به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 62
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    4,080
    سطح
    40
    Points: 4,080, Level: 40
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    96

    تشکرشده 225 در 103 پست

    Rep Power
    38
    Array

    زندگیم سرد و بی روحه دیگه دارم کم میارم

    سلام دوستان عزیزم
    من تا حالا چند تا تاپیک ایجاد کردم که فکر کنم همش نیمه کاره مونده چون فکر کنم دیگه زندگی من درست بشود نیس
    خلاصه تاپیکم تا اونجا که حضور ذهن دارم
    دو سه ماه پیش فهمیدم همسرم توی لاین یه گروه زده خانمها و اقایون خیلی راحت بودن و من فهمیدم داشتم منفجر میشدم که چرا حتی یه پیام کوچک به من توی طول روز نمیده اما هم با اون خانمها و اقایون صحبت میکرد. البته قبول کرد که کاری که مخفیانه باشه حتما ایرادی توش هست و قول داد تکرار نکنه و همه برنامه های گوشی من و خودش رو حذف کرد
    رفتم پیش مشاور اینم بگم تا قبل این من اصلا گوشیشو دست نمیزدم صد در صد اعتماد داشتم و کمی اروم شدم

    . بعد از چند وقت نمازش رو هم کنار گذاشت ولی من با کمک دوستان و مشاوره حضوری کاری نداشتم و گفتم به خودش مربوطه الحمدلله از اول ماه رجب دوباره نماز میخونه. خواهش میکنم حالا که این موضوع رو گفتم بعضی ها جبهه نگیرند لطفا همتون کمکم کنید به راهنمایی همه نیاز دارم

    اما همچنان رابطه ما منظورم رابطه رفتاری سرد و بی روحه همسرم گفت که دوستم نداره و حوصله طلاق و...

    اما سه چهار هفته پیش دیدم که یه برنامه جدید نصب کرده و برای خانما کامنت گذاشته دوباره من غصه دار شدم خدایی شما جای من باشید ناراحت نمیشین؟

    همسرم از صبح تا ده یازده سر کاره غیر از موارد اضطراری با من تماس نداره بعد وقت داره با اونا بچته. حتی یه زنگ نمیزنه خونه حال پسرمو که تنها بپرسه
    سعی کردم خودمو کنترل کنم نشد بعد از یکی دو ماه مهربونی از طرف من دوباره دعوا کردم و اون هم چند بار زد تو صورتم .

    دوباره مشاوره مراجعه کردم گفت سردیاز همسرت بخواه بیاد که نیومدم گفت بگو نقاط مثبت و ضعف تو رو \(یعنی منو) بنویسم گفت نه و گفت از من چیزی در نمیاری اما من به مشاوره ادامه دادم سعی کردم وقتی داره با گوشی ور میره سمتش نرم.

    خدایی ساعت یازده که میاد خونه تا وقتی میخواد بخوابه تو گوشیشه. خیلی کم میرفتم سمتش که فک نکنه فضولی میکنم هر چند که همون کم رو هم کنترل و فضولی میدونه

    تا جمعه همین هفته که با خواهرشوهرام بیرون بودیم همسرم هم رفته بود سر کار وقتی خواهرش ما رو رساند خونه دیدیم نزدیک خونه تو ماشین نشسته رفتم دیدم باز یه گروه بود داشت پیامامو رو میخوند یعنی دوباره عضو گروه شده ماشاله با خانمها به جز من هم راحته
    همانجا نزدیک بود پخش زمین بشم خودمو نگه داشتم ولی فک کنم فهمید که ناراحت شدم

    یعنی بی انصاف همیشه همین کار و میکنه دیر تر میاد تا با اونا حرف بزنه؟ اونم تو ماشین. میترسم کم کم کاری دیگه بکنه

    حتی یه ربع هم زودتر بیاد خونه برای ما یه ربع


    هر دفعه من یه حرف خیلی خیلی کوتاه در مورد یکی از برنامه هاش بزنم سریع حذف میکنه. من رو به حلقه هاش اضافه نمیکنه

    خلاصه اومدیم خونه اصلا حرفی نزدم. هی الکی بر عکس همیشه اومد با من حرف بزنه که تا الان ناهار نخوردم بعد اومد آشپزخونه من هم دلخور بودم اما براش غذا آماده کردم و سکوت کردم

    گفتم شب بریم بیرون؟ قبول کرد و با خانوادش رفتیم البته شام با من بود اما فهمیدم جاریم به خاطر اینکه من حضوری بهش زنگ نزدم نیومدم و با همسرش دعواش شده اخلاقاش خاصه

    مادر شوهرم دیشب گفت بیاین خونه ما من همه بچه ها رو گفتم

    من و بچه هام رفتیم همش فکر میکردم شوهرم الان پایین خونه تو ماشین داره گوشی....
    میرفتم هی سر میزدم البته زنگ خونه مادرشوهرم خراب بود گفتم شاید بیاد پشت در بمونه البته این بهانه بود. تو خونشون مدام تو.گوشیش بود

    وقتی اومدیم خونه دوباره رفت سراغ گوشیش ساعت 12 شب

    گفتم نمیای بخوابی گفت نه کار دارم منم خوابم نبرد رفتم روبروش نشستم دخترم هم نمیخابید سعی کردم بخوابانمش. نزدیک یک رفتیم خوابیدیم

    همیشه با هم میرفتیم بخوابیم اما الان دو شبه میگه تو برو بخواب. منم خوابم نمیبره بدون اون. تو این مورد هم بگین آگه من زودتر برم بخوابم عادت نمیکنه؟

    بعد موقع خواب گفتم فکر کنم به خاطر دیشب داداشت و خانمش با هم دعوا کردن. گفت برادرم پسر خوبیه و گناه داره و بعدش گریه کرد این دومین بار بود گریشو میدیدم ازش خواهش کردم علتشو بگه نگفت نفهمیدم دلش از کجا پر بود نگفت من رو محرم ندانسته


    صبح امروز ساعت پنج و نیم بیدار شد منم بیدار شدم رفت تو حال سراغ گوشیش بعد از پنج دقیقه منم رفتم پیشش خوابم نمیبرد ولی نمیدونم چرا جدیدا صبحها خوب نمیتونم ببینم

    تو گوشیش داشت پستای بقیه رو میخوند (تو اون گروه نبود اون یه برنامه دیگس\) من گفتم چشمام خوب نمیبینه با ناراحتی گفت بدم میاد میای اینجا میشینی خوب نمیبینی که نمی بینی برو بخواب گفتم خوب خوابم نمیبره میخوام برام بلند بخونی محلم نزاشت

    صبحانه براش آماده کردم خورد

    موقع رفتنش خودمو آماده کردم بگم که از من ناراحت نباش من برای زندگیم تلاش میکنم و سعی میکنم خودمو اصلاح کنم

    تا رفتم سمتش و گفتم از من ناراحت نباش قیافشو یه شکلی کرد ازم فاصله گرفت و گفت خودتو عوض کن و رفت

    دوستان سردی زندگیمو حس میکنم خواهش میکنم بگین چی کار کنم دلم برا بچه هام میسوزد

    در ضمن من کارمندم و امروز وقت مشاوره دارم سر کار نرفتم لینک دانلود کنید مرد رو هم گوش دادم لینک سخنرانی لطفا نذارید کیفیت بعضیاش پایینه اصلا نمیتونم بفهمم چی میگه

    همسرم اصلا بهم نمیگه چطوری باشم بهتره و چه رفتاراییم رو دوست داره و چه رفتارهایی رو نه

    دلم میخواست بهش میگفتم که چرا دوباره چت میکردی اما ترسیدم. خوب مگه غریبس چرا نباید باهاش راحت حرفامو بزنم.
    آگه بخوام حرف دلم رو بزنم دیگه واقعن از بیزار میشه. خواهش میکنم خانمها، اقایون بگین چه رفتاری کنم تا زندگی ارومی داشته باشم

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    4,080
    سطح
    40
    Points: 4,080, Level: 40
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    96

    تشکرشده 225 در 103 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام دوستان
    کاش بیاین و به من کمک کنین
    امروز رفتم مشاوره و موضوع رو بهش گفتم ایشون نظرش اینه که شوهرم رو کنار بزارم و به خودم برسم ولی بهش محبت کنم اونم یه طرفه بدون توقع
    الان که دارم فکر میکنم با خودم میگم مگه میشه آخه چطوری
    راستی تصمیم گرفتم بخاطر بچه هام با پانزده سال سابقه کار اول یه سه ماه مرخصی بدون حقوق بگیرم آگه زندگیم چرخید کلا بی خیال کار شم
    اخه پسرم تعطیل شده و تا بعد از ظهر که من بیام خونه تنها

    امروز کلی سی دی بازی کامپیوتری تو خونه پیدا کردم حدود هشتاد هزار تومانی میشد. همه رو یواشکی خریده یعنی از عدم حضور ما تو خونه استفاده کرده و رفته خریده. خدا خودش کمکمان کنه من نگران پسرمم هستم

    دوستان لطفا راهنمایی کنید

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 مهر 94 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1393-3-27
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    1,345
    سطح
    20
    Points: 1,345, Level: 20
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 51 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    هیچ کاری نکن عزیزم فقط زن باش،همین،به خودت برس،فک کن یه دختر مجردی،به زیباییت به سلامتت ،به پوششت،با تمام وجود عاشق خودت باش و خودت و دوست داشته باش و به خودت برس،برای مدتی فقط خودتو ببین،انقد ندیدی یادت رفته یه خانومی،یه زن،مظهر زیبایی و لطافت در آفرینش،لطفا فقط زن باش،وقتی رسیدی به نقطه ای که خودت از وجود و آفرینش خودت ،از شادابی چهرت،عطر دل انگیز تنت،برق چشمات،لطافت موهات ،عشق سرشار قلبت،لبخند جذابت ،خلقت خارق العاده ی هنرمندانه ی اندامت،لذت بردی اونوقت همسرت همه تن چشم شود خیره بدنبال تو،اگر هم ندید بدان دیده خواهی شد روزی در چشم مردی که توان دیدنت را دارد و همسرت این توان را ندارد،اما به احتمال زیاد خود او تو را خواهد دید اگر خودت برسی به آنچه باید،موفق باشید

  4. 3 کاربر از پست مفید nana67 تشکرکرده اند .

    Deldar (دوشنبه 11 خرداد 94), الهام 5566 (پنجشنبه 24 دی 94), عاشق خانواده (دوشنبه 11 خرداد 94)

  5. #4
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1393-10-23
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    5,315
    سطح
    46
    Points: 5,315, Level: 46
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 247 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما وسواس فکری داری
    ببین چقد به پسرت گیر دادی که واسه خرید سی دی بازی هم یواشکی اقدام کرده
    و تو همینم بد میدونی و یه طور میگی سی دی بازی خریده انگار فیلم مستهجنه!! بچه ها الان مدام تو کامپیوتر و تبلت هستن و این تکنولوژی روز هستش نه تو نه من نه هیچکس دیگه نمیتونه جلوشو بگیره.

    در مورد شوهرت
    سی چهل خط نوشتی همش آه و ناله و غر غر!
    منم باشم سرد میشم ازت!
    بزار چت کنه. دیگه الان گروه لاین و وایبر و تلگرام چیز عجیبی نیس همه هستن دیگه.

    بزار رک بگم. گوشی بزاره کنار بشینه پیش تو که غر بزنی براش?
    تو اگه میخوای شوهرت از همه چیز جدا شه و جذبت بشه بآید همینطور که مشاور گفته "زن" باشی.
    هنر زن بودن رو بلد نیستی.

    زن بودن یعنی لباسای رنگی و جذاب و سکسی, آرایش دلچسب, عطر و اسپری تحریک کننده, لاس زدن و با ناز و کرشمه صحبت کردن, ناز و نوازش کردن و انگولک کردن شوهر و...

    تو چقد این کارارو کردی? جز غر زدن و زیر نَظر گرفتنش دیگه چکار کردی? تو حتی بچتم اذیتش میکنی راحت نیس باهات یه سی دی بازی که هر بچه ای حق داره داشته باشه کاری کردی یواشکی بره بخره.
    بعد میخوای شوهرت سرد نشه?

    زن نیستی خواهر من
    زن بودن یه هنره. زنی که بلد باشه چطور تحریک کننده باشه هر مردیو به زانو در میاره. زن باش تا شوهرت گوشی و کار و همه چیو ول کنه از بودن کنارت لذت ببره

  6. 5 کاربر از پست مفید سوشیانت تشکرکرده اند .

    Deldar (دوشنبه 11 خرداد 94), maral569 (چهارشنبه 13 خرداد 94), آنیتا123 (دوشنبه 11 خرداد 94), الهام 5566 (پنجشنبه 24 دی 94), عاشق خانواده (دوشنبه 11 خرداد 94)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    4,080
    سطح
    40
    Points: 4,080, Level: 40
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    96

    تشکرشده 225 در 103 پست

    Rep Power
    38
    Array
    دوستان گرامي ممنون از توجهتون
    بله شايد من هنر زن بودن رو بلد نباشم ولي هيچ وقت هيچ ايرادي از من نگرفته و من فکر مي کردم کارام و روشم درسته.

    هسرم براي ما اصلا زمان نداره که من بتونم يک ذره باهاش درد دل کنم يا غر بزنم.
    من الان مي خواهم همسرم رو به خانواده برگردونم . اصلا هيچ زماني حتي ده دقيقه در کل هفته با پسرم صحبت نمي کنه چه برسه من . بعد من ناراحت نباشم .
    حتي ديشب نصفه شب به بهانه واليبال بيدار شد و تو گوشيش بود.
    منم مي دونم که وايبر و ... اين ها الان همه گير شده. اما مگه هر چي همه گير باشه درسته.
    من تو همين همدردي خوندم همسر خانمي که سه تا بچه داشت تو گروه هاي مجازي عاشق خانم متأهلي شده بود. به قول يکي از بجه هاي تالار فقط که به اس ام اس و چت نمي مونه دو روز ديگه درد دل و دو روز ديگه رد و بدل کردن محبت و عشق و .... قرار و مدارو ..
    فکر اينها من و ناراحت مي کنه
    اما فعلا دارم حرفهاي شما رو گوش مي دم خودم رو زدم به بي خيالي ظاهري و سعي مي کنم به خودم برسم. اما دلم مرده
    اگه بخوام اين حس و نداشته باشم و تو دلم آشوب نباشه بايد چي کار کنم.
    بازم ببخشيد که وقتتون رو گرفتم و ممنون از شما دوستاي گلم

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 خرداد 94 [ 15:56]
    تاریخ عضویت
    1393-12-18
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    1,952
    سطح
    26
    Points: 1,952, Level: 26
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 43.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    235

    تشکرشده 155 در 73 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام عزیزم
    الان همه زنآ این مشکلو دارن یکی کمتر یکی بیشتر بعضيا براشون مهم نیس واهميت نمیدن بعضيام مثه من وشمام نميتونن باهاش کنار بيانو هم باعثه ناراحت خود وهم شوهر میشن وندانسته و ازروی بی سیاستی باعث میشیم که روزبه روز ازشوهرمون دوربشيم و بیشتر از خودمون برونيمشون
    عزیزم تو که داری ميري مشاوره پس به حرفای مشاورت گوش بده و اونا رو تو زندگیت به کار ببر
    منم این مشکلو دارم با مشکلات زیاده دیگه ای ولی باورکن ازبسکه تمام وقت وزندگيمو صرف شوهرم کردم خيلللللي پشيمونم و الان که موهام تو جوونی سفید شده تازه فهمیدم چه بلايي سرم اومده و میخوام ازاین به بعد رو خودم کار کنم و بعدشم بچه هام
    تو این ده سال زندگی مشترک شوهرم همیشه تو اولویت بوده ولی همون قدر که من خودمو به اون نزدیک میکردم اون دورتر میشد دورو دورتر....تا جایی که بعضی وقتا اصلن نمی شناسمش الان میخوام خودمو عوض کنم هرچند خييييييييلي سخته ومن خوب اینو میفهمم پس شمام دوست عزیزم سعی کن خودتو تغییر بدی چون مطمئن باش اگه بخوای شوهرتو عوض کنی فقط بیشتر ازت دورميشه پس به حرفای مشاورت و دوستان عزیز همدردی گوش بده ورو خودت کارکن نه شوهرت
    عزیزم کار خوبی کردی مرخصی گرفتی عزیزم تو یه زنی بعد یه مادری پس اینا رو بزار اولویت اولت بعدش کارته پس یه مدت مثه یه زن زندگی کن وبه خودت وبچه ها وشوهرت برس
    موفق باشی خواهر گلم

  9. 2 کاربر از پست مفید آبی آسمان تشکرکرده اند .

    الهام 5566 (پنجشنبه 24 دی 94), عاشق خانواده (سه شنبه 12 خرداد 94)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    4,080
    سطح
    40
    Points: 4,080, Level: 40
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    96

    تشکرشده 225 در 103 پست

    Rep Power
    38
    Array
    دوستان گلم سلام
    يه اتفاق عجيب برام افتاده .
    خواهش مي کنم خواهش مي کنم به من کمک کنيد نظراتون رو بگين
    همسرم ديروز رفته بود کارنامه پسرم رو بگيره چون من کار داشتم و بايد مي رفتم جايي
    شب که اومد کارنامه پسرم يه دستش بود پشت سرش هم يه چيزي قايم کرده بود. بر عکس هميشه که ده و نيم يازده مي يومد ديشب نه و بيست دقيقه اومد خونه


    من فکر کردم برا پسرم کادو خريده اما يه گل قشنگ برا من خريده بود
    از تعجب شاخ در اوردم توي سيزده چهارده سال زندگي اين دومين بار بود. يه بارش هم همون سال اول زندگي مون بود.

    کلي ذوق کردم
    قبلا هر وقت بهش مي گفتم دوست داري مي گفت نه ولي من هميشه بهش مي گفتم دوستت دارم و اين يکي دوماهه اصلا ازش نپرسيدم دوستم داري يانه ؟ چون ترسيدم بگه نه و دوباره ناراحت بشم.
    اما ديشب که گفتم دوستت دارم اونم با مکث بعد از چند دقيقه گفت منم تو رو دوست دارم.
    الان نمي دونم خوشحال باشم يا ناراحت.
    نکنه چيزي شده که اينقدر مهربون شده. آخه شنيدم که مي گن کسي که خيانت مي کنه با زنش مهربون مي شه
    الان واقعا هنگ هنگم
    از اونطرف مي گم شايد تغيير رويه من تو اين دو سه ماهه روش اثر گذاشته . نمي دونم خدا خودش کمک کنه و همه رو به راه راست هدايت کنه

    دوستان ، آقايون ، خانمها ، آسمان آبي عزيزم، آقاي آونگ، آقاي خاله قزي و بقيه دوستان خواهش مي کنم نظراتون رو بگين و کمکم کنيد .
    ویرایش توسط عاشق خانواده : سه شنبه 12 خرداد 94 در ساعت 08:29

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 خرداد 94 [ 15:56]
    تاریخ عضویت
    1393-12-18
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    1,952
    سطح
    26
    Points: 1,952, Level: 26
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 43.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    235

    تشکرشده 155 در 73 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام عزیزم
    بهت تبریک میگم همین رویه رو ادامه بده و کاری بهش نداشته باش از این فرصتی که داری مرخصیو میگم نهایت استفاده رو بکن و خودتو تو دل شوهرت جا کن البته نه با آويزوون شدن باسياست ولطافت وزنانگي
    عزیزم منم شوهرم رفته بود مأموریت کلی خرید واسم کرده بود و من بخاطر چیزایی که شوهرم واسم آورده بود خوشحال نبودم ولی در ظاهر کلی ذوق کردم براشون چون همین فکر شما رو میکردم ولی خواهش میکنم بزار دید منفی نسبت به شوهرت نداشته باشی من یکسال تمام کامل رفتاراي گذشتمو عوض کردم ولی ظاهری بودن بااین وجود شوهرم خيللللللي تغییر کرده ومن چند روز پیش میان صحبتام گفتم این برنامه ها رو حذفشون کن و منم حذفشون میکنم اونم گفت باشه دیگه هیچی نگفتم ولی یکی دوروز بعدش گفت همه رو حذف کردم وفقط تلگرام و گذاشتم اونم براارتباط با دوست وهمکارو .......منم حرفشو قبول کردم
    مشکل من این بود که هرچی ازش می دیدم سریع بهش می گفتم وبعد از اونم دعوا وقهرو......
    البته الانم چکش میکنم ولی چیزی بهش نميگم من دارم رو خودم کار میکنم که تو زندگی سیاستهای زنانه مو بالا ببرم و وابستگیمو کم کنم تو هم تمام وقتتو براشوهرت نزار به خودت برسو رو خودت کارکن و سعی کن خودتو عوض کني

  12. کاربر روبرو از پست مفید آبی آسمان تشکرکرده است .

    رنگین (سه شنبه 12 خرداد 94)

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    4,080
    سطح
    40
    Points: 4,080, Level: 40
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    96

    تشکرشده 225 در 103 پست

    Rep Power
    38
    Array
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

    آبی آسمان عزیرم ممنون از همراهیتون

    اره عزیرم همسرم تو این یکی دو روزه مهربانتر شده

    قبلا اولین بار که فهمیدم قول داد برنامه هاشو پاک کنه و کرد اما دوباره یواشکی نصب کرده
    سحر دوباره بیدار شدم دیدم سرجاش نیست از تو اتاق خواب میره توی حال برق آشپزخونه رو هم روشن میزاره که نور موبایلش تابلو نشه
    بعد که من از روی تخت پا شدم فهمید تا رفتم تو حال وانمود کرد تازه نمازش تموم شده و دوباره رفت خوابید قلبم اینقدر تند میزد که فکر کردم از سینم بیرون میزنه
    هیچی نگفتم منم نمازم خوندم رفتم خوابیدم
    همش دارم با خودم حرف میزنم
    صبور باش
    آزادش بزار اون هر کار بخواد بکنه از صبح تا شب بیرونه میتونه انجام بده
    اروم باش
    اصلا مهم نیس
    با خودم میگم شاید اون خانم یا خانمهایی که باهاش اس بازی میکنن بهش یاد دادن برو گل بگیر بهش بگو دوست دارم
    بعد غصم میشه چرا باید بره با یکی جز من درد دل کنه و حرفشو به من نزنه مثل چند شب پیش قبل از خریدن گل موقع خواب بهش گفتم زن داداشت با داداشت دعوا کرده و به مامانت گفته دست از سر زندگی ما بردارین گفت داداشم بچه خوبیه و بعد از چند دقیقه گریه کرد اینم عجیب بود گریه‌ا
    هر چی ازش خواستم علتشو بگه نگفت

    دوستان خواهش میکنم بهم راهکار بدین دعوام کنین تا کار درستی و رفتار صحیح رو انجام بدم

  14. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام خانم عاشق خانواده
    واقعا از انتخاب شما در نام کاربیتون لذت می برم
    مشکل شما چندین درجه کمتر و ساده تر از دوستانی است که اینجا همسرانشان فیلمهای غیر اخلاقی می دیدند
    اما روش حل مشکل مشابه است
    توصیه به آن کاربرها این بود که خودت باش
    بالاخره همراهی تو با همسرت در طول روز و وجود فیزیکی تان کنار همدیگر سلاحی است که شما دارید و طرفهای مقابل ندارند
    شما هم از این سلاح استفاده کنید
    مهمترین مسئله این است که نیت خوانی نکنید
    رفتار همسرتان را خوب تعبیر کنید و پاسخی بهتر نشان دهید (البته متناسب )
    حتی اگر این توصیه دوستانش باشد
    شما آن را به فرصتی برای رسیدن به اهداف خودتان تبدیل کنید
    لیست علائق همسرتان چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    و برنامه ریزی برای پیاده سازی آنها در زندگی مشترک
    نمی دونم چرا یاد تاپیک خانم سوده افتادم و مطلبی که ایشون در مورد آکواریوم و علائق همسرشون و ... فهمیده بودند (مطالب مفیدی بود بخونید)
    موفق باشید

    اگر پذیرفتید که راهی که می روید در جذب همسرتان درست است ادامه دهید

  15. کاربر روبرو از پست مفید آونگ تشکرکرده است .

    عاشق خانواده (شنبه 16 خرداد 94)


 
صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:10 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.