با سلام خدمت مشاوران گل لطفا شکیبا باشید و تا آخر بخونید ممنون
بذارید از اول داستان بگم اگه کسی خواست تمام زیروبم کار رو متوجه بشه فقط لطفا راهنمایی کنید ممنون
سال 87 دانشجوی کارشناسی بودم بعد دختری رو دیدم که همیشه سر به زیر بود این دختر از یکی از دوستای من خوشش میومد در حدی که عاشقش شده بود
ولی پسره به هیچ عنوان ازش خوشش نمیومد یک سال به این دختر بی محلی کرد من کلی راهکار جلوی پای هر دوشون میذاشتم حتی چند بار هم با هم بیرون رفته بودن
ولی اطمینان دارم که رابطه در همین حد بوده چون به پاک بودنش ایمان دارم
تا اینکه دانشگاه تموم شد و اون پسره رفت پی کارش ولی من همیشه با این دختر در تماس بودم فقط در حد دوست معمولی یه جورایی از من خوشش میومد منم همینطور
تا اینکه یه روز گفت خانوادم میگن باید ازدواج کنی بعد منم گفتم اگه خوبه ازدواج کن
دیگه رفت ازدواج کرد و از هم خبر نداشتیم تا یک سال بعد که یادم نمیاد چجوری ارتباط تلفنی ما شروع شد
متوجه شدم که شوهرش شوهر نیست زنه یعنی مردانگی نداره و از این بنده خدا خوشش نمیاد اینا با تفکر خانوادهاشون ازدواج کرده بودن پسره از لحاظ مردانگی مشکل داشت و حتی با
هم رابطه نزدیک هم نداشتن دیگه کارشون به دادگاه کشید و تازگیا از هم جدا شدن برای همیشه
بعد این مدت این خانم کارشناسی قبول شد و استارت دوستی ماهم شکل گرفت
5 سال میشه این خانومو میشناسم با هم دوست بودیم 2 سال میشه با هم رابطه داریم هر اتفاقی بین ما افتاده به خواسته ی من و اصرار من بوده حتی رابطه ی نزدیک خیلی جاها رفتیم
خیلی وقتا دعوا کردیم ولی در آخر میشه گفت مشکلات زود برطرف شده سطح خونواده ها تقریبا مشابه.
حال دیگه زمانش فرا رسیده که یا ازدواج کنیم یا جدا شیم ولی همدیگه رو خیلی دوست داریم این خانم تو زندگیش خیلی مشکلات داشته اگه من بخوام باهاش بد رفتاری کنم تحمل
شکست دوباره رو ندارهمن بخاطر این خانم و ارتباطمون, ارتباطمو با اون دوستم قطع کردم, و حدود 500 کیلومتر مسیرو هر ماه میرم برای دیدنش
حالا موندم چیکار کنم آیا ازدواج ما درسته با اینکه کل زندگیشو از بر میدونم و دوم اینکه 2.5 سال از من بزرگتره ایشون تقریبا 29 سالو نیم و من تو 27 سالگیم
این خانم باکره هم هست چون برای کارهای دادگاهیش از پزشکی قانونی گواهی گرفته بود.
خیلی ها میگن ازدواج نکن بخاطر اینکه تو ادم احساساتی هستی و اینکه اون از تو بزرگتره . تجربه ناموفقی هم تو زندگیش داشته
میترسم از اینکه بریم زیر یک سقف و با کوچیکترین اختلاف نظر همه چیز یادم بیاد
آیا رابطه قبل به زندگی زناشویی لطمه نمیزنه؟
آیا ما میتونیم خوشبخت شیم؟
آیا سن مطرحه ؟
آیا اطلاع من از زندگی ایشون و ارتباط نزدیک ما بعدا زندگیمونو خدشه دار میکنه ؟
با تشکر.
علاقه مندی ها (Bookmarks)