به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array

    خسته شدم انقدر بازنده شدم چرا من نمی تونم از خودم دفاع کنم؟!

    سلام دوستان
    من از اینکه نمی تونم از خودم دفاع کنم خیلی زیاد کلافه هستم هر کسی به هر نحوی دلمو می شکنه و من در جوابش یا چیزی نمی گم یا فقط لبخند می زنم
    اما از درون دارم خودمو می خورم

    من از فداکاری بیش از حدم متنفرم از مهربونی بیش از حدم متنفرم بدترین مشکلاتم داشته باشم رو لبم مدام لبخند هست
    تو مهمونی مثلا با یکی دارم صحبت می کنم با روی باز و با لبخند باهاش حرف می زنم اما اون طرف خیلی معمولی هست...یا یکی روشو به طرف من می کنه من بهش لبخند می زنم و اون خیلی بی اعتنا سرشو بر می گردونه

    دلم می خواد انقدر مغرور باشم که به هیچ کس محل ندم

    امشب سالگرد پدربزرگ همسرم هست خونه ی عموش افطاری هستیم می دونم خیلی ها ناراحتم می کنند و من فقط بی خیال ازشون می گذرم

    اصلا نمی تونم از خودم دفاع کنم
    نمی دونم چرا هیچ کی منو آدم حساب نمی کنه و همه ش تحقیرم می کنه و خیلی نسبت به من حسادت دارند بعضیا

    بازم می نویسم...


    ================

    اینا رو تو خصوصی نوشتم اینجا خلاصشو می گذارم :

    یا مثلا یه بنده خدایی بهم sms می ده که بانوى مهر! واسم پیامای عاشقانه و عارفانه بده و منم چون مرتب بهش می دادم این بار خواستم قاطع برخورد کنم جوابشو ندادم بعدش sms زد مگه با تو نبودم که پیام بدی و.........
    و منم به جای اینکه از خودم دفاع کنم و جرأت مندانه برخورد کنم گفتم ببخشید تازه پیامت رو دیدم خواستم سر فرصت بهت پیامای عالی بدم
    با این رفتارم از خودم خسته می شم و هی خودمو ضعیف فرض می کنم...

    - - - Updated - - -

    یا تو یه جمع دارم حرف می زنم یکی می پره وسط حرفم و ادامه شو می گه شایدم اشتباه هم کنه و من ناراحت می شم ولی چیزی نمی گم (ناراحت می شم کسی تو کارم دخالت کنه و حرف منو قطع کنه)
    اینا تو خانواده ی خودمم صدق می کنه از اونا هم ناراحت می شم...


    مثلا مدرسه ی پسرم که می رم معلمش داره با من حرف می زنه وسط صحبت یه مادر دیگه میاد حرف می زنه و من هیچی نمی گم سر آخر خداحافظی می کنم و میام خونه

    یا بارها شده تو همین همدردی من بسیار ناراحت شدم اما رفتارم بسیار منفعلانه و پرخاش گرانه بود...
    می خوام از همین جا تمرین کنم اما بلد نیستم تاپیک جرأتمندی هم خوندم اما در عمل واقعا عاجزم
    یه نکته رو هم بگم که من اکثرا مورد تمسخر نزدیکانم قرار می گیرم که بیشتر اعتماد به نفسم رو داغون می کنه

    - - - Updated - - -

    یا یکی از بستگان همسرم خیلی نسبت به من حسادت داره همه ش مسخره م می کنه با لحن بد باهام حرف می زنه...رو من حرکات ناشایست انجام می ده...حرف زشت می زنه بهم...دارم تو تبلتم مطلب می خونم به زور از دستم می کشه
    از تمام وسایلم ایراد می گیره
    می خوام از خودم دفاع کنم نمی تونم و منم لبخند می زنم که مثلا ناراحت نشدم

    یا یکی ازم یه وسیله قرض می کنه بهم بر نمی گردونه من رو ندارم بهش بگم ظرفمو بده ... یه بار به یکی کتاب دادم وقتی ازش کتابو خواستم به دروغ گفت : من کتابو بهت تحویل دادم :) منم چیزی نگفتم :)

    - - - Updated - - -

    همه هم منو مسخره می کنند خیلی ناراحت می شم مخصوصا خانواده همسرم !!
    همسر منم خیلی شبیه اونا هست (اما می دونه من ناراحت می شم کمی مراعات می کنه اما گهگداری منو مسخره م می کنه دیگرانو مسخره می کنه) پسر منم خیلی مسخره می کنند خیلی کنفش می کنند

    مثلا تو تلگرام از یکی از خواهرهای همسرم راجب یه بنده خدایی التماس دعا داشتم ایشون گفتند خدا اگر دعای منو می شنید واسه خودم یه کاری می کرد !!
    که من واسش توضیح دادم دعا در حق دیگران مستجاب می شه و تو دلت پاکه و از این حرفا اون مسخره م کرد دقیقا متن پیامش : آره جون عمه ت !! ملنگ راه افتادی !! خودت گفتی اینا رو !! من خیلی ناراحت شدم

    تو مهمونی من دستمو میارم جلو تا به مادر همسرم دست بدم تو جمع کنفم می کنه و می ره پسرمو بوس می کنه.
    یا همین اواخر کنسل شدن جابه جایی منزل....
    من نمی خوام باهام همدردی کنید و تعریف و تمجید ! یا نگید بی خیال بگذر
    !بلکه می خوام کمکم کنید تا اعتماد به نفسم بالا بره
    بتونم جرأت مندانه از خودم دفاع کنم
    ویرایش توسط بانوى مهر : یکشنبه 14 تیر 94 در ساعت 17:37

  2. 4 کاربر از پست مفید بانوى مهر تشکرکرده اند .

    morteza2487 (دوشنبه 15 تیر 94), من می دونم (یکشنبه 14 تیر 94), zzzz (سه شنبه 16 تیر 94), اعجاز عشق (یکشنبه 14 تیر 94)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 تیر 99 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1391-8-08
    نوشته ها
    271
    امتیاز
    10,375
    سطح
    67
    Points: 10,375, Level: 67
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience Points
    تشکرها
    852

    تشکرشده 554 در 206 پست

    Rep Power
    48
    Array
    سلام خانوم بانوی مهر
    خیلی ناراحت شدم این صحبتها رو شنیدم

    اول درباره پسرتون مطلبی بگم. همیشه این صادقه که بچه ها هیچ وقت اون چیزی که پدرمادرها می خوان نمیشن، بچه ها همیشه اون چیزی میشن که خود پدرمادرها هستند. معلومه رفتار پسر شما هم میشه مشابه خود شما. رفتار شما رفتار جراتمندانه نیست و رفتار منفعلانه-پرخاشگرانه هست.

    این باور غلطیه که ما بگیم چون ما ادم خوبی هستیم و به کسی آزار نمی رسونیم پس بقیه هم حق ندارند به ما آزاری برسونند یا نمی رسونن. همه که آدم خوبی نیستن. آدمای بد و مردم آزار هم خیلی زیاد وجود داره که مریض هستند. مهم اینه که ما باید قدرت اینو داشته باشیم که در مقابل این افراد از خودمون دفاع کنیم.

    اما درباره یادگیری رفتار جراتمندانه
    همون تاپیک رفتار جراتمندانه فوق العاده است. من خودم تقریبا 3 ماهه دارم باهاش کار می کنم و پیشرفتی هم داشتم. اما شما مگه توقع دارید که به محض خوندنش کلا تغییر بکنید و رفتارتون بشه جراتمندانه ایده آل ؟
    من و شما چند دهه به یه شیوه نادرست زندگی کردیم و بزرگ شدیم خیلی غیرمنطقی که انتظار داشته باشیم یکی دو ماهه بتونیم خودمون رو کامل تغییر بدیم. تغییر رفتار و فکر ما به تدریج و با گذرزمان صورت میگیره. شما باید لااقل 6 ماه کار بکنید و توجه ویژه داشته باشید که بتونید این رفتار رو در خودتون جا بدازید
    خود من که الان 3 ماهه دارم کار می کنم اصلا هنوز به سطح ایده آل نزدیک نشدم. اما کم کم دارم پیشرفت می کنم و اینو در خودم حس می کنم
    پس شما هم
    امیدوارم با صبر و پشتکار موفق باشید

  4. 4 کاربر از پست مفید بابک 1369 تشکرکرده اند .

    asemuni-68 (دوشنبه 15 تیر 94), morteza2487 (دوشنبه 15 تیر 94), من می دونم (یکشنبه 14 تیر 94), بانوى مهر (دوشنبه 15 تیر 94)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    73
    Array
    دقیقا منم مثل اقا بابک..رفتار جرات مندانه چیزی نیست که کسی به ادم یاد بده..به مرور زمان با تمرین زیاد خودش به دست میاد

    مثلا منم قبلا یک جاهایی خیلی منفعل بودم..اما به تازگی اگه تو اون شرایط قرار بگیرم اول عکس العملی نشون نمیدمو فقط فکر می کنه رفتار جرات مندانه برا الان چی می تونه

    باشه که وقتی بهش فکر کردم از خودم راضی باشمو حرص نخورم..بعد اون چیزی که فکر می کنم درسته رو انجام می دم..ولی اولاش خیلی سخت بود..مثلا بعضی وقتها

    که همین جراتمندانه برخورد می کردم کلی عذاب وجدان می گرفتم که کاش هم چین چیزی یا کاری رو نکرده بودم ولی بعدش به یاد این می افتم که تا حالا برای اینکه کسی

    رو ناراحت نکنم خیلی وقتها خودمو ناراحت می کردم و این حرف جناب مدیر خیلییی تو زندگی من داره تاثیر می زاره "ما مسئول ناراحتی و خوشحالی دیگران نیستیم"

    وقتی به یاد این حرفشون می افتم دوباره ارامش می گیرمو از خودم راضی میشم

  6. 4 کاربر از پست مفید SOGAND. تشکرکرده اند .

    asemuni-68 (دوشنبه 15 تیر 94), morteza2487 (دوشنبه 15 تیر 94), من می دونم (یکشنبه 14 تیر 94), بانوى مهر (دوشنبه 15 تیر 94)

  7. #4
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    می گم انقدر بدبختم که امشب ایبن زنیکه هر غلطی دلش خواست کرد
    امشب داغونم کرد من از هر چی مادرشوهر متنفر هستم
    مخصوصا مردی مدام از مادرش تعریف کنه حالم ازش بهم می خوره
    همسر من حرأت نداره تعریف کنه
    کاری کردم که حیاط خونه شون می ره اما پاشو تو خونه شون نمی گذاره
    داذم از مادرش کاملا حداش می کنم
    زنیکه کودن داره دخالت فروش خونه مم می کنه
    عمراااا...فعلا که دارم دیدن پسرش رو تو دلش می گذارم
    امشب تهدید کردم همسرمو که خودمو می کشم جلوی من انقدر پشت سر مادرش بد و بیراه گفت وااای یه کمی قلبم آروم گرفت اما دلم می خواد جفت مون بریم کتکش بزنیم این زنه رو
    شماها که کمکم نمی کنید بهم راهکار نمی دید بهتره از در زد و خورد و شیوه خودم وارد شم که قطعا موفقم


  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 آذر 03 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1393-2-29
    نوشته ها
    161
    امتیاز
    10,803
    سطح
    68
    Points: 10,803, Level: 68
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    392

    تشکرشده 345 در 144 پست

    Rep Power
    45
    Array
    سلام


    شما در چندین مولفه هوش هیجانی دچار ضعف هستید. همین طور باید مهارت های کوپینگ (مقابله ای ) رو هم برای اینکه بتونید ارتباط موثرتری با دیگران برقرار کنید ، یاد بگیرد.
    در همین سایت (همدردی) مطالب زیادی هم در مورد هوش هیجانی و هم در مورد راهبردها و استراتژی های کوپینگ (مقابله ای ) هست. می تونید یه گشتی در تالار و مقالاتش بزنید. من یه سرچ کلی کردم خیلی مطالب آورد.

    هوش هیجانی یعنی : مدیریت و درک احساسات به این صورت که با استفاده از مولفه های آن استرس و تنش رو از خودمون دور نگه داریم .دیگران رو درک کنیم و با اونا به طور موثرتری ارتباط برقرار کنیم. تنش هایی که در زندگی مون باهاشون مواجه می شیم رو ازشون فرار نکنیم یا تسلیمشون نشیم بلکه با این تنش ها مواجهه بشیم (به صورت کار آمد البته ) .
    اگه یاد بگیریم که احساساتمون رو مدیریت بکنیم و تعادل رو در زندگی خودمون و محیطی که درش زندگانی(نظریه بروفن برنر سیستم های اکولوژیک :p ) می کنیم برقرار کنیم یعنی از هوش هیجانی نسبتا بالایی برخورداریم. اگه احساس رو تحت کنترل خودمون در بیاریم و مدیرتشون کنیم دیگران جذب ما میشن .
    ی
    ه سری راهبردها و تکنیک هایی که در زمینه موجوده :

    اول از همه باید خودمون رو از استرس و تنش دور نگه داریم ؛ از احساسات خودمون و دیگران آگاهی کامل داشته باشیم. مثلا در همین شرح حالی که شما مطرح کردیدن در مورد خودتون :

    "بدترین مشکلاتم داشته باشم رو لبم مدام لبخند هست
    تو مهمونی مثلا با یکی دارم صحبت می کنم با روی باز و با لبخند باهاش حرف می زنم اما اون طرف خیلی معمولی هست...یا یکی روشو به طرف من می کنه من بهش لبخند می زنم و اون خیلی بی اعتنا سرشو بر می گردونه"


    وقتی یه نفر بدترین مشکل رو داره لبخند نمیزنه باید علت ناراحتی خودتون رو پیدا کنید . اگه خودتون نمی تونید باید از مشاور کمک بگیرید. پیدا کردن علت کار نداره کافی وقایع روزمره رو در نظر بگیرد. به صورت تیتر وار دربیارید روی یه کاغذ بنویسد. این میشه مرحله شناسایی علت . بعد برای هر کدوم از این علت ها دلیل بیارید. دلیل منطقی. دلیل منطقی نداشت نادیده بگیرد. نود درصد مواقع علت غیر منطقی هست (نظریه الیس ) . کلی از استرسهامون اینجوری حذف میشه. حالا میرسیم به قسمت دوم حرف شما یعنی " شما لبخند می زنید، طرف مقابله معمولی نگاه میکنه یا سرش رو بر می گردونه! " خب شاید در مورد اون موقعیت یا گفتگو یا موضوع نظرش و دیدگاهش متفاوت با شما باشه. پیاژه یه نظریه داره (البته بیشتر در مورد کودکان کاربرد داره ) میگه : کودک در جریان برخود با محیط ، ذهنیت خود را بر آن منطبق میکنه یعنی خود محور هست. قدرت این که خودش رو جای فرد دیگه ای بذاره و به مسائل از دیدگاه اون فرد هم نگاه کنه رو نداره. در مورد رفتار شما هم همینطور هست. باید در موقعیت هایی مختلف بتونید قضیه رو از دیدگاه دیگران هم در نظر بگیریم. فقط خود محور نباشیم. شاید به شما نگاه نکرده دلیلش این بوده که حالش خوب نبوده یا در اون لحظه که شما لبخند زدید اون غرق افکار و خیالات خودش بوده و ... .
    وقتی یه حس منفی میاد سراغ ما یه سری نشانه داره باید اون نشانه ها رو بشناسید و کنترلش کنید.
    در مهمونی یه نفر یه حرف نامربوط میزنه ، شما دچار استرس و تنش میشد در این لحظه می تونید یه موقعیت خوشایند رو تجسم کنید. مثلا یه شاخه گل یا ... اینجوری متمرکز میشد روی یه حس بهتر و خوشایند تر. یا اگه ضربان قلبتون در موقعیت ها تنش زا بالا میره ، تا دیدید این نشانه داره میاد باید کای رو انجام بدین که این اعلام برطرف بشه مثلا نفس عمیق بکشید یا تکنیک ارام سازی و ... .
    طرز صحبت کردن هم مهمه. اصلا کلمات زیاد مهم نیست . اینکه خیلی آرام و اهسته حرف بزنید تاثیر بدی ممکنه در طرف مقابل بذاره. باید با آرامش شمرده شمرده صحبت کنید. از طنز و شوخی هم به موقع استفاده کنید. شوخ بودن باعث از بین بردن کسالت طرف مقابل میشه ولی خیلی این شوخی و طنز رو از حالت تعادل خارج نکنید.
    در این جا :
    "مثلا تو تلگرام از یکی از خواهرهای همسرم راجب یه بنده خدایی التماس دعا داشتم ایشون گفتند خدا اگر دعای منو می شنید واسه خودم یه کاری می کرد !!
    که من واسش توضیح دادم دعا در حق دیگران مستجاب می شه و تو دلت پاکه و از این حرفا اون مسخره م کرد دقیقا متن پیامش : آره جون عمه ت !! ملنگ راه افتادی !! خودت گفتی اینا رو !! من خیلی ناراحت شدم"


    با یه برخورد زیرکانه و با چاشنی طنز به راحتی می تونستید پاسخ مناسب رو بدید.
    من بودم میگفتم البته من خیلی وقته راه افتادم شاید زمان راه افتادن من شما چهاردست و پا سیر میکردین. یا می گفتین کمال همنشین هست دیگه چه کنیم خواهر جان .
    بعضی بحث ها هم بی مورد هست. آدمی که هوش بالایی داشته باشه وقتش رو صرف درگیری و بحثی که مبنای منطقی نداره و بیشتر شبیه جدل هست نمیکنه.
    در گذشته ماندن دردی رو دعوا نمیکنه! یه موقع هایی باید دیگران رو ببخشید. فراموش کردن خطاهای دیگران بیشتر به خاطر خودتونه تا دیگران. بنابراین اگر میخای هوش هیجانیتون رو تقویت کنی باید سعی کنی که اتفاقات تلخ و آزاردهنده‌ای را که در گذشته بوده فراموش کنی اینجوری آرامش میاد سراغت.

    شادی هاتون رو وابسته به چیزی نکنید. مثلا من شاد میشم زمانی که خواهر شوهرم بهم لبخند بزنه یا من شاد میشم زمانی که همسزم با چندین گرم طلا غافلگیرم کنه . ایا شادی های بیرونی هستند. کسی که هوش هیجانی بالا داشته باشه و کنترل احساساتش رو داشته باشه شادی رو از درون حس میکنه.

    به طور خلاصه هوش هیجانی چهارتا مولفه اصلی داره:

    یک :
    خودآگاهی : یعنی فرد به احساسات خود آگاهی داشته باشد و بخوبی بداند این احساسات چگونه افکار و رفتارش را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. شخص خودآگاه، به ضعف‌ها و نقاط قوت خود بخوبی آگاه است و اعتماد به نفس لازم را دارد.
    دو : مدیریت خود:مدیریت و کنترل احساسات به‌صورت مثبت و موثر به گونه‌ای که فرد را قادر به تغییر شرایط پیرامونش کند.
    سه: آگاهی اجتماعی:شخصی که آگاهی اجتماعی دارد می‌تواند نیاز‌ها، عواطف و احساسات دیگر افراد را به خوبی درک کند و با افراد و گروه‌های اجتماعی مشارکت و احساس آرامش کند.
    چهار: مدیریت روابط:نوعی دیگر از هوش هیجانی مدیریت روابط است؛ یعنی فرد می‌تواند به خوبی ارتباطی را شکل دهد و آن را حفظ کند، به خوبی در مناسبات اجتماعی پیرامونش شرکت کند و از عهده اصلاح و مدیریت چالش‌های پیرامونش بربیاید.

    برای رفتارهای جرات مندانه در همیاری یه کارگاهی بود :

    تالار روانشناسی و مشاوره آنلاین ازدواج، خانواده، تحصیلی همیاری

    در همدردی هم در این مورد زیاد مطلب هست. سرچ کنید.
    پرده پرده آنقدر از هم دریدم خویش را
    تا که تصویری ورای خویش دیدم خویش را

    خویش خویش من هم اکنون از در صلح آمدست
    جمله گوش از غیر بستم تا شنیدم خویش را
    خویش خویش من مرا و هرچه من ها بود سوخت
    کشتم او را و زخاکش پروریدم خویش را
    معنی این خویش را از خویش خویش خود بپرس
    خویش بینی را گزیدم تا گزیدم خویش را

  9. 3 کاربر از پست مفید من می دونم تشکرکرده اند .

    asemuni-68 (دوشنبه 15 تیر 94), morteza2487 (دوشنبه 15 تیر 94), بانوى مهر (دوشنبه 15 تیر 94)

  10. #6
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم ازت دوست گلم

    من حتی حریف خانواده خودمم نمی شم...خواهرم بهم بی ادبی می کنه مسخره م می کنه اما من اصلا به روم نمیارم که ناراحت شدم ..، خواهرم با اینکه چهارسال ازش بزرگترم رییس بازی در میاره

    هر وقت بخوایم مثلا آرایشگاه رو مثال می زنم همیسه اولین نفر خواهرمه با اینکه کاراش زیاده بعد مادرم و من آخر از همه هستم
    هیچ کسی منو آدم به حساب نمیاره تمام حرفای من براشون مسخره ست مدام تحقیرم می کنند تمام اعتماد به نفسمو له می کنند توی جمع کنفم می کنند توهینم می کنند من فقط قلبم درد می گیره و نفس کشیدنم به سختی می شه تمام تن و بدنم می لرزه

    پست هاتون خیلی خوب بود (من می دونم ) عزیزواسم بازش کنی من راحت تر می فهمم
    مثلا راجب اینکه راه افتادن جواب خوبی دادی «من می دونم» عزیزم

    - - - Updated - - -

    بابک گرامی خیلی ممنونم باید تمرین کنم اما بلد نیستم حداقل راهشو بلد باشم و بدونم چی باید بهشون جواب بدم و چطوری جواب بدم

    سوگند ازت خیلی ممنونم و دقیقا منم عذاب وجدان می گیرم که نکنه ناراحتش کرده باشم ؟! اره جناب مدیر همیشه حرفاشون طلاست :)

  11. کاربر روبرو از پست مفید بانوى مهر تشکرکرده است .

    mercedes62 (سه شنبه 16 تیر 94)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 آذر 03 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1393-2-29
    نوشته ها
    161
    امتیاز
    10,803
    سطح
    68
    Points: 10,803, Level: 68
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    392

    تشکرشده 345 در 144 پست

    Rep Power
    45
    Array
    سلام
    شما هرجاش رو متوجه نشدین بگین من توضیح میدم.
    تو اون یکی تاپیکتون هم "به تصمیمی که در مورد بچه دار شدن" گرفتید احترام میذارم؛ ولی رفتارهای قبلی تون رو تایید نمیکنم. نظر من اینه که اول یه کم به خودتون بیشتر سر و سامون بدین.
    به نظرم این تاپیک تیترش باید از اینجا به بعد عوض بشه. چون ظاهرا شما برنده شدین! همسرتون رو راضی کردین هم به مادرش ناسزا بگه و هم تسلیم شما بشه.
    پرده پرده آنقدر از هم دریدم خویش را
    تا که تصویری ورای خویش دیدم خویش را

    خویش خویش من هم اکنون از در صلح آمدست
    جمله گوش از غیر بستم تا شنیدم خویش را
    خویش خویش من مرا و هرچه من ها بود سوخت
    کشتم او را و زخاکش پروریدم خویش را
    معنی این خویش را از خویش خویش خود بپرس
    خویش بینی را گزیدم تا گزیدم خویش را

  13. کاربر روبرو از پست مفید من می دونم تشکرکرده است .

    بانوى مهر (سه شنبه 16 تیر 94)

  14. #8
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array
    با سلام

    این نوع تاپیکها شما را در جهت مرثیه سرایی و احساس محوری هرچه بیشتر تقویت میکنه .

    نکن تو رو خدا اینهمه خودتو در این وادی تقویت نکن .... از این وضعیت باید بیرون بیایی و اینجوری بیرون نمیایی چون اینجا فقط هم حسی میخواهی و هم حسی میگیری .... نه راهکار و تغییر ... راهکار هم بهت میدن عمل نمی کنی ..... این وضعیتت اگر ادامه پیدا کنه نه تنها بچه دار نمی توانی بشی بلکه به خودت ضربه های بزرگی از نظر جسم و روح میزنی ... اگر گوشت شنوا باشه و حرفم را جدی بگیری .... روانپزشک و مشاوره حضوری نزد روانشناس بالینی چاره شماست و پرهیز از ایجاد هرگونه تاپیک احساس محورانه در همدردی .... باید بگم بنا به روند مشاوره ای از این به بعد هرنوع از اینگونه تاپیکها باز کنی برای کمک به خودت قفل خواهد شد

    این جدی هست





  15. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    من می دونم (سه شنبه 16 تیر 94), بانوى مهر (سه شنبه 16 تیر 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 بهمن 94, 19:57
  2. (توهم همه چیز دانی ) استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی و توهم دانش
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 10 بهمن 94, 17:26
  3. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 تیر 93, 10:16
  4. به نظرتون از خدمات موسسه های ازدواج آستن استفاده کنم
    توسط ghalam63 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 28 شهریور 90, 00:47

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.