نوشته اصلی توسط
yarmehrban
سلام عزیزم
همسر شما از عدم مسئولیت پذیری، عدم استقلال فکری و اداره زندگی دونفره رنج میبره. ایشون با این رفتار کاملا به شما نشون میدن که وابستگی زیادی به خانوادشون دارن و چندان فرقی با زمان مجردی پیدا نکردن. یجورایی زندگی رو سرسری میگیرن و اداره زندگی خودشون رو به گردن والدین شما و یا خودشون میندازن، اما چاره چیه؟
ببینین بزرگترین مشکل شما عدم استقلال مالی و روانی هست. نوشته بودی به همسرم میگم تقصیر خودته بیکاری و پول نداری. برای یک مرد بیکاری بزرگترین آفت زندگی مشترک هست شما هیچوقت منطقی و محکم از ایشون نخواستی استقلال مالی داشته باشه و فقط در مشاجره مطح میکنی و اونهم جوابتو با مشاجره میده! اگر همسر شما درآمدی از یک شغل داشته باشه این واسش محرز میشه که پول درآوردن و خرج کردن همچین آسون و الکی هم نیست و برای هر اسکناسی زحمتی و رنجی گذشته.. در این صورت دیگه از خانواده شما یا خودش انتظارش رو پایین میاره و میفهمه اونها هم زندگی و خرج های خودشونو دارن و نمیتونن زیادی حمایت کنن. مردی که منتظر دست این و اون هست اولین چیزی که ازش گرفته میشه مسئولیت پذیری هست. دامنه ی این عدم مسئولیت پذیری اونقدر وسیع میشه که به مسایل عاطفی هم کشیده میشه و ایشون خیلی بخودش زحمت نمیده که بخواد عاطفه ای برای شما خرج کنه و وقتی براتون اختصاص بده و بقول معروف بی خیالی رو پیش میگیره. هر انسانی باید بدونه و بفهمه وظایفی داره و این احساس رو از دیگران دریافت میکنه یعنی بفرض شما بهش چراغ سبز نشون میدی که اون باهات چه رفتاری یا گفتاری داشته باشه یا چطور زندگی رو پیش ببره. بهترین کار این هست که ایشون رو از این وضعیت خارج کنی.. چون اگر بشینی و باهاش صحبت کنی بازم به مشاجره کشیده میشه، از پدر و مادرت کمک بگیر و طی یک مهمانی اونها بدون مشاجره، قاطعانه به ایشون بگن وضعیت کار و معیشتت چطور هست؟ ما فکر میکنیم باید تلاشت رو زیاد کنی تا از زندگی بهتری بهره مند بشی، دوست داریم نوه داشته باشیم و سعی کن مقدمات زندگی سه نفره رو ایجاد کنی.
اگر درآمد همسر شما خوب باشه میتونی منزل جدا کرایه کنی و از دخالتها و سرکشی و آزار خانواده همسرت خلاص بشی. سعی کنین کاری براش پیدا کنین که دور از خونه مادر همسرت باشه و به بهانه ی دوری راه ازش بخوای که خونه ای بگیرین که نزدیک محل کار همسرت باشه تا اون خسته نشه!. همسرت با کار کردن و احساس مسئولیت پذیری و جدایی از خانوادش و جو روانی حاکم بر اونجا... کم کم به طرف شما متمایل خواهد شد و سعی میکنه خلاء دوری از خانواده رو با حمایت و مهربانی بشما از بین ببره در اینصورت کم کم این عادت براش ایجاد میشه که مثل یک همسر واقعی ظاهر بشه. شما هم زنانگی داشته باشین و در محیط دونفره خودتون چیزی کم نذارین ، میز شامتونو عاشقانه باشه، هدیه بهم بدین، فیلم با هم ببینین، سینما برین، پارک برین، تولد بگیرین./ اما دوست من درباره مسئله ی پوشش مثل یک انسام مؤقر و عادی باش، آراسته بدون جلب توجه و این کار بعدها بنفع شما تمام خواهپ شد یعنی همسرت میگی آزادی بهش دادم اما ظرفیت داشت و این براش بهترین اتفاقه اما به زبون نمیاره. ایشون باید از جو روانی اونحا دور بشن و استقلال مالی و فکری بدست بیارن اونوقت میفهمی که غیرت هم داره و خیلی هم روی شما حساسه، متأسفانه الان اصلا قدرت فمر و تصمیم گیری زیاد نداره. نگران نباش و آرامشتو حفظ کن . با هم بحث نکنین و بذار فکرش از این بهم ریخته تر نشه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)