بدينوسيله من رسما از بزرگسالي استعفا مي دهم و مسئوليت هاي يك كودك هشت ساله را قبول مي كنم. مي خواهم به يك ساندويچي بروم و فكر كنم آنجا يك رستوران 5 ستاره است. مي خواهم فكر كنم شكلات از پول بهتر است چون مي توانم آن را بخورم. مي خواهم فكر كنم كه دنيا چقدر زيباست و همه راستگو و خوب هستند. مي خواهم دوباره به همان زندگي ساده خود برگردم. نمي خواهم زندگي من پر شود از كوهي از مدارك اداري و خبرهاي ناراحت كننده ،صورتحساب جريمه و ... . مي خواهم به نيروي لبخند ايمان داشته باشم. به يك كلمه محبت آميز به عدالت به صلح به فرشتگان به باران و به ... اين دسته چك من. كليد ماشين. كارت اعتباري و بقيه مدارك مال شما .من رسما از بزرگسالي استعفا مي دهم"
علاقه مندی ها (Bookmarks)