به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 37
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 00:58]
    تاریخ عضویت
    1393-10-01
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    374
    سطح
    7
    Points: 374, Level: 7
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    24

    تشکرشده 42 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Post فرصت‌های از دست رفته و آینده‌ی نامعلوم!

    سلام و عرض ادب!
    چند ماهی می‌شد که مطالب اینجا رو فقط به صورت مهمان دنبال می‌کردم اما حال و هوای این روزام باعث شد به امید گرفتن هم‌فکری (یا شایدم هم‌دردی) ثبت‌نام کنم تا از اوضاعم بنویسم.
    عذر می‌خوام بابت طولانی بودن احتمالی متنی که خواهم نوشت!


    اگه بخوام حس و حالم رو در یکی دو جمله خلاصه کنم، باید بگم:
    «پسری ۲۶ ساله‌ام که از نظر تحصیلی، کاری و مالی هیچ داشته‌ی افتخارآمیزی تا حالا برای خودم جمع نکردم.»
    نه اینکه تمام این سال‌ها رو به بیکاری و خوش‌گذرونی گذرونده باشم اما به شدت افسوس می‌خورم از اینکه چرا از فرصت‌هایی که توی تمام این مدت برای گرفتن مدرک تحصیلی و پس‌انداز سرمایه و ... داشتم استفاده نکردم.


    افسوس مربوط به مسائل تحصیلی:
    دانشگاه رو سال ۸۶ شروع کردم و یکی دو ترم هم ادامه دادم اما به خاطر جهالت یا خام بودنم کم‌کم اهمیت درس خوندن و دل دادن بهش از سرم افتاد. کلاسا رو یکی در میون می‌رفتم و نمی‌فهمیدم دارم چه کاری با خودم می‌کنم. همه‌چیز رو خیلی ساده فرض می‌کردم.
    تا اینکه بعد از دو ترم مشروطی (که نمی‌دونم چرا عین خیالمم نبود) از دانشگاه انصراف دادم. بهونه‌ام واسه‌ی خودم هم این بود که این رشته‌ام رو دوست ندارم و اون چیزی نیست که فکرشو می‌کردم. داشتن معافیت کفالت هم باعث شده بود نگرانی‌ای از بابت فکر کردن به تغییر رشته یا دانشگاه نداشته باشم.
    تا دو سه سال، دو سه تا رشته‌ی مختلف رو توی دو تا دانشگاه دیگه هم امتحان کردم و با اینکه بازم به درس اهمیتی نمی‌دادم اما همین که اسمم «دانشجو» بود منو راضی نگه می‌داشت و فکر می‌کردم اصلش همینه!


    افسوس مربوط به مسائل مالی:
    تقریباً توی تمام این سال‌ها روزی نبوده که من بیکار باشم؛ حتی تا یک سال هم‌زمان دوشیفت هم کار می‌کردم:
    از ۶ تا ۹ صبح مشغول پخش مواد غذایی و از ۹:۳۰ صبح تا ۱۱ شب هم توی یک مجتمع فرهنگی.
    هدفم از ذکر این موارد این بود که بگم افسوسم به خاطر این نیست که فکر کنم روزهام رو به بطالت و بیکاری گذروندم، فقط از این قضیه افسوس می‌خورم که چرا از درآمدم برای داشتن یه پس‌انداز (که حالا به دردم بخوره) استفاده نکردم.
    اکثـــــــــر پولم صرف خرید چیزایی می‌شد که الان می‌بینیم واقعاً ضرورت آنچنانی برای خرید نداشتن.
    مثلاً خیلی دوست داشتم زبان یاد بگیرم؛ برای همین کلـــــــی پول بابت خرید کتاب یا هر چیزی که به یادگیری اون مربوط باشه می‌دادم بدون اینکه به ضرورتش فکر کنم.
    یا مثلاً هوس سایت‌داری که به سرم می‌زد، بهترین هاست و نرم‌افزار و پیش‌نیازهای اون رو می‌خریدم و ماهی ۲۰۰ هزار تومن بابت سایتی هزینه می‌کردم که با ماهی ۱۰ هزار تومن هم همون‌قدر بازدهی می‌داشت.
    وقتی تصمیم گرفتم اتوکد و نرم‌افزارهای سه‌بعدی‌سازی یاد بگیرم، فقط ۵۰۰ هزار تومن هزینه‌ی dvd های آموزشیش رو دادم! .. سایر مواردش به کنار.
    واسه‌ی یادگیری زبان برنامه‌نویسی هم کلی کتاب و cd گرون‌قیمت می‌خریدم.
    موقع خرید کامپیوتر، بهترین سیستم ممکن رو می‌خریدم.
    موقع خرید عینک طبی، عینکی انتخاب می‌کردم که بیست سی برابر یه عینک معمولی قیمت داشت.
    و کلــــی مورد دیگه که خیلیاش یادم نمیاد اما بابت‌شون هزینه کردم.

    نمی‌گم داشتن یه سیستم خوب یا استفاده از وسایلی که از کیفیت خیلی خوبی برخوردار بودن بده اما الان می‌بینم و به‌شدت افسوس می‌خورم که تمام اون هزینه‌ها اگه به عنوان پس‌انداز ذخیره می‌شد، الان اینقدر احساس شکست نمی‌کردم.


    ========================


    حالا و بعد از گذشت همه‌ی این سال‌ها، فقط من موندم با یه دل سنگین و یه دست خالی از پول و مدرک!
    انگار تمام اون مدت خواب بودم و حالا تازه از اون کابوس بیدار شدم. انگار اصلاً نمی‌شناسم اون آدم قبلی رو.
    شاید وقتی توی نوشته‌ام از «افسوس خوردن» صحبت می‌کنم، خیلی سهل و ساده به نظر بیاد اما واقعاً نمی‌تونم میزان اندوهی که توی دلم هست رو با کلمات بیان کنم.


    ========================


    تقریباً از یک سال پیش تصمیم گرفتم جلوی ضرر رو بگیرم و حداقل درسم رو به سرانجام برسونم. با مشورت‌هایی که کردم و علایقی که داشتم، رشته‌ی معماری رو شروع کردم و الان دو ترم ازش می‌گذره.
    سعی کردم در مورد هزینه‌هام هم دیگه اون بی‌خیالی سابق رو نداشته باشم و بدونم دارم چه پولی رو در قبال چه چیزی مصرف می‌کنم.

    شاید تا اینجا به نظر بیاد که داریم وارد بخش خوب داستان می‌شیم (که البته منکر خوب بودن اتفاقات این چند وقت اخیر نمی‌شم) ولی هر روز که می‌گذره، هنوز اون حس اندوه و از دست دادن دورانی که بهترین استفاده رو باید ازش می‌کردم باهامه.
    حسش اینقـــــدر سنگینه که دیگه شروع هر کاری رو واسه‌ی خودم دیر می‌دونم.
    مخصوصاً الان که مشغله‌ها و کلاس‌های سنگین و طولانی‌مدت رشته‌ی معماری، با کار پاره‌وقتی که دارم جور درنمیاد و اگه بخوام قید کار رو بزنم، باید قید درس رو هم بزنم چون تمام هزینه‌های دانشگاهم رو خودم می‌دم.
    و از اون‌طرف، واقعاً نمی‌تونم قید درسم رو بزنم چون تنها دلخوشی‌ای هست که نسبت به آینده‌ام دارم.


    ========================


    گیر کردم توی شرایطی که کسی جز خودم مقصر نیست.
    باید هم درس بخونم و هم کار کنم و اینطور که معلومه، جفتش با هم نمی‌شه.
    و هر کدوم از این دو تا، پیش‌نیاز ادامه دادن اون یکی هست!

    در کل آدم افسرده و غمگینی نیستم اما فکر کردن به گذشته‌ی پراشتباهم (مخصوصاً در شرایط فعلی) باعث شده حال روحی زیاد خوبی نداشته باشم.
    درسی که باید ۴ سال پیش تموم می‌شد و نشد، حالا مزاحم دورانی شده که باید بچسبم به کار اما به خاطرش نمی‌تونم.


    ========================


    نمی‌دونم با زدن این تاپیک، چه انتظاری از شمایی که بازدید‌کننده‌ی این تاپیک هستی باید داشته باشم!
    شاید همین که شنونده‌ی درددلم بودین، خودش کلی آرامش‌بخش باشه.

  2. 6 کاربر از پست مفید AmirEhsan تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 02 دی 93), mohamad.ali99 (چهارشنبه 10 دی 93), rayehe (دوشنبه 01 دی 93), szd (سه شنبه 02 دی 93), بانوی آفتاب (دوشنبه 01 دی 93), بابک 1369 (سه شنبه 02 دی 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 خرداد 97 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    9,405
    سطح
    65
    Points: 9,405, Level: 65
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,386

    تشکرشده 653 در 231 پست

    Rep Power
    53
    Array
    گاهی ما ادما همین که بدونیم در گذشته اشتباه کردیم برامون ممکنه کافی باشه و تکرار وتکرار و تکرار اون جزء مشکلات بعدی هیچ سود دیگه ای برامون همراه نداره ... برادر عزیزم ابتدا خیلی خیلی خوشحالم که به قول خودتون از این خواب غفلت بیدار شدین و از بابت سخت کوشی های بی دریغ تون بهتون تبریک میگم چون برام خیلی جالب بود که هر چیزی رو که اراده میکردین به دست میاوردین ... شاید این خصیصه ای سات که خیلی از ماها نداریم ... شما امروز تصمیم میگرفتین این رشته رو بخونیم و فردا همون رشته رو قبول میشدین این عالیه از نظر من
    و در مورد اینکه الان باید چیکار کنید با احساس تون ... به نظرم خوبه گاها ما فکر کنیم اتفاقی غیر قابل پیش بینی برامون افتاده که از دست ما خارج بوده ... مثلا فکر کنید خدایی نکرده دچار سانحه رانندگی شده بودین که طی این 4 سال توانایی حرکت و پیشرفت نداشتین و تمام پس اندازتون رو هم خرج درمان خودتون کردین ... اینطوری بهتر میتونید با افکارتون کنار بیاید ... پس بهتره من بعد دست از شماتت خودتون بردارید و راهی رو که با یقین انتخاب کردید در پیش بگیرید ... براتون آرزوی موفقیت روز افزون دارم

  4. 3 کاربر از پست مفید هم آوا تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 02 دی 93), AmirEhsan (دوشنبه 01 دی 93), بانوی آفتاب (یکشنبه 07 دی 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 00:58]
    تاریخ عضویت
    1393-10-01
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    374
    سطح
    7
    Points: 374, Level: 7
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    24

    تشکرشده 42 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط هم آوا نمایش پست ها
    گاهی ما ادما همین که بدونیم در گذشته اشتباه کردیم برامون ممکنه کافی باشه و تکرار وتکرار و تکرار اون جزء مشکلات بعدی هیچ سود دیگه ای برامون همراه نداره ... برادر عزیزم ابتدا خیلی خیلی خوشحالم که به قول خودتون از این خواب غفلت بیدار شدین و از بابت سخت کوشی های بی دریغ تون بهتون تبریک میگم چون برام خیلی جالب بود که هر چیزی رو که اراده میکردین به دست میاوردین ... شاید این خصیصه ای سات که خیلی از ماها نداریم ... شما امروز تصمیم میگرفتین این رشته رو بخونیم و فردا همون رشته رو قبول میشدین این عالیه از نظر من
    و در مورد اینکه الان باید چیکار کنید با احساس تون ... به نظرم خوبه گاها ما فکر کنیم اتفاقی غیر قابل پیش بینی برامون افتاده که از دست ما خارج بوده ... مثلا فکر کنید خدایی نکرده دچار سانحه رانندگی شده بودین که طی این 4 سال توانایی حرکت و پیشرفت نداشتین و تمام پس اندازتون رو هم خرج درمان خودتون کردین ... اینطوری بهتر میتونید با افکارتون کنار بیاید ... پس بهتره من بعد دست از شماتت خودتون بردارید و راهی رو که با یقین انتخاب کردید در پیش بگیرید ... براتون آرزوی موفقیت روز افزون دارم
    ممنون به خاطر حضورتون در تاپیک.

    درباره‌ی پیشنهادی که دادین، در بازه‌های زمانی متفاوت چند بار امتحانش کردم و خب امیدی که در من زنده می‌کرد، تا مدتی باعث می‌شد احساس خوبی رو تجربه کنم.
    مثلاً به خودم می‌گفتم «فکر کن ۲ سال از این مدت رو مشغول سربازی بودی»
    و این حرف باعث می‌شد ۲ سال به خودم تخفیف بدم و احساس بهتری داشته باشم!

    ولی اشکالی که این روش داشت این بود که انگار فقط یه پوسته است و زورش به اون نیروی قدرتمند درونی نمی‌رسه.
    مثلاً اگه خودم رو با «سانحه و خرج کردن سرمایه‌ام برای بهبودی» قوت‌قلب بدم، یه ندای خیلی قوی از اعماق ذهنم فریاد می‌زنه:
    «تو در سلامت کامل جسمی بودی و تصمیماتت باعث شد گذشته‌ی ارزشمندی که هرگز برنمی‌گرده رو از دست بدی و هیچ‌چیز نمی‌تونه این رو از یادت ببره»


    کشتی‌گیری رو درنظر بگیرین که با وزن ۴۰ کیلو می‌خواد به مصاف یه کشتی‌گیر از دسته‌ی ۱۰۵ کیلو بره!
    چه کنم با این حریف قدر که نشسته رو شونه‌هام!


    خیلی دلم می‌خواد خلاص شم از تمام این افکار بازدارنده، اما آینده‌ای که اون گذشته واسه‌م رقم زده باعث شده همیشه اون رو جلوی خودم ببینم و نتونم فراموشش کنم.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط هم آوا نمایش پست ها
    گاهی ما ادما همین که بدونیم در گذشته اشتباه کردیم برامون ممکنه کافی باشه و تکرار وتکرار و تکرار اون جزء مشکلات بعدی هیچ سود دیگه ای برامون همراه نداره ... برادر عزیزم ابتدا خیلی خیلی خوشحالم که به قول خودتون از این خواب غفلت بیدار شدین و از بابت سخت کوشی های بی دریغ تون بهتون تبریک میگم چون برام خیلی جالب بود که هر چیزی رو که اراده میکردین به دست میاوردین ... شاید این خصیصه ای سات که خیلی از ماها نداریم ... شما امروز تصمیم میگرفتین این رشته رو بخونیم و فردا همون رشته رو قبول میشدین این عالیه از نظر من
    و در مورد اینکه الان باید چیکار کنید با احساس تون ... به نظرم خوبه گاها ما فکر کنیم اتفاقی غیر قابل پیش بینی برامون افتاده که از دست ما خارج بوده ... مثلا فکر کنید خدایی نکرده دچار سانحه رانندگی شده بودین که طی این 4 سال توانایی حرکت و پیشرفت نداشتین و تمام پس اندازتون رو هم خرج درمان خودتون کردین ... اینطوری بهتر میتونید با افکارتون کنار بیاید ... پس بهتره من بعد دست از شماتت خودتون بردارید و راهی رو که با یقین انتخاب کردید در پیش بگیرید ... براتون آرزوی موفقیت روز افزون دارم
    ممنون به خاطر حضورتون در تاپیک.

    درباره‌ی پیشنهادی که دادین، در بازه‌های زمانی متفاوت چند بار امتحانش کردم و خب امیدی که در من زنده می‌کرد، تا مدتی باعث می‌شد احساس خوبی رو تجربه کنم.
    مثلاً به خودم می‌گفتم «فکر کن ۲ سال از این مدت رو مشغول سربازی بودی»
    و این حرف باعث می‌شد ۲ سال به خودم تخفیف بدم و احساس بهتری داشته باشم!

    ولی اشکالی که این روش داشت این بود که انگار فقط یه پوسته است و زورش به اون نیروی قدرتمند درونی نمی‌رسه.
    مثلاً اگه خودم رو با «سانحه و خرج کردن سرمایه‌ام برای بهبودی» قوت‌قلب بدم، یه ندای خیلی قوی از اعماق ذهنم فریاد می‌زنه:
    «تو در سلامت کامل جسمی بودی و تصمیماتت باعث شد گذشته‌ی ارزشمندی که هرگز برنمی‌گرده رو از دست بدی و هیچ‌چیز نمی‌تونه این رو از یادت ببره»


    کشتی‌گیری رو درنظر بگیرین که با وزن ۴۰ کیلو می‌خواد به مصاف یه کشتی‌گیر از دسته‌ی ۱۰۵ کیلو بره!
    چه کنم با این حریف قدر که نشسته رو شونه‌هام!


    خیلی دلم می‌خواد خلاص شم از تمام این افکار بازدارنده، اما آینده‌ای که اون گذشته واسه‌م رقم زده باعث شده همیشه اون رو جلوی خودم ببینم و نتونم فراموشش کنم.

  6. 2 کاربر از پست مفید AmirEhsan تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 02 دی 93), بانوی آفتاب (دوشنبه 01 دی 93)

  7. #4
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 خرداد 94 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1393-7-11
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    3,278
    سطح
    35
    Points: 3,278, Level: 35
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    162

    تشکرشده 593 در 152 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز

    مساله ی مهمی که خوبه در نظر بگیرید اینه که اکثر ما به این مساله موندن در گذشته دچاریم و در عین حال ، زمان کنونی رو از دست می دیم.
    نکته ای که میخام بگم اینه که ، اکثر ما ها به دلیل این که اینده برای ما چیزی مبهم و نا مشخص است ، ترجیح میدهیم که در گذشته بماینم.
    اگر اینده برای ما مشخص و واضح باشد، چنان لذتی از دست یابی به لحظه لحظه ان خواهیم برد که به خودمان اجازه لحظه ای درنگ برای فکر کردن و تاسف به گذشته نخواهیم داد.
    امیدوارم در نظر بگیرید این مطلب رو.

    هدفتون رو مشخص کنید ، این که چی میخاید ، از بین مسیر های مختلف ، یک مسیر رو انتخاب کنید و تا تهش برید. تمام.

    موفق و موید

  8. 5 کاربر از پست مفید love less تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 02 دی 93), AmirEhsan (دوشنبه 01 دی 93), meinoush (دوشنبه 01 دی 93), هم آوا (دوشنبه 01 دی 93), بانوی آفتاب (دوشنبه 01 دی 93)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 بهمن 94 [ 00:21]
    تاریخ عضویت
    1393-9-04
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    1,856
    سطح
    25
    Points: 1,856, Level: 25
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    34

    تشکرشده 153 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    میشه بپرسم متاهلید یا نه؟
    در صورت تجرد آیا فکر و برنامه تاهل دارید؟
    و اینکه کفالت چه کسانی را دارید؟مسئولشونم هستید؟

  10. 3 کاربر از پست مفید باران آرام تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 02 دی 93), AmirEhsan (دوشنبه 01 دی 93), بانوی آفتاب (دوشنبه 01 دی 93)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 00:58]
    تاریخ عضویت
    1393-10-01
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    374
    سطح
    7
    Points: 374, Level: 7
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    24

    تشکرشده 42 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط love less نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز

    مساله ی مهمی که خوبه در نظر بگیرید اینه که اکثر ما به این مساله موندن در گذشته دچاریم و در عین حال ، زمان کنونی رو از دست می دیم.
    نکته ای که میخام بگم اینه که ، اکثر ما ها به دلیل این که اینده برای ما چیزی مبهم و نا مشخص است ، ترجیح میدهیم که در گذشته بماینم.
    اگر اینده برای ما مشخص و واضح باشد، چنان لذتی از دست یابی به لحظه لحظه ان خواهیم برد که به خودمان اجازه لحظه ای درنگ برای فکر کردن و تاسف به گذشته نخواهیم داد.
    امیدوارم در نظر بگیرید این مطلب رو.

    هدفتون رو مشخص کنید ، این که چی میخاید ، از بین مسیر های مختلف ، یک مسیر رو انتخاب کنید و تا تهش برید. تمام.

    موفق و موید
    سلام


    کاملاً متوجه منظورتون هستم.
    هدفی که من برای خودم انتخاب کرده بودم، استارتش از سال پیش خورده بود. یعنی تصمیم گرفتم رشته‌ی معماری رو ادامه بدم و تا رسیدن به نتیجه‌ی مطلوبم ازش دست نکشم.
    همچنین با توجه به ارزش یادگیری زبان دوم، چند هفته‌ای می‌شه که تصمیم دارم تسلطم در زبان انگلیسی رو هم کامل کنم. راستی باید بابت تاپیکی که در این مورد زدین هم ازتون تشکر کنم. چند هفته پیش دیدمش و اطلاعات مفیدی داخلش گذاشته بودین.


    مشکلی که این وسط وجود داره و شاید باعث شد این تاپیک رو بزنم، شرایطیه که الان در اون گرفتار شدم.
    من هدفم رو مشخص کردم و دو ترم هم از ادامه‌اش می گذره. حالا با توجه به سنگین شدن مباحث درسی و وقت زیادی که رسیدگی به هر درس می‌گیره، موقعیت کاریم به خطر افتاده.
    لازمه‌ی ادامه پیدا کردن هدفم اینه که کار داشته باشم.
    و حالا این هدف باعث شده نتونم درست به کارم برسم و در مرحله‌ی اخراج از کار قرار بگیرم.

    نه می‌تونم قید درس رو بزنم و نه قید کار رو.
    چه کنم در این شرایط؟


    شما اگه موقعیتی مشابه این داشتین، چه راه‌حلی به ذهن‌تون می‌رسید؟

  12. 2 کاربر از پست مفید AmirEhsan تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 02 دی 93), بانوی آفتاب (دوشنبه 01 دی 93)

  13. #7
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 دی 93 [ 14:04]
    تاریخ عضویت
    1393-10-01
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    73
    سطح
    1
    Points: 73, Level: 1
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    2
    تشکرشده 4 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من هم همسن شما هستم. با این تفاوت که ترم آخر ارشد ولی تمام اون احساساتی که شما نسبت به خودتون دارید من هم بلکه شدیدترش رو دارم.
    من هم دائم این سرکوفت و به خودم میزنم که باید یهتر از این ها می بودم باید گذشته ی بهتری می داشتم ولی باید قبول داشته باشیم که وجود یه راهنما یه راه بلد و یه مشوق که بدور از سرزنش و سرکوفت راه درست رو به ما نشون بده در کنار ما دهه ی شصتی ها همیشه خالی بود ما داریم تاوان ندونم کاری ها ی خود و پدرو مادر و جامعه رو میدیم.
    این احساس و من تو خیلی خیلی از هم نسلی های خدمون می بینم حتی کسانی که از بیرون که تماشاشون می کنید فوق العاده موفق و مفید به نظر میان در حالی که وقتی پای حرف های دلشون بشینی راضی نیستن از اونچه که هستن! نمی دونم!!! شاید این خصلت آدم هاست که همیشه به بهتر و بالاتر بودن تمایل دارن.
    به نظر من، شخصا مهم این هست که در طول عمرت حس خوبی از زندگی کردن داشته باشی کافی همین و همین. نمیدونم چرا هنوز فکر می کنیم کسانی که مدرک بالاتر یا پول بیشتری دارن حتما باید خوشحالتر و راضی تر باشن؟؟!!!
    این یه مدغلط و فوق العاده اشتباه بود که تو مخ ما کردن و جوونی و شادابی نسل ما رو گرفتن!!!!
    چرا افسرده ترین آدم ها بین تحصیل کرده هاست!!!
    هیچ وقت به گذشته فکر نکنید مگر برای عبرت. اجازه ندید تلخی هاش ذهنتون و به مرور مثل خوره ، بخوره!!! همین تجربه خودش فوق العاده ارزشمنده و حالا شما با این تجربه ی گران قیمت میتونید با سرعت و اشتیاق خیلی بیشتر به جلو برای پیشرفت حرکت کنید.
    چون انگیزه دارین برای جبرانش!!!خیلی ها چون تا این سن به خودشون فشار آوردنو همه ی زندگیشون شده بود درس و مدرک و دانشگاه دیگه کم میارن و بی انگیزه میشن!!! خوبی مدل شما این بوده که این دلسردی و دلزدگی نسبت به پیشرفت و ندارین!!!!
    پس با انگیزه تلاش کنید و مطمئن باشید با بازده خیلی بالاتر نسبت به قبل جلو میرین انگار که تو سراشیبی پیشرفت افتاده باشین.
    توکلتون به خدا بیشتر باشه
    درمورد کار و درس همزمان، بهتر که فعلا اگر امکانش هست براتون کار و بذارید کنار و از کسی برای تامین مخارجتون کمک بگیرید. حالا پدر یا برادر بزرگتر یا دوست ... این میتونه به عنوان قرض گرفتن باشه بعدا که شرایط درسی تون بهتر شد برای کار اقدام کنید و قرضتون و بدید. به نظرم این بهترین راه حله
    ویرایش توسط gilva banoo : دوشنبه 01 دی 93 در ساعت 19:10

  14. 4 کاربر از پست مفید gilva banoo تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 02 دی 93), AmirEhsan (دوشنبه 01 دی 93), هم آوا (دوشنبه 01 دی 93), بانوی آفتاب (دوشنبه 01 دی 93)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 تیر 98 [ 10:02]
    تاریخ عضویت
    1393-4-14
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    5,852
    سطح
    49
    Points: 5,852, Level: 49
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    161

    تشکرشده 223 در 103 پست

    Rep Power
    34
    Array
    منم 26 سالمه و هيچ دستاوردي تو زندگيم نداشتم . فقط درس خوندم ولي چه فايده ؟
    آقاي لاولس گفتن هدفت رو مشخص كن و تا آخر برو. شما چندين بار تغيير مسير داديد. حالا بهتر نيست اينبار كمي بيشتر فكر كنيد و حساب شده تر تصميم بگيريد؟ تا ديگه مجبور به تغيير مسير نشيد
    چرا ادامه تحصيل؟ آيا پيشرفت شغل الانتون بستگي به ادامه تحصيل و گرفتن مدرك كارشناسي داره؟ يا بعد از اتمام تحصيلات قصد داريد دنبال يه كار جديد باشيد؟
    چرا معماري؟ فارغ التحصيلاي معماري مشغول كار مرتبط با رشتشون هستن؟ درامدشون خوبه ؟

  16. 6 کاربر از پست مفید nahid-111 تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 02 دی 93), AmirEhsan (دوشنبه 01 دی 93), gilva banoo (دوشنبه 01 دی 93), هم آوا (دوشنبه 01 دی 93), بانوی آفتاب (دوشنبه 01 دی 93), بابک 1369 (سه شنبه 02 دی 93)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 فروردین 03 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    557
    امتیاز
    19,364
    سطح
    88
    Points: 19,364, Level: 88
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 486
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    1,198

    تشکرشده 1,407 در 461 پست

    Rep Power
    133
    Array
    سلام آقای امیراحسان. به هیچ وجه دیگه به بهدر دادن پولتون در گذشته فکر نکنید وگرنه باور کنید یا نکنید این زمانی هم که در اختیار دارید رو با سرزنش خودتو ن از دست میدید.اما آیا با فکرکردن به این موضوع میتونید گذشته روتغییر بدید؟مسلما خیر، اما یقین بدونید آیندتون رو دارید در جهت منفی تغییر میدید چون انرژی وحال خوبی که با رضایت از خودتون میتونه باعث حرکت وامید شما بشه رو با سرزنش وافسوس از دست میدید.

    باید از گذشته هم ممنون باشید که تا سنتون هنوز کمه درسای با ارزشی به شما داده که خیلیا که از شما سن بیشتری هم دارن هنوز یاد نگرفتن. بهتون بابت تلاشی این مدت برای کار و یادگیری داشتید ، واقعا تبریک میگم.شما هزینه دانشگاهتو داری خودتون تامین میکنید واین خودش امتیاز بزرگیه که متکی به خودتون حرکت میکنید. شما 26 سالته و خیلی تا الان تجربه کاری خوبی بدست آوردید و از طرفی هم دارید دانشگاه معماری میخونید که نسبت به رشته های دیگه بازار کار بسیار خوبی داره.پس مطمئنا جای خوبی سرمایه گذاری کردید. و حتی الامکان درستون رو هرگز رها نکنید.

    اما در مورد کارتون، میتونید اگر برای درستون مشکل ایجاد میکنه یا حتی نمیتونید اونطور که باید وظایف کاریتون رو انجام بدید، بنظر من میتونید اون کار رو با کار دیگه ایی جایگزین کنید که وقت کمتری ازتون بگیره، یا با کارفرماتون به توافق برسید ، همچنین میتونید از دانشگاه وام دانشجویی بگیرید.

    موفق باشید

    به نور نگاه کن ! سایه ها پشت سرت خواهند بود.

  18. 4 کاربر از پست مفید zolal تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 02 دی 93), AmirEhsan (دوشنبه 01 دی 93), gilva banoo (دوشنبه 01 دی 93), بانوی آفتاب (دوشنبه 01 دی 93)

  19. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 00:58]
    تاریخ عضویت
    1393-10-01
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    374
    سطح
    7
    Points: 374, Level: 7
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    24

    تشکرشده 42 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از موضوع محدودیت ارسال ۳ پست در روز خبر نداشتم!
    کم نیست این مقدار؟!
    در هر صورت، توفیق اجباری‌ای بود که مشترک سایت بشم!


    نقل قول نوشته اصلی توسط باران آرام نمایش پست ها
    سلام
    میشه بپرسم متاهلید یا نه؟
    در صورت تجرد آیا فکر و برنامه تاهل دارید؟
    و اینکه کفالت چه کسانی را دارید؟مسئولشونم هستید؟


    پدرم وقتی ۸ ساله بودم، توی تصادف فوت کردن.
    کفالت مادرم رو گرفتم.

    مجردم و یکی از مسائلی که هر از چندگاهی بهش فکر می‌کنم همینه.
    یعنی اهمیت این دوران از دست رفته رو وقتی حس می‌کنم که می‌بینم من با این سن، نباید تازه دنبال گرفتن مدرک باشم. باید مدرکم رو خیلی وقت پیش می‌گرفتم و الان با داشتن یه کار تمام‌وقت، مقدمات اولیه‌ی ازدواجم رو آماده می‌کردم.
    شاید در شرایط نرمال، من تا حالا ازدواج کرده بودم اما فعلاً تا رسیدن به مرحله‌ای که بتونم اولیه‌ها رو واسه‌ی خودم فراهم کنم، ناچاراً به ازدواج فکر نمی‌کنم.


    نقل قول نوشته اصلی توسط nahid-111 نمایش پست ها
    منم 26 سالمه و هيچ دستاوردي تو زندگيم نداشتم . فقط درس خوندم ولي چه فايده ؟
    آقاي لاولس گفتن هدفت رو مشخص كن و تا آخر برو. شما چندين بار تغيير مسير داديد. حالا بهتر نيست اينبار كمي بيشتر فكر كنيد و حساب شده تر تصميم بگيريد؟ تا ديگه مجبور به تغيير مسير نشيد
    چرا ادامه تحصيل؟ آيا پيشرفت شغل الانتون بستگي به ادامه تحصيل و گرفتن مدرك كارشناسي داره؟ يا بعد از اتمام تحصيلات قصد داريد دنبال يه كار جديد باشيد؟
    چرا معماري؟ فارغ التحصيلاي معماري مشغول كار مرتبط با رشتشون هستن؟ درامدشون خوبه ؟


    زمانی که از این شاخه به اون شاخه می‌رفتم، ذهنیت الانم رو نداشتم.
    فکر می‌کردم همیشه همون آدم بیست و یکی دو ساله باقی می‌مونم و زندگی همون چیزیه که تصور می‌کنم.
    .
    .
    .
    سریع‌تر از اون چیزی که فکر می‌کردم گذشت!

    راستش انتخاب رشته‌ی معماری بر اساس علاقه‌ام به این رشته و مشورت با چند نفری بود که حس می‌کردم صاحب‌نظر هستن.
    الان از رشته‌ای که دارم ناراضی نیستم؛ نه از هزینه‌های بعضاً سنگینی که داره و نه از کلاس‌های طولانی و چندین ساعته‌اش.


    ======================


    می‌ترسم از اینکه کارم رو به خاطر درس ول کنم و چند وقت بعدش بفهمم نباید اصلاً همچین کاری می‌کردم.
    می‌ترسم از اینکه درسم رو به خاطر کار ول کنم و بعداً بفهمم بزرگ‌ترین اشتباه رو انجام دادم.

    اینقدر تصمیمات اشتباه در گذشته داشتم که حس می‌کنم دیگه جای اشتباه واسه‌ام وجود نداره.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط gilva banoo نمایش پست ها
    سلام
    من هم همسن شما هستم. با این تفاوت که ترم آخر ارشد ولی تمام اون احساساتی که شما نسبت به خودتون دارید من هم بلکه شدیدترش رو دارم.
    من هم دائم این سرکوفت و به خودم میزنم که باید یهتر از این ها می بودم باید گذشته ی بهتری می داشتم ولی باید قبول داشته باشیم که وجود یه راهنما یه راه بلد و یه مشوق که بدور از سرزنش و سرکوفت راه درست رو به ما نشون بده در کنار ما دهه ی شصتی ها همیشه خالی بود ما داریم تاوان ندونم کاری ها ی خود و پدرو مادر و جامعه رو میدیم.
    این احساس و من تو خیلی خیلی از هم نسلی های خدمون می بینم حتی کسانی که از بیرون که تماشاشون می کنید فوق العاده موفق و مفید به نظر میان در حالی که وقتی پای حرف های دلشون بشینی راضی نیستن از اونچه که هستن! نمی دونم!!! شاید این خصلت آدم هاست که همیشه به بهتر و بالاتر بودن تمایل دارن.
    به نظر من، شخصا مهم این هست که در طول عمرت حس خوبی از زندگی کردن داشته باشی کافی همین و همین. نمیدونم چرا هنوز فکر می کنیم کسانی که مدرک بالاتر یا پول بیشتری دارن حتما باید خوشحالتر و راضی تر باشن؟؟!!!
    این یه مدغلط و فوق العاده اشتباه بود که تو مخ ما کردن و جوونی و شادابی نسل ما رو گرفتن!!!!
    چرا افسرده ترین آدم ها بین تحصیل کرده هاست!!!
    هیچ وقت به گذشته فکر نکنید مگر برای عبرت. اجازه ندید تلخی هاش ذهنتون و به مرور مثل خوره ، بخوره!!! همین تجربه خودش فوق العاده ارزشمنده و حالا شما با این تجربه ی گران قیمت میتونید با سرعت و اشتیاق خیلی بیشتر به جلو برای پیشرفت حرکت کنید.
    چون انگیزه دارین برای جبرانش!!!خیلی ها چون تا این سن به خودشون فشار آوردنو همه ی زندگیشون شده بود درس و مدرک و دانشگاه دیگه کم میارن و بی انگیزه میشن!!! خوبی مدل شما این بوده که این دلسردی و دلزدگی نسبت به پیشرفت و ندارین!!!!
    پس با انگیزه تلاش کنید و مطمئن باشید با بازده خیلی بالاتر نسبت به قبل جلو میرین انگار که تو سراشیبی پیشرفت افتاده باشین.
    توکلتون به خدا بیشتر باشه
    درمورد کار و درس همزمان، بهتر که فعلا اگر امکانش هست براتون کار و بذارید کنار و از کسی برای تامین مخارجتون کمک بگیرید. حالا پدر یا برادر بزرگتر یا دوست ... این میتونه به عنوان قرض گرفتن باشه بعدا که شرایط درسی تون بهتر شد برای کار اقدام کنید و قرضتون و بدید. به نظرم این بهترین راه حله
    نقل قول نوشته اصلی توسط zolal نمایش پست ها
    سلام آقای امیراحسان. به هیچ وجه دیگه به بهدر دادن پولتون در گذشته فکر نکنید وگرنه باور کنید یا نکنید این زمانی هم که در اختیار دارید رو با سرزنش خودتو ن از دست میدید.اما آیا با فکرکردن به این موضوع میتونید گذشته روتغییر بدید؟مسلما خیر، اما یقین بدونید آیندتون رو دارید در جهت منفی تغییر میدید چون انرژی وحال خوبی که با رضایت از خودتون میتونه باعث حرکت وامید شما بشه رو با سرزنش وافسوس از دست میدید.

    باید از گذشته هم ممنون باشید که تا سنتون هنوز کمه درسای با ارزشی به شما داده که خیلیا که از شما سن بیشتری هم دارن هنوز یاد نگرفتن. بهتون بابت تلاشی این مدت برای کار و یادگیری داشتید ، واقعا تبریک میگم.شما هزینه دانشگاهتو داری خودتون تامین میکنید واین خودش امتیاز بزرگیه که متکی به خودتون حرکت میکنید. شما 26 سالته و خیلی تا الان تجربه کاری خوبی بدست آوردید و از طرفی هم دارید دانشگاه معماری میخونید که نسبت به رشته های دیگه بازار کار بسیار خوبی داره.پس مطمئنا جای خوبی سرمایه گذاری کردید. و حتی الامکان درستون رو هرگز رها نکنید.

    اما در مورد کارتون، میتونید اگر برای درستون مشکل ایجاد میکنه یا حتی نمیتونید اونطور که باید وظایف کاریتون رو انجام بدید، بنظر من میتونید اون کار رو با کار دیگه ایی جایگزین کنید که وقت کمتری ازتون بگیره، یا با کارفرماتون به توافق برسید ، همچنین میتونید از دانشگاه وام دانشجویی بگیرید.

    موفق باشید

    ممنون از هر دو دوست عزیز.

    بعضی اوقات شنیدن همین صحبت‌ها و راهنمایی‌هایی که ممکنه غیرتخصصی به نظر برسه، بیش از اون چیزی که تصور می‌شه تأثیر می‌ذاره.
    ویرایش توسط AmirEhsan : دوشنبه 01 دی 93 در ساعت 23:45

  20. 2 کاربر از پست مفید AmirEhsan تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 02 دی 93), بانوی آفتاب (سه شنبه 02 دی 93)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 19:57
  2. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  3. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: شنبه 20 خرداد 91, 14:03
  4. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.