به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array

    شوهرم میگه دوستت ندارم و باید طلاق بگیریم. تو رو خدا کمکم کنید.

    سلام دوستان همدردی عزیز. همیشه که میومدم و مشکلات عجیب و غریب تالار رو میخوندم خیلی تاسف میخوردم و خداروشکر میکردم بخاطر زندگی خوبی که دارم اما هیچوقت هیچوقت هیچوقت فکرشو نمیکردم که بخوام بیام و خودم یه مشکل خیلی حاد رو مطرح کنم. راستش انقدر تو این چند روزه اشک ریختم و گریه کردم و غذا نخوردم که اصلا نای این رو ندارم که بنویسم. دوستان عزیزم چند وقتی هست که شوهرم اخلاقش 360 درجه تغییر کرده میگه من دوستت ندارم همش داشتم فیلم بازی میکردم دیگه نمیخام فیلم بازی کنم و بهترین راه طلاقه اینجوری بچمون کمتر اسیب میبینه پیش مشاور هم رفته بهش گفت باید جدا شید

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 05 دی 99 [ 03:11]
    تاریخ عضویت
    1393-10-29
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    6,907
    سطح
    54
    Points: 6,907, Level: 54
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    57

    تشکرشده 80 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز سلام لطفا بیشترتوضیح بده
    سن خودت و شوهرت چند ساله ازدواج کردین خودت چی فکر میکنی چرا یهو همسرت این تصمیم رو گرفت؟

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سن خودم 30 و شوهرم 33 .5 ساله ازدواج کردیم اوابل ازدواحمون مشکلات زیاد داشتیم بخصوص در دوران غقد اما خداروشکر خیلی وقته که زندگیمون خوب
    شده و رنگ ارامش گرفته میگه بخاطر مشکلاتی که قبلا داشتیم ازت سرد شدم و دیگه نمیتونم دوستت داشته باشم

  4. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام
    با غذا نخوردن و خودخوری و گریه مشکل حل نمیشه

    چرا همسرت بعده چند سال با وجود یک بچه یادش افتاده؟

    شغلش چیه؟

    کدوم مشاوری به ایشون گفته باید چدا شی؟!!!!!!؟!؟؟؟
    شما هم باهاش رفتی پیش مشاور یا خیر؟

    به همسرت فعلا هیچی نگو و هیچ عکس العملی نشون داده.فقط اگر طلاق طلاق کرد بگو .اون دادگاه و اونم شما.تو که میخواهی طلاق بدی برو و اقدام کن.من در این راه هیچ همراهی شما رو نخواهم کرد.والسلام
    هیچ بحث و جدلی باهاش نکن.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  5. 5 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    Eram (شنبه 02 دی 96), Erica (شنبه 02 دی 96), masamasa (شنبه 02 دی 96), tavalode arezoo (شنبه 02 دی 96), میس بیوتی (پنجشنبه 21 دی 96)

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123 نمایش پست ها
    سلام
    با غذا نخوردن و خودخوری و گریه مشکل حل نمیشه

    چرا همسرت بعده چند سال با وجود یک بچه یادش افتاده؟

    شغلش چیه؟

    کدوم مشاوری به ایشون گفته باید چدا شی؟!!!!!!؟!؟؟؟
    شما هم باهاش رفتی پیش مشاور یا خیر؟

    به همسرت فعلا هیچی نگو و هیچ عکس العملی نشون داده.فقط اگر طلاق طلاق کرد بگو .اون دادگاه و اونم شما.تو که میخواهی طلاق بدی برو و اقدام کن.من در این راه هیچ همراهی شما رو نخواهم کرد.والسلام
    هیچ بحث و جدلی باهاش نکن.
    مرسی مریم جون که اومدی و نوشتی خدا میدونه که چقدر به همراهی و همدلیتون نیاز دارم اخه از هر چیزی که فکرشو کنید داغون ترم. شغلش کارمند یه جای دولتی و معتبره و حقوق نسبتا خوبی داره . یه مشاوره که من نمیشناسمش بهش گفتم منم باید ببری پیش اون مشاوره قراره که دوشنبه بریم پیشش.
    اخه میدونید اولش گفتم گفتم من نمیخام طلاق بگییرم اخه چرا مگه چکار کردم خیانت کردم زن بدی بودم؟جالبه که هیچ مشکل و یا دعوایی نداشتیم یهویی اینطوری شد.
    انقدر باهام حرف زد که قانعم کنه جدایی به نفع دوتانونه میگه من نمیتونم به تو محبت کنم تو حقته که یکی دوستت داشته باشه و منم حقمه که از لحاظ عاطفی یکی رو دوست داشته باشم
    اینطوری هم تو به حقت میرسی هم من

  7. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    تا نرفتی پیش مشاور فعلا هیچ تصمیمی نگیر و هیچ اقدامی نکن.
    نباید از دره اه و ناله و ..وارد بشی.خیلی قاطع با همسرت صحبت کن.

    مدتی کاریش نداشته باش.زندگی عادیت رو بکن تا بری پیش اون مشاور.
    البته به نظرم مشاور خوبی نیست.مگه زندگی مسخره بازیه که به این راحتی بگه طلاق بگیرید ؟!
    یک موقیعتی که اروم شده بود (و یا پیش مشاور) بهش بگو بعده از 5 سال و با وجود یک بچه نباید به این نتیجه میرسیدی.الان هم که رسیدی ایرادی نداره من جلوت رو نمیگیرم اما (تاکید کن) خودت باید برای جدایی و طلاق اقدام کنی و من این کارو نمیکنم و همراهیت نمیکنم.
    وقتی میشینه باهات در مورد طلاق حرف میزنه اصلا همراهیش نکن.بگو من نه بهت میگم موافقم و نه مخالفم.خودت که تصمیم داری برو و اقدام کن.و اونجا رو ترک کن.برو تو اتاقی اشپزخونه ای جایی دیگه که بحث ادامه پیدا نکنه
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  8. 6 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (چهارشنبه 06 دی 96), Erica (شنبه 02 دی 96), masamasa (شنبه 02 دی 96), nasimmng (شنبه 02 دی 96), میس بیوتی (پنجشنبه 21 دی 96), جوادیان (شنبه 02 دی 96)

  9. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام دوستان گفته مریم جان به این یکی دو روز روال عادی زندگی خودم رو داشتم نه آه و ناله کردم نه جلوش گریه کردم نه بحث کردم فقط عادی بودم تو جمع های خانوادگی خونه مامانش هم خیلی طبیعی رفتار کردم بگو بخند میکردم باشون و با صدای بلند میخندیدم و اصلا انگار نه انگار که مشکلی دارم(ولی خداییش واسه روحیه ام خوب بود) جای خوابم رو هم جدا نکردم هر شب دخترم رو زود میخابونم و میرم کنارش میخابم ولی بهش نمیچسبم.
    ولی دوستان خیلی سخت میگذره بخدا خیلی سخته امروز از شانس بدم مشاور نبودش و افتاد چهارشنبه واقعا نمیدونم تا کی دووم میارم کاش میدونستم علت این تغییر رفتار یهویی اش چیه دوستان کسی تجربه مشابه نداره؟

  10. 3 کاربر از پست مفید masamasa تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (چهارشنبه 06 دی 96), میس بیوتی (پنجشنبه 21 دی 96), زن ایرانی (سه شنبه 05 دی 96)

  11. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام

    صبور باش...روحیه ات رو بالا نگه دار.افرین.تا چهارشنبه چیزی نمونده که...میرید پیش مشاور و حرفهاتون رو میزنین...اتفاق خاصی قرار نیست بیفته..نترس و نگران نباش.صلاح زندگیت رو بسپر به خدا.درست میشه انشالله...
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  12. 2 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    masamasa (سه شنبه 05 دی 96), میس بیوتی (پنجشنبه 21 دی 96)

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array
    مرسی مریم جونم که انقدر بهم انرژی میدی چشم تمام سعی ام رو میکنم. راستش این شبا اگه خدا قبول کنه دارم نماز شب میخونم. روزها قران میخونم تا یکم دلم رو اروم کنه واقعا به ادم ارامش میده

  14. 2 کاربر از پست مفید masamasa تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (چهارشنبه 06 دی 96), میس بیوتی (پنجشنبه 21 دی 96)

  15. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام
    خوبید
    چه خبر
    می خواستم بگم اگه واقعا زندگیتو دوست داری صبر کن آروم باش قوی باش
    به فرزندتون برسید و محبت کنید و چیزی کم نذارید
    می دونم تو این شرایط خیلی سخته
    اما بعدها ازین کار خودتون به خوبی و با افتخار یاد می کنید
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  16. 2 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    Erica (چهارشنبه 06 دی 96), masamasa (پنجشنبه 07 دی 96)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ** خیلی دوستت دارم بخاطر ....... ***
    توسط فرشته مهربان در انجمن انجمن افراد خوشبخت
    پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: دوشنبه 28 مهر 93, 17:41
  2. شوهرم دیشب بهم گفت دیگه دوستت ندارم طلاق بگیریم
    توسط کمک در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 مهر 92, 09:23
  3. همسرم رسما گفته ديگه دوستت ندارم و هركاري بخوام مي كنم
    توسط khanoomeomidvar در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 آذر 91, 14:18
  4. چهار روش برای گفتن دوستت دارم !!
    توسط baran.68 در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 خرداد 89, 14:23
  5. دوستت دارم
    توسط بالهای صداقت در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 اردیبهشت 89, 08:30

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.