به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 مهر 96 [ 00:54]
    تاریخ عضویت
    1396-7-22
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    22
    سطح
    1
    Points: 22, Level: 1
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 6.0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    کنارامدن باازدواج اجباری

    سلام...نمیدونم بایدچطورباادمی که علاقه ای بهش ندارم زندگی کنم به شدت افسرده شدم دیگه امیدی واسه ادامه ی زندکی ندارم من یه دخترنوزده ساله به حدی اززندگی ناامیدم که به خودکشی فکرمیکنم .....مجبورم شدم به خاطرخانوادم ازخودم بگذرم وباکسی ازدواج کنم که هیچ علاقه ای بهش ندارم ....تقریبا ازحدود سه سال پیش فهمیدم که بیماری صرع دارم وسابقه ی سه بارتشنج والانم دارومصرف میکنم ..تقریبا پنج سال نشون پسرخالم بودم وبعدازاین که خانوادم ازبیماری من مطلع شدن تصمیم قطعی گرفتن که من اگه باپسرخالم ازدواج نکنم کس دیگه ای حاضرنیست باوجودبیماری بخواد که زندگیش بامن ادامه بده... داستان خیلی طولانی دارم واقعا داغونم نمیدونم باید ازکجاشروع کتم واقعا نمیدونم توذهنم فقط این سوال هست که چرامن...

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 16:46]
    تاریخ عضویت
    1395-9-10
    نوشته ها
    185
    امتیاز
    5,275
    سطح
    46
    Points: 5,275, Level: 46
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    361

    تشکرشده 311 در 123 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام.
    بیشتر توضیح بدهید

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 مهر 96 [ 00:54]
    تاریخ عضویت
    1396-7-22
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    22
    سطح
    1
    Points: 22, Level: 1
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 6.0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اگه بخوام خودمو بیشترمعرفی کنم اینکه من کلی ارزوداشتم هیچ موقه فکرنمیکردم همچین زندکی ای انتظارمو بکشه...همیشه جزودرسخونای مدرسه بودم وفکرمیکردم حتما اینده ی روشنی درانتظارمه کلا توفازازدواج نبودم وعلاقه ای هم نداشتم بهش درس مهم ترین چیززندگیم بود ولی ازسال سوم دبیرستان که متوجه بیماریم شدم بهم ریختم اصلا نمیتونستم قبولش کنم کناراومدن باهاش خیلی سخت بود انگار کل ارزوهام ازم گرفتن ......من تقریبا هشت ماه هست که ازدواج کردم اونم با ادمی که هیچ علاقه ای ندارم بهش ولی خانوادم مجبورم کردن به این اردواج والان واقعا نمیدونم بایدچیکار کنم نمیفهمم من اصلا امادگی ازدواج نداشتم نمیدونم باید ازکجای زندگیم بگم!

  4. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام دوست عزیز

    برای اینکه اینجا دوستان باهات همفکری کنن بهتره که برامون کامل توضیح بدی.درک میکنم که شرایط روحی خوبی نداری اما مطمئن باش وقتی خدا هدایتت کرده به سمت اینجا یعنی روزنه از از امید رو به روی تو باز کرده و اینجا ادمهایی هستن که اگر کمکی هم بهت نکنن حداقل میتونن باهات همدلی کنن...این رو هم در نظر داشته باش که در 24 ساعت فقط 3 پست میتونی بذاری .پس سعی کن پستهات کامل باشن.نه بریده بریده.

    خیلیها در ذهنشون میگن چرا من :
    مثلا یک بیماری سرطانی میگه چرا من....
    یک انسان فلج میگه چرا من....
    یک ادم طلاق گرفته میگه چرا من....
    یک ادم ورشکست شده میگه چرا من....
    یک مادره داغ دیده میگه چرا من.....
    و هزاران از این چرا من ها هست و اگر خوب نگاه کنی همه (بدون شک) در زندگیمون از این چرا من ها داریم.

    خیلی از ادمها هستن که شکست میخورن و دوباره بلند میشن و می ایستن و زندگی رو میسازند.اینکه شما دچار این بیماری هستی ابدا به معنی نابود شدن ارزوهات نیست.

    از همسرت برامون بگو..چه شخصیتی داره ؟چی در وجودش هست ازارت میده؟ من با توجه به توضحیات مختصر شما فکر میکنم ایشون حتما شما رو دوست داشته که با علم به اینکه شما دچار صرع هستین با شما ازدواج کرده.البته بازم تاکید میکنم این یک نقص نیست و نباید شما رو از رسیدن به اهدافت بازداره ولی پسرای این دوره و زمونه اکثرا بسیار مشکل پسند شدن و حساس...پس حتما علاقه زیادی از سمت ایشون بوده.درسته؟
    برامون بیشتر بگو تا بیشتر بهت کمک بشه
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  5. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    Ye_Doost (شنبه 22 مهر 96)

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام دوست عزیز

    ممکنه بگین چرا از پسرخالتون فرار میکنین؟

    آیا فقط به این دلیل که چون شمارو به زور به ایشون دادن ازش دافعه دارین یا ...؟

    من توصیه میکنم یه مدت این فرار کردن و ذهنیت قربانی شدنو بذارین کنار و به خصوصیتهای مثبت ایشون تو خلوتتون فکر بکنین ..

    اگر نمیتونین بین نقاط مثبت و منفی ایشون فرقی قائل بشین اونارو اینجا بنویسین تا دوستان کمکتون کنن..

    به هیچ وجه مشکلتونو سمت مرثیه خوانی و افسردگی پیش نبرین , بلکه ببینین چطور میتونین راههای مختلفی رو به سمت رها شدن از این افکار پیدا کنین..

    یک فرجه ای در حد یک ماهه برا خودتون وقت تعیین کنین و رفتارهای قبلی که داشتینو کلا تعطیل کنین و آدم جدیدی بشین..

    مثلا به بیماریتون فکر نکنین .. با نامزدتون برین تو فاز عاشقانه حتی اگه دروغکی باشه .. با هم برین بیرون و تفریح و خوش گذرانی..

    با هم قدم بزنین و دستای همو بگیرین ..با هم تو پارک چایی بخورین .. دعوتشون کنین برا شام و براش لباسهای شیک بپوشین .. آهنگهای عاشقانه گوش بدین و خودتونو با هم تجسم کنین و غیره..

    فقط یک ماه اینکارارو انجام بدین و منتظر جوابش نتیجه و جوابش نمونین.. بعد از این مدت همینجا گزارش بدین که ایا در شما اتافاقاتی رخ داد یا نه ..

  7. کاربر روبرو از پست مفید جوادیان تشکرکرده است .

    Ye_Doost (شنبه 22 مهر 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.