به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 آبان 93 [ 09:31]
    تاریخ عضویت
    1390-9-13
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    2,484
    سطح
    30
    Points: 2,484, Level: 30
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    32

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    به طلاق و جدایی فکر کنم یا صبور باشم؟؟

    حدود یک سال که ازدواج کردم، شوهرم بیکاره بدهکار هم هست خانواده شوهرم سر همین موضوع خییلی وضعیت آشفته ایی دارن
    پدر شوهرم با شوهرم لج کرده به زور خرجی میده ، یه برادر شوهر دارم که اونم بیکار اصلا تو فکر کار نیست همه اعضای خانواده یه جورایی منتظرن که باباشون بهشون خرجی بده.

    من خودم شاغلم ولی همه حقوقم بخاطر قسط و قرض های شوهرم خرج میشه
    دوستام میگن به توچه که بدهی اون را میدی تو یک ساله آمدی تو زندگیش وظیفه خودشونه بدن نه تو
    (البته اوناها هم یه قسطهای دیگه ایی را میدن ولی خوب منم هر ماه حدود یک تا یک ونیم قسط میدم)

    شوهرم چندین ماهه دنبال کار ولی همه فقط قول بهمون قول میدن ولی خبری نیست

    دوستم میگه من اصلا به آینده این خانواده و ازدواج تو خوش بین نیستم ، این خانواده سه روز بدون پدرشون دوام نداره معلوم نیست چند سال دیگه آینده تو چی میشه ، بهم میگن تا دیرتر نشده تا جووانی جدا شو یکم خودخواه باش فکر خودت باش میگن این خانواده و آقا(شوهرم) با تو رو راست نبودن اول یه حرفای دیگه ایی زدن (وضع مالیشون خوبه ، واسه پسرمون کار پیدا میکنیم و ...)الان یه اتفاقات دیگه ایی افتاده

    بعضی وقتها میگم بالاخره درست میشه شوهرم میره سرکار بدهی اش را هم میده ولی ته دلم محکم نیست شایدم اینطور نشه دوستم میگه تو خیلی خوش بینی

    خیلی کلافه ام نمیدونم چیکار کنم از آینده ام میترسم
    لطفا مرا راهنمایی کنید
    مرسی

  2. کاربر روبرو از پست مفید mapar202 تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 19 آبان 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    سلام عزیزم من تو مسائل متاهل ا زیاد نمیتونم نظر بدم
    فقط اینو رو بهت میگم دهن بین نباش ... دوستت توی زندگی تو نیست و شرایطش مثل تو نیست ... از دور به ماجراتون نگاه کرده و نظر داده ... شما نباید اجازه میدادی دوستت از زندگیت با خبر باشه ...
    تصمیم گیرنده خودت باش و کاری به حرف بقیه نداشته باش ...
    بازم ببخشید که نتونستم راهنمایی کنم
    هرکس بخواهد کاری را انجام دهد
    "راهش را پیدا میکن "
    هرکس نخواهد کاری را انجام دهد
    "بهانه اش را"

  4. 7 کاربر از پست مفید maedeh120 تشکرکرده اند .

    ida bahrami (یکشنبه 18 آبان 93), khaleghezey (دوشنبه 19 آبان 93), mapar202 (شنبه 17 آبان 93), گوش ماهی (دوشنبه 19 آبان 93), zendegiye movafagh (چهارشنبه 14 آبان 93), آنیتا123 (یکشنبه 18 آبان 93), دختر بیخیال (یکشنبه 18 آبان 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 آبان 93 [ 09:31]
    تاریخ عضویت
    1390-9-13
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    2,484
    سطح
    30
    Points: 2,484, Level: 30
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    32

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا هر وقت من اینجا مشکلم را مطرح میکنم کسی خیلی پاسخ نمیده مشکل از منه؟ یعنی من مشکلاتم را بد توضیح میدم ؟

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    با سلام

    شما با همسرتون غیر از مشکلات مالی ؛ مشکل دیگه ای هم دارین؟

    چه ویژگی هایی در ایشون وجود داشت که شما ایشونو انتخاب کردید؟

    همسرتون خودشون دنبال کار هستن؟ همسرتون و انسانی مسولیت پذیر میبینین؟

    من متاهل نیستم، اما اینو میدونم که وقتی ازدواج میکنم، یعنی تصمیم دارم یک زندگی کاملا مستقل از خانواده ها با یک نفر دیگه که از خیلی از فیلتر ها گذشته و من انتخابش کردم، تشکیل بدهم.

    تو این راه با مشکلات زیادی هم مواجه خواهم شد، که مشکلات مالی زیر مجموعه همین مشکلات هست، من وقتی تضمیم گرفتم مستقل باشم ، پس باید این دست مشکلات هم قبول کنم و خودم با کمک همسرم و با مشورت خانواده ها رفعشون کنم
    .


    خانواده همسرتون وظیفه ای ندارند در قبال خرج و مخارج زندگی کاملا مستقل شما و همسرتون! اگه کمکی هم میکنند از روی لطفشونه؛ نه وظیفه اشون.

    شما اگه انتظاری هم دارین صرفا باید از همسرتون انتظار داشته باشین نه از خانواده شون.




    شما که تازه یسال که ازدواج کردین، هنوز خیلی زوده بخواین به طلاق و جدایی فکر کنین!

    از مشکلات یک زن مطلقه اطلاع دارین؟

    اصلا از کجا مطمعنین وقتی طلاق گرفتین دوباره موردی بهتر از همسرتون به خواستگاریتون بیاد؟
    مگه شما از آینده خبر دارین؟


    هنوز اول راهین خیلی هم مونده تا بخواین جا بزنین ، مشکلات مالی هم مشکلی نیست که بخواین بخاطرش زندگیتون و از هم بپاشین هم خودتون هم شوهرتون هم خانواده هاتون از این مسله آسیب میبینین.

    من نمیگم مشکل کمیست، نه اتفاقا مشکل سختیه، اما مشکلی نیست که بخواین بخاطرش جدا بشین، بهرحال این هم یکی از مولفه های زندگی متاهلیست !
    وقتی خواستین ازدواج کنین ، فقط شیرینیاشو که نخواستین، تلخی و مشکلاتشم همراه با لحظات خوش انتخاب کردین.

    نمیشه که همیشه لحظات خوش داشته باشیم، خوبه گاهی هم سختی های زندگی و بچشیم، تا پخته تر بشیم، تا بیشتر پدر و مادرامون و درک کنیم.
    شما در سختی ها کنار همسرتون باشین ، تا همسرتون هم در آینده قدر شناس این درک بالای شما باشند، انشالله در خوشی ها همسرتون این فداکاری شما و جبران خواهند کرد.

    مطمعن باشین در آینده همسرتون قدردان زحمات شما خواهند بود.

    پدر همسرتون نمیخواین به فرزندشون ماهی بدن، میخواین ماهی گیری بهشون یاد بدن.

    بذارین همسرتون کمی سختی بکشن تا خودشون بفکر راه چاره بیوفتن و برن دنبال کار! اگه قرار باشه شما بدیهیاشون و بدین، خانواده همسر هم خرجی شما! خب ایشون راحت میگن هیچکس که به کار کردن من نیازی نداره، چرا اصلا کار کنم ، میشینم تو خونه استراحت میکنم.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : یکشنبه 18 آبان 93 در ساعت 10:45

  7. 6 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    ida bahrami (یکشنبه 18 آبان 93), khaleghezey (دوشنبه 19 آبان 93), mapar202 (چهارشنبه 21 آبان 93), paiize (یکشنبه 18 آبان 93), گوش ماهی (دوشنبه 19 آبان 93), شیدا. (یکشنبه 18 آبان 93)

  8. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    مساله ای که مطرح کردید خیلی مهمه. استقلال اقتصادی خانواده و همینطور کار کردن مرد، دو تا از مسائل مهم خانواده هستند.

    همسرتون چند سالشه؟
    سابقه ی کاریش چطور هست؟ آبا واقعا اهل کار هست و یه حرفه یا کار خاصی را بلده
    یا این که یه پولی از پدرش گرفته و الکی وارد بازار شده و اون را از دست داده و حالا هم به اعتبار پدرش قرض و قوله و چک و سفته و ...

    ضمن این که روش شما به نظر من درست نیست
    شما ماهی یک و نیم میلیون قسط برای قرضهای همسرتون می دین و ایشون بیکار می خورن و می خوابن؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  9. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    ida bahrami (یکشنبه 18 آبان 93), khaleghezey (دوشنبه 19 آبان 93), mapar202 (چهارشنبه 21 آبان 93), دختر بیخیال (دوشنبه 19 آبان 93)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 95 [ 15:24]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    3,922
    سطح
    39
    Points: 3,922, Level: 39
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    94

    تشکرشده 539 در 149 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام و روزتون بخیر
    از شرایط سختی که توش قرار دارین متاسفم ... مسئله اقتصادی و مشکل مالی متاسفانه همه چیز زندگیرو تحت شعاع قرار میده... من تجربه زندگی مشترک ندارم اما خب شما بر چه اساسی ازدواج کردین یعنی به همسرتون علاقه داشتین؟ خب هر کس شرایط خودشو داره و شرایط زندگی ها انقدر متفاوته که نمیشه واقعا گفت چی بهتره ... بدهی شوهرتون اگر مقدارش زیاد نیست یعنی با کمک هم میتونین رفعش کنید خب چه اشکال داره شما هم کمکشون کنید...به قول خارجیا که عقد میکنن ادم باید در ناراحتی و خوشحالی و بیماری و سلامتو گرفتاری و هر لحظه در کنار همسرش باشه... بقیش دیگه به همسرتون بستگی داره که واقعا مسئولیت پذیر هستن یا نه ؟ واقعا دارن تلاششونو میکنن ولو اینکه به نتیجه نمیرسن یا نه؟ نظر خودتونم مثل دوستتونه؟ یعنی ته دلتون چیه؟ مسلماً جدایی اخرین راهه ... حتماً خوب فکر کنید خوب تا بعدا خدایی نکرده پشیمون نشین...مراقب خودتون باشید و یه چیزم اینکه مسائلتونو با دوستاتون یا اطرافیانتون زیاد مطرح نکنید ... با خدا درد دل کنید...

  11. 4 کاربر از پست مفید ida bahrami تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 19 آبان 93), mapar202 (چهارشنبه 21 آبان 93), دختر بیخیال (دوشنبه 19 آبان 93), شیدا. (یکشنبه 18 آبان 93)

  12. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    یه گلگی از شما خیلی مختصر توضیح دادید ایکاش بصورت کامل مینوشتید.فکر کنم دوستان باید به تایپیک های قبلی شما مراجعه کنند

    میزان دقیق بدهی شوهرتان چقدره میشه اینو بگید منظورم اینه حدودا 100یا 2000 و اینکه چرا اصلا ایشون اینقدر بدهکاری بالا آوردن؟آخه نوشتید ماهانه یک تا یک و پانصد دارید قسط میدید و خانواده شوهرت هم داره یکمقدار قسط ها را پرداخت میکنه برای این سوال را پرسیدم.
    شغل قبلیشون چی بوده ؟آیا با آگاهی وارد این شغل شدن و یا خیر بدون کسب اطلاعات لازم این شغل را انتخاب کردن و نبود مهارت و تجربه باعث شده بدهکاری بالا بیاره

    منظور از پرسیدن سوالات بالا اینه میخواهم مشخص بشه که آیا ایشون توانایی اداره یه زندگی مشترک را دارند یا خیر بعد اینکه این مشکل حل بشه و یا اصلا این مشکل حل میشه یا نه؟مسئله اصلی بجز حل این مشکل اینه ایشون توی شغل بعدی که میخوان انتخاب کنن تواناییشو دارن یا نه دوباره هم یه بدهکاری بالا میارن و بدهی ایشان را همسر و خانوادش باید پرداخت کنن؟
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  13. 4 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    mapar202 (چهارشنبه 21 آبان 93), گوش ماهی (دوشنبه 19 آبان 93), zendegiye movafagh (سه شنبه 20 آبان 93), دختر بیخیال (دوشنبه 19 آبان 93)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 آبان 93 [ 09:31]
    تاریخ عضویت
    1390-9-13
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    2,484
    سطح
    30
    Points: 2,484, Level: 30
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    32

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مرسي از همه دوستان بخاطر پاسخ هاشون
    همسرم 31 سالشه، شغل پدرش دولتيه ولي خودش وارد بازار شده حدود 5 سال پيش به نظر من شوهرم بدرد بازار نميخوره چون هم خيلي به همه اعتماد ميکرده و ميکنه و الان هم چوب همين اعتمادش را مي خوره و البته خيلي اهل حساب و کتاب و دو دو تا چهار تا هم نيست.
    اولش که وارد بازار شده (البته اون موقعه مجرد بوده و من نبودم) اينطور که من از اطرافيان و دوستان و خودش شنيدم خيلي خوب تو کارش پيشرفت کرده ولي چندتا اتفاق براش افتاده يکي اينکه با يه مقداري از پولش ماشين ميخره که خيلي زود تصادف بدي باهاش ميکنه و ماشين اسقاطي ميشه و دوباره يه ماشين ديگه ميخره و دوم اينکه بعداز اون ضرر يه نفر حدود 70 - 80 ميليون ازش پول ميبره و فرار ميکنه(بخاطر اعتماد بيجا شوهرم بدون چک و هيچي بهش بار داده و اونم فرار کرده) که هنوز پيدا نشده که نشده.


    ميزان بدهي شوهرم حدود 200 ميليون بود که با فروختن ماشينمون و چندتا وام که گرفتيم الان تقريبا 100 ميليونه. يه کار اشتباه ديگه ايي هم که شوهرم کرد اين بود که بخاطر اينکه از کسي پول قرض نگيره پول سودي گرفت و همون بدبختمون کرد البته من اطلاع نداشتم وگرنه هيچوقت اجازه همچيت کاري را بهش نميدادم

    تمام وامها و پول ماشين را ، (حدود 100 ميليون و بيشتر) داديم جاي اون پول سودي :-((
    شوهرم مغروره به نظر من چون ميخواست حرف باباش را گوش نده و زير بار حرف اون نره سودي پول گرفت الان خودشه به اشتباهش اعتراف ميکنه و ميگه بزرگترين اشتباهم همين بوده و چه فايده داره .

    همه ترس من هم اينه که شوهرم از پس زندگيمون بر نياد و مسئوليت پذير نباشه و بعدا دوباره هم اين مشکل پيش بياد . از کجا بايد متوجه بشم که شوهرم توانايي لازم واسه اداره زندگي را داره ؟ آيا بعدا که رفت سرکار اهل حساب و کتاب و پس انداز هست يا نه؟ چون وضع مالي پدرش خوبه از اون انتظار داره که کمک کنه و و خودش هيچي پس انداز نکنه.
    خيلي از آيندهام ميترسم لطفا کمکم کنيد .
    پيشاپيش ممنونم.

  15. کاربر روبرو از پست مفید mapar202 تشکرکرده است .

    khaleghezey (سه شنبه 20 آبان 93)

  16. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    توی بیست و یکسالگی شوربختانه بخاطر نداشتن حساب و کتاب کم اوردم 4سال از عمرم رفت اگه اینجوری نمیشد الان وضع مالیم خیلی خیلی بهتر از الانم بود مهم نیست گذشته برای گذشتست مهم اینه ازش درس بگیریم برای دوباره بلند شدن و پیشرفت کردن در مورد شوهر شما من این مسئله و تغییر را مشاهده نمیکنم.

    یادمه وقتی دوباره مغازه زدم پول زیادی نداشتم برای اینکه دوباره مثل دفعه اول نشه پولهامو بجای اینکه جنس مغازه بیشتر کنم طلا خریدم و خداراشکری سود هم کردم.الان هم حساب کتاب مغازه را حواسم بهش هست خداروشکری بهتر شدم.بدست اوردن این تجربه برای بهای سنگینی داشت خیلی سنگین

    حالا وضعیت شوهر شما الان ایشون دنبال چجور شغلی میگردن اینو میشه توضیح بدید باهاشون صحبت کردید؟لطفا میزان درآمد درخواستی ایشون را بنویسد دقیق باشه این موضوع مهمه
    لطفا بصورت دقیق جواب بدید حرف حساب ایشون چیه توی این مدت چه کارهایی انجام دادن و آیا درامدی داشتن؟
    میزان درامد شما در ماه چقدر است؟


    بطور خلاصه آیا شوهرت از شکستی که خورده درس گرفته تغییری درش احساس کردید

    دوجور بازاری وجود داره یکی وقتی شکست میخوره ازش درس میگیره و بعد یه مدت دوباره بلند میشه و شروع میکنه به کار کردن پله پله پیشرفت میکنه
    و یه مدل دیگه هم هست که پشتش به یکجایی گرمه و از اول بدرد بازار نمیخورده اگر یکبار اشتباه کنه دوباره هم همان را تکرار میکنه اینجور افراد از همه انتظار دارن ازشون حمایت بشه فرقی نداره پدر یا همسر و یا مادر.مظلوم نمایی میکنن و شکستشان را گردن دیگران می اندازن و اینکه ساده هستند و دیگران کلاهبردار.

    با مورد اول شکست خورده ولی دوباره بلند میشه میشه زندگی دوباره ساخت و بهش امیدوار بود ولی در مورد افرادی که در دسته دوم قرار میگیرن یکم باید بیشتر دقت کنی و قشنگ فکر کرد در موردشان.

    این موضوع باید اول مشخص بشه برداشت شما و اطرافیان نسبت به این موضوع چیه؟در رفتارهایی که انجام میده و مسئولیت پذیریش و اینکه توی زندگی شخصیش با توجه به موقعیت حال حاضرش مدیریت پولی داره با توجه به اندک درآمدی که خانواده داره و یا خیر بازم به بیخیالی میزنه

    ببخشید زیاد شد



    حداقلش اینو بجرات میتوانم بگم شوهر شما مدیریت اقتصادی نداره در آینده در این مورد به مشکل برمیخورید اگر ایشون سعی در تغییر خودشان نداشته باشند با توجه به اینکه مرد هستند و غرور دارند و شما هم نوشتید فرد مغروری هستند.این وسط حسی که من دارم رابطه خوبی با پدرش نداره و یکجورایی میخواد خودشو به پدرش ثابت کنه
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : سه شنبه 20 آبان 93 در ساعت 16:33

  17. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    mapar202 (چهارشنبه 21 آبان 93)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 آبان 93 [ 09:31]
    تاریخ عضویت
    1390-9-13
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    2,484
    سطح
    30
    Points: 2,484, Level: 30
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    32

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست ندارم بگم یا نه میترسم با واقعیت روبرو شم به نظرم شوهرم از نوع دوم بازاری هاست نه امکانش نیست پیش پدرش شاغل شه
    نه اینکه نسازه امکانش نیست.

    تو این مدت خانوادش به چند نفر سپردن واسه کار ولی خبری نشده ، خودش دنبال کار دیگه ایی نبوده .

    میترسم با شوهرم در این رابطه صریح و واضح صحبت کنم و انتظاراتم را بگم :(

  19. کاربر روبرو از پست مفید mapar202 تشکرکرده است .

    khaleghezey (سه شنبه 20 آبان 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 تیر 94, 20:19
  2. با این نوع از کمالگرایی چه بکنم ؟؟
    توسط nokte در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 16 فروردین 94, 22:26
  3. دخترایی که خوشکل نیستن باید چی کار کنن؟؟
    توسط elham77 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 46
    آخرين نوشته: دوشنبه 18 آذر 92, 23:51
  4. چطوری حصار تنهایی مو بشکنم؟؟
    توسط تنها ی جاده در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 آذر 91, 02:44
  5. آقایان کی میرن تو غار تنهایی ؟؟ واقعا گیج شدم..
    توسط آوازه در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 تیر 90, 01:11

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.