1 سال پیش یه آقایی به من درس می داد که پسر عموی یکی از دوستان نزدیکم بود.از چند سال پیش از علاقه دوستم به این آقا با خبر بودم اما نمی دونستم که این آقا هم به اون علاقه داره یا نه.ارتباط پارسال م فقط 5 روز طول کشید .توی این 5 روز خیلی محترمانه با هم برخورد می کردیم .1 بار ایشون اومد منزل ما (در حضور خانواده) 1 بارم من رفتم آپارتمان ایشون (ولی تنها) اما هیچ اتفاق نا خوشایندی نیفتاد .همه چیز خیلی خوب بود تا اینکه دوستم بهم گفت داره بهت علاقه مند می شه در همین مرحله بود که باز از طریق دوستم متوجه شدم که با یه خانمی ارتباط نا مشروع داره (البته خانمی که هیچ علاقه ای بهش نداره)و من با اینکه مطمئن نبودم خیلی زود تحت تاثیر قرار گرفتم و با ایشون خیلی بد برخورد کردم.توی صحبت آخرمون این آقا رابطشو کتمان نکرد و این طوری توجیح کرد که اون خانم دست از سر من برنمیداشت منم برای اینکه دکش کنم مجبور شدم چیزی رو ازش بخوام که خیلی براش سخت بود ولی اون گفت هر شرطی برام بزاری من قبول میکنم فقط با من باش.من قبول نکردم و ایشونم خیلی از دست من ناراحت شدن و گفتن شما دختر بی ادبی هستین که انقدر راحت به من تهمت می زنید. به هر ترتیبی بود رابطه ما قطع شد تا 2 هفته پیش یکی از دوستان نزدیکم باهاش تماس گرفت و ازش خواست واقعیت بگه ( توی اون 5 روز من خیلی به ایشون علاقه مند شدم)و ایشون خیلی با سیاست رفتار کردن و گفتن که اصلا براشون مهم نیست و نمی خوان با من صحبت کنن در صورتی که پیشنهاد دادن که اگر می خواین چیزی رو توضیح بدین بهتره توی یه ملاقات حضوری این اتفاق بیفته.قرار گذاشتیمو رفتیم.توی این دیدار من بهش گفته که دختر عموتون چون خیلی به هتون علاقه داشت رفتار منو کنترل می کرد منم برای اینکه دست از سرم بر داره گفتم بزار این رابطه زودتر تموم شه چون اذیت می شد از رابطه ما ایشون هم گفتن که رابطه ما بازم ادامه پیدا کنه ایشون یعنی دختر عموشون متوجه نمی شه ولی من قبول نکردم.رسیدم خونه بهش اس ام اس دادم که اگر باز بی ادبی کردم معذرت می خوام3 روز بعد ایشون اس ام اس دادن که :آن شب که دلی بود به میخانه نشستیم |آن توبه صد ساله به یک جرعه شکستیم |از آتش دوزخ نهراسیم که ما توبه شکستیم ولی دل نشکستیم. از این پیام متوجه شده که ایشون انتظار دارن که من باهاشون خیلی راحت باشم.فرداش زنگ زدن که با من صحبت کنن. تو صحبتاشون گفتن که اگر توی همون روزای تدریس من ازتون می خواستم بغلتون کنم شما اجازه می دادین؟منم گفتم نه.بعد از چند دقیقه صحبت قطع کردن و دیگه زنگ نزدن.بعد از چند روز من بهش اس ام اس دادم که : اگر حمله بر توهین و بی ادبی نمیشه می خوام بزرگترین ایرادتونو بهتون بگم، بزرگترین ایراد شما اینه که با سیاست رفتار می کنین اسمشو می ذارین صراحت.زنگ زدن گفتن چی شد که تصمیم گرفتین دوباره اس ام اس بزنیدو گفتن که راجع به پیامتون توضیح بدین ، گفتم توضیحی براش ندارم. بدون اینکه اسراری کنن گفتن که من اگه ازتون بخوام دوست دختر من باشین قبول میکننین. سخت ولی قبول کردم. که دوسته دخترش باشم نه دوست دخترش و گفتن که نمی خوان کسی از رابطه ما با خبر باشه مخصوصا خانوادتون. چون می دونستن من با هر کی ارتباط دارم خانوادم در جریانن.گفتن که از این به بعد باید با من راحت باشین و رسمی نباشین.منم باهاشون راحت برخورد می کردم ولی ایشون از صبح تا شب اصلا زنگ نمیزنه فقط شبا اونم فقط یا راجع به مساعله سکسی صحبت می کنه یا سعی می کنه منو متقاعد کنه که باهاش راه بیام( اینم می دونه که من اصلا قصد ازدواج ندارم)بعد از اینکه دید من راضی نمشم یه شب که حالش بد بود زنگ زد و گفت من به خاطر تو حاضر شدم هیچ اتفاقی بینمون نیفته ولی تو تلفنی و تصورشم از من دریغ میکنی.اون شب یه مقدار راحتتر شده بود .تا اینکه 3 شب پیش به من زنگ زد بهش گفتم از دستت ناراحتم تو فقط سکس برات مهمه .کفت تو منو درک نمی کنی من 30 سالمه نیاز دارم الان تو اوج نیاز جنسی ام ولی تو هیچ کمکی به من نمی کنی .گفت اگه قبول می کنی که یه سکس واقعی ولی تلفنی داشته باشیم 1 ساعت دیگه بهت زنگ می زنم قبول نکردم.قطع کردم .اس ام اس داد که نظرت عوض نمی شه ؟ لطفن.اس ام اس دادم زنگ بزن سعی میکنم اگر دیدم نمی تونم قطع می کنم .زنگ زد من بهش اجازه دادم هر چی که می خواد بگه بعد از اینکه ارضا شد معذرت خواهی کرد و گفت مرسی که تحملم کردی .( قبل از این تلفن از من دعوت کرد برم آپارتمانش یه مهمونی دو نفره یه صرفه آب جو 5%-7% منم قبول کردم فرداش زنگ زد من خیلی سرد باهاش حرف ردم. گفت مثله این که با شنیدنه صدام ناراحت شدی منم قطع کردم بهش اس ام اس دادم که: از دیشب تا حالا حالم از خودم به هم می خوره..سوال من اینه چه طوری باهاش برخورد کنم می تونم بهش اعتماد کنم یا نه با توجه به این که میگه توی ملاقات حضوری تا تو نخوای من هرگز کاری نمی کنم.اصلا چه طوری بفهمم دروغ می گه یا راست. خواهش می کنم کمک کنین تو بد وضعیتی گیر کردم.حس می کنم می خواد منو یکشونه آپارتمانش از خود بی خودم کنه به خواستش برسه بعدم هر اتفاقی افتاد بگه خودت خواستی.یا حس می کنم اعتیاد به سکس داره چون خیلی به این موضوع اهمیت می ده با توجه به اینکه آدم با سیاستیه کمکم کنین بشناسمش.در حال حاضر آپارتمانش برم یا نه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)