به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 08:47]
    تاریخ عضویت
    1393-9-16
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    26
    سطح
    1
    Points: 26, Level: 1
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    امکان افتادن به دام خیانت عاطفی و وابستگی

    فکر میکنم عنوان کاملا گویای مشکل من نیست (البته من هنوز مشکل نمیدونمش تا مبادا به خودم تلقین کنم و دچار استرس بشم و احساسی عمل کنم) من سی ساله هستم و پنج ساله که متاهل هستم و با همسرم خارج از کشور زندگی میکنیم. هردو تحصیلاتمون فوق لیسانس و شاغل هستیم و در کل زندگی جا افتاده ای داریم. ما با آگاهی خانواده ها دوست بودیم و بعد از یک سال دوستی ازدواج کردیم و خدا رو شکر مشکلی نداشتیم و همیشه حامی هم بودیم. در همین حد بگم که دعوا های ما در حد سالی یک بار اونم سر خونه تکونی بوده! تا حالا یک روز هم قهر نکردیم و جدا از هم نخوابیدیم. من و همسرم در کنار هم رشد کردیم و همیشه به هم اعتماد داشتیم ولی اتفاقی که اخیرا افتاده منو کمی به فکر فرو برده. چند وقت پیش یکی از آشنایان دور من بعد از سال ها بی خبری با من تماس گرفت که در همین کشوری هست که ما زندگی میکنیم و برای یه کنفرانس اومده.
    من این آقا رو از وقتی ۱۳ سالم بوده میشناختم و به خاطر احترام فامیلی و مقام علمیشون همیشه حکم برادر بزرگ من رو داشتن و البته مسلمه که آدم در سن هفده سالگی یه کم علاقه هم داشته باشه ولی ایشون ۱۴سال از من بزرگ تر بودن و متاهل.
    به هر حال ما ایشونو ملاقات کردیم و چون وقت ازاد من از همسرم بیشتر بود من شدم راهنمای ایشون. در این مدت از لذت مصاحبت با کسی برخوردار بودم که سلایق هنری و سرگرمیش کاملا مثل خودم بود و البته زندگی به من یاد داده وقتی که دوتا آدم مثل همن به درد عاشقی نمیخورن نهایت دو دوست خوب هستن.
    ایشون چند ساله که به طور توافقی از همسرشون جدا شدن و ظاهرا با خانمی رابطه جدی دارن ولی روز آخر که میرفتن حرفایی به من زدن که منو هم ناراحت کرد و هم خوشحال. اینکه همیشه منو دوست داشتن و هیچ وقت منو فراموش نکردن. به هر حال من امیدوار بودم که با رفتن ایشون همه چی به حالت عادی برگرده. ولی از وقتی که رفتن با ایمیل در ارتباطیم و حس میکنم داریم به هم نزدیک و نزدیک تر میشیم. همسرم کاملا در جریانه و ازش خواستم بیشتر با من وقت بگدرونه تا من وابسطه نشم. ولی متاسفانه همسرم انقدر درگیر کار شده که فقط شب از ساعت ۱۰ به بعد میاد خونه و بعد هم انقدر خسته است که نای حرف زدن نداره و فقط تکرار میکنه که به من اعتماد کامل داره و من خودم همه چی رو حل میکنم.
    من دلم نمیخواد جای خالی هم زبونی با همسرم رو با این آقا پر کنم ولی حس میکنم بعد از هربار صحبت یه بعد دیگه از خودمو شخصیتمو میشناسم و این آزارم میده. من شاغلم سرگرمی دارم دوست زیاد دارم هرروز ورزش میکنم پس واقعا وقتم پره با این وجود جدیدا یه وقتی رو خالی نگه میدارم که برای این آقا ایمیل بدم و یا اینکه حس میکنم منتظر خبری از ایشون هستم.
    این مسله نگرانم کرده و به همفکری نیاز دارم که به خودم آسیب عاطفی نزنم.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 اردیبهشت 95 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1392-5-10
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    2,669
    سطح
    31
    Points: 2,669, Level: 31
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    204

    تشکرشده 130 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    نگار خانوم خوب راه حل خیلی سادست ....ارتباطتون رو بهر نحوی باایشون کمتر کنید ...هر چقدر شما با ایشون ارتباط داشته باشید این علاقه بیشتر میشه.... شما خدا رو شکر زندگی به این خوبی دارید وهمسری که کاملا به شما اعتماد داشته ..چرا دارید خرابش میکنید..؟؟ در ضمن به نظرم ایشون اصلا ادم معقولی نمی یان که اومدنن به یک خانوم متاهل یه همچین حرفی زدن...شما خوب فکر کنید واقعا هدفشون چی بوده؟؟ چون ایشونم مطمئا میدونسته که ذهن شما درگیر خواهد شد....در واقع ایشون به اعتماد همسر شما خیانت کرده....خیلی راحت جواب ایمیلاشون رو دیر به دیر بدید وخیلی سرد...بزارین بدونن شما برای رابطتون حد ومرز قائلید....خودتون رو جای همسرتون بزارید ..یا اگر همسر شما روزی یه همچین احساسی داشته باشه چه حسی دارید....اون زمان خالی رو که میگید هر روز برای ایشون خالی می کنید دقیقا به همسرتون اختصاص بدین....قدر زندگی اروم وبی دردستون رو بدونید..وبدونید همسر شما خیلی از ایشون ارزشش بالاتره.....امیدوارم تصمیم درست بگیرید....

  3. 4 کاربر از پست مفید سنجاقک ابی تشکرکرده اند .

    ali -guilan (یکشنبه 16 آذر 93), hhp (یکشنبه 16 آذر 93), love less (یکشنبه 16 آذر 93), szd (یکشنبه 16 آذر 93)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آبان 96 [ 13:33]
    تاریخ عضویت
    1392-5-22
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    4,107
    سطح
    40
    Points: 4,107, Level: 40
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    157

    تشکرشده 216 در 94 پست

    Rep Power
    26
    Array
    با سلام

    به نظر من رابطتون رو کم نکنید بلکه کاملا قطع کنید و از اون آقا دوری کنید . شما زندگی آروم و شوهر خوبی دارید که برای رفاه شما و زندگیش تا دیر وقت کار میکنه و همیشه حامی شما بوده . گول چرب زبانی اون آقا رو نخورید اون آقا اگر آدم خوبی بود هیچ وقت با شما رابطه برقرار نمیکرد . ضمنا یک بار از همسرش جدا شده پس حتما مشکلی در رفتارش داشته که شما از اون بی خبرید. پس تا دیر نشده رابطتون را کامل قطع کنید و وقت آزادتون رو با محبت به شوهرتون بگذرونید و کاری نکنید که اعتمادش به شما از بین بره که فرو ریختن اعتماد متقابل آغاز نابودی زندگی مشترک هست . اینو بدونید که خیانت های بزرگ در زندگی مشترک از همین ارتباطهای کوتاه و کم شروع میشه و کم کم زیاد میشه و حالت وابستگی به شخص سوم را پیدا میکنه . پس تا بیشتر وابسته نشدید ارتباطتتون رو کامل قطع کنید .

  5. 5 کاربر از پست مفید Aras تشکرکرده اند .

    hhp (یکشنبه 16 آذر 93), love less (یکشنبه 16 آذر 93), szd (یکشنبه 16 آذر 93), واحد (یکشنبه 16 آذر 93), داود.ت (یکشنبه 16 آذر 93)

  6. #4
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 خرداد 94 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1393-7-11
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    3,278
    سطح
    35
    Points: 3,278, Level: 35
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    162

    تشکرشده 593 در 152 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز

    اون شخص میدونسته شما متاهلی ، باز هم به شما ابراز علاقه کرده.
    این که با این کار بنیان یه خانواده رو به لرزه در میاره.
    همین یه دلیل برای فهم سطح شعور ایشون کافیه.

    زندگیتون رو خراب نکنید.
    طوری سرد با ایشون برخورد کنید که یاد بگیره مردم زندگی دارن و جای دیگه هم به این راحتی با زندگیه مردم بازی نکنه.

    ابعاد دیگه شخصیتتون و زندگیتون رو با همسرتون پیدا کنید نه یه غریبه.

    موفق و موید
    ویرایش توسط love less : یکشنبه 16 آذر 93 در ساعت 10:59

  7. 5 کاربر از پست مفید love less تشکرکرده اند .

    ali -guilan (یکشنبه 16 آذر 93), hhp (یکشنبه 16 آذر 93), szd (یکشنبه 16 آذر 93), واحد (یکشنبه 16 آذر 93), داود.ت (یکشنبه 16 آذر 93)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 95 [ 15:24]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    3,922
    سطح
    39
    Points: 3,922, Level: 39
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    94

    تشکرشده 539 در 149 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام و روز بخیر
    همونطوری که دوستان فرمودن و خودتونم مطمئنم میدونین و منطق هم همینو میگه شما بهترین کار قطع ارتباط کامل با ایشونه... گاهی تو زندگی یه هیجانای زودگذری میاد سراغ ادم و حالا هم شما درگیرش نشین.. چون اگرچه حتی ممکنه به زندگی با همسرتون اسیب نزنه اما مطمئنا به وجود و روح و قلبتون اسیب جبران ناپذیری وارد میکنه... سرتون هم که زیاد خلوت نیست که فکر و خیال بکنین یا با کار زیاد همسرتون شما همیشه تنها و ناراحت باشید... شما هم که برنامه های زندگیتونو دارین... حالا ایشون ابراز علاقه کردن شما زیاد جدی نگیرین ...زندگی خانوادگیتون ارزشش بالاتره..شما به هر صورت ارتباط داشته باشید و حتی اگر همسرتونم اگاهی داشته باشن بدونین ته این مسئله چیز خوبی نخواهد بود..

  9. 3 کاربر از پست مفید ida bahrami تشکرکرده اند .

    hhp (یکشنبه 16 آذر 93), szd (یکشنبه 16 آذر 93), واحد (یکشنبه 16 آذر 93)

  10. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    سلام نگار جان فردی که به یک خانم متاهل اظهار علاقه میکنه . و قصد نابودی زندگیش رو داره به نظر شما چه جور ادمیه ؟

  11. 3 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    ali -guilan (یکشنبه 16 آذر 93), hhp (یکشنبه 16 آذر 93), szd (یکشنبه 16 آذر 93)

  12. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 14 اردیبهشت 03 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,969
    امتیاز
    33,488
    سطح
    100
    Points: 33,488, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,393

    تشکرشده 6,401 در 1,794 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.

    من برخلاف نظر دوستان عزیزکه وقت گذاشتن و راهنمایی های خوب ومفیدی هم کردند،نمیگم اون آدم خوبی نیست اتفاقا آدم خوب ومحترمی هست اما آسیب دیده هست ودرمعرض اشتباه،

    ذهن ما مثل عدسی هست چندتاخاصیت همزمان داره میتونه مثل عدسی کاو عمل کنه یامثل عدسی کوژ .میتونه چیزی روبزرگ کنه میتونه کوچیک. درشرایط خاصی که توقرار داری حقیقت رو اینجا خودت میسازی نه تقدیر(این شرایط استثناست) خودت تعیین میکنی حقیقت چی باشه،اگه تمرکزکنی وبهش ایمیل بدی وبهش فکرکنی برات بزرگ و وزن دارمیشه به تبع اون،احساست هم بهش پررنگ میشه.ازش عذرخواهی کن وبگو درشرایطی نیستی که بهش ایمیل بدی وارتباطات بیشتری داشته باشی.وقتهای آزادت روبیشترپرکن تازمانی که همسرت وقت میکنه بیشترکنارت باشه چون به نظر میرسه شرایط همسرت،درحال حاضر فورس ماژور هست

    .بنابراین نیازهست خودت تلاش بیشتری وخلاقیت بیشتری داشته باشی.باتوجه به ایجاد این تایپیک به نظرمیرسه میل واراده خلق لحظات بهتر روداری موفق باشی

  13. 5 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    hhp (یکشنبه 16 آذر 93), sevil73 (یکشنبه 23 آذر 93), szd (یکشنبه 16 آذر 93), نگاربانو (یکشنبه 16 آذر 93), دلشکسته (دوشنبه 17 آذر 93)

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 خرداد 99 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 833 در 318 پست

    Rep Power
    58
    Array
    سلام،این یک جمله شما رو که خوندم کلا هنگ کردم!!!!!!!!
    همسرم کاملا در جریانه و ازش خواستم بیشتر با من وقت بگدرونه تا من وابسطه نشم.
    همسر شما در جریان چیه؟؟؟؟ارتباط شما با اون آقا؟؟وابسطه به چی نشید؟به اون آقا؟؟اینو همسرتون هم میدونه و اینقدر راحت کنار اومده باهاش؟ادم چه چیزهایی این روزها میشنوه!!!

  15. کاربر روبرو از پست مفید samanft تشکرکرده است .

    szd (یکشنبه 16 آذر 93)

  16. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 08:47]
    تاریخ عضویت
    1393-9-16
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    26
    سطح
    1
    Points: 26, Level: 1
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم از همه دوستان.
    به نظرم اقای امین خیلی خوب به این نکته اشاره کردن که ایشون آدم بدی نیست. همسر من هم دقیقا همین نگاهو داره و میگه این خود تویی که میتونی مرزهاتو مشخص کنی. من اینجا هیچ دوست فارسی زبانی ندارم و خوب دلم برای فارسی بحث کردن و ابراز نظراتم به فارسی تنگ میشه مخصوصا که زمینه کاری من و تحصیلی من هنری و انترتیمنت هستش. بنابراین دوست داشتم دانسته هام و تجربیاتمو با کسی که بک گراند مشابه داره تقسیم کنم. این آقا هم همون تجربیات دلمشغولی ها تحصیلات و زمینه کاری من رو دارن.
    خودم ایمیل ها رو کم کردم و به هفته ای یکی رسوندم و اون هم فقط در حد شرح خلاصه پروژه جدیدی که دارم روش کار میکنم و بینهایت ذوق زده هستم.
    شریط همسرم فوق العاده فورس ماژور و پر استرس هست چون الان آخر ساله و کلی پروژه هست که باید تموم بشه. بنابراین متاسفانه وقتی برای قدم زدن و حتی حرف زدن نداره و من هم نهایت سعیمو میکنم که وقتی میاد خونه همه چی برای استراحتش و آرامشش فراهم باشه تا مریض نشه و تجدید انرژی کنه.
    ارتباط با این آقا باعث شد که من یه نوستالژی برای ایران و زبان مادریم و چیزای که پشت سرمه بیاد سراغم. و این خودش منجر به شروع پروژه ای شد که خیلی تا الان هم خودم و هم کسایی که به عنوان کارشناس باهاشون صحبت کردم ازش راضی هستن. (شغل من مربوط به انتشارات و مدیریت پروژه های هنری سرگرمی هست. نمیدونم تو ایران معادل داره یا نه.)
    یه نگرانی داشتم که اگر این ارتباط ناگهان کات بشه ممکنه من انگیزمو از دست بدم ولی میدونم هیچی به ارزش مندی آرامش روانی توی زندگی مشترک نیست. به خاطر همین این مشکل رو اینجا مطرح کردم تا هم با خودم رو راست باشم و هم اینکه از نظر بقیه استفاده کنم.
    در مورد اینکه همسرم میدونه باید بگم بله هستن مردایی که میشه راحت همه چیزو براشون تعریف کرد چون آرامش دارن و سعی میکنن منصف باشن. همسر من خیلی هم غیرتیه ولی همزمان سعی میکنه منطقی به قضیه نگاه کنه و ترجیح میده من همه چیزو براش بگم و خودم نهایتا تصمیم بگیرم تا بعدا فکر نکنم تصمیمی بهم تحمیل شده و حسرت بخورم. اینطوری من هم بیشتر قدرشو میدونم و خودمو همه جوره وقفش میکنم. این اولین بار نیست که با آرامش به دغدغه های فکری من گوش داده و بهم روحیه و اعتماد داده تا طوفان رو پشت سر بذارم. متاسفانه این بار شرایط کاری و زمانی باعث شده نتونه کامل کنارم باشه. ایشون هم این آقا رو میشانسن و حرفشون اینه که با ضربه ای که اون توی زندگیش خورده و زندگی مشترکش و خیلی چیزای دیگه رو از دست داره الان بالانس عاطفی نداره.
    باز هم از دوستان مخصوصا آقای امین که وقت گذاشتن ممنونم.

    - - - Updated - - -

    ممنونم از همه دوستان.
    به نظرم اقای امین خیلی خوب به این نکته اشاره کردن که ایشون آدم بدی نیست. همسر من هم دقیقا همین نگاهو داره و میگه این خود تویی که میتونی مرزهاتو مشخص کنی. من اینجا هیچ دوست فارسی زبانی ندارم و خوب دلم برای فارسی بحث کردن و ابراز نظراتم به فارسی تنگ میشه مخصوصا که زمینه کاری من و تحصیلی من هنری و انترتیمنت هستش. بنابراین دوست داشتم دانسته هام و تجربیاتمو با کسی که بک گراند مشابه داره تقسیم کنم. این آقا هم همون تجربیات دلمشغولی ها تحصیلات و زمینه کاری من رو دارن.
    خودم ایمیل ها رو کم کردم و به هفته ای یکی رسوندم و اون هم فقط در حد شرح خلاصه پروژه جدیدی که دارم روش کار میکنم و بینهایت ذوق زده هستم.
    شریط همسرم فوق العاده فورس ماژور و پر استرس هست چون الان آخر ساله و کلی پروژه هست که باید تموم بشه. بنابراین متاسفانه وقتی برای قدم زدن و حتی حرف زدن نداره و من هم نهایت سعیمو میکنم که وقتی میاد خونه همه چی برای استراحتش و آرامشش فراهم باشه تا مریض نشه و تجدید انرژی کنه.
    ارتباط با این آقا باعث شد که من یه نوستالژی برای ایران و زبان مادریم و چیزای که پشت سرمه بیاد سراغم. و این خودش منجر به شروع پروژه ای شد که خیلی تا الان هم خودم و هم کسایی که به عنوان کارشناس باهاشون صحبت کردم ازش راضی هستن. (شغل من مربوط به انتشارات و مدیریت پروژه های هنری سرگرمی هست. نمیدونم تو ایران معادل داره یا نه.)
    یه نگرانی داشتم که اگر این ارتباط ناگهان کات بشه ممکنه من انگیزمو از دست بدم ولی میدونم هیچی به ارزش مندی آرامش روانی توی زندگی مشترک نیست. به خاطر همین این مشکل رو اینجا مطرح کردم تا هم با خودم رو راست باشم و هم اینکه از نظر بقیه استفاده کنم.
    در مورد اینکه همسرم میدونه باید بگم بله هستن مردایی که میشه راحت همه چیزو براشون تعریف کرد چون آرامش دارن و سعی میکنن منصف باشن. همسر من خیلی هم غیرتیه ولی همزمان سعی میکنه منطقی به قضیه نگاه کنه و ترجیح میده من همه چیزو براش بگم و خودم نهایتا تصمیم بگیرم تا بعدا فکر نکنم تصمیمی بهم تحمیل شده و حسرت بخورم. اینطوری من هم بیشتر قدرشو میدونم و خودمو همه جوره وقفش میکنم. این اولین بار نیست که با آرامش به دغدغه های فکری من گوش داده و بهم روحیه و اعتماد داده تا طوفان رو پشت سر بذارم. متاسفانه این بار شرایط کاری و زمانی باعث شده نتونه کامل کنارم باشه. ایشون هم این آقا رو میشانسن و حرفشون اینه که با ضربه ای که اون توی زندگیش خورده و زندگی مشترکش و خیلی چیزای دیگه رو از دست داره الان بالانس عاطفی نداره.
    باز هم از دوستان مخصوصا آقای امین که وقت گذاشتن ممنونم.

  17. #10
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 14 اردیبهشت 03 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,969
    امتیاز
    33,488
    سطح
    100
    Points: 33,488, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,393

    تشکرشده 6,401 در 1,794 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شاید این نوارهای قدیمی یادت باشه وقتی از ریل ورونق خودش خارج میشد اگه میپیچید یا یه قسمتیش میزدبیرون تا آخر به صورت پیچیده ای خارج میشد ودرست کردنش مشکل تر. وسواس فکری علاوه بر اینکه معلول اضطراب هست به خصوص درسنین پایین ، روابط این چنینی که شبهه عاطفی شدن دارن یابعدا عاطفی میشن یکی ازعوارض آیندشون وسواس فکری هست.


    بنابراین همونطورکه خودت هم اشاره کردی برای آرامشت هم که شده نیازبه قطع روابط مجازی وغیرضرور داری به هرحال همونطورکه خودت هم واقف هستی سابقه ارتباط با این فرد دراین مدت کوتاه نشون داد دچار چالش میشی درآینده هم بازاین اتفاق میفته.اون حس نوستالوژی که به زبان فارسی داری رو کاملادرک میکنم بالاخره هر از گاهی نیاز به اشباع دراین زمینه داری ولی بهتره از راههایی که به سلامت روح وروانت آسیب نزنه
    .خودمن توی انتخاب برنامه های ادبی سخت پسند هستم ولی بالاخره برنامه هاو همایشهای خوبی هم هستند که کمک کننده اند یکی از دم دست ترینشون برای من برنامه رادیو ۷ازشبکه آموزش هست که جذابیت خاص خودش روداره..و مهترازهمه بیشترکردن ارتباط باشوهرت هست که خودت هم به اون اشاره کردی.میتونی باهاش مشورت کنی درمدیریت زمان طوری برنامه که حداقل در درازمدت زمان بیشتری کنارتوباشه.

  18. 3 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    hhp (یکشنبه 16 آذر 93), sevil73 (یکشنبه 23 آذر 93), دلشکسته (دوشنبه 17 آذر 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.