به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 95 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1395-11-18
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    4
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    چگونه از این مخمصه رها شم

    با سلام.
    دختری 26 ساله هستم که هفت سال پیش در سن 19 سالگی از سر سادگی و بچگی با آقایی آشنا شدم . ایشون یک سال اول خوب بودن و اعتمادمو جلب کردن و در همتن زمان به من تعرض کردن کاری کردن دختر بودنم را از دست بدم.دوران خیلی سختی برام بود هیچکس از این مشکل خبر نداشت من 20 ساله بودم و از برخورد بقیه و شکایت و اینجور چیزا وحشت داشتم. ایشون به بهانه های مختلف منو نگه میداشتن و منم از ترس اینکه به کسی نگه رابطه رو حفظ کردم میدونم کار اشتباهی بود اما ترسای زیادی داشتم ضمن اینکه پدرم ناراحتی قلبی شدید داشتن.گذشت و گذشت تا اینکه خودش بهم قول ازدواج داد و کلا شد یه آدم دیگه خیلی کارا واسم انجام داد کلی محبت کرد و هوامو داشت تا اینکه دوباره بهش اعتماد کردم الان هفت سال از رابطه ما میگذره و حتی یکبار هم اقدام نکردن برای ازدواج . یه جورایی هم ازش در میره از طرف خانواده خیلی تحت فشار ازدواجم و خواستگارای خوبی دارم حتی اگه عمل کنم و قصد ازدواج با کس دیگه کنم نمیتونم با وجدانم کنار بیام که این مسیله از چشم طرف مقابلم پنهان کنم به خصوص هفت سال رابطه. ما توی شهر قم هستیم و تو شهر ما هیچکس همچین چیزی قبول نمیکنه حتی اگه بدونه مقصر نبودم.مطمینم که با کسی رابطه نداره به روشای خیلی زیائی امتحانش کردم

  2. کاربر روبرو از پست مفید ثریا1369 تشکرکرده است .

    andrya (چهارشنبه 20 بهمن 95)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اسفند 95 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1395-10-22
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    330
    سطح
    6
    Points: 330, Level: 6
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 83.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 26 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مقصر که بودی عزیزم
    یه بار اشتباه دو بار اشتباه سه باره و چهار باره که شد دیگه سادگی و خامی نیست اتفاقا اگه بعد از بار اول یه فکر اساسی کرده بودی و اون آقا رو برای همیشه ترک کرده بودی خیلی بهتر بود وضعت الان تو به هر کی بگی هفت ساله داری همون اشتباهو میکنی حتی مامانت هم نمیتونه بگه مقصر نیستی

  4. 3 کاربر از پست مفید دختر قصه ها تشکرکرده اند .

    nardil (دوشنبه 18 بهمن 95), بارن (دوشنبه 18 بهمن 95), ثریا1369 (دوشنبه 18 بهمن 95)

  5. #3
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 23 بهمن 95 [ 13:47]
    تاریخ عضویت
    1395-11-14
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    302
    سطح
    6
    Points: 302, Level: 6
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 99.5%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 23 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.متأسفم عزیز جان. این آقا که مطمئنا با شما ازدواج نخواهند کرد خواسته این آقا چیز دیگری بود که مفت و مجانی چند سال بهش رسیده این باور که ایشون میاد خواستگاری شما و باهاتون ازدواج می کنه را از ذهنتون دور کنید.اگر هم میخواهید به خواستگارهایتان این جریان را بگید(در این مورد نظری ندارم که بگید یا نه) فقط بگذارید چند جلسه بعد از صحبت کردن. همون جلسه اول نگید

  6. 2 کاربر از پست مفید آش رشته تشکرکرده اند .

    nardil (دوشنبه 18 بهمن 95), ثریا1369 (دوشنبه 18 بهمن 95)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مرداد 96 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1394-12-02
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    4,191
    سطح
    41
    Points: 4,191, Level: 41
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    414

    تشکرشده 240 در 117 پست

    Rep Power
    40
    Array
    من صرفا نظر شخصیم رو میگم.
    این بی وجود نر! با شما ازدواج نمیکنه ثریا جان، این رو مطمعن باش.
    این فرد اصلا انسان نیست که با ازدواج با اون که هیچ با نانو ثانیه ای فکر کردن به اون بخوای عمرت رو تلف کنی. این موجود وجدان که مهم ترین خصیصه ی انسانی هست رو نداره و هر بلایی میتونه سر هر کسی تو هر زمانی که نفعش ایجاب کنه بیاره. این موجودات هیچ چیزی حالیشون نیست و فقط خودشون رو میبینن. در هر برحه ای از زندگی هم مثل حیوون رفتار میکنن.
    اگر ذره ای وجدان داشت که نداره و بویی از انسانیت میبرد که نبرده هیچ وقت 7 سال آزگار توی دختر رو تو رابطه ای که هیچ هدفی جز برطرف کردن میل شهوانی خودش براش نداشته، نگه نمیداشت که روحت، احساست، عاطفه ت، فکرت، ذهنت و زندگیت درگیرش بشه و نتونی به کیس های ازدواج فکر هم بکنی.
    این موجود چقدر بی وجدان هست که نه تنها به روح و احساست رحم نکرده به جسمت هم ذره ای دل نسوزونده و به عنوان یک وحشی تمام، فقط خودش و مفت حال کردنش رو دیده و بهت تجاوز کرده.
    حتی اگر اومد و گفت میخوام باهات ازدواج کنم اصلا و اصلا و اصلا قبول نکن! خودت رو بدبخت نکن! این حیوون تو هیچ مرحله ی زندگی با تو مثل انسان و خانم رفتار نخواهد کرد همونطور که تا حالا مثل یک دختر و انسان باهات رفتار نکرده. از کوزه همان برون طراوت که در اوست! اون به منش انسانی عادت نداره و تو رو تبدیل به یک بیمار روانی میکنه و تا سطح خودش پایینت میاره!!!
    بهتره استغفار کنی، از این مسیری که رفتی برگردی، توبه کنی، یک بار دیگه متولد بشی اما این بار با کوله باری از تجربه و دید باز که با حرفای نابی که دوستان در اینجا میزنن و چشم و گوشت باز میشه، تجربه ت و دیدت بازتر هم میشه و عمق و سطح میگیره. عمل کن و بکارتت رو بازسازی کن. تلاش کن به زندگی متعالی انسانی برگردی و با شان و منزلت یک بانوی اصیل اشنا بشی و درست مثل یک بانوی مورد احترام و دارای شان و منزلت زندگی کنی. خواستگارانت رو بپزیر و به فکر ساختن یک زندگی پر از احساس و ارامش و اسایش برای خودت باش. به خدا توکل کن و از این ناکجا ابادی که رفتی برگرد.
    اگر این نر هم تهدیدت کرد یا ترسوندت و ... تا بمونی و مفت بهش حال بدی و این روند همینطوری ادامه داشته باشه، بگو که میری دادگاه و کلانتری و شکایت میکنی و به روز سیاه مینشونیش. میدونی که قانون با این متجاوزین به نوامیس چیکار میکنه؟ اینجا رو خوب بخون. بگو ابروی خودش و هفت جد و ابادشو تو شهر میبری و از کار بیکارش میکنی و اصلا لازمم نیست که خودت رو درگیر کنی و اینکارها رو افراد دیگه ای برات انجام میدن. نترس ولی بترسونش.
    ویرایش توسط nardil : دوشنبه 18 بهمن 95 در ساعت 17:24

  8. 3 کاربر از پست مفید nardil تشکرکرده اند .

    نجمه چ (دوشنبه 18 بهمن 95), ثریا1369 (دوشنبه 18 بهمن 95), دختر قصه ها (دوشنبه 18 بهمن 95)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 95 [ 19:11]
    تاریخ عضویت
    1395-6-03
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    388
    سطح
    7
    Points: 388, Level: 7
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز متاسفم برای مشکلی که دچارش شدید.یکی از دوستای من هم توی دانشگاه بوسیله یکی از بستگانش به زور مورد تعرض قرار گرفت و به هر بدبختی بود پول هزینه ترمیم را فراهم کرد و صدای مساله را درنیاورد .چند سال بعد هم با یک آقای مناسبی ازدواج کرد و چیزی از اون اتفاق هم بهش نگفت و اونم نفهمید و حالا یک فرزند دارند ولی همش میترسید گواهی بکارت چیزی ازش قبل ازدواج بخواد یا یه جوری مساله را بفهمه که به خیر گذشت .حالا به نظر من شما باید یه جوری مجبورش کنی که باهاتون ازدواج کنه مثلا بگین که میخوام مادرم یا خواهرم را تو جریان بزارم یا اینکه میخوام بیام با مادرت درباره این اتفاق و بلایی که سرم اومده حرف بزنم دیگه خسته شدم .یا اینکه تهدیدش کنید خودمو میکشم و تو نامه همه چی را برای خانوادم مینویسم تا خودشون هرجور میدونن با قانون جواب کارتو بدن .چون جدا از رابطه با اینکه از دستش ناراحت و خشمگین هستین مطمئنم از نظر عاطفی تو این سالها بهش وابسته شدین .به نظر من بهتره این آقا اسمش تو شناسنامه شما بره و به هر حال وظیفه شو انجام بده .اگه بعدها هم خدای نکرده توی زندگی مشکل براتون بوجود اومد دیگه همه میدونن شوهر داشتین و باکره نبودن به این دلیله و میتونید قبل بچه دار شدن با گرفتن حق و حقوقتون جدا بشین . اینجوری خیلی بهتره بعدهم به خاطر پنهان کاری و ازدوج با شخص دیگر شرمنده وجدان خود نخواهید بود .ببینید من این حرف را روی هوا نزدم مدت 6سال توی خوابگاه زندگی کردم و از این دست اتفاقات برای خیلی از دوستانم افتاد و بعد هم برخورداشون را در رابطه با این اتفاقات دیدم .ان شالله خدا کمکت کنه.الان تو جامعه این دست مشکلات زیاد شده .

  10. 2 کاربر از پست مفید نیلو1363 تشکرکرده اند .

    ZENDEGIBEHTAR (دوشنبه 18 بهمن 95), ثریا1369 (دوشنبه 18 بهمن 95)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 95 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1395-11-18
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    4
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم ار پاسختون.اشتباهاتی داشتم و راه درستو میشناختم اما خدا کنه دیگه هیچ دختری جای من نباشه چون با .جود خانواده مذهبی و با وجود اینکه یکبار پدرم سکته کردن من هیچوقت راضی نمیشدم به خاطر حق و حقوق خودم اتفاقی برای پدر بیوفته اینجا کسی که از این سری اتفاقا واسش بیوفته دیگه آبرو واسش نمونده هرچقدر ه من روشن فکری کنم و بگم نظر بقیه واسم مهم نیست خانوادم نمیتونستن بپذیرنو اگه هم از ایشون جدا میشدم دستم به هیچ جا بند نبود.

    - - - Updated - - -

    ممنونم ار پاسختون.اشتباهاتی داشتم و راه درستو میشناختم اما خدا کنه دیگه هیچ دختری جای من نباشه چون با .جود خانواده مذهبی و با وجود اینکه یکبار پدرم سکته کردن من هیچوقت راضی نمیشدم به خاطر حق و حقوق خودم اتفاقی برای پدر بیوفته اینجا کسی که از این سری اتفاقا واسش بیوفته دیگه آبرو واسش نمونده هرچقدر ه من روشن فکری کنم و بگم نظر بقیه واسم مهم نیست خانوادم نمیتونستن بپذیرنو اگه هم از ایشون جدا میشدم دستم به هیچ جا بند نبود.

  12. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    سعی کن ازش جدا بشی. خیلی قاطع و محکم حرفهات را بهش بزن و بگو که نامردی کرده و این همه سال تو را بلاتکلیف گذاشته.
    ولی دیگه نمی تونی ادامه بدی. از ضعف هات نگو ( باکره نبودن و مشکل ازدواج و مشکلات خانوادگی و ... )

    کاملا از موضع قدرت و قطعیت حرفهات را بزن و تمامش کن.
    اگه یه ذره انسانیت و وجدان داشته باشه پای کارش وایمیسه. به هر حال مال همون فرهنگ و جامعه هست و می دونه چه مشکلی برای شما درست کرده.
    اگر هم نداره که بهتر که بره دنبال زندگیش. تا کی می خوای بهش سرویس بدی که شاید یه روزی ....

    یکی دو سال که از جداییت بگذره کم کم خودت را پیدا می کنی و تصمیم میگیری چی کار کنی بهتره.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  13. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    alireza198 (سه شنبه 19 بهمن 95), andrya (چهارشنبه 20 بهمن 95), ava.91 (چهارشنبه 20 بهمن 95), nardil (دوشنبه 18 بهمن 95), نجمه چ (دوشنبه 18 بهمن 95)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.