[/color][/size][/b][/i]اقای مدیر سلام
من دختری هستم 23 ساله دانشجوی سال سوم دبیری زبان انگلیسی . اقای مدیر اجازه دهید اطلاعات لازم را قبل از پرداختن به موضوع اصلی متذکر شوم . ما ساکن خوزستان هستیم پدرم کارمند پتروشیمی بندر امام هست .چندی پیش به مدت یک سال و نیم با اقای مهندسی که از تهران واسه کار اینجا اومده بود اشنا شدم از این موضوع بگذریم که من به خاطر اضطراب و ترس از ازدواج نکردن این راه اشتباه را رفتم و از این هم بگذریم که من مرتکب خطاهایی شدم که این اقا سرشون گیج بره و دلشونو بزنه از همه اینا بگذریم حرفی توش نیست که اشتباه بزرگی مرتکب شدم
اقای مدیر بعد از این جریان پسرایی تو زندگیم پا گذاشتن که دقیقا مرتکب اشتباه خودم شدن .و هر بارانقدر به یاد کارهای اشتباه خودم میافتم که حالم از خودم به هم میخوره و همش از خودم میپرسم یعنی اون اقا پسر هم منو انجوری میدیده مرتب دنبال عواملی مگردم ببنم چرا و به چه دلیل من اون کارو کردم ا یا من کمبود عاطفی داشتم دنبال مقصرمگردم چرا اینقدر اعتماد به نفسم کم بود و فکر میکنم اگه دوباره یکیبا همون مشخصات پا تو زندگم بذارهدوباره مرتکب اشتباه بشم با این تفاوت که بیشتر جلوی خودموم بگیرم وبه یاد همون اشتباه اول بیافتم اقای مدیر کمکم کنید وقتیکه ه ادمایی با اعتماد به نفس پایین میان تو زندگیم
بد جوری [i][b][size=medium][color=#000080]میرم تو فکر که ای وای من در گذشته مثل اینا رفتار مکردم چی کار کنم؟؟؟؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)