نوشته اصلی توسط
میشل
کاری که می خوام انجام بدم اینه که این چنین آدمی رو با وجود شرایطی که داره، با کارش هماهنگ کنم.
در واقع می خوام بهش کمک کنم با کارش ارتباط برقرار کنه. حس کنه داره نقاشی می کشه...
الان کارایی فوق العاده پایینی داره. البته مطمئنا بیشترش بخاطر اینه که "نمی خواد" در این شرایط خوب کار کنه.
اگه به این صورت پیش بره، چاره ای جز اخراج کردنش نیست. بعلاوه کارگرهایی که داره خراب می کنه هم باید باهاش برن.
یه نفر جایی کار می کنه که کارایی فوق العاده پایینی داره
با این که چند ماهه در آستانه اخراجه بازم نمی خواد کارش را درست انجام بده
اگر اخراج بشه، یه سری کارگر بی نوا که اون داره خرابشون می کنه هم به دنبالش اخراج خواهند شد
چرا باید سعی کنی به زور نگهش داری؟
چرا دنبال این هستی که به زور از دنیای هنر و عاطفه و احساس بکشونیش به ماشین و خط کش و کار برنامه ریزی شده و به قول شما از نظر خودش استثمار؟
شرکت شما یک بنیاد خیریه است؟
کلینیک روان درمانی و مشاوره است؟
کارگاه کارآموزیه؟
یک بنگاه اقتصادیه که هدفش هم مشخصه، سودآوری
از نظر اخلاقی کارتون غلطه که بر خلاف تعهداتتون به جای فکر کردن به اهداف شرکت، به اهداف افراد تمرکز کردید.
اونها شما را استخدام نکردند که کار خیر بکنید.
آدمی با کارایی فوق العاده پایین را نگه دارید و در کنارش یه سری کارگر را هم پایین بکشید.
حتی اگر بخواهید عمیق تر نگاه کنید اخراج شدنش به نفع همه است (شرکت، خودش، کارگرها، کسی که قراره به جاش بیاد)
کارگرها به آتیش اون نمی سوزند
خودش هم می ره دنبال کاری که به دردش بخوره یا حداقل سرش به سنگ می خوره و دفعه بعد درست کار می کنه
یه نفر هم که شایسته این کار هست و اون بیرون در به در دنبال کار می گرده، می آد سرکار
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
ویرایش توسط شیدا. : شنبه 12 اردیبهشت 94 در ساعت 16:23
علاقه مندی ها (Bookmarks)