به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 آبان 94 [ 09:10]
    تاریخ عضویت
    1393-11-23
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    757
    سطح
    14
    Points: 757, Level: 14
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    حالم از این نجابت به هم میخوره

    با سلام خدمت دوستان
    من حدود 5 ماهه که با همسرم ازدواج کردم اون مردی فوق العاده منطقی مهربون و عاشق و خونواده دوسته به نطرم آروزی هر دختری که چنین شوهری داشته باشه.
    اما تازگی ها به مشکل خوردیم اما اون میگه ما مشکلی نداریم فقط داریم عشقمون رو به چالش میکشیم.
    اون آدمیه که نمیخواد و نمیذاره رابطه تبدیل به یه رابطه عادی و روزمره بشه اما از سمت من کوتاهی میشه.
    اون یه ضعف جدید رو در من پیدا کرده قبلا خودم میدونستم که چنین ضعفی رو دارم اما نمیدونستم قدر میتونه تاثیر گذار باشه.
    به نظر خودم این ضعف من از تربیت نادرست من نشات گرفته ولی حالا باید این ضعف رو برطرف کنم.
    حالا ضعف من چی هست: من نمیتونم حرفم رو باز گو کنم! در بیان بعضی از احساساتم ناتوان هستم. ابراز عشق رو بلدم به راحتی میتونم به همسرم محبت کنم.
    اما همسرم جوری با من رفتار میکنه تا گاهی اوقات اون رو مجبور کنم تا کاری رو که من میخوام انجام بده اما من نمیتونم مجبورش کنم و همین مارو داره عذاب میده.
    یه مثال میزنم: موقعیتی پیش میاد که اون میاد خونه ما تا با همه اعضای خانواده با هم بریم بیرون و همه لباس پوشیده و آماده اند منم کاملا حاضر شدم در صورتی که میل باطنی من به من میگه کاش میشد حالا که بعد یه هفته دارم همسرم رو میبینم یه رابطه عاشقانه داشته باشم بعد بریم بیرون اما اینو به همسرم منتقل نکردم در حالی که اونم همین حس رو داشت و خیلی راحت اومد به من گفت و از من درخواست کرد و من با کمال میل قبول کردم

    حالا مشکل اینجاس اگر همسرم نمیگفت من هم نمیگفتم و این حس در دلمون کشته میشد و باعث میشد که از هم دور بشیم.
    من این توان رو ندارم که شروع کننده رابطه باشم و این خیلی همسرم رو زجر میده خیلی ضعیف و شکننده شده خواب و خوراک نداره دیکه علنا به من میگه من دارم عشق رو ازت گدایی میکنم اما تو اعتنایی نمیکنی در حالی که این طور نیس در دل من غوغاس اما نمی تونم بیان کنم اون یه رابطه بی پروا از من میخواد اما من بلد نیستم چیکار باید بکنم
    به من میگه تو هنوز باور نداری که متاهلی راستم میگه این جرات رو ندارم وقتی با اعضای خانواده میرم بیرون به شوهرم توجه کنم دستشو بگرم کنار اون راه برم و یا حتی اسمش رو صدا بزنم در حالی که توی ذهنم فقط به اون فکر میکنم حالم از این نجابت مسخره به هم میخوره خانوادم منو همراهی نمیکنن مثلا به من نمیگن ببا شوهرت جلوتر برو ما میایم اگه یکم باهاش تو خونه بخندم بردارم اعتراض میکنه که خواهرمو از من گرفتی.
    این برمیگرده به فرهنگ خونواده ما این جور چیزا هیچ وقت توی خانواده مطرح نمیشد من بچه اول خونوادم و فقط یه برادر دارم که دو سال از خودم کوچکتر من 23 سالمه و همسرم 30 سالشه.
    یک ماه به من فرصت داده تا خودمو پیدا کنم و انتظاراتی که داره رو بتونم برآورده کنم که میدونم خواسته های زیادی نیست اما من نتونستم کاری بکنم و تنها یه هفته از این فرصت باقی مونده
    کمکم کنین چطور میتونم جسور باشم چطور توی جمع از شوهرم حمایت کنم آخه میدونم این کارا توجه همه رو جلب میکنه از جلب توجه بیزارم دلم میخواد همه چی توی خلوت خودم باشه اما ظاهرا شوهرم دوس نداره دوس داره به همه ثابت کنه من دیگه به اون تعلق دارم و شوهرم نسبت به برادرم اولویت داره.
    اگر یکم بهش واببستگی نشون بدم همه خانواده شاکی میشن با هم بودنمون رو ممنوع کردن و گفتن سنتی رفتار کنین فقط آخر هفته و این موضوع بیشتر مارو زجر میده چون هردومون بسیار گرمیم و وقتی از هم منع میشیم یه حس بد سرخوردگی بهمون دست میده و این اوضاع باعث شده افسرده بشیم لاغر شدیم و خواب و خوراک نداریم
    همسرم خیلی نکته سنج و ریز بین کاملا حس منو میفهمه و از این رنج میبره که چرا برای خواسته ام نمیجنگم از طرفی خیلی نصیحتم میکنه که با خانواده ام بد رفتاری نکنم اما من بلد نیستم چطور میشه جسور بود اما به کسی بی احترامی نکرد؟
    مثلا خانواده من میگن حق ندارین وقتی شوهرت میاد اینجا بشینید و راجع به خودتون صحبت کنین باید در مورد چیزی بحث بشه که عمومی باشه اما به نظرم این مال وقتی که فقط 3 یا 4 ساعت با خانواده باشی نه 8 یا 9 ساعت یا بیشتر.
    همین طرز فکر و واسه خونه خودشون هم وجود داره اونجا میخواد کنار من بشینه من ازش فرار میکنم چون جلوی پدر مادرش و خواهرش خجالت میکشم
    جدیدا داره به این نتیجه میرسه که تو از من خوشت نمیاد یا دیگه با من حال نمیکنی یا دلسرد شدی اما من میگم که نه اینطور نیست من عاشقتم ولی اون میگم دست خودم نیست رفتارت اینو به من القا میکنه.

    به نظرتون من باید چی کار کنم تا مرد رویاهامو از دست ندم اون بی نظیره

  2. 5 کاربر از پست مفید yuttrim20 تشکرکرده اند .

    M.S.H (دوشنبه 27 بهمن 93), sevil73 (دوشنبه 27 بهمن 93), SHahr-Zad (یکشنبه 26 بهمن 93), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 28 بهمن 93), بی نهایت (سه شنبه 28 بهمن 93)

  3. #2
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,005 در 7,404 پست

    Rep Power
    1093
    Array
    با سلام

    بهتون تبریک میگم بخاطر انتخب خوبی که داشته اید و بخاطر اینکه محبت و عشق در دل هردوی شما نسبت به هم هست .

    و اما....

    اول خیلی صادقانه همینهایی که اینجا گفتید را به همسرتان بگویید . یعنی بگویید من با حیاء نابحا بار اومدم و خودم هم اذیت میشم و دوست دارم تغییر وضعیت بدهم و خوشحالم که تو مشکل مرا نداری و الا خیلی بد میشد . اما به کمکت نیاز دارم . و اولین کمکت هم اینه که به من فرصت بدی آرام آرام تغییر کنم . به من کمک کن و یاری بده تا از این خجالتی بودن بیرون بیام اما کم کم . یک دفعه و با خواسته های زیاد نه ... و پیشنهاد مشاوره حضوری را بده و بگو دوست دارم منو همراهی کنی و نزد یک مشاور ببری تا یاد بگیرم تا جرأت ورزی را تقویت کنم .

    در کنار اینکه از مشاوره حضوری و کمک همسرت برخوردار میشوی در اینجا مقالات مربوط به جرأت ورزی و در نت در کل مقالات مربوط به راه حل های رفع کم رویی را سرچ و مطالعه کن .

    وقتی به همسرت اینها را بگویی و بخواهی حتی کتاب برات تهیه کنه و ترا نزد مشاور ببره مهمترین پیامی که به او داده ای اینه که من هم دوست دارم اونچه تو دوست داری را و رنج می برم از اینکه نمیتونم خواسته ام که خواسته تو هم هست را عملی کنم و نیاز به کمک دارم و به تو تکیه می کنم تا به من کمک کنی . .... و همین پیام خود به تنهایی به دل شوهرت می نشینه و آرامش میده و او را به سوی یاری تو هدایت خواهد کرد و از نگرانی اینکه مبادا این مسئله حل شدنی نباشه بیرون میاره چون میدونه که خودت هم داری اذیت میشی و دوست داری اونطور که میخواد باشی

    موفق باشی





  4. 9 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    Eram (سه شنبه 28 بهمن 93), paiize (سه شنبه 28 بهمن 93), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 28 بهمن 93), واحد (سه شنبه 28 بهمن 93), مدیرهمدردی (سه شنبه 28 بهمن 93), مسافر زمان (سه شنبه 28 بهمن 93), آویژه (سه شنبه 28 بهمن 93), بی نهایت (سه شنبه 28 بهمن 93), بارن (سه شنبه 28 بهمن 93)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    دوست عزیزم سلام به همدردی خوش امدید . ازدواج خیلی خوب و موفقتون رو به شما تبریک میگم . ولی ازدواج خوب و موفق برای داشتن یک زندگی خوب و موفق کافی نیست اگر مهارتهای لازم رو نداشته باشید . پس هر چقدر که میتونید در توانمند سازی خودتون برای یادگیری مهارتهای ارتباطی و همسر داری بکوشید . به نظر میرسه همسرتون پخته تر از شماست و مهارتهای ایشون بیشتره . ایشون درست میگه زن و شوهر باید اولویت اول همدیگه باشند . ولی اینجور مشکلات در اول زندگی بخصوص برای دختر خانمهایی مثل شما پیش میاد . ولی نگران نباشید . کم کم حسایتهای خانواده کم خواهد شد .ولی خودتون هم باید تلاش کنید . به شوخی به ایشون بگید باید خدا رو شکر کنی که دختری با حیا قسمتت شده .پیشنهاد من اینه که در خلوت خودتون زیاد به ایشون محبت و توجه کنید تا هم خودتون یاد بگیرید و عادت بکنید به ابراز عشق و علاقه تون و هم اینکه ایشون رو از عشق و محبت خودتون سیراب و مطمئن کنید . اینطوری ایشون نیاز کمتری به ابراز محبت در بین جمع خواهد داشت . ولی توجه کافی رو در جمع باید به ایشون داشته باشید . نباید زیاد فاصله بگیرید یا بی توجه باشید طوری که بی محبتی رو القا بکنه . مثلا وقتی توی جمع خونواده هستید سر میز غذا بهش توجه کنید یا براش میوه پوست بکنید . حالا حتما لازم نیست توی جمع قربون صدقه اش برید یا دست همو بگیرید . مخصوصا اگه جوان مجرد توی جمع باشه باید رعایت بکنید ولی حتی با نگاه هم میشه عشق رو منقل کرد . چون من هم ازدواجی دقیقا مشابه شما و مشکلی مثل شما داشتم تونستم با این راه حل مشکلم رو حل کنم . ولی هنوز که هنوزه اگر به فردی از اعضای خانواده توجه زیاد نشون بدم احساس میکنم همسرم حسادت میکنه . و بهش حق میدم . ارزوی خوشبختی براتون دارم

  6. 9 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    Eram (سه شنبه 28 بهمن 93), paiize (سه شنبه 28 بهمن 93), فرشته مهربان (پنجشنبه 30 بهمن 93), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 28 بهمن 93), مدیرهمدردی (سه شنبه 28 بهمن 93), مسافر زمان (سه شنبه 28 بهمن 93), اثر راشومون (چهارشنبه 29 بهمن 93), بی نهایت (سه شنبه 28 بهمن 93), بارن (سه شنبه 28 بهمن 93)

  7. #4
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 18:10]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,426
    امتیاز
    287,490
    سطح
    100
    Points: 287,490, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,591

    تشکرشده 37,094 در 7,007 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط واحد نمایش پست ها
    به شوخی به ایشون بگید باید خدا رو شکر کنی که دختری با حیا قسمتت شده .پیشنهاد من اینه که در خلوت خودتون زیاد به ایشون محبت و توجه کنید تا هم خودتون یاد بگیرید و عادت بکنید به ابراز عشق و علاقه تون و هم اینکه ایشون رو از عشق و محبت خودتون سیراب و مطمئن کنید . اینطوری ایشون نیاز کمتری به ابراز محبت در بین جمع خواهد داشت .




    با سلام و احترام
    آنچه که شما و حتی همسرتون نیاز هست یاد بگیرید مهارتهای ارتباطی هست ، در حالیکه نجابت تعریف خاصی دارد و لازمه هر زندگی هست.
    بخش های بالا که واحد گرامی مورد توجه قرار دادند کاملا صحیح هست.

    البته مشکل شما چند بخش دارد.
    1 - کم مهارتی خانواده شما
    2 - کم بینی که شما دارید.
    3 - بی مهارتی همسرت


    همچنین باید شما مسئله موجود خود را دو بخش کنید.
    الف) ارتباط در جمع
    ب) ارتباط در خلوت


    الف) ارتباط در جمع
    ارتباط در جمع صرفا احترام، تایید و توجه بیشتر کلامی و مودبانه و همراهی با همسر هست.
    آنچه که در عصر معاصر به صورت شوهای تبلیغاتی همسران بین دیگران شاهد هستیم اصلا رابطه مستقیمی با خوشبختی زوجین ندارد. حتی گاهی بعضی زوجین که در خلوت کمتر همدیگر را درک می کنند ، در نزد دیگران بیشتر روی هم غش می کنند

    نیاز نیست که در جمع زن و شوهر همه کاری نسبت به هم انجام دهند تا دیگران متوجه زن و شوهری آنها بشوند.
    بلکه همدلی، هم حسی، هم کلامی همراه با تایید و توجه و احترام کفایت می کند. اینکه شوخی های خلوت، و لمس های خلوت را به جمع بکشانند نشان دهنده مهارت نیست که اتفاقا بی مهارتی محسوب می شود.
    شاید یک دلیل مشکل شما با همسرتون اینست که همسر شما در این مورد بی مهارت هست و شاید انتظار بیش از حد دارد و شما هم کمترین حد را رعایت نمی کنید و این فاصله را زیاد کرده است.


    ب) ارتباط در خلوت
    ارتباط در خلوت علاوه بر اینکه باید تمام موارد فوق (ارتباط در جمع) را داشته باشد، باید شوخی ها، لمس ها و سایر مسائل عاطفی و ... را هم شامل شود.
    همانطور که واحد گرامی اشاره کرده است. شما باید این بخش را بیش از همه مورد توجه قرار دهید.
    می توانید ابتدا از گامهای ساده تر شروع کنید.
    مثلا ارتباط غیر کلامی: لمس ، گرفتن دستانش ، نوازش ، همچنین می توانید جملات زیبا بنویسید برایش یا بخوانید از روی دست نوشته.
    هدیه ها مثل یک شاخه گل هم نماد محبت غیر کلامی محسوب می شود.

    در مورد ارتباط کلامی از کلام ساده شروع کن. حتی می تواند سئوالی باشد.
    مثل:
    " می دونی چقدر دوستت دارم؟"
    "از کدوم رفتارم بیشتر متوجه عشقم به خودت می شوی"



    ار ازتباط کلامی دیگر جملات خبری ساده هست:
    مثل:
    "احساس می کنم با تو خیلی راحت و آرامم"
    "همیشه از خدا همسری مثل تو رو می خواستم"
    "صبوری و مهربونیت به من آرامش می ده"
    "دوست داشتنم بیشتر از اونی هست که بخواهم در یک جمله بهت بگویم."


    نکته :
    عجله نکن.
    ارتباط کلامی و غیر کلامی بین زن و شوهر تدریجی هست. نیاز نیست که سریع همه چیزها را به هم انتقال دهیم.
    همسرت اگر عجول هست. شما احساس گناه نکن.
    متین و مودب و صبور باش
    و تمرین های خود را بدون هول شدن و کم کم انجام بده.

    خیلی تحت تاثیر افراط های خانواده ات و همچنین همسرت قرار نگیر
    خودت بر اساس روشی که گفتم معتدل و میانه رو باش و به خودت اعتماد کن.




    خلاصه:
    من مشکل همسرت را از تو بیشتر می دانم.
    همچنین مشکل خانواده ات هم از تو بیشتر هست.
    شما گرچه کمی ضعف دارید لیکن قویترین حلقه این وسط هستید. سعی نکنید با خانواده یا با همسرت هم سرعت شوید.
    سعی کنید مستقل و قوی به شیوه ای که در بالا گفتم مدیریت کنید.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  8. 12 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    Eram (سه شنبه 28 بهمن 93), paiize (سه شنبه 28 بهمن 93), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 28 بهمن 93), پری وش (چهارشنبه 20 اسفند 93), واحد (چهارشنبه 29 بهمن 93), میشل (سه شنبه 28 بهمن 93), مسافر زمان (سه شنبه 28 بهمن 93), آویژه (سه شنبه 28 بهمن 93), بی نهایت (سه شنبه 28 بهمن 93), بارن (سه شنبه 28 بهمن 93), باغبان (چهارشنبه 17 آذر 95), عشق آفرین (چهارشنبه 17 آذر 95)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 شهریور 94 [ 10:15]
    تاریخ عضویت
    1393-9-15
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    943
    سطح
    16
    Points: 943, Level: 16
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 44 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    میتونی گاهی که پر از احساس هستی و کلامی نمیتونی بروز بدی همه احساست رو تو یه ایمیل بنویس یا اس ام اس یا نامه و بفرست واسش ...

    عزیزم حساس نشو .. اصولا خیلی از خانواده ها از این رفتارها خوششون نمیاد مخصوصا اینکه اگر یک بچه مجرد بزرگ تو اون خونه باشه ..

    اگر شرایط واست مهیا هست و فاصله دوری ندارید میتونید هروقت هرکدوم چندساعت تو خونه تنها هستید زنگ بزنید برید پیش همدیگه ..

    اما در کل اینکه خانوادت گفتن فقط اخر هفته ها چیز غریبی نیست .. اکثر خانواده ها عقیده دارن روابط زناشویی دوران عقد نباید از یک حدی بگذره ..


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.