به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 27
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 دی 95 [ 18:32]
    تاریخ عضویت
    1393-4-13
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    2,879
    سطح
    32
    Points: 2,879, Level: 32
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    79

    تشکرشده 58 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چه جوری بیخیال کنکور امسال بشم؟

    سلام.اول تکر کنم ازخانم ها تیام مینوش اقای امین و همه دوستای خوبی که پست قبلی جوابمو دادن

    اما مشکل جدیدم.غصه اینکه پارسال و امسال از عید وقتمو هدر دادمو کاری نکردم مثلا برای کنکور کارشناسی نخوندم/یا کار مفیدی نکردم.خواهرم امسال برای امتحان ثبت نامم کرد.ولی من نمیتونم درس بخونم.کم که نیست ازمون یه رشته مهندسیه
    میخواستم اوضاعمو خوب کنم بیشتر گیج شدم.
    تیام شما که میگفتی رتبه ات سه رقمی بودهوالبته رتبه کنکورکارشناسی خودم هم خوب بود ولی دانشگاه درست درس نخوندم.به نظرت چندماه وقت میبره خوب و بدون فشار برای کنکور ارشد خوند؟
    میشه کار کرد و درس خوند؟میشه برای امتحان ارشد درس خوند و کار کرد؟ میشه دانشگاه موقع گذروندن مدرک کارشناسی ارشد سر کار رفت؟
    الان یه نظرتون چیکار کنم این دوماه تا کنکور فشرده درس خوندن بلد نیستم. وقتمو تلف کنم؟ چه جوری خودمو اروم کنم ؟ برم دنبال کار؟ برای سال بعد بخونم؟
    کسی هست درس بخونه و کارهم بکنه؟ شدنیه اصلا؟دختر خانم 25 سال و چندماهه هستم

    - - - Updated - - -

    دلم میخواد برای اینکه کارم راحت تر بشه برم دانگاه ازاد ولی نمیدونم سطح دانشگاه و شهریه اش چه جوریه و البته صد در صد هزینه شو هم نمیتونم بدم

  2. 2 کاربر از پست مفید nokte تشکرکرده اند .

    بانوی آفتاب (یکشنبه 09 آذر 93), تیام (یکشنبه 09 آذر 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    سلام.

    دختر خوب ، برای درس خوندن لازم نیست روزی 24 ساعت درس بخونی!!!! پس هم میشه کار کرد و هم میشه درس خوند. هر چند .... خوب وقت و همتتو رو هر چیزی بذاری بهش میرسی.

    مثلا تو الان وقتت و همتت رو رو استرس و اضطراب گذاشتی، پس تا سن 100 سالگی هم همین جوری خواهی موند. فک نکن من نمیفهمم استرس چه بلایی سر برنامه های آدم میاره ها.

    دوست داری درس بخونی ولی نمیتونی رم میفهمم. اینکه دست خودتم نیستم میدونم.

    اصل حرفمو تو یه جمله بهت میگم بقیه ش چرته :) خوندی و دوست داشتی و عمل کردی من خوشحال میشم.

    آدمی!!! و آدم توانایی انجام چند کار رو با هم نداره!!! مگه اینکه اولویت بندی کنه. در این صورته که موفق میشه چند کار رو درست و همزمان انجام بده. والسلام.

    اما بیا یه بار برا همیشه مشکلت رو حل کن.

    من دوست دارم به جای ماهی بهت ماهی گیری یاد بدم. پس ناراحت نشو که بی ربط به سوالت برات مینویسم.

    بیا و بفهم دقیقا از ریشه و بنیاد دلیل کارای تو چیه. باید بدونی هر گونه رفتار تو از یه علت مشخصی تو ذهنت نشات میگیره. حالا خود آگاه و اکثریت نا خود آگاه. همین که دوست داری اما

    نمی تونی ریشه در نا خود آگاه تو داره. باید بفهمی چرا این فکرو میکنی، اونوقت تبدیل میشی به دختری که میخوای و میتونی و عمل میکنی!!!

    ببین من برات یه دونه از علت کاراتو ریشه یابی میکنم ، ولی تو هم سعی کن وقتای آزادت بشینی به خودت و کارات فک کنی ، افسردگی نگیری ها!!!! در ضمن وقت های آزاد نه موقع کار و

    درس!!!!

    تو هم مثل همه ی آدمای دنیا از رنج فراری هستی، برا همین دوست نداری زیاد زحمت بکشی!!! اما دوست داری به نتیجه های مطلوب هم برسی. قبول داری؟

    این کاملا طبیعیه. یعنی همه دنبال خوبی هستن و از رنج فراری ان.

    اما به عنوان یک انسان بالغ میدونی که هر چیز خوبی یه هزینه ای داره. درسته؟

    خوب تو حاضری هزینه بپردازی. یعنی تو مسئله ی درس خوندن ، تو حاضری درس هم بخونی. یعنی جوری نیستی که فک کنی درس نخونم اما مثلا روزانه قبول شم. درسته؟

    خوب ذهن ناخودآگاه تو الان میاد و بررسی میکنه که نسبت هزینه به منافع تصمیمت چقدره. به صورت کاملا نا خودآگاه !!! خوب حالا فک میکنی ذهن تو واقعا به چه نتیجه ای رسیده؟

    آفرین!!!دقیقا به این نتیجه رسیده که بهتره تا اونجایی که میتونی از درس دوری کنی!!!! اما از طرف دیگه چون به جمع بندی کامل نرسیدی و کاملا نمیتونی از منافع قبول شدن تو دانشگاه

    بگذری به تضاد رسیدی و خوب استرس و اضطراب تنها نتیجه ی طرز تفکرته.

    حالا اگه کره ی زمین هم بهت بگن درس بخون و درس خوندن چقدر منافع داره و .... منو هم کفن کنی!!! قرار نیست درس بخونی. تا موقعی که کاملا بفهمی هزینه ای که میدی اصلا

    چیزی نیست!!! باید به خودت بفهمونی که رنج نیست!!!! ضمیر نا خودآگاه درسته که مغزته ولی خیلی خیلی خیلی گیجه!!!! اصلا نمیفهمه !!!! خیلی خشک و بی منطقه.

    تو به درس داری به چشم یه دشمن خونی یا یه رنج بزرگ یا یه دیو دو سر نگاه میکنی!!! خوب چه انتظاری داری از خودت؟

    بنابر این تا موقعی که درس خوندن برای تو رنج باشه وضعیتت همینه.

    ببین به نظرم اونقدر که تو از درس خوندن میترسی!!!! که من از گربه میترسم :) . نه درس ترس داره نه گربه، اتفاقا اونا باید از ما بترسن!!!!

    پس بشین مثل آدم تکلیفتو با خودت یک سره کن.

    تو فقط یک راه داری. یا کلا درس رو بذار کنار و راحت شو، یا نه سعی کن این ترس و ابهت درس خوندن رو بریزی.

    باید شروع به درس خوندن کنی که کم کم برات تبدیل به لذت بشه و ذهنت تورو اتوماتیک هدایت کنه.

    راستی دلت بد جوری پیش کار گیر افتاده هااااا. این جوری نمیشه. بشین موقعیت هاتو قشنگ بسنج و با خودت دشمن نباش. شاید اصلا تو موقعیت تو لازم نباشه درس بخونی:))

    موفق باشی.
    ویرایش توسط تیام : یکشنبه 09 آذر 93 در ساعت 16:15

  4. 4 کاربر از پست مفید تیام تشکرکرده اند .

    nokte (یکشنبه 09 آذر 93), parsa1400 (سه شنبه 11 آذر 93), نیکیا (یکشنبه 09 آذر 93), بانوی آفتاب (دوشنبه 10 آذر 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 دی 95 [ 18:32]
    تاریخ عضویت
    1393-4-13
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    2,879
    سطح
    32
    Points: 2,879, Level: 32
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    79

    تشکرشده 58 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام تیام.مرسی که اومدی اینجا به حرفات نیاز داشتم
    مرسی که مساله رو باز کزدی.افرین قسمت بزرگ مشکل من همینه
    حالا من هم به نتیجه ای رسیدم همین قضیه ترس من سه تا دلیل داره
    1 دیرشده وقت هارو هدرددادم.راه حل:میخواستی هدر ندیو بفکر الانت باش
    2 من حساب کردم امسال که نه سال دیگه اگه کنکور بدم حالا حتی اگه برم پیام نورمیشه یرای سال 95.سال اولش روهم بزاریم برای شناخت رشته و محیط و مقطع اونوقت میشه 28 سال و چندماهم29. الان دیدی تمام اگهی های استخدام دولتی و غیر دولتی میگه زیر30سال؟اونقت منه 28 ساله و چندماهه تازه یکسال ارشد ر خوندم ! و جای سختشم بخوام برم دنبال کار نمیگن تو بینجربه کار و سابقه کار با این سنت خجالت نمیکشی؟ خودم خجالت میکشم و یکی از علت های ترسمه. دوم اگه فرض کنیم که همه باید ازدواج کنن تو اون سن برای ازدواج دیر نیست ؟ سن ازدواج الان چند ساله؟ اونوقت هم جوون و دوست داشتنی هستیم؟

    سوال بعدی به نظرت چی میشه ماها یهو اینطور میشیم و درس برامون غوب میشه ای رنج بزرگ؟ ماهایی که قبلا اینجوری نبودیم؟
    سوال مهم :چرا موقع تحلیل مشکلات حاد ترم ذهنم بجای حل کردنش جاهای بی ربط میره؟ مثلا به جای اینکهه راه حل فلان کار که برام سخته رو پیدا کنه فقط بهونه میگیره و میخواد با غصه خوردن وقتو تلف کنه؟
    و اخر:به دور از مساله فرار از زنج به نظر تو امسال رو چه کارکنم؟ این دوماهو؟ میدونی چرا میره ذهنم دنبال کار؟ چون میخوام ببینم اگه نمیشه امسال درس خوند لااقل این دوماه رو یه کار مفیدی بکنم
    ممنون که اومدی

  6. کاربر روبرو از پست مفید nokte تشکرکرده است .

    parsa1400 (سه شنبه 11 آذر 93)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    خواهش میکنم

    متاسفم من فک کنم دو سه هفته نتونم بیام تالار یه پست بهت میدم امیدوارم برات مفید باشه.

    به نظرم مسئله ی اساسی زندگی تو در حال حاضر ازدواجه. تو داری به ازدواج فکر میکنی و اصلا رو درس تمرکز نداری. بنابراین مشخصه که نتونستی تا الان خودتو جمع کنی.

    یعنی اولویت اصلی زندگی تو میشه ازدواج. اولویت دوم میشه کار و در آخر ادامه ی تحصیل. یعنی شاید تو اصلا ادامه تحصیل برات اولویت هم نیست:)

    حالا بگو ببینم برنامه ی دقیق تو برا ازدواج چیه؟

    ببین تو یه هدف اصلی داری به اسم ازدواج. الان باید دقیقا بدونی براش باید چیکار کنی. وگرنه کاملا طبیعیه که استرس میگیری!!!

    مشخصه نمیشه برا ازدواج برنامه ریخت!!! به هر حال دختریم و داریم تو یه فرهنگی زندگی میکنیم که اگه ازدواج نکنیم جرمه :( در ضمن باید انتخاب بشیم و خدا میدونه چی تو انتظارمونه .

    بنابراین همین بلاتکلیفی خودش کار دست ما میده!!!

    بنابراین، برا ازدواج باید دیده بشی :) تو اجتماع بودن و ورزش کردن و عروسی و عزا و روضه و ... باید تو زندگی روزانه ات جا داشته باشه. خودتو تو خونه حبس نکن.

    سوال آخرت که الان باید چیکار کنی اینه که اگه کار خوب پیدا کردی و حقوق خوب و با ارزش کلا، به نظرم درس نخونی بهتره. به هر حال برا استخدام تو لیسانس داری دیگه. کلا فوق برا ادامه

    تحصیل تو مقطع دکتری هست .بری بخونی وسط ول کنی که چی بشه!!! کار داشته باشی می ارزه.

    اما اگه الان کار نداری و موقعیت کاری هم نیست خوب ، الان راه دیگه ای هم داری؟ تو این دو ماه هم قرار نیست معجزه بشه و استخدام کنن یا اینکه ازدواج کنی بری سر خونه زندگیت.

    میدونی شرایطت شبیه اون موقع های منه که مثلا فردا امتحان داشتم و نخونده بودم ، یه هویی به کار خونه و لباس شستن و غذا پختن علاقه مند میشدم :). فقط به خاطر فشار استرس.

    خوب پستم طولانی شد اما جواب بقیه سوالات فقط یک کلمه اس. تو خودت رو دوست نداری. نمیدونم از چی خودت خوشت نمیاد. مثلا ظاهرت یا اینکه تو بچگیت بهت فهموندن ناخودآگاه یا

    عمدی که تو دوست داشتنی نیستی و الان تو وجودت نهادینه شده. ممکنه پدر و مادرت با هم مدام دعوا میکردن یا اینکه مادرت ضعیف بود و ... به هر حال ضعف هویتی داری.

    ببین تو قبلا وقتی درس خون بودی فک میکردی با اینکارت مفید میشی و مورد توجه. حواست هم پرت نبود اما یکم که بزرگتر شدی و رفتی تو جامعه دیدی نه، اونا مال بچگی بود الان معیارا از

    معدل و دانشگاه برداشته شده و شده قیافه و پول و ازدواج و ... برا همین نسبت به درس سرد شدی.

    مثلا تو معدلت 20 هم باشه آیا کسی با تو به خاطر معدل ازدواج میکنه؟ اگه این جوری بود مطمئنم تو حسابی درس خون میشدی.

    خوب نیست دیگه!!! درس برا یه دختر ارزش نیست. ازدواج ارزشه. حالا خیالت از بابت ازدواج راحت بشه میشی همون دختر درس خون. هزار تا فکر توسرته !!! تمرکز نداری.

    غصه خوردن و تفره رفتن فقط بازی های ذهنه. اینا از گذشته های دور ، اون موقع ها که بچه بودی تو ذهنت ساخته شده. خیلی باید تلاش کنی که ریشه یابی کنی.

    ببین تو حاضر نیستی با چاقو انگشتت رو قطع کنی اما اگه افسردگی بگیری شاید اینکارو با دستای خودت بکنی.بازی ذهنه.

    تو اگه الان واقعا خودتو دوست داشتی و برا عمرت ارزش قائل بودی این جوری حاضر نمیشدی خودتو با استرس پیر کنی و کلی خطر سرطان و ام اس و آلزایمرو ... رو به جونت بخری.

    متاسفانه متوجه نیستیم و داریم خودمون خودمون رو داغون میکنیم.

    ببین مشکل تو میتونه این باشه که الگو نداری و نمیدونی باید الان چیکار کنی. فکر درست چیه و رفتار درست چیه. بازم به ضعف هویتی دوران کودکیت برمیگرده. به این که خودتو مقصر

    میدونی و بی ارزش.

    باید اونقدر از درون قوی باشی که بتونی به خودت اعتماد کنی و اینقدر سرگردون نباشی . اما تو داری با خودت چیکار میکنی؟ مدام توهین مدام آه و ناله، مدام ضعف!!! نتیجه اش چی

    میشه؟ اینکه الان که یه مقدار استرس داری دست و پاتو گم میکنی و ....

    بهت توصیه میکنم حداقل از این به بعد کمی بیشتر با خودت مهربون باشی. تک تک کلماتی که به عنوان توهین به خودت میگی یه روزی کار دستت میده.

    هیچ وقت خودتو تهدید نکن. همیشه جلو آیینه از خودت تعریف کن و تیپ بزن و به خودت احسنت بگو. واقعا از ته دلت باید از جسمت راضی باشی.

    به هیچ عنوان خودتو تنبیه نکن و با خودت غریبه گی نکن. هیچ دلیلی برای بد بودن تو نیست . نذار بازی مقایسه ی خودت با دیگران تو رو داغون کنه.

    برای خودت بهترین باش و فقط و فقط برا خودت کار کن.

    با این جور برخوردای صحیح و متشخصانه با خودت مطمئن باش به زودی آرامش به سراغت میاد.

    موفق باشی.

  8. 4 کاربر از پست مفید تیام تشکرکرده اند .

    nokte (یکشنبه 09 آذر 93), parsa1400 (سه شنبه 11 آذر 93), نیکیا (دوشنبه 10 آذر 93), بانوی آفتاب (دوشنبه 10 آذر 93)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 دی 95 [ 18:32]
    تاریخ عضویت
    1393-4-13
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    2,879
    سطح
    32
    Points: 2,879, Level: 32
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    79

    تشکرشده 58 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    fبین تیام تا الان تمام حرفاتو قبول داشتم اما اینو نه
    همونطور که تو پست قبلیم گفتم نه ذهنی نه شعوری نه عقلی نه حتی علاقه ای الان اولویتی برایازدواج ندارم
    فق
    ط گفتم ترس دارم که توی پروسه زمانبر درس الانم لخاطر اینکه سنم بالا 25 هست برای ازدواج دیر بشه میخواستم نطر شما یا بقیه رو بدونم که ایا دیر میشه یا نه و اون سن هنوز برای ازدواج مناسبه و بقیه سوال هام

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    آخ ببخشید راست میگی یه بار بهم گفته بودی فراموش کرده بودم معذرت میخوام. تو ازدواج رو بردار یه چیز دیگه بذار :).

    میدونی چیه ، از بس تو این مدت بهم گفتن مشکل خودم ازدواجه !!! فکرم مدام مشغوله به ازدواج و خواستگار و ... میگن ازدواج کنی و سر و سامون بگیری آدم میشی :) به خاطر شرایط

    خاصی که دارم میگن. آخه زیاد با این موضوع تو خونه درگیرم و چند وقته پیش به نشانه اعتراض میخواستم یه کارایی بکنم مشورت کردم منصرفم کردن ولی الان مصمم هستم که از ایران برم

    و تنها زندگی کنم. مخصوصا اینکه یکی تو تالار انداخته تو سرم که برم و اینجا نمونم :) بهتر از ازدواج کردنه!!! میدونی اگه ویروس ابولا بگیرم و یا برم عضو گروه داعش بشم برام لذت بخش تر و

    قابل قبول تر از ازدواجه.

    به هر حال درکت میکنم. اما اگه موقعیت خوب برا ازدواج داشتی ازدواج کن . دانشگاه پیام نور و کار همیشه هست. موقعیت خوب ازدواج همیشه نیست.

  11. 2 کاربر از پست مفید تیام تشکرکرده اند .

    nokte (یکشنبه 09 آذر 93), بانوی آفتاب (دوشنبه 10 آذر 93)

  12. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام نکته

    خواستگار که نمیاد صبرکنه شما ارشدت تموم بشه؟؟؟ ممکنه همین ماه دیگه یک خواستگار خوب برات بیاد بعدشم هم درس بخونی هم ازدواج کنی!! نفهمیدم این دوتا چه ربطی بهم داشت؟

    سرکار هم میری ایشالله. به نظرم یکم پاتو بزار درون گود جای اینکه انقدر از بیرون گود نگاه کنی و هی امکان سنجی به ظاهر منطقی انجام بدی.به قول تیام اینا همه بازی ذهنه!

    دست از سرزنش خودت بردار و از همین فردا شروع کن.شروع کردن چطوره؟فردا صبح 1 ساعت آسون ترین و قشنگ ترین درستو بخون به همین سادگی...دست از کمال طلبی افراطی بردار

    که بسیار باعث عقب نگه داشتنه. دنبال کار رفتن هم بزار واسه بعد کنکور یایه روز درهفته اش کن.تو که این همه صبر کردی دو ماهم روش.بعد کنکور تا سال دیگه 7 ماه وقت داری از 6صبح

    برو دنبال کار تا 8شب هرروزززز اومدو کار خوبی پیداکردی نخواستی اصلا بری ارشد چیزی هم از دست نمیدی . پس نهایت تلاشت رو کن برای موفقیت .اقدام کردن ترس رو ازبین می بره و بهت اعتماد به نفس بیشتر میده.

    موفق باشی

  13. 2 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    nokte (یکشنبه 09 آذر 93), paniz93 (دوشنبه 10 آذر 93)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 دی 95 [ 18:32]
    تاریخ عضویت
    1393-4-13
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    2,879
    سطح
    32
    Points: 2,879, Level: 32
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    79

    تشکرشده 58 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    hگه کسی اینو میخونه و میتونه کمک کنه دریغ نکنه
    من تا کتاب رو میگیرم دستم.هزار تا فکر میاد توی ذهنم .مدام فکرهامیان نمیزارن درس بخونم .نمیفهمم این چه دردیه به خدا.از زندگی سیرم کرده این حال
    سلام ارم فقط یه جمله بگم من قبلا خواستگارا خوب داشتم که بخاطر اوضاو مشکلاتی کع داشتم جرات نکردم کسیو اجازه بدم بیاد.الان هم دو ساله که خونه نشینم . مورد مناسبی و حال و فکر و مغزم رو هم که گفتم بهتون
    اگه میخوام برم سر کار برای تقویت اعتماد به نفسمه میخوام حالم خوب شه

  15. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نکته جان هدفت از ارشد خوندن چیه و اولویت چندم زندگیته؟
    کار کردن برات مهم تره؟
    ازدواج و تشکیل زندگی؟
    چی؟

    چرا می گی اعتماد به نفس ندارم؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  16. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    parsa1400 (سه شنبه 11 آذر 93)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 دی 95 [ 18:32]
    تاریخ عضویت
    1393-4-13
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    2,879
    سطح
    32
    Points: 2,879, Level: 32
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    79

    تشکرشده 58 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام شیدا جان
    اگه بخوایم عدد بدیم از 7
    درس خوندن امتیازش 5
    کار 3 امتیاز
    ازدواج 1
    بیخیالی و خواب و تفریح 4
    درسته درس نمیخونم ولی میدونم اولویتش بالاست
    ولی گفتم که نمیدونم این درده جدید چیه که فکرمو فلج کرده نمیزاره درس بخونم
    یکی از هدف هام اینه که میخوام لیسانسمو جبران کنم و خاطرات بد سال اخر تحصیلم که یه ادم بدردنخور بود رو از بین ببرم. مهارتمو برای کار بهتر کنم و اعتماد به نفسمو دوباره پیداکنم
    اعتماد به نفس ندارم دیگه همین که از همه چیز جتی کارهای ساده میترسم. خودمو پایین میدونم. وقتی یکی که نمراتش خوبه میبینم یا اگه کسی کوچکترین توهینی بهم بکنه بهم میریزم یا همین که افتاده تو جونم که نمیوتنم و خیلی چیزای دیگه نشون میده اعتماد به نفس ندارم

  18. 2 کاربر از پست مفید nokte تشکرکرده اند .

    parsa1400 (سه شنبه 11 آذر 93), rayehe (سه شنبه 11 آذر 93)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.