به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 60
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 تیر 94 [ 02:51]
    تاریخ عضویت
    1393-8-11
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    701
    سطح
    14
    Points: 701, Level: 14
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شوهرمو دوست ندارم، دارم زندگی مونو تحمل می کنم!

    سلام دوستان عزیز همدردی، من پینار هستم و بیست و هشت سالمه، همسرم هم سی و شش ساله هست. ما ده ساله که ازدواج کردیم و حاصل ازدواجمون یه پسر هشت ساله ست. همسرم مرد خوب و زحمتکشیه. اما من اصلا هیچ علاقه ای نه به اون و نه به پسرم ندارم. در واقع حس می کنم میتونستم ازدواج خیلی بهتری داشته باشم. منتها عجله کردم. همسرم اصلا هیچ تناسبی با من و روحیات من نداره. از نظر روحی خیلی خیلی به من وابسته ست و مدام گله می کنه که چرا من بهش محبت نمی کنم و چرا برای اون و پسرم کم میذارم. الان مدتهاست که به من اصرار می کنه بریم پیش مشاور. ولی من نمیدونم برم پیش مشاور چی بگم؟ بگم از این که با همچین مردی هستم خوشحال نیستم. بگم دوسش ندارم و ازش فرار می کنم؟ من با ظاهر و موقعیتی که داشتم میتونستم انتخاب بهتری داشته باشم. شش ماه پیش من دور از چشم همسرم و اول از طریق اینترنت و بعدها چندبار حضوری با یک آقایی قرار گذاشتم. بعد متوجه اشتباهم شدم و رابطه رو قطع کردم. اما صبح تا شب من دارم به اون شخص فکر می کنم و احساس می کنم دوستش دارم. اون آقا قبلا یک بار ازدواج کرده و جدا شده. اما ادامه رابطه با توجه به شرایط من درست نبود. هد چقدر بیشتر از همسرم فاصله می گیرم اون بیشتر خودشو به من می چسبونه. واقعا نمیدونم باید با زندگیم و شوهرم و پسرم چی کار کنم. وقتی همسرم منو در آغوش می گیره برام بزرگترین عذاب دنیاست. وقتی بهم محبت می کنه حالت تهوع می گیرم. ولی میدونم نمیشه و نمیتونم ازش جدا شم. چه خاکی به سرم کنم؟ از زندگیم متنفرم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 اردیبهشت 95 [ 12:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    محل سکونت
    آلمان
    نوشته ها
    247
    امتیاز
    11,685
    سطح
    71
    Points: 11,685, Level: 71
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 365
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    3,178

    تشکرشده 1,387 در 220 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام خانوم پینار،
    من تنها چیزی که میتونم بگم اینه که واقعاً براتون متاسفم که دارید خودتون دستی دستی زندگیتونو به باد فنا میدید و حتی فکر پسر 8 سالتونم نیستید!
    شما اگه پا بند زندگی با همسرتون نبودید چرا بچه دار شدید،اصلا به فکر پسرتون هستید؟!
    اون موقعی که با اون آقا قرار گذاشته بودید و بعدش خونه میومدید چطوری روتون میشد تو چشم پسرتون نگاه کنید، حالا بگذریم از همسر زحمتکشتون ولی پسرتون چه گناهی کرده؟!
    شما با سن کم ازدواج کردید درست،آیا شما بدون عشق به همسرتون تن به این ازدواج دادید؟!
    ببخشید ولی من اصلا نمیتونم درکتون کنم،اگه همسرتون انسان بی احساس و بی تفاوتی نسبت به شما بود شاید درک میکردم،ولی با پست اولتون اینطور به نظر نمیرسه!!!
    شما واسه خاطر پسرتون هم که شده بهتره با همسرتون یا تنهای حتما پیش مشاوره حضوری برید!

    موفق باشید
    آرزو دارم،
    فاصله نباشه بین تو و تمام احساس های خوبت
    تو باشی و شادی باشه و یه دنیا سلامتی
    و امضاء خداوند بزرگ پای
    تمام آرزوهایت
    ویرایش توسط سوده 82 : یکشنبه 11 آبان 93 در ساعت 02:18

  3. 4 کاربر از پست مفید سوده 82 تشکرکرده اند .

    Pinaar (یکشنبه 11 آبان 93), Quality (سه شنبه 13 آبان 93), sevil73 (چهارشنبه 19 آذر 93), شیدا. (یکشنبه 11 آبان 93)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    ظاهر و موقیعت ؟
    ظاهر و موقیعت شما چه ویژگی خاصی داره ؟
    مشکل همین غرور شما هست !

    همین آقایی که ارتباط گرفتید ، نمی دونم می دونه آیا متاهل هستید یا نه ؟

  5. 6 کاربر از پست مفید داود.ت تشکرکرده اند .

    nikon (پنجشنبه 20 آذر 93), Pinaar (یکشنبه 11 آبان 93), sevil73 (چهارشنبه 19 آذر 93), SpecialBoy (یکشنبه 11 آبان 93), واحد (یکشنبه 11 آبان 93), سوده 82 (یکشنبه 11 آبان 93)

  6. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    من تا حالا ندیدم مادری بگه هیچ علاقه ای به بچه ام ندارم.

    از چه زمانی نسبت به همسرت سرد شدی؟
    عدم تناسبهایی که بین خودت و همسرت حس می کنی در چه زمینه هایی هست>

    اون آقایی که باهاش رابطه داشتی، چه ویژگیهایی داشت که نسبت به همسرت برات جذاب تر بود>
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  7. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Pinaar (یکشنبه 11 آبان 93), sevil73 (چهارشنبه 19 آذر 93), SpecialBoy (یکشنبه 11 آبان 93), واحد (یکشنبه 11 آبان 93), سوده 82 (یکشنبه 11 آبان 93)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 تیر 94 [ 02:51]
    تاریخ عضویت
    1393-8-11
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    701
    سطح
    14
    Points: 701, Level: 14
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من خودمم برای خودم متاسفم. دلم به حال پسرم و شوهرم میسوزه. اما عشق و محبت که زورکی نمیشه. من بچه بودم عقلم نمی رسید. فکر می کردم ازدواج کنم زندگیم از این رو به اون رو میشه. نه من با عشق ازدواج نکردم. با عشق یک طرفه ازدواج کردم. من بدم میاد ازش. از بوش از صداش از بودنش بدم میاد. اگه نباشه تو خونه من از خوشحالی عروسی می گیرم. من حتی وقت نمی کنم بشینم برای خودم یه کتاب بخونم. یه بیرون برم قدم بزنم. دارم فیلم می بینم ایراد می گیره. کتاب میخونم ایراد می گیره. می خوابم ایراد می گیره. میگه به من محبت کن. میگه به من عشق بده. منو بغل کن، فلان کن بیسار کن. راه میره تو خونه میگه چی شده؟ بیا با من حرف بزن! نمی فهمه درد من خودشه. من حوصله حرف زدن ندارم. من دلم نمیخوادش. از این که تو این سن یه پسر هشت ساله دارم ناراضیم. من نمیخواستم بچه دار شم. شوهرم خداروشکر پدر خوبیه. اگه من نباشم تو زندگی پسرم اون هم براش مادری می کنه هم پدری. میدونم دارم در نهایت پستی این حرفارو میزنم. اما اینا واقعا حرف دلمه. من نمیتونم. اون آقا رو دوست دارم. صبح تا شب دارم بهش فکر می کنم. دست از پا خطا نکردم که روم نشه تو چشمهای پسرم و شوهرم نگاه کنم. فقط فهمیدم خاک بر سرم شده که نمیتونم از وجود کسی که دوسش دارم، به خاطر وجود اونها تو زندگیم بهره ببرم.
    چه موقعیتی دارم؟ زیبایی و جوونی. همسرم چی؟ پز دادن با این موقعیت من که حتی وقتی قرار کاری داره منو با خودش میبره تا همکاراش مدام از من تعریف کنن و بیشتر تو چشم من فرو کنند که ما دوتا چرا اصلا به هم نمی خوریم! که من واسه چی یه پسری دارم که امسال داره میره کلاس دوم!
    نه اون اقا نمیدونست من متاهلم. من بهش نگقتم چون آدم خوب و شریفی بود. و بعد هم که دبدم قضیه داره بیخ پیدا می کنه مثل یه سایه از زندگیش محو شدم. از همه نظر با شوهر من فرق داره. تیپش، ظاهرش، مهربونی و محبتش که زوری نیست. همسر من یه مرد چاق سیگاریه که مدام دلش میخواد من مثل پروانه دور اون و پسرم بگردم. مرد خوبیه. ولی جذابیت نداره. همه آدمها چه دور چه نزدیک یه جوری با تیکه و متلک دارن به من میفهمونن که من چقدر خام شدم زن همچین مردی شدم.

  9. کاربر روبرو از پست مفید Pinaar تشکرکرده است .

    مامان فربد (دوشنبه 12 آبان 93)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    دوست عزیزم سلام
    من متاهل نیستم.اگرم بودم حس شمارو احتنالا نداشتم.اگرم داشتم بازم صلاحیت مشاوره دادن در مورد همچین موضوع حساسی نداشتم.
    فقط می دونم کسی نباید بخاطر مشکل و احساسش سرزنش
    کرد؛به هر حال شما اینجایید چون همون طور که خودتون گفتید می دونید یه جای کار اشتباه.
    می تونم بهتون پیشنهاد بدم تتها به یه مشاور خوب تدجیحا خانوم مراجعه کنید.عقل سلیم هم میگه قبل از هز اقدامی حسابییییی بررسی کنید تا از اینجا مونده از اونجا رونده نشید.شما از احساس اون فرد سوم مطمین نیستید،حتییی در صورتی که طلاق بگیرید(صرف نظر از اینکه کار ورستی هست یا نه)معلوم نیست اگه از پیشینه شما با خبر بشن چه واکنشی نشون بدن.
    براتون ارزوی ارامش میکنم.چیزی که هممون نیازمندشیم.

  11. 5 کاربر از پست مفید کیت کت تشکرکرده اند .

    Pinaar (یکشنبه 11 آبان 93), sevil73 (چهارشنبه 19 آذر 93), SpecialBoy (یکشنبه 11 آبان 93), سوده 82 (یکشنبه 11 آبان 93), شیدا. (یکشنبه 11 آبان 93)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 تیر 94 [ 02:51]
    تاریخ عضویت
    1393-8-11
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    701
    سطح
    14
    Points: 701, Level: 14
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من واقعا ممنونم، راستش قصد ندارم كه جدا شم از شوهرم، قصد دارم ياد بگيرم دوستشون داشته باشم، مثل يه زن خوب باشم، دركش كنم. دوست دارم شوهرم سيگارشو ترك كنه، لاغر كنه، به خودش برسه. روزى دو پاكت داره سيگار مى كشه، به حدى كه من از بوى بدن و دهنش حالت تهوع مى گيرم. دوست دارم ياد بگيرم واسه پسرم مادرى كنم. دوستش داشته باشم، آينده ش برام مهم باشه. هى ميخوام استارتشو بزنم شوهرم با اين روحيه مهر طلبش گند مى زنه به كارهام، من با اون آقا ديگه رابطه ندارم ولى هر روز ميرم عكساشو نگاه مى كنم، گفتين چه خصوصياتى داره؟ راستش نميدونم، خوش تيپه، هنرمنده، مهربونه، صبوره، ولى فقط اينا نيست، انگار آدم منه، انگار واسه من ساخته شده، يه كم توضيحش سخته. به جدايى و ازدواج با اون آقا لحظه اى فكر نمى كنم با اين حال، اما دوستش دارم، شديد! سخت! قطعا پيش مشاور خواهيم رفت، چون بس كه شوهرم نشسته اينور اونور درد دل كرده و به هيچ نتيجه اى نرسيده قاطعانه تصميم گرفته بريم پيش مشاور. منتها ميخوام بدونم مشاور اگه مشكلاتو بهش بگم احيانا در موردش با شوهرم صحبت خواهد كرد يا نه؟ چون نمى خوام اون چيزى بدونه. راستى چى كار كنم كه شوهرم بى خيالم بشه يه كم؟ ميخوام يه مدت تنها باشم فقط. نياد هى گله و شكايت كنه از رفتار من، نياد هى بره رو اعصاب من. وقتى خوابه يا سركاره من آرامش كل دنيارو دارم انگار

  13. کاربر روبرو از پست مفید Pinaar تشکرکرده است .

    شیدا. (یکشنبه 11 آبان 93)

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pinaar نمایش پست ها
    من واقعا ممنونم، راستش قصد ندارم كه جدا شم از شوهرم، قصد دارم ياد بگيرم دوستشون داشته باشم، مثل يه زن خوب باشم، دركش كنم. دوست دارم شوهرم سيگارشو ترك كنه، لاغر كنه، به خودش برسه. روزى دو پاكت داره سيگار مى كشه، به حدى كه من از بوى بدن و دهنش حالت تهوع مى گيرم. دوست دارم ياد بگيرم واسه پسرم مادرى كنم. دوستش داشته باشم، آينده ش برام مهم باشه. هى ميخوام استارتشو بزنم شوهرم با اين روحيه مهر طلبش گند مى زنه به كارهام، من با اون آقا ديگه رابطه ندارم ولى هر روز ميرم عكساشو نگاه مى كنم، گفتين چه خصوصياتى داره؟ راستش نميدونم، خوش تيپه، هنرمنده، مهربونه، صبوره، ولى فقط اينا نيست، انگار آدم منه، انگار واسه من ساخته شده، يه كم توضيحش سخته. به جدايى و ازدواج با اون آقا لحظه اى فكر نمى كنم با اين حال، اما دوستش دارم، شديد! سخت! قطعا پيش مشاور خواهيم رفت، چون بس كه شوهرم نشسته اينور اونور درد دل كرده و به هيچ نتيجه اى نرسيده قاطعانه تصميم گرفته بريم پيش مشاور. منتها ميخوام بدونم مشاور اگه مشكلاتو بهش بگم احيانا در موردش با شوهرم صحبت خواهد كرد يا نه؟ چون نمى خوام اون چيزى بدونه. راستى چى كار كنم كه شوهرم بى خيالم بشه يه كم؟ ميخوام يه مدت تنها باشم فقط. نياد هى گله و شكايت كنه از رفتار من، نياد هى بره رو اعصاب من. وقتى خوابه يا سركاره من آرامش كل دنيارو دارم انگار
    صبح بخیر خانوم.احتمالا از 3 پست امروزتون استفاده کردی؛ببینید ماها که اینجاییم خودمون برای یه مشکلی پامون باز شده و حالا موندگار شدیم؛مشاور که نیستیم!مشاور هم که باشیم شما تا از سوابق ما مطلع نشدی نباید به حرفمون گوش بدی!شما هم هیچ مشاوره ای رو پیدا نمیکنید هم زمان تو تمام حوزه های خانواده و شخصیت وازدواج مهارت داشته باشه.حتی مشاوران پیش از ازدواج و بعد از ازدواج معمولا جدا کار میکنند.اینجا حالت همدردی و پیشنهاد داره؛شما حتمااااا به مشاور مراجعه کن؛در همه جای ایران بهزیستی سرویس مشاوره میده ؛حتی اگه شما در مناطق محروم ایران هم باشید تلفن های گویا هست.
    به هر حال من شخصا فکر میکنم یه زن در اولویت؛باید سلامت روحی و روانی داشته باشه تا بتونه به عنوان همسر یا مادر سرویس بده.
    پس بهترین نتیجه اخلاقی اینکه لطف کنید یه مشاور خوب تاکید دارم خوب پیدا کنید؛مشاور بصورت حضوری و اساسی با حتی تمرین های عملی کمکتون میکنه و همون طور که گفتم اگه مطمین و مجرب باشه رازدار هم هست و بدون اجازه شما اقدامی نمیکنه؛این اصلا از اصول رازداری مشاورهاست.
    ویرایش توسط کیت کت : یکشنبه 11 آبان 93 در ساعت 08:52

  15. 5 کاربر از پست مفید کیت کت تشکرکرده اند .

    Pinaar (یکشنبه 11 آبان 93), sevil73 (چهارشنبه 19 آذر 93), SpecialBoy (یکشنبه 11 آبان 93), سوده 82 (یکشنبه 11 آبان 93), شیدا. (یکشنبه 11 آبان 93)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آبان 00 [ 20:15]
    تاریخ عضویت
    1393-7-16
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    8,678
    سطح
    62
    Points: 8,678, Level: 62
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    556

    تشکرشده 637 در 143 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام دوست گرامی
    مشاور محرمه آدمه و مطمئن باش انقدر حاذقانه عمل میکنه که همسرت ندونه چه حرفی رو تو زدی.(مشاور خوب انتخاب کن).اینکه می خوای زندگیت و نجات بدی و تسلیم نشی جای تحسین داره.اولین کاری که به نظر من می کنی این باشه که به اون مرد و اینکه از همسرت خوشت نمیاد فکر نکنی.به این فکر کن و دنبال این باش که چه جوری به زندگیت عشق بدی.همسرت هم احتمالا داره کمبودها و نیازهای عاطفی اش رو سر سیگار خالی میکنه!دنبال جذابیت های همسرت باش.زود نگو نداره...نمیشه....هر با ن،شروع میشه رو بنداز دور...بگرد ،سعی کن،فکر کن...باید پیدا کنی.کم کم درست میشه.صبوری کن.حتما از مشاور حاذق کمک بگیر.توی همین ایت هم میتونی تاپیک خصوصی بزنی تا مشاور گرامی به طور خصوصی کمکت کنن.
    میان پرواز تا پرتاب...
    تفاوت از زمین تا آسمان است.
    پرواز که کنی، آنجا می‌رسی که خودت می‌خواهی!
    پرتابت که کنند، آنجا می‌روی که آنان می‌خواهند،
    پس پرواز را بیاموز...



  17. 5 کاربر از پست مفید گوش ماهی تشکرکرده اند .

    Pinaar (یکشنبه 11 آبان 93), sevil73 (چهارشنبه 19 آذر 93), SpecialBoy (یکشنبه 11 آبان 93), سوده 82 (یکشنبه 11 آبان 93), شیدا. (یکشنبه 11 آبان 93)

  18. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 خرداد 99 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 833 در 318 پست

    Rep Power
    58
    Array
    دست از پا خطا نکردم که روم نشه تو چشمهای پسرم و شوهرم نگاه کنم
    فکر میکنی دست از پا خطا نکردی،همون که در حین متاهل بودن با اون اقا حرف زدی،همون که رفتی دیدیش،همون که داری عکساشو نگاه نمیکنی،همون که تو فکرته هنوزه،همش عیبه،گاهی وقتا دلم از دنیا میگیره،خیلی زیاد،زنی رو میشناسم که له له میزنه برا بچه های مردم چون بچه دار نمیشه،وقتی این زن رو میبینم که چطور دلش برا بچه های کوچیک اطراف غش میره و چشماش پر از اشک میشه وقتی بچه ای رو میبینه از دنیا داگیر میشم،وقتی زنی رو میبینم که اروزی یک دوستتدارم از شوهرشو داره و با اینکه شوهرش بهش نمیگه هنوز بهش پایبنده و اونو با کسی عوض نمیکنه دلم از دنیا می گیره،خانم شما شاید اون زمان سنت کم بوده ازدواج کردی اما الانم ازدواج برات زود بود اگه میخواستی حتی الان ازدواج کنی،کسی که فقط ظاهر و موقعیت طرفش براش مهمه اونقدری که بعد از زندگی مشترکش هنوز نتونسته شوهرشو قبول کنه چه توعی ازش میره؟؟کسی که به بچش ،پاره تنش علاقه نداره و فکر و ذکرش شده یه مرده غریبهادم در موردش چی میتونه بگه؟؟من زیاد دیدم زنهایی که از شوهرشون راضی نیستن(حالا به هر دلیل) اما میگن به خاطر بچمون موندیم،یعنی اون بچه خیلی براشون عزیزه،اما ندیدم مادری که بگه به بچم ( که فقط 8 سالشه) علاقه ندارم جاش به یه مرد دیگه فکر کنه!!شما پیش مشاور برو حتما اما این بدون تا خودت نخای مشاور ابدا کاری نمیتونه برات کنه،شما باید مسیر فکریتونو عوض کنید،شما فکرتون الان کاملا در یک جهت دیگه است جوری که حتی راضی به محو شدن شوهر و پسرتون تو این مسیر شدید(مثالش همین که میگید وقتی شوهرم نیست ارامش تمام دنیا رو دارم)میدونید یک زن و یا مرد زیبا در چه صورتی ارزش پیدا میکنه؟؟؟زنی که با وجود زیبایش و توجه بقیه دست از پا خطا نکنه و مردی که با وجود طرفدارای زیادی که داره پاش نلغزه ،در غیر این صورت اون زیابیی کوچکترین ارزشی داره،شما اگر زیبایی درصورتی ارزش داری که به شوهرت و زندگیت پایبند بمونی وگرنه زیبایی که دیگران هم ازش بهره ببرند ارزشی نداره،زنی زیبا زیاد هستش امازنی که پابند باشه کمه،پس زیبایی ملاک اصلی نیست،اگر زندگیت خوبه خرابش نکن،نقص و اخلاف نظر تو همه زندگی ها هست اونا رو میشه درست کرد اما اینکه فکر کنید کلا مسیر و اشتباه اومدید و انتخابتون اشتباه بوده اونو نمیشه کاریش کرد!!!!

  19. 9 کاربر از پست مفید samanft تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (یکشنبه 11 آبان 93), nikon (پنجشنبه 20 آذر 93), Pinaar (یکشنبه 11 آبان 93), Quality (سه شنبه 13 آبان 93), sevil73 (چهارشنبه 19 آذر 93), SpecialBoy (یکشنبه 11 آبان 93), واحد (یکشنبه 11 آبان 93), شیدا. (یکشنبه 11 آبان 93), شایسته89 (چهارشنبه 14 آبان 93)


 
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 مهر 95, 22:29
  2. منو زن داداشام دوستیم دوست دوست
    توسط ارشیدا در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 11 آذر 91, 11:00
  3. دوست داشتن دختری که با پسر دیگری است و می گوید مرا دوست دارد
    توسط mehdi1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 آبان 90, 11:29
  4. من دوست پسر دوست صمیمیم رو دوست دارم
    توسط MisS AviatoR در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 28 اسفند 89, 12:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.