به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 تیر 89 [ 09:31]
    تاریخ عضویت
    1387-7-05
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,680
    سطح
    38
    Points: 3,680, Level: 38
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    +هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم(تورو خدا)

    سلام به همه کسانی که مطلب منو میخونن و دوست دارن به کسی که واقعا نیاز به کمک داره کمک بکنن.
    من17 سالمه 1.5 پیش با دختری 16 ساله اشنا شدم.من برای درس خوندن با دوستم می رفتیم یه جایی اونم با دوستش می اومد.بعد از مدتی رابطمون ادامه پیدا کرد وقتی دو به دو انتخابامونو کردیم رابطمون اغاز شد.اما بعداز 8ماه رابطه سالم.تمامآ بدن همدیگرو لمس کردیم و یه ذره فراتر هم رفتیم یعنی کنار هم بودیم اما رابطه سکسی کامل نداشتیم وتا الان (6-7 ماه)هنوزم ادامه داشته اما حدود 1هفته هست که قرار گذاشتیم دیگه کاری نکنیم.مشکل اصلی اینجاست که بعد از این اتفاقات الکی بهونه میگیرم زیبایی برام مهم شده همش قشنگیشو با دخترای دیگه مقایسه میکنم .منی که به هیچ کس نگاه نمیکردم اینطور شدم.چون بدنشو لمس کردم همش خودمونو با کسانی که اینطور نبودن( مثلا دختر خالم که ازدواج کرده و مشکلی تو زندگی نداره )مقایسه میکنم.فکر میکنم من نمیتونم دیگه رابطه خوب وبا خوشبختی توی زندگیم داشته باشم اخه ما انتخابمونو برای ازدواج کردیم و مطمئنیم و از چند نفر هم که رابطمون رو حلاجی کردن تاییدیه گرفتیم.به نظر شما چه کنیم که فکرامون نسبت به هم عوض بشه و چطور رابطه ای از این به بعد داشته باشیم تا به اونی که هر کسی دوست داره توئ زندگیش برسه .برسیم ورابطمون طوری بشه که نه تنها حسرت نخورم بلکه با عشق واقعی به سر منزل مقصود برسیم. از ما دو تا هم تصویر خوبی برای خود بسازید چون واقعا اعمالمون از روی علاقه بوده و از بس تصورات قشنگ از آینده برای هم بازگو کردیم دچار این مشکل شدیم.به امید حل شدن مشکلات فقط به دست حلال تمام مشکلات

    ممنون از کسانی که مطلبمو حوندن یا میخونن.منظورم از حرفای بالا این بود که هنوزم میخوامش اما نمی دونم چطوری مشکلمو حل کنم وذهنمو پاک.مثله مثالی که گفتم (دختر خالم)رابطم خوب بشه و به هدف هام برسم.واقعا گیج شدم.ممنون میشم اگه کامل راهنماییم کنید

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 89 [ 10:45]
    تاریخ عضویت
    1387-7-15
    نوشته ها
    350
    امتیاز
    4,905
    سطح
    44
    Points: 4,905, Level: 44
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 121 در 55 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم(تورو خدا)

    تفاوت عشق و هوس{ در ارتباط دختر و پسر یا در ازدواج}

    1 – عشق معطوف به غیر از خود است. در حالیکه محور هوس خود فرد و لذت اوست. جملات زیر را مقایسه کنید:

    - ( من) دوستت دارم

    - ( من) برات می میرم

    - (برای من) هیچکس مثل تو نمیشه

    - ( من ) همیشه به فکر توام

    -( من) را فراموش نکن

    - ( من ) از تو رنجیدم

    در حالیکه در عشق، توجه به حالتها و لذتهای خود نیست. و خواست و شرایط معشوق جایگزین خودخواهی فرد می شود.

    جمله معشوق است و عاشق پرده ای

    زنده معشوق است و عاشق مرده ای

    2 – هوس پاسخ به یک نیاز جسمانی و روانی است، مثل نیاز به آب، نیاز به اکسیژن ، نیاز به غذا. ولی عشق فراتر از یک چنین نیازی هست. عشق فراهم آورنده رشد و خودشکوفایی فرد است. لذا فردعاشق خود را خوار نمی کند، کوچک نمی کند. عشق عزت و احترام دارد و این احترام از روی بی نیازی و بزرگی عشق حاصل می شود. شاید در فیلم ها دیده و شنیده باشید که فردی می گوید« من عشق را گدایی نمی کنم».

    هر چه جز عشقست، شد ماکولِ[1] عشق

    دو جهان یک دانه پیش نَولِ[2] عشق

    دانه یی مر مرغ را هرگز خورَد؟

    کاهدان مر اسب را هرگز چَرَد[3]

    3 – عشق محدود کننده و زندانی کننده معشوق نیست. عشق آزاد کننده است. اگر فردی را مجبور کنیم که همه علائق ، سلیقه ها و تفکراتش را فقط متوجه ما کند و فقط به ما بیندیشد، او را محدود به خودمان کرده ایم، نه اینکه عاشق خودکرده باشیم. در واقع این عشق نیست، این یک هوس است و ما را وابسته به شخص دیگری نموده است.

    آنکه او بسته غم و خنده بود

    او بدین دو عاریت زنده بود

    باغ سبز عشق، کو بی منتهاست

    جز غم و شادی درو بس میوه هاست

    عاشقی زین هر دو حالت، برترست

    بی بهار و بی خزان ، سبز و ترست

    در نگنجد عشق در گفت و شنید

    عشق، دریایی ست قعرش ناپدید.

    4 – عشق با بدبینی و سوء ظن همراه نیست. عشق یک اعتماد است. یک اطمینان است و پس از شناخت رفتار، گفتار و احساسات معشوق، و به جهت یک آگاهی عمیق به وجود می آید. لذا ابتدا اعتماد به وجود می آید و بعد عشق منعقد می شود.

    بعضی ها می پرسند «باید اول عاشق شد بعد ازدواج کرد یا اول ازدواج کرد بعد عاشق شد؟!»

    در جواب باید گفت: اگر بعد از ازدواج بخواهی عاشق بشوی که کار از کار گذشته است و آن فرد هر خصوصیت یا رفتار و یا افکار و احساسی که داشته باشد، باید تحمل کنید، نام این عشق نیست.

    از طرف دیگر بدون بررسی ، شناخت ، تحقیق و ارتباط رسمی چگونه می توان عاشق فردی شد تا در پی آن ازدواج کرد؟ ( یعنی روش عاشق شدن قبل از ازدواج چگونه است)

    خلاصه اینکه، طی یک فرایند رسمی که خانواده ها در جریان هستند، و ارتباطات شما آشکار و شفاف هست. با مشورت و بررسی شما و خانواده هایتان از فرد مقابل آگاهی به دست می آورید، تناسب رفتارها، نقاط ضعف ، احساسات و افکار یکدیگر را می سنجید و سایر معیارهای مطلوب را دقیقا ارزیابی می کنید. بدیهی است که اگر این موارد مثبت باشد خواه ناخواه شما عاشق فرد می شوید( نه هوس پیدا کنید).

    اما هوس اینست که معمولا به صرف مجاورت ایجاد می شود. همکلاسی، هم محله ای، همکار، فامیل و ...، می بینید، خنده ها و عشوه هایش را حس می کنید، شیطنتها ، بازیگوشی ها، و کلاس گذاشتن هایش را نظاره می کنید، به دلتون می افتد که عاشقش هستید و با خیالات مستمر از او غولی می سازید که فقط بعد از ازدواج شکسته می شود و واقعیت آن روشن می شود. معمولا چنین دو نفری به جای شناخت یکدیگر، انرژی خود را صرف احساسات یکدیگر می کنند، دل میدهند و قلوه می گیرند، هر روز به تعداد زیادی برای یکدیگر می میرند، یا حداقل غش می کنند و تعارفات کلاس بالا نصیب هم می کنند، از وجود یکدیگر ممنون می شوند، از هم زیاد تشکر می کنند، با مطالعاتی که در مورد مخ زنی دختر یا پسر در اینترنت یا ....آموخته اند سعی می کنند طرف مقابل را شیفته خود سازند ( به هر قیمتی)به هم زیاد کادو می دهند، متون ادبی جالب ، آهنگهای احساس نواز، و مبالغه های غیر عقلانی به یکدیگر پیشکش می کنند، کم کم نقش پدر، مادر، دوستان، همکاران و ... را حذف کرده و همه را یک جا به محبوب خود پیشکش می کنند، و وقت خود را یا با او پر می کنند یا با خیالات او سر می کنند و در خیالات خود او را تک ستاره ای می دانند که آسمان قلب آنها را نورانی می کند، بدون او زندگی معنی و مفهوم و شور خود را از دست می دهد. او یک انسان نیست، یک فرشته است، او هیچ عیبی ندارد، و فقط و فقط مهر و عشق و صفا و نقاط مثبت است. تصور از دست دادن او ، کابوسی وحشتناک هست. مفعول شعرهای تمام ترانه های شاد و غمناک به نوعی به محبوب آنها بر می گردد، واینگونه این احساسات غیر قابل کنترل می شود ، در حالیکه عشق همانطور که گفته شد، فرایند مشخصی از آگاهی می باشد. منظور این نیست که از احساس تهی باشد، نه ، اما احساس یکی از پارامتر های مهم در کنار پارامترهای آگاهی هست که نمی تواند جای خالی دیگر خصیصه ها را پر کند.

    احساس انفجار آمیز در رابطه ها منجر به تحریف واقعیت ها شده و آنقدر آب را گل آلود می کند که خود فرد به هیچ وجه قادر به شناخت صحیح طرف مقابل خود نیست. و پس از فروکش کردن احساست، پس از ازدواج ، تفاوت میان خیالات خود و واقعیت ها را درک می کنند.

    5 – عاشق، خود را ملزم می داند که حریم عشق و معشوق را رعایت کند و هنجارها را به نفع لذت خود نمی شکند. عاشق در پی کام گرفتن از معشوق، پیش از آنکه این حریم کامل و رسمی شود، نیست. باید کانون خانواده شکل گیرد و انعقاد پیمان زناشویی انجام پذیرد و طرفین مسئولیت زندگی و تعهد کامل را نسبت به هم بپذیرند. هر گونه خلوت، لمس و ارتباطی که جنبه لذت جویی داشته باشد (قبل از تعهد کامل زناشویی و در چارچوب قانون)، صرفا آسیب پذیری عشق را به همراه دارد و این آزمایش کردن عشق نیست، بلکه سیراب کردن هوس و عطش شهوانی است.

    عشق هایی کز پیِ رنگی بُوَد

    عشق نَبوَد ، عاقبت ننگی بود

    6 – چنین مواردی از نشانه های هوس هستند: زودرنجی، قهر و آشتی ، دل خوری، نگرانی، تردید ، عجله در به نتیجه رسیدن، امروز و فردا کردن، زبان بازی کردن، با چند نفر ارتباط صمیمی وعمیق عاطفی گرفتن، رویاپردازی در مورد فرد، چشم پوشی از نقاط ضعف آن شخص و ... ، همه از نشانه های هوس است، در حالیکه عشق ، قامتی رعناتر، بزرگتر ، قوی تر و منحصر به فرد دارد و از همه مهمتر آرامش بخش است و نگرانی از درست رفتن، ندارد. عشق هایی که نگرانی آفرین، اضطراب آور و دمدمی مزاج و به ظواهر فرد بستگی دارد، همان هوسها هستند که « محور من» در آنها قوی است . یعنی فرد همه چیز را برای خودش می خواهد ، نه معشوق

    هر که را جامه ز عشقی چاک شد

    او ز حرص و جمله عیبی پاک شد

    شاد باش ای عشقِ خوش سودای ما

    ای طبیبِ جمله علت هایِ ما

    ای دوایِ نخوت و ناموسِ ما

    ای تو افلاطون و جالینوس ما

    جسمِ خاک از عشق ، بر افلاک شد

    کوه، در رقص آمد و چالاک شد

    7 – عشق پیش نیاز لازم دارد.

    یعنی فرد باید رشد کند و از مراحلی بگذرد تا نوبت به عاشق شدن برسد. کسی که هنور با والدینش درگیر است، سازگاری با همکاران ندارد، رابطه صمیمانه ای با دوستانش ندارد. افسرده و مضطراب است، تصمیم های مهمی در زندگی نگرفته یا به اجرا در نیاورده است، از این شاخه به آن شاخه می پرد، هدف زندگی خود را شفاف ترسیم نکرده است. و حتی در انتخاب هنجارها به انتخاب ثابتی برای وضع ظاهری ، پوشش و نحوه رفتارش نرسیده است و مردد بوده و روز به روز شکل به شکل می شود و هویت خود را نیافته است، مانند کودک پیش دبستانی است که برای اردو به دانشگاه رفته باشد، او هرگز نمی تواند در نقش دانشجو باشد. حتی اگر بر روی صندلی های دانشگاه بنشیند. لذا عشق پس از بلوغ عاطفی ، بلوغ اجتماعی، بلوغ فکری، بلوغ روانی و ...، پیدا می شود، در غیر این صورت فقط هوس خامی بیش نیست.

    8 – عشق باید یک وحدت و یکپارچگی بین شما ، افراد و همه هستی ایجاد کند. اگر رابطه دختر و پسری، با پنهان کاری، تعارض ، درگیری با دیگران، احساس گناه، اضطراب، تردید، و قطع روابط اجتماعی با دیگران، مشکل در شغل ، تحصیل ، روابط خانوادگی و ...، همراه هست باید مطمئن شد که هوس، خود را به جای عشق به آنها معرفی کرده است. و چنین شروعی برای رابطه، پایان هایی به مراتب دردناکتر و فجیع تر به همراه دارد.

    در نگنجد عشق در گفت و شنید

    عشق، دریایی ست قعرش ناپدید

  3. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 دی 00 [ 13:32]
    تاریخ عضویت
    1386-11-26
    محل سکونت
    تهران بزرگ
    نوشته ها
    1,452
    امتیاز
    50,483
    سطح
    100
    Points: 50,483, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First Class50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    1
    تشکرها
    2,842

    تشکرشده 3,286 در 817 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    Exclamation RE: هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم(تورو خدا)

    درود بر شما دوست عزیز
    ورود سبزتان را به دهکده خودتان تبریک می گویم

    سن شما برای انتخاب چیزی به جز یک انتخاب " کودکانه " نمی توان تصور کرد . تصمیم برای شریک زندگی چه برای مرد و چه برای زن کاری ساده نیست که بتوان با تاییده گرفتن به ادامه اش پرداخت . هیچ گاه دیگران ای که به شما مهر تایید داده اند ، در خانه شما نیستند و ....
    در این سن نوجوانی که بدن شما بسیار آسیب پذیر تر از زمان های دیگر است بهتر است دل مشغولی خود را به پرورش خود اختصاص دهید .
    پرورش افکار و اندام ، در آینده شما را به سر منزل مقصود بهتر می رساند . گذشت زمان حتی به این مقدار کم هم شما رو در تصمیم خود بی اراده کرده است .
    تمام کسانی که زود تصمیم به این امر مهم یعنی انتخاب شریک زندگی و در نهایت ازدواج می کنند ، با گذشت چند شب و اتمام نیروهای جنسی خود ، ابرهای رو افکار خود را محو شده می بینند و می فهمند که چه قدر زود تصمیم گرفته اند اما دیگر ....

    مهار کردن این قوه خارق العاده جنسی که موهبتی است الهی که بسیار گران بهاء هم هست نباید زمینه ساز اشتباه شما شود و شما را به مسیرهایی به غیر از مسیر درست هدایت کند .
    درس ، ورزش ، عبادت ، کار ، می تواند برای شما بهترین دوست و رفیق باشد و شما را در هر مقوله ای ارضاء کند نه آنکه هم خود و هم دخترک را به مشکلات ببرد .

    با کمی تفکر در خود می بینید که هنوز به آرمان هایی که یک مـــــــرد باید برای تشکیل یک زندگی داشته باشد نرسیده اید ...
    برای مثال خرج خانه خودتان را روی کاغذ بیاورید ... فکر می کنم کمی دچار سرگیجه شوید !!!!!
    .
    .
    .
    برای تشکیل یک زندگی تنها دوست داشتن کافی نیست ......
    .
    .
    سر برج ، صاحب خانه در می زند و کرایه منزل استیجاری را می خواهد ....
    شما چه جوابی خواهید داد ؟؟؟؟
    حتما خواهید گفت : من و همسرم همدیگر را خیلی دوست داریم .....!
    .
    .
    کمی آرام تر گام بردارید ... نگران نباشید ... شما هم ازدواج خواهید کرد امـــــا به موقع اش !
    اصلا جای نگرانی نیست چون تمام مشکلات قابل حل شدن است .
    موفق باشید دوست عزیز
    و
    به خــــدای بـــزرگ تـــــوکــــــل کــنــیــد

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 14 مرداد 88 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1387-5-05
    نوشته ها
    112
    امتیاز
    3,988
    سطح
    40
    Points: 3,988, Level: 40
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 162
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 26 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم(تورو خدا)

    دوست عزیز خیلی واسه مهمترین انتخاب زندگی داری عجله میکنی
    شما تازه 4-5 سال دیگه مهیای ازدواج میشی و تا اون موقع هم قطعا تغییراتی در طرز فکر شما ایجاد خواهد شد که شاید حسرت اینو بخورید که چرا این قدر عجله به کار بستید.
    موفق باشی

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 مرداد 90 [ 22:24]
    تاریخ عضویت
    1387-6-10
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    6,299
    سطح
    51
    Points: 6,299, Level: 51
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    82

    تشکرشده 85 در 57 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم(تورو خدا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط Lord.Hamed
    درود بر شما دوست عزیز
    ورود سبزتان را به دهکده خودتان تبریک می گویم

    سن شما برای انتخاب چیزی به جز یک انتخاب " کودکانه " نمی توان تصور کرد . تصمیم برای شریک زندگی چه برای مرد و چه برای زن کاری ساده نیست که بتوان با تاییده گرفتن به ادامه اش پرداخت . هیچ گاه دیگران ای که به شما مهر تایید داده اند ، در خانه شما نیستند و ....
    در این سن نوجوانی که بدن شما بسیار آسیب پذیر تر از زمان های دیگر است بهتر است دل مشغولی خود را به پرورش خود اختصاص دهید .
    پرورش افکار و اندام ، در آینده شما را به سر منزل مقصود بهتر می رساند . گذشت زمان حتی به این مقدار کم هم شما رو در تصمیم خود بی اراده کرده است .
    تمام کسانی که زود تصمیم به این امر مهم یعنی انتخاب شریک زندگی و در نهایت ازدواج می کنند ، با گذشت چند شب و اتمام نیروهای جنسی خود ، ابرهای رو افکار خود را محو شده می بینند و می فهمند که چه قدر زود تصمیم گرفته اند اما دیگر ....

    مهار کردن این قوه خارق العاده جنسی که موهبتی است الهی که بسیار گران بهاء هم هست نباید زمینه ساز اشتباه شما شود و شما را به مسیرهایی به غیر از مسیر درست هدایت کند .
    درس ، ورزش ، عبادت ، کار ، می تواند برای شما بهترین دوست و رفیق باشد و شما را در هر مقوله ای ارضاء کند نه آنکه هم خود و هم دخترک را به مشکلات ببرد .

    با کمی تفکر در خود می بینید که هنوز به آرمان هایی که یک مـــــــرد باید برای تشکیل یک زندگی داشته باشد نرسیده اید ...
    برای مثال خرج خانه خودتان را روی کاغذ بیاورید ... فکر می کنم کمی دچار سرگیجه شوید !!!!!
    .
    .
    .
    برای تشکیل یک زندگی تنها دوست داشتن کافی نیست ......
    .
    .
    سر برج ، صاحب خانه در می زند و کرایه منزل استیجاری را می خواهد ....
    شما چه جوابی خواهید داد ؟؟؟؟
    حتما خواهید گفت : من و همسرم همدیگر را خیلی دوست داریم .....!
    .
    .
    کمی آرام تر گام بردارید ... نگران نباشید ... شما هم ازدواج خواهید کرد امـــــا به موقع اش !
    اصلا جای نگرانی نیست چون تمام مشکلات قابل حل شدن است .
    موفق باشید دوست عزیز
    و
    به خــــدای بـــزرگ تـــــوکــــــل کــنــیــد
    با نظر لرد حامد کاملاً موافقم.
    تازه 4-5 سال دیگه هم هنوز خیلی زوده ، رو 8 -9 سال دیگه زودتر حساب نکن

  6. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم(تورو خدا)

    دو ستان خیلی کامل راهنمایت کردن وبه نظر من جای هیچ چون وچرای نمونده .سعی کن درست تصمیم بگیری چون را بطه ای که مدتش طولانی بشه خود به خود یه جوری طرفین رو از هم سیر میکنه و فقط وابستگی که این وسط میمونه
    سکوت سرشار از ناگفته‌هاست
    _____________________________

    مجله علم ورزش

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 تیر 89 [ 09:31]
    تاریخ عضویت
    1387-7-05
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,680
    سطح
    38
    Points: 3,680, Level: 38
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question ّهم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم(توروخدا)new version

    ممنون از اینکه نظرتون رو دادین واقعا متشکرم.اما فکر می کنم نیاز هست که منو اونو بیشتر بشناسید.اولا که وقتی گفتم تاییدیه منظورم تاییدیه از یه نفر مثل خود شما بود یعنی کسی که شاید متخصص دین و مشاور نباشه اما اونقدری که باید وشاید از هم ترازاش جلو هست و واقعا سرش می شه.طبق گفته خیلی ها(از جمله همون) من زودتر از سنم عقلم رسیده اما توی رابطم به مشکل برخوردم در ضمن تعریف ازخودهم نیست.اما بهتره شما مشکلمو اینطور که الان میگم فرض کنید:
    اولا که از انتخابم مطمئنم و بیشتر از اون مطمئنم که از روی هوس نیست و عشق الکی کورم نکرده در ضمن من نگفتم الان بلند بشم برم خواستگاری طبق حالا قول وقراری که گذاشتیم هر کس کار خودشو می کنه اگه حتی مزاحم هم بودیم کمتر هم دیگه رو ببینیم و... غیر از این که عقلمو از دست ندادم که الان برم.
    با پدرم حرف زدم چون فهمید .فکر می کنید چی گفت؟ ناراحت شد اما نیومد برخورد بی مورد وتند بکنه گفت اگه واقعا دوستت داره عیبی نداره صبر کنه تا درست تموم بشه بعد اگه موند عیبی نداره .باور کنید میدونم اگه خانوادشون رو پدرم بشناسه مطمئنم نه نمیاره.شاید از ما هم بهتر باشن.
    این از تئوری ذهن من.در ضمن اینطور تصمیم گرفته بودم که مثل 2تا دوست خوب کمک هم کنیم با هم پیشرفت کنیم طبق نظر هم و مطابق با بهترینها.از الان با دست خودمون یکی از بهترین گزینه های ازدواجمون رو بهترین بهترین بسازیم.(میتونم حداقل به عنوان 1 گزینه بهش فکر کنم که؟) بده؟اینکه با هم باشیم و4.5 سال کمک هم باشیم(بیشتر به عنوان 2 تا دوست.خوبه؟) بعد هم.........
    حالا مشکل اصلی::::::اون تماس هایی که گفتم(((((.........تمامآ بدن همدیگرو لمس کردیم و یه ذره فراتر هم رفتیم یعنی کنار هم بودیم و... اما رابطه سکسی کامل نداشتیم وهر چی هم بوده بخاطر زیاد نزدیک بودن وبخاطر تصورات آینده مون از هم بوده.تا الان هم (6-7 ماه)هنوز ادامه داشته اما حدود 1هفته هست که قرار گذاشتیم دیگه کاری نکنیم.مشکل اصلی اینجاست که بعد از این اتفاقات الکی بهونه میگیرم زیبایی برام مهم شده همش قشنگیشو با دخترای دیگه مقایسه میکنم .منی که به هیچ کس نگاه نمیکردم اینطور شدم.چون بدنشو لمس کردم همش خودمونو با کسانی که اینطور نبودن( مثلا دختر خالم که ازدواج کرده و مشکلی تو زندگی نداره )مقایسه میکنم.فکر میکنم من نمیتونم دیگه رابطه خوب وبا خوشبختی توی زندگیم داشته باشم.......)))))حالا مشکل ساز شده فکرمو مشقول کرده و اذیتو می کنه .با توجه به نامه ی جدیدم دوست دارم هم نظرتونو بدونم و هم حتما حتما در مورد حل مشکل اصلیم راه حلی بدین حتی اگه بازم مخالفین چون اونقدر مطمئن از رابطم هستم که میدونم نظرتونو عوض کنم فقط خواهشا دقیق نظرتونو بدین very very mer25+5

  8. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 فروردین 88 [ 00:44]
    تاریخ عضویت
    1387-6-03
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    3,282
    سطح
    35
    Points: 3,282, Level: 35
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ّهم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم(توروخدا)new version

    سلام عزیزم
    به نظر من بهتره اول به معیارهایی که از همسر ایندت تو ذهنت داری فکر کنی و اونو با این دختر خانم مقایسه کنی مواظب باش اشتباه نکنی
    من یک نفرو میشناسم دقیقا از همه نظر شرایط تورو داشت ازدواج هم کردن حتی بعد از ازدواج هم هنوز همسرشو دوست داشت اما دید که واقعا چیزهایی که از همسرش انتظار داشت اون نداره الان در مراحل طلاق هستن با هزار مشکل دیگه پس خوب حواستو جمع کن واحساس و کنار بذار
    حتما نتیجتو بهمون خبر بده

  9. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 بهمن 90 [ 13:33]
    تاریخ عضویت
    1386-12-05
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    4,704
    سطح
    43
    Points: 4,704, Level: 43
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 41 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ّهم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم(توروخدا)new version

    دوست عزیز شما نباید اجازه می دادی هوس وارد عشقتون بشه
    و این وارد شدن هوس در زندگی شما و دوستتون باعث شده که اون جذابیتی که باید این دوستی براتون داشته باشه از بین بره
    واقعا متاسفم که هنوز معنی واقعی عشق رو نفهمدین
    عزیز من اینجا ایرانه نه آمریکا یا اروپا که به راحتی بشه معنی عشق و هوس رو با هم یکی دونست.
    ازدواج یک تعهده اما شما این تعهد رو قبل از ازدواج شکستین رابطه جنسی که شما با این حانم داشتین باعث شده که شما دیگه ایشون رو نخواین چون به هدفی که می خواستین رسیدین
    متاسفانه پسرای الان دخترا رو فقط برای این می خوان که اونها رو بازیچه دست خودشون قرار بدن و هر جور بلایی که خواستن سرشون بیارن
    واقعا اسلام دین کاملیه که ازدواج رو پیشنهاد کرده.
    من به عنوان یه دختر به هیچ عنوان شما رو فرد مناسبی برای تشکیل یه زندگی نمی دونم چون اصلا آدم متعهدی نیستن و ببخشید ها بهتون برنخوره عرضه زن داری رو ندارین


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حالم خوب نیست ازخودم متنفرم ازتحقیرهای شوهرم خسته شدم
    توسط شاپرک 114 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 45
    آخرين نوشته: سه شنبه 14 بهمن 93, 22:00
  2. آیا کمک مالیه من به همسرم با توجه به شرایطم کار درستیه؟
    توسط eghlima در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 91, 21:54
  3. هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم!
    توسط nargol در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 03 خرداد 91, 18:59
  4. روان‌شناسان معمولاً از نخستین جلسه به بیمارانشان توضیح می‌دهند
    توسط ani در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 دی 88, 20:51

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.