 5,177, Level: 46
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 173
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 99 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad89 نمایش پست ها
    سلام
    خب پیشنهاد عملیاتی شما چی هست که اون خانم کار نکنه یا همسرتون ؟

    برام جالبه خود شما شاغل هستید و این حق به خودتون میدید که کار کنید و اون وقت از کار کردن کس دیگر ایراد بگیرید به هر حال هر شغلی روابط خاص خودش میطلبه همون طوری که شما ممکنه سرکار با همکار مردتون رودر رو بشید همسرتونم یا همکار خانمتون رودررو میشه و بنا بر اقتضای شغل به ماموریت هم میرن .

    خود کارکردن خانم ها تو جامعه این مشکلات در پی داره و از اون جا که خودتون شاغل هستید حتما حامی شاغل شدن خانم ها هستید بنابراین باید مزایا و معایب اونو در جامعه بپذیرید .

    شما باید به همسرتون اطمینان داشته باشید در غیر این صورت نیاز به ماموریت و ... نیست .با حساسیت بیشتر باعث پیچیده تر شدن اوضاع میشید و از طرفی به همسرتون هم نشون میدید که بهشون اطمینان ندارید و این خودش میتونه زنگ خطری که برای زندگی مشترکتون باشه .
    کاش همدردی آپشن دیس لایک کردن رو داشت

  12. 4 کاربر از پست مفید آناهیتا۲۷ تشکرکرده اند .

    @lirez@ (دوشنبه 16 بهمن 96), ema1989 (دوشنبه 16 بهمن 96), پامچال (دوشنبه 16 بهمن 96), میس بیوتی (پنجشنبه 19 بهمن 96)

  13. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad89 نمایش پست ها
    برام جالبه خود شما شاغل هستید و این حق به خودتون میدید که کار کنید و اون وقت از کار کردن کس دیگر ایراد بگیرید به هر حال هر شغلی روابط خاص خودش میطلبه همون طوری که شما ممکنه سرکار با همکار مردتون رودر رو بشید همسرتونم یا همکار خانمتون رودررو میشه و بنا بر اقتضای شغل به ماموریت هم میرن .

    شما باید به همسرتون اطمینان داشته باشید
    mohammad89 ممنون از حضورتون ،
    ایشون حق کار کردن رو ازون خانوم نمیگیرند ، و البته که مشکل کار کردن خانوم ها و آقایون کنار هم نیست .
    مشکل حد و مرز است و حریم شخصی .

    وقتی خانوم و آقا ماموریت مشترک دارند ، به معنی این نیست که با هم کیلومترها با ماشین شخصی برن ، بعدش هم در شهر مقصد باهم به تفریح بپردازند .
    ما ربات نیستیم ، احساس داریم
    این احساس وقتی کنترل میشه که میزان صمیمیت و نوع روابطمون کنترل بشه .

    ما نباید پیش پیش نگران مسائلی باشیم که هنوز رخ نداده و این نگرانی رو به مراجع منتقل کنیم ، اما احتیاط هم شرط عقل است .
    البته که خانوم ema به همسرشون اعتماد دارند ، اما این مانع از این نیست که همسرشون خط قرمزها رو رعایت نکنند .
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  14. 6 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    ema1989 (دوشنبه 16 بهمن 96), Erica (دوشنبه 16 بهمن 96), mercedes62 (دوشنبه 16 بهمن 96), پامچال (دوشنبه 16 بهمن 96), میس بیوتی (پنجشنبه 19 بهمن 96), مدیرهمدردی (سه شنبه 17 بهمن 96)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 اسفند 96 [ 18:34]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    4,905
    سطح
    44
    Points: 4,905, Level: 44
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    149

    تشکرشده 109 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مدیر همدردی بی نهایت از جوابتون ممنونم !
    راستش فکر نمیکردم دغدغه ام اصلا امکان بیان داشته باشه
    یعنی فکر میکردم خیلی غیر منطقیم و باید در هر صورتی همسرمو درک کنم .حتی اگر آزار ببینم اونم تا این حد چون دقیقا مشکل اینه که همسرم میگه باید به من و کارهام کاملا اعتماد کنی و هیچ شکی هم نکنی و همه چیو بسپری به خودم !و دقیقا علی رغم همه ی علاقه ای که بینمون هست ذره ذره اب شدن منو ندید میگیره و غیر منطقیه براش
    این آخرین پستی میشه که من میتونم امروز بذارم بنابراین سعی میکنم همه ی موارد رو بگم
    در جواب دوستی که نوشتن رفتارم درست نیست , من به همسرم اعتماد کامل دارم و تمام این مدت تمام تلاشمو کردم که هیچ وقت دغدغه و نگرانیمو منتقل نکنم با اینکه بی نهایت منو آزار میده بعضی روابطشون
    مثلا تو محل کار من هیچ رسمی نداریم مبنی بر اینکه زن و مرد همه با هم خونه رو بپیچونیم و بریم گردش و... ولی همسرم اینا دارن و بارها هم بابت نرفتنش از طرف همکاراش مسخره شده و بعدش هم منتشو سرم میذاره که اونا با هم میرن فلان جا و من نمیتونم برم به خاطر زندگیمون منم هر بار تشکر میکنم ازش
    همسر من همین ماموریت اخیری که رفت من بیمار بودم و در جریان هم بود بعد مثلا کل تماسش با من میشد یکی دو تا اس ام اس ساعت نه شب
    بعد دیگه هر چی من زنگ میزدم جواب نمیداد و کلا ازش بی خبر بودم
    بعد هم میگفتم کجا بودی میگفت با همکارام رفته بودیم گردش فلان جا تا ساعت دو اونم تو شرایطی که میدونست من بیمارم و تنهام
    یعنی تا یازده صبح روز بعدش یه زنگ به من نمیزد
    مثلا اگه تو عکسا بچرخه یه جای مناسب پیدا کنه که کنار خانم ها باشه بعدش میاد خونه غر میزنه تا اینکه یه بار که گفت بهش گفتم منم اینو رعایت میکنم و نه تنها غر نمیزنم لذت هم میبرم ! مهم نگاهت به مسئله اس و اینکه تو همش دلت میخواد نشون بدی در قید ازدواجت نیستی! خودش گفت بدم میاد بقیه بفهمن رعایت میکنم به خاطر حساسیت تو
    دقیقا هم همینه
    من درک نمیکنم چرا خانم های همکارش تلاش میکنن همسرم مثلا زن ذلیل نباشه و.. ! مثلا یه بار گفته بود باهاشون نمیره رستوران و یه خانم که تو واحد مالیشونه و خودش میگفت ده پونزده سال ازم بزگتره بهش گفته بود انقدر از زنت حساب نبر و نترس و اصلا فکر نکن ازت سره و برو این ور و اون ور وبهش رو نده و.. همسر من هم به اون خانم گفته بود زن من پا به پام کار میکنه و من دلم نمیاد بپیچونمش و تنها برم رستوران
    ولی برای خود من قابل درک نیست که چرا یه زن باید به همکار مردش این حرفا رو بزنه ! من خودم ببینم همکار مردم به شدت پایبند زنشه لذت هم میبرم دیگه چرا باید بشینم بهش بگم ذلیل نباش و...بعد واقعا هم این حرفشون تاثیر داشتا
    دقیقا فردای همون روز من مریضیم بدتر شده بود و همسرم صبح با اینکه دید چه قدر سخت راه میرم منو حتی تا جایی که همیشه میرسوند نرسوند و در طول روز هم هیچ خبری ازم نگرفت و وقتی شب بهش گفتم چه قدر اون روز اذیت شدم و گریه کردم کلی پشیمون شد
    بچه ها من شوهرمو بی نهایت دوست دارم و تصور نبودنش هم برام سخته
    در کنارش میدونم خیلی اهل مراعاته جلوی دیگران و خیلی غد و مغروره و تمام مدت دلش میخواد بگه بیشتر میدونه و میفهمه
    برای همین نود درصد مواردی که رو موضوعی حساس میشم برای اینکه ثابت کنه بیشتر میفهمه اونکارو حتما انجام میده و دعوا هم بینمون راه میفته
    مثلا در مورد تماساش همین همکار خانمش من دوبار بهش گفتم و هیچ تغییری توش ایجاد نکرد چون دقیقا معتقده خودش میفهمه داره چی کار میکنه و... دیگه اینکه من این وسط چه قدر عذاب میکشم رو بهش توجهی نداره ابدا و این دقیقا همون چیزیه که مدیر همدردی به خوبی متوجه شد
    همین کارو میکنم و خیلی محکم احساساتمو میگم و این بار خیلی محکم روی حرفم میمونم
    راستی بچه ها همسرم امروز بهم گفت اگر بهت گفتم با اون خانم میرم به خاطر این بوده که دیگه نمیخواستم ازت پنهون کنم و ازین پنهون کاریام پشیمونم و این بار خواستم بهت بگم ! دفعه های قبل من همش ازش میپرسیدم با کی میری ابدا اسمی ازین دختر نمیورد ولی حالا امروز من متوجه شدم که قبلا هم سفرهایی داشتن و به من نگفته ولی اصلا پی قضیه رو نگرفتم و به همون حرف خودش اکتفا کردم و انگار نه انگار که شنیدم
    به نظرتون لزومی داره این ماجرا رو هم پیگیری کنم یا دیگه کلا قبل رو در نظر نگیرم؟؟

  16. 2 کاربر از پست مفید ema1989 تشکرکرده اند .

    میس بیوتی (پنجشنبه 19 بهمن 96), مدیرهمدردی (سه شنبه 17 بهمن 96)

  17. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    به این نکته توجه کنید که شما معلم و آموزگار همسرتون نیستید و نباید به ایشون بگید کار درست و اشتباه چیه .

    اما می تونید ذر هر شرایطی احساساتتون رو عنوان کنید.

    اینکه عملکرد ایشون فلان احساس رو به شما می ده و فلان احساس موجب آزار و رنجش شما می شه. اینکه تحمل شما یک آستانه ای داره و نمی تونید با این نمونه فشارها و احساسات کنار بیایید. اینکه از ایشون به عنوان همسرتون و همراه زندگی تون انتظار دارید شما رو درک کنه .

    مدیر همدردی در جایی مثال خوبی زدند : گاهی همسر ما دچار بیماری آسم می شود ، عطر و ادکلن زدن و یا غذا سرخ کردن به ذات کار بدی محسوب نمی شه اما همسر ایشون به خاطر رعایت حال ایشون از روی اخلاق سعی می کند این موارد رو رعایت کند.

    شاید همسر شما و اون خانوم خیلی هم رعایت کنند(گرچه در چنین شرایطی رعایت کردن بسیار کار دشواری است در چنین زمان هایی شیطان بد جور خوشحال است و دست به کار) و ما فرض را می ذاریم به رعایت کردن . اما این موضوع شما رو آزار می دهد ، شما روی چنین مواردی حساسیت دارید . دو نفری که همدیگه را خیلی دوست دارند حاضرند هر کاری بکنند که اسباب راحتی و آرامش همدیگر را فراهم کنند و از مواردی که موجب رنجش طرف مقابل می شود دوری کنند.

  18. 4 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    ema1989 (سه شنبه 17 بهمن 96), Eram (چهارشنبه 18 بهمن 96), مدیرهمدردی (سه شنبه 17 بهمن 96), آناهیتا۲۷ (سه شنبه 17 بهمن 96)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 اسفند 92, 10:36
  2. موفقیت از آن كسانی است كه ذهنیت موفق دارند
    توسط ani در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 آبان 88, 18:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.