به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array

    عدم حمایت همسرم و از بین رفتن اعتماد به نفس من

    سلام دوستان... تا حالا تاپیک های زیادی زدم و به واسطه این تاپیک ها کم کم دارم میفهمم مشکل زندگیم کجاست... این بار هم از شما کمک میخوام
    من 29سال و شوهرم سی سالشه یک بچه دو ساله داریم و در ظاهر زندگی خوب... اما یک حجم ناراحتی، خشم و نارضایتی در من هست که علتش رو تا حدودی میدونم و میگم خدمتتون...علت خشم و ناراحتی من این هست که همسرم تا حالا بعد 4_5سال حتی یک بار هم در هیچ زمینه ای از من حمایت نکرده چه وقتی که درس میخوندم چه الان که دارم میرم سر کار، برعکس من در تمام زمینه ها همیشه تشویقش کردم اصلا خصلتش جوری هست که تا تشویق نشه تلاش نمیکنه و من همه جوره باهاش همراهی کردم و خداروشکر خیلی خوب پیشرفت داشته
    خب این وسط منم انتظار دارم حمایت بشم... مثلا چند مورد رو ذکر میکنم... موقعی که درس میخوندم از هییییچ تلاشی فروگذار نکرد دایم منو مسخره میکرد سرکوفت میزد که مثلا که چی داری درس میخونی درس به چه دردت میخوره و...ینی حتی من برای جلسه دفاعم به تنهایی رفتم... فقط من بودم و استادام حتی شب قبلش نگفت استرس داری یا بیا برام یک بار چیز هایی که میخوای سر جلسه بگی رو بگو... هیچی هیچی... خیلی دلم شکست با اشک و دل شکستگی مدرک گرفتم...
    یا یک مورد هم همین که میخوام برم سر کار میخواد هر طور شده مانع من بشه میگه بیا بوتیک باز کن میگه تو از سر کار رفتن صرف نظر کن بیا همه توجهت رو بده من تا پیشرفت کنیم... کلا میخواد من همش تو خونه باشم با کسی رفت و آمد نکنم و فقط به این برسم
    یا یک مورد دیگه اینکه میرم باشگاه از باشگاه که برمیکزذم عوض اینکه یک چایی دم کرده باشه یا روی خوش نشون بده قیافه میگیره میره یک گوشه کنترل تلویزیون دستش با هیچکس حرف نمیزنه باز روز بعد خوب میشه...
    تا من میگم که میخوام فلان کارو بکنم اینم خودشو میندازه وسط میگه من باید بعد از ظهرا برم سر کار پول دربیارم و...
    تا الان بعد این همه سال حتی یک بار هم نشده موضوع بحث ما من و هدف های من باشه... هر وقت خواستم درباره خودم حرف بزنم ساکت شده و خودشو با تلویزیون سرگرم کرده ولی وقتی درباره اون صحبت میکنیم کلی پر انرژی میشه منم همراهش میکنم حتی اگر موضوعش باب میل من نباشه...
    حالا این وسط من دیگه بریذم دیگه علاقه ای بهش ندارم چون میبینم که جایی در،این زندگی برای من نیست... یا یک موجود فوق خودخواه دارم زندگی میکنم که تنها به خودش و هدف هاش فکر میکنه... الان منم یک هفته ست کاری به کارش ندارم و وقتی میاد درباره چیزی حرف میزنه بی تفاوت میشم، شبها زود میخوابم چون دلم نمیخواد باهاش حرف بزنم حتی تو چشماش نگاه نمیکنم...
    اونم اینجوری با بی توجهی من داغون میشه اما میخوام ببینه من چه حسی دارم... اما نمیدنم این داستان تا کجا قراره ادامه پیدا کنه...
    حالا دوستان شما بگید چطوری بهش بفهمونم چی میخوام؟اینم بگم که بارها شده من بهش گفتم تمام این حرف هارو اینکه توجه و حمایت میخوام ولی انگار نه انگار اصلا تغییری نکرده

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array
    دوستان لازم هست اینم بگم که من سر همین مساله به شدت دچار افسردگی، سرخوردگی،کمبود اعتماد به نفس و عصبانیت های شدید شدم به طوری که از شخصیت اصلی خودم خیلی دارم فاصله میگیرم و میترسم این رفتارام روی بچه تاثیر بدی بذاره
    الان اون که اینقدر به من بی توجهه در عوض من در مورد تمام کارهاش با ذوق و شوق رفتار میکنم هر وقت میره بیرون چه از سرکار بیاد چه از تفریح و ورزش،من ازش استقبال میکنم و با روی خوش درو روش باز میکنم... کارهایی که حتی مادرش هم به قول خوش براش نکرده میکنم... همین باعث شده نسبت به خودش، قیافش و،شغلش احساس خوبی داشته باشه و اعتماد به نفس بگیره... خب منم ازدواج کردم که طرف مقابلم اینجوری باهام برخورد کنه و بهم کمک کنه و اعتماد به نفس بده... ازدواج نکردم که همون اعتماد به نفسی که قبلا داشتم هم از بین بره که...
    واقعا درمونده شدم گاهی حتی به طلاق فکر میکنم... این زندگی و این ازدواج یک بازی برد_باخت واقعی بوده برای من و الان موندم چکار کنم...
    ویرایش توسط tommy : یکشنبه 08 مرداد 96 در ساعت 17:27

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array
    کسی نیست که بتونه منو راهنمایی کنه؟

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام

    توی یک هفته اخیر که شما هم بی تفاوت شدین اون متوجه تغییرات شما شده و اعتراضی هم کرده؟

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    میدونم خیلی سخته اما ریشه مشکلات شما اینه ایشون اعتماد بنفسش پایینه و میترسه با پیشرفت شما خودش عقب بمونه این ذهنیتی هست که در همسرت ایجاد شده میخاد شما رو تشویق نکنه یا تحقیر کنه که خودش رو برتر جلوه بدهتا حدی این امر در مردان ذاتی هست اصلا یکی از دلایلی که مردها اکثرا مخالف سرکار رفتن زنان هستن یا ریس و مدیر شدن اونها هستن بخاطر حس برتری جستن ذاتی اونهاست البته در بعضی بعلت کم بود اعتماد بنفس مانند همسر شما خودش رو به صورتهایی که گفتین نشون میده تحقیر و........
    همسر شما از جایگاه خودش در خونه میترسه ،ترس اینکه اگه شما پیشرفت کنی دیگه گوش به حرفش نیستی و هیچ تسلطی بر شما نخاهد داشت
    بنابراین شما باید این حس تکیهگاه و مرد بودن رو واضح به ایشون بدی
    فکر میکنم شما تعادل رو نگه نداشتی بیش از حد تعریف و تمجید از طرف هم خوب نیست باید تعادل باشد نه اینقدر تعریف کنی که خودشیفته بشه و غرور کاذب پیدا کنه نه اینقدر بکوبی که با یه توجه دیگری به سمت او کشیده بشه
    حد تعادل
    بیشتر به ایشون حس مرد بودن و تکیه گاه بودن بدین بجای اینکه دایم ازش بیش از حد تعریف کنید از قیافه تیپ و.........
    حس تامین دادن به مرد یکی دیگه از نیازهای اساسی هست
    مثلا بهش باید میگفتی وااااااااااااای چقدر وقت دفاع کردن دوست داشتم پیشم بودی اینجوری وقتی میدیدمت احساس امنیت پیدا میکردم و استرس ازم دور میشد
    یا مثلا بگو چقدر ارومم وقتی تو هستی بقول اون نمایش تو دورهمی «مرسی که هستی »
    وقتی این حس مردت رو تامین کنیکه بوجودش افتخار میکنی ده ایشون با غرور کاذب و تیپ و.... خودش رو به شما اثبات نخاهد کرد ودر راستای اهداف و خوشحال کردن شما قرار میگیره
    سخنرانی های دکتر حبشی بخصوص کلید مرد ایشون و اقتدار مرد دکتر رو گوش کن به کارت میاد
    مثلا وقتی از باشگاه میای برو بوسش کن و بگو چقدر خوبه که تو هواست به بچمون بود تا من هم بتونم ورزش کنم مرسی که هستی
    در ضمن یادمون باشه با زی توجهی به همسر در خانه همیشه کسانی خارج از خانه در کمین هستن !!!!!!

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آنیتا123 نمایش پست ها
    سلام

    توی یک هفته اخیر که شما هم بی تفاوت شدین اون متوجه تغییرات شما شده و اعتراضی هم کرده؟
    سلام... بله متوجه شده و خیلی ناراحته میگه باهام مهربون باش بیا با هم خوب باشیم ولی بهش گفتم تا وقتی برام وقت نذاری و مشکل حل نشه دیگه نمیتونم بهت توجه کنم... گفتم تو داری از من یک آدم عقده ای تشنه محبت میسازی... ولی میدونم فایده نداره اون فقط میخواد آشتی کنیم تا فکرش مشغول نباشه بتونه به کاراش برسه و توجه منو داشته باشه وگرنه ناراحتی من براش مهم نیست
    نقل قول نوشته اصلی توسط ستاره زیبا نمایش پست ها
    میدونم خیلی سخته اما ریشه مشکلات شما اینه ایشون اعتماد بنفسش پایینه و میترسه با پیشرفت شما خودش عقب بمونه این ذهنیتی هست که در همسرت ایجاد شده میخاد شما رو تشویق نکنه یا تحقیر کنه که خودش رو برتر جلوه بدهتا حدی این امر در مردان ذاتی هست اصلا یکی از دلایلی که مردها اکثرا مخالف سرکار رفتن زنان هستن یا ریس و مدیر شدن اونها هستن بخاطر حس برتری جستن ذاتی اونهاست البته در بعضی بعلت کم بود اعتماد بنفس مانند همسر شما خودش رو به صورتهایی که گفتین نشون میده تحقیر و........
    همسر شما از جایگاه خودش در خونه میترسه ،ترس اینکه اگه شما پیشرفت کنی دیگه گوش به حرفش نیستی و هیچ تسلطی بر شما نخاهد داشت
    بنابراین شما باید این حس تکیهگاه و مرد بودن رو واضح به ایشون بدی
    فکر میکنم شما تعادل رو نگه نداشتی بیش از حد تعریف و تمجید از طرف هم خوب نیست باید تعادل باشد نه اینقدر تعریف کنی که خودشیفته بشه و غرور کاذب پیدا کنه نه اینقدر بکوبی که با یه توجه دیگری به سمت او کشیده بشه
    حد تعادل
    بیشتر به ایشون حس مرد بودن و تکیه گاه بودن بدین بجای اینکه دایم ازش بیش از حد تعریف کنید از قیافه تیپ و.........
    حس تامین دادن به مرد یکی دیگه از نیازهای اساسی هست
    مثلا بهش باید میگفتی وااااااااااااای چقدر وقت دفاع کردن دوست داشتم پیشم بودی اینجوری وقتی میدیدمت احساس امنیت پیدا میکردم و استرس ازم دور میشد
    یا مثلا بگو چقدر ارومم وقتی تو هستی بقول اون نمایش تو دورهمی «مرسی که هستی »
    وقتی این حس مردت رو تامین کنیکه بوجودش افتخار میکنی ده ایشون با غرور کاذب و تیپ و.... خودش رو به شما اثبات نخاهد کرد ودر راستای اهداف و خوشحال کردن شما قرار میگیره
    سخنرانی های دکتر حبشی بخصوص کلید مرد ایشون و اقتدار مرد دکتر رو گوش کن به کارت میاد
    مثلا وقتی از باشگاه میای برو بوسش کن و بگو چقدر خوبه که تو هواست به بچمون بود تا من هم بتونم ورزش کنم مرسی که هستی
    در ضمن یادمون باشه با زی توجهی به همسر در خانه همیشه کسانی خارج از خانه در کمین هستن !!!!!!
    خیلی خوب گفتید من متاسفانه این کارهارو نکردم ینی خیلی کم کردم... درست میگید وقت هایی که حس مزد بودن و تکیه گاه بودن بهش میدم خیلی خوب میشه... باید یکم از قلدری خودم کم کنم... متاسفانه من وقتی عصبانی میشم خیلی خشن برخورد میکنم ولی اون به ندرت خشن میشه...
    و اینم لازمه بگم که همسرم چون مادر بی احساسی داره و زیاد ازش محبت ندیده انگار بیشتر دوست داره من براش مادری کنم... مثل بچه مدرسه ای ها مشق هاشو کنترل کنم... مثلا وقتی برای یک آزمون درس میخونه میگه شب ازم بپرس که چکار کردی چند تا تست زدی و از این حرفها... همین کاراش باعث میشه اون حالت تکیه گاه بودنش برای من از بین بره و نتونم به چشم یک تکیه گاه بهش نگاه کنم ینی خودش با رفتار ها و کارهاش باعث همچین چیزی شده... یا مثلا میگه گوشی رو به زور ازم بگیر تا نرم تو سایت های مبتذل!!! خب وقتی این حرف رو از زبون یک مثلا پدر خانواده میشنوید آیا حس نمیکنید که این نمیتونه تکیه گاه خوبی باشه؟؟

  7. کاربر روبرو از پست مفید tommy تشکرکرده است .

    anisa (سه شنبه 10 مرداد 96)

  8. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array
    دوستان احتیاج به کمک فوری و کارشناسی دارم...همسرم بعد از این مدت بی توجهی های من میگه بیا صحبت کنیم ...حالا خواستم کمکم کنید که چی بگم تا مشکل درست حل بشه...
    لطفا کمک کنید
    میخوام جوری بگم تا هم ناراحت نشه و هم حرف هامو قبول کنه و زندگیمون درست بشه

  9. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array
    یعنی هیچکس هیچ نظری نداره؟ چند بار تا الان تاپیک زدم اخیرا... اما جواب درستی نگرفتم... نمیدونم دقیقا بقیه چی میگن که همه جواب میدن...
    زندگیم چند وقته داغون شده و من دارم با کارهام همه چیزو بدتر میکنم و احتیاج به کمک دارم... میشه لطفا یکی کمک کنه؟؟

  10. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    حتما پست‌ها ی گذشته در این تاپیک و گذشته رو مطاله کنید حتما سخنرانیهای دکتر حبشی بخصوص کلید مرد ایشون و اقتدار مرد ایشون رو گوش کن زندگیت زیر رو میشه ایشالله خودت متوجه میشی چی باید بگی
    یادت باشه مردا عاشق ظاهر نمیشن فقط مدتی لذت میبرن و بعد سیر میشن !!!!اما تپها همیشه عاشق زنی میشن که زن باشه و مرد رو در جایگاه خودش قرار بده
    مقاله هنر زن بودن در اینجا رو بخونید
    اگر دوست داشتی پستهای من به دیگران اکثرا تو همین راستا هست شاید به کارت بیاد

  11. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ستاره زیبا نمایش پست ها
    حتما پست‌ها ی گذشته در این تاپیک و گذشته رو مطاله کنید حتما سخنرانیهای دکتر حبشی بخصوص کلید مرد ایشون و اقتدار مرد ایشون رو گوش کن زندگیت زیر رو میشه ایشالله خودت متوجه میشی چی باید بگی
    یادت باشه مردا عاشق ظاهر نمیشن فقط مدتی لذت میبرن و بعد سیر میشن !!!!اما تپها همیشه عاشق زنی میشن که زن باشه و مرد رو در جایگاه خودش قرار بده
    مقاله هنر زن بودن در اینجا رو بخونید
    اگر دوست داشتی پستهای من به دیگران اکثرا تو همین راستا هست شاید به کارت بیاد
    این سخنرانی هارو گوش کردم و باید بگم برای من مثل معجزه میمونه واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم احساس میکنم دارم راهم رو پیدا میکنم... بینهایت ممنون

  12. کاربر روبرو از پست مفید tommy تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (شنبه 14 مرداد 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. فشار کاری در محل کار و عدم حمایت از سوی مدیر-اعتماد بنفسم داره کم می شه.
    توسط tanhaye93 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 03 آذر 94, 15:55
  2. میشه به سایت های همسر یابی اعتماد کرد؟؟؟؟؟؟
    توسط تنهاترین همدم در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 08 اسفند 93, 14:33
  3. بی اعتمادی به شوهر و عصبانیت
    توسط dokhtareaftab در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 آذر 93, 16:11
  4. شک در ادامه رابطه به خاطر بی اعتمادی و عدم مسئولیت پذیری
    توسط shaqayeq در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 45
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 آذر 90, 02:33
  5. اعتماد به نفس كلید موفقیت
    توسط hossein.tajalla در انجمن اعتماد به نفس
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 14 آبان 87, 03:14

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.