به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 بهمن 93 [ 01:31]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    تازه عقد کردم. کوچک‌تر بودن انگشت‌های یکی از پاهایم را به همسرم نگفته‌ام. چگونه بگویم؟

    یه هفتس عقد کردم اما حالم اصلا خوب نیست
    تموم مراسمات من دو سه هفته بیشتر طول نکشید اصلا وقت نشد درست فکر کنم.. همسرم خیلی عجول بود کاش قبلش میرفتم مشاوره تا الان اینجوری نبودم
    راستش مشکل من از بابت همسرم نیست . از بابت خودمه
    وقتی مادرم منو باردار بوده میخوره زمین و این باعث میشه تو شکم مادر انگشتای پای چپم بشکنه و الان انگشتام کوچیکتر از اونیکی پامه .. خیلیم واضحه. من اینو به همسرم نگفتم. الان نمیدونم باید چیکار کنم نمیدونم چه برخوردی میکنه میترسم خانوادش اذیتش کنن بگن درست انتخاب کردی.. همش حس میکنم لیاقت همسرم خیلی بیشتر از منه اعتماد به نفسم از بین رفته دارم داغون میشم.. وقتی پیششم همش گریه م میاد دلم براش میسوزه. گاهی میگم شاید اصلا براش مهم نباشه ولی بعد میگم خودش هم چیزی نگه حتما خانوادش بدشون میاد
    نمیدونم شایدم خودم مشکلو برا خودم بزرگ کردم
    اصلا نمیدونم باید چیکار کنم . یکی کمکم کنه
    به طلاق هم فکر کردم حتا... اشتباه کردم جواب احساسات شوهرمو چجوری بدم
    چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چی بگم به شوهرم؟؟؟
    اگه بگه چرا قبلا نگفتی چی بگم؟؟؟؟
    دلم نمیخاد ازم ناراحت بشه دلم نمیخاد احساس کنه زنش از بقیه کم تره
    این مسایل چقد برا مردا مهمه؟؟؟؟؟
    ینی ممکنه سر همچین چیزی احساس حقارت کنه؟؟؟
    اون خیلی مهربونه خیلی آقاس من در حقش ظلم کردم

    از کجا بفهمم این مشکل چقد براش مهمه؟؟؟
    لطفا کمکم کنین
    ویرایش توسط مسافر زمان : دوشنبه 13 بهمن 93 در ساعت 20:28

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    سلام سال 93 جان عجب اسمی انتخاب کردی


    ازدواجت رو بهت تبریک میگم دوست عزیز. امیدوارم در کنار هم و با هم خوشبخت باشین


    عزیزم تو شکم مادر!! چقدر اذیت شدی نیومده به این دنیا


    دارم فکر میکنم که با کتمانش چقدر خودت رو اذیت کردی و میکنی.

    بهترین کار اینکه هر چه زودتر خودت را از این عداب وجدان راحت کنی.

    چرا باید احساس حقارت کنه!!! به نظر من این مشکل بخودی خودش بزرگ نیست فقط اینکه ممکنه تا مدتی بهت اعتماد کامل نداشته باشه( این که بد ماجراست)

    متاسفانه هر کاری هزینه خودش رو داره. شجاع باش و مسولیت پذیر. ایشان هم صاحب تفکر هستند ( در ضمن نگران نباش نیاز نیست خانواده اش بدانند. )

    بهتر است بجای این حجم اندوه تبعات کارت رو بپدیری و سریع تر در یک ضیافت دونفره موضوع رو بهش بگی

    هم خودت راحت میشی هم به ایشان اجازه تفکر میدی

    اینکه چقدر این مساله براشون مهمه بسته به خودشون داره

    ولی مطمینم که اگر همسر خ خوبی براش باشی به این راحتیها دل از شما نمیکشه


    شجاع باش.

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331


  3. 5 کاربر از پست مفید مهرااد تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (پنجشنبه 16 بهمن 93), sasha (جمعه 10 بهمن 93), فدایی یار (جمعه 10 بهمن 93), واحد (یکشنبه 12 بهمن 93), آزرم (جمعه 10 بهمن 93)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 بهمن 93 [ 01:31]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم آقا مهراد.. مشکلم همینه نمییدونم چجوری بهش بگم
    اون خیلی منو دوست داره از بین دخترای زیادی منو انتخاب کرده و اینکه آدم سخت پسندیه .. همین ویژگیاش خیلی منو میترسونه. دلم نمیخاد ناراحتش کنم واقعا نمیدونم باید چیکار کنم

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    71
    Array
    سلام
    تو ی فرصت مناسب باهاش صحبت کن بگو که :
    الان میدونی چقد باید خداتو شکر کنی ؟؟ چرا ؟ چون قدیما زمان حمل من، مادرم براش اتفاقی افتاد که تو اون حادثه انگشتای پای منم آسیب دید ... باید خدارو شکر کنی که به سرم چیزی نشد !!! وگرنه الان ی زن ناقص العقل داشتی.... برو خداتو شکر کن که پام اینجوری شد نشونش بده ...
    .
    .
    دختر اینحرفا چیه ؟؟؟ اگه اون پسره واقعه تورو دوست داشته باشه اصلا این ایراد ها به چشمش نمیاد، اگه خودت بیش از حد حساسیت به این موضوع نشون بدی مطمئن باش پسره هم فکر میکنه که چه کلاه گشادی سرش رفته!
    شما عاشقانه دوسش داشته باش، بهش بها بده و ازش تو همه کارها حمایت و اطاعت کن ببینم اصلا از این موضوع حرفی میزنه ؟؟؟
    بهتر اینه که با شوخی و خنده این مسئله رو از زبون خودت بشنوه تا خودش متوجه بشه.

  6. 6 کاربر از پست مفید saeeded تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (پنجشنبه 16 بهمن 93), فدایی یار (جمعه 10 بهمن 93), کامران (یکشنبه 12 بهمن 93), واحد (یکشنبه 12 بهمن 93), مهرااد (جمعه 10 بهمن 93), بارن (جمعه 10 بهمن 93)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 بهمن 93 [ 01:31]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سعیده جون مشکل اینجاست که خودم اصلا شجاعت گفتنش رو ندارم
    ترجیح میدم خودش بفهمه و بعد ازم بپرسه .. حس میکنم اگه خودم بگم فکر میکنه خیلی قضیه برام مهمه
    اونقد تو این چن روز این قضیه اذیتم کرده که اصلا اعتماد به نفس ندارم که بخوام خودم مطرحش کنم
    اصلا نمیتونی بفهمی چقد حالم بده

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام البته حق دارید ناراحت باشید... ولی

    من کسی رو میشناسم قبل ازدواج نمی دونست زنش چه مشکل بزرگی داره و از شوهرش پنهان..کرد..مشکلی که نمیگم ولی حتی تصورش هم محاله کسی فکر کنه اون چرا ولش نکرد بعد این که همسرش بعد ازدواج فهمید زنش چه موضوع مهمی رو ازش پنهان کرده؟! و ادامه داد و.. الانم شکر خدا خیلی خوشبخت هستند و..

    اما راجب مشکل شما واقعا اون قدر ها توی چشم و بزرگ نیست...البته حق میدم ناراحت باشید به خاطر این پنهان کاری...میشد این موضوع رو قبل ازدواج گفت و همسرتون هم کنار بیان احتمالا...به هر حال شما مطمئن باشید اون قدر ویژگی های خوب داشتید که همسرتون توی همه ی سخت گیری هاش از بین همه شما رو انتخاب کرده..این طوری با این رفتار ها ایشون هم ناراحت میشند..شما به خاطر یه عیب کوچیک که تقصیر شما هم نبوده البته میگم حق دارید ناخوداگهه ولی دارید همه ی خوبی هاتونو فراموش می کنید..

    الان چطور بعد یه هفته ایشون هنوز ندیده..میخوام بگم واقعا این مساله رو به ایشون هم بگید چیزی نیست که ادم هر لحظه یادش بیاد و... اولش شاید ایشون کمی جا بخوره.. ولی فکر میکنم اگه منطقی باشند می پذیرند...بعدشم شاید هیچ گاه یادشون نیاد این مشکلو..
    به نظرم به جای غصه خوردن باید دنبال راهی باشید که به بهترین نحو به ایشون اینو بگید طوری که ایشون هم جا نخوره...
    این که به این فکر کنید این مشکل برای ایشون چقدر مهمه یا نه دوای درد شما و حل مساله شما نیست... چون مثلا اگه براشون خیلی مهم باشه خب میخواید چیکار کنید ؟ اگه هم باز خیلی مهم نباشه بازم میخواید چیکار کنید...پس به نظرم به دنیال راهی باشید که به ایشون اینو بگید... بازم میگم شما حق دارید این قدر این موضوع براتون بزرگ جلوه داده بشه ولی اگه به همسرتون بگید و ایشون کنار بیان یه نفس راحت می کشید و می گید ای بابا خدا رو شکر راحت شدم... ولی من میگم اگه همسرتون که شما رو به دلیل ویژگی ها دیگه انتخاب کرده فکر نکنم بعد دونستن این بخواد کلا از انتخابش پشیمون بشه و..

    به نظرم با نظر یه کارشناس به دنبال راهی برای بیان این مساله باشید..واقعا حیفه این دوران خوبتون رو دارید در شرایط پر از استرس و هیجان طی می کنید...میدونم چی می کشید... ولی وقتی همسرتون متوجه بشند و با این موضوع کنار بیان می بنید ان شالله موضوع اون قدر ها هم مهم نبوده ان شالله براشون.

    من خودم میگم بهتره با ایشون اون موضوع رو این طوری مطرح کنید...بگید ببنید من یه مشکلی داشتم خیلی دوست داشتم قبل عقد با شما مطرح کنم..به هر حال واقعا نتونستم بگم... نمیدونم کارم چقدر اشتباه بوده یا نه.. البته شما حق داشتید بدونید.. از طرفی خب منم تا وقتی نمیدونستم همه چیز حتمی هست نمیتونستم اینو به کسی بگم شما حسابشو بکنید هر خواستگاری از راه می رسید که نمیتونستم اینو اول بهش بگم ..واسه شما هم وقتی همه چی جدی شد نمیدونم چرا اینو نگفتم قبل عقد فکر نمی کردم این قدر لااقل برای خودم مهم بشه..از طرفی فکر نمی کردم این موضوع در روابطمون بخواد تاثیر گذار باشه و.. کم کم موضوع رو مطرح کنید...به هر حال ایشون باید متوجه بشند... اگه نپذیرند واقعا نمیدونم... ولی من که میگم باید بپذیرند...


    ضمنا دوست عزیز به نام مهراد که پیام گذاشتد من این طور از لحنشون برداشت کردم که خانم باشند!

  9. 2 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (پنجشنبه 16 بهمن 93), واحد (یکشنبه 12 بهمن 93)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 بهمن 93 [ 01:31]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    آقا یاخانوم فدایی یار ممنون از راهنماییتون
    راستش دیشب تو وایبر یه اشاراتی به اتفاقی که افتاده کردم ولی هیچ واکنشی از خودش نشون نداد حتی نپرسید که خوب شده نشده معلومه یا نه!!!!
    این نشونه ی خوبیه یا بد؟؟؟

  11. کاربر روبرو از پست مفید سال 93 تشکرکرده است .

    فدایی یار (شنبه 11 بهمن 93)

  12. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    عروس سال 93 ازدواج فرخنده ات رو بهت تبریک میگم . واقعا حق داری که اسم کار بریت رو 93 بگذاری . چون بهترین اتفاق زندگیت که اشنایی و ازدواج با همسرت بوده اتفاق افتاده . همسرت مرد خوبیه . دوستت داره و دوستش داری . عزیزم همین مهمه . به نظر من این موضوع رو زیاد بزرگش کردی . یعنی به نظر خودت خیلی بزرگه که فکر میکنی برای همسرت هم ممکنه همینطور باشه . در صورتی که ممکنه اصلا اینطور نباشه . احتمال اینکه ایشون تا الان متوجه شده باشه وجود نداره ؟ اگر هم تا حالا متوجه نشده بگذار خودش متوجه بشه . خودت رو بی تفاوت نشون بده . و واقعا هم سعی کن بی تفاوت باشی . اخه این مشکلی نیست که خللی در زیبایی و خانمی شما ایجاد کرده باشه . کی میاد داخل جوراب شما رو ببینه ؟

  13. 3 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    M.S.H (یکشنبه 12 بهمن 93), فدایی یار (پنجشنبه 16 بهمن 93), دختر بیخیال (یکشنبه 12 بهمن 93)

  14. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سال 93 نمایش پست ها
    آقا یاخانوم فدایی یار ممنون از راهنماییتون
    راستش دیشب تو وایبر یه اشاراتی به اتفاقی که افتاده کردم ولی هیچ واکنشی از خودش نشون نداد حتی نپرسید که خوب شده نشده معلومه یا نه!!!!
    این نشونه ی خوبیه یا بد؟؟؟
    سلام خانم محترم.بنده پسر هستم.راستش به نظرم غیر حضوری و توی وایبر و.. خوب نیست گفته بشه...ممکنه بیش تر باعث حساسیت بشه...من که میگم همسر شما توی خوابش هم چنین فکری رو نمیکنه احتمالا واسه همین چیزی نپرسیدند و نمیدونم بگم خوبه یا بد...واقعا هم چیز مهمی نیست به نظر من... یعنی این همه حسن شما به خاطر یه مشکل این چنینی که اونم شما هیچ نقشی درش نداشتید باید باعث جدایی بشه ؟! اصلا ..مطمئنا اگه همسر شما فردی بالغ و پخته بشه چه بسا خیلی راحت با این موضوع کنار بیان...به نظرم دوست خوبمون واحد هم درست میگند..البته من نمیگم این قدر این طوری باشه که خودشون متوجه بشند.. یه روزی که خودتون تنها تر هستید و خوشحال تر بهشون نشون بدید چیزی نگید..ببنید عکس العملشون چیه..بعدش بگید اره همین بوده... امیدوارم تا الان اینو گفته باشید اصلا و این موضوع براتون حل شده باشه..

    اینو فراموش کردم بگم..من کسی رو میشناختم که انگشت دستش یکی کوچکتر بود.. یعنی یه بند کم داشت به دلیل مشابه شما دختر خانم !! الانم دارند شکر خدا راحت زندگی می کنند و بچه هم دارند و فکر کنم خودشون هم یادشون نمیاد همچین چیزی وجود داشته... یا کسی رو میشناختم اونم یه مشکل جزیی در یه جای دیگه داشت همیشه نگران بودند همسرشون متوجه بشند ؟! جالبه بدونید یه مدت مثل شما استرس و.. بعد ها کار خدا رو شما ببنید مشخص شد همسر این خانم هم دقیقا مشابه اون مشکل و بدترش رو دارند و ایشون هم چیزی نگفته بودند.

  15. کاربر روبرو از پست مفید فدایی یار تشکرکرده است .

    واحد (پنجشنبه 16 بهمن 93)

  16. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام دوست عزیز،

    مشکل انگشت های پات نیست، مشکل عدم صداقتت هست.

    اگه همسرت فرد عاقلی باشه، این سرنخ رو از دست نمی ده. نه اینکه جدا بشه، اما حواسش رو جمع می کنه...

    در هر حال اینکار زشت قطعا روی محبوبیت شما، و روی امنیت قلبی همسرت اثر می گذاره.

    مسئله مخفی کردن انگشت های پات نیست، بلکه مسئله مخفی کردن واقعیتیه که برای خودت مهم بوده. یعنی چیزی رو مخفی کردی که فکر می کردی روی تصمیم گیری خواستگارت اثر می گذاره. حالا مهم نیست که اثر می ذاشت یا نمی ذاشت، مهم نیت شما از انجام اون کاره، که در آینده هم به شکل های دیگه بروز پیدا می کنه.

    این رفتارت رو ریشه یابی کن. به مشکلاتی می رسی که با حل کردنشون، زندگی آروم تری رو برای خودت خواهی ساخت.

    موفق باشی.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  17. 5 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (پنجشنبه 16 بهمن 93), morva (جمعه 17 بهمن 93), مهرااد (چهارشنبه 29 بهمن 93), اثر راشومون (پنجشنبه 16 بهمن 93), سنجاب بازیگوش (پنجشنبه 16 بهمن 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حرمت و حریم بزرگ‌ترها
    توسط khaleghezey در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 24 آذر 93, 12:41
  2. عاشق چه چیزی در شغل‌تان هستید؟ از چه چیزی در ‌‌شغل‌تان متنفرید؟
    توسط ehsan_hamdardi در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: پنجشنبه 25 مهر 92, 09:39
  3. چهره جوان‌تر از سن واقعي، نشانه عمر طولاني‌تر است
    توسط مدیرهمدردی در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 25 تیر 90, 14:42
  4. احساس خوش‌بینی بیش‌تری کنید
    توسط Niloo55 در انجمن اعتماد به نفس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 12 تیر 88, 10:39
  5. نیّت خوب و خوب‌تر
    توسط آرمان 26 در انجمن خودآگاهی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 06 تیر 88, 20:08

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.