سلام
ماه زیبای اردیبهشت ماه تولد منه و میخوام تا رسیدنش که بیست و شش ساله می شم.تغییرات اساسی در خودم داشته باشم
من میخوام یک یرو فراموش کنم تا کامل امیدم ازش قطع بشه .من سه سال اخر دوران کارشناسیم به خیال ازدواج با کسی بودم ،البته رابطه ما چیزای بد غیر شرعی نداشت چندان ،یعنی من که یادم نمیاد. حقیقت این بود که من این شخص رو برای فراموش کردن خواستگارقبلیم که باهاش به مشکلات بسیار بدی برخورد کرده بودم انتخاب کرده بودم و علاقه اولیم بهش چندان نبود. ما همکلاسی بودیم و تو کارای درسی کم و بیش ازش کمک میگرفتیم تا نمیدونم بعد از کی دوسال حرفمون حرف ازدواج شد که البته هیچوقت حاضر نشد به خانوادش بگه فکر کنم. چون بر خلاف من که عذاب وجدانن داشتم از اینکه از رابطه قبلیم چیزی بهش نمیگفتم یا اینکه مثل اون نفر قبلی دوسش نداشتم ،شاید چون ادم تیز هوشی بود اصلا از اول قصد ازدواج با منو نداشت و فقط میخواست برای تنهایی هاش منو کنارش داشته باشه. تا اینکه سال اخر فوق لیسانس قبول شد و رفت شهر دیگه و اون سال من با یک سری مشکلات مواجه شدم ، رابطه ما گرم نبود ،شاید با کیس ها و محیط جدید روبرو شده بود و خودشو دیگه خیلی بالاتر از من میدید. تو این فضا و بخاطر مشکلات روحی که داشتم و حمایتی که از اون نمیشدم یه جورایی بهش خیانت کردم ،یعنی یکی دو هفته ای حواسم به محبت دروغین یه ادم دیگه جذب شد که کمتر از یکماه هم همه چیز تموم شد ، البته هیچگونه ابراز علاقه یا کار غیر شرعی بین من و این مرد دومی که خودشو پسر جا زده بود اتفاق نیفتاد ،و البته بعدش برام مزاحمت ایجاد کرد که من کم و بیش جریان رو به اون اقاپسر اصلی گفتم و دیگه دلیلی محکم براش شد که رابهطمون ادامه نداشته باشه و دقیقا یادمنیس چی شد که تموم شد. البته این اقا پسر کلا مقدار زیادی نسبت به من از قبل بدبین شده بود چونخواستگار اولم که همدانشگاهیم بود از هر طریق ممکن و صد در صد به دروغ پشت سر من وپیش دوستای ایشون بدگویی های بدی کرده بود.
رابطه ماقطع شد و یکسال ونیم بعد با دوتاپیام ساده از طرف ایشون و برخورد صمییمی من دوباره از سرگرفته شد(دوسال پیش) و البته به خاطر همون صمیمیت دییری نپایید و بعد از دو هفته خودم فهمیدم که ایشون من رو نمیخواد و ادمی نبودم که خودمو بازیچه کنم و قطعش کردم تو دوسال گذشته هیچ رابطه ای بین ما نبوده مگه یکی دوپیام که ایشون برای تبریک اعیاد 7،8 ماه پیش زدن و من جوابی ندادم
موضوع اینه با وجود اینکه میدونم ایشون شاید الان دنبال خیلی بالاتر از من باشه و مهم تراز اون اینکه ایشون واقعا منو برای ازدواج نمیخواد با تموم تصویری که از بدی هاش و زرنگی هاش دارم ، هنوز برام تغییر نکرده و همون ادم سه سال پیش و قبل ترش هست خب ما خیلی سال باهم بودیم تقریبا
و انگار انتظاری در من هست که برگرده ،اگه برگرده هم بعیده منو برای ازدواج بخواد و من نه اخلاقش رو دارم و نه تو سنی هستم که بخوام یکی دوسال خودمو بازیچه کسی کنم که اگه داشتم اونزمان که 22 23 سالم بود و تو اوج نشاط و زیایی بودم وشرایطش هم بود اینکار رومیکردم نه االان
نمیدونم چه جوری تصویرشو و این انتظارو از بین ببرم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)