مجموعه اي عظيم به نام خانواده هميشه در حال تغييرات اجتماعي است، و همچنين پاسخگويي تغييراتي است که در درون و برون جامعه اتفاق مي افتاد و اين جريان بطور اجتناب ناپذيري صورت ميگرد. وقوع انقلاب صنعتي نقش بسزايي بر خانواده بر جاي گذاشت و آن گرفتن موقعيت و توليد اقتصادي از خانواده بوده است. اينکه تغيير درون خانواده يک مسئله اجتماعي است يا نوعي تطبيق پذيري است، خود موضوعي است که به ارزشها و ديدگاههاي افراد مربوط مي شود. همانطور که ميدانيم شاخصهاي موجود در خانواده در حال روبه رو شدن و تجربه مسائل اجتماعي گوناگوني مشتمل بر افزايش طلاق، افزايش فرزنداني که از خانواده جدا ميشوند، کودکان و دختران خياباني، افزايش نامشروعيت، در بعضي از جوامع، افزايش تعداد خانواده هاي تک فرزندي و خشونتها و مشکلات ناشي از مسائل مربوط به زناشويي در درون خانواده است. خشونت رو به افزايش درون خانواده به عنوان يک مسئله اجتماعي، و به عنوان يک وراثت اجتماعي حتي بر زندگي زوجهاي جوان که از خانواده خود جدا مي شوند و زندگي جديدي را آغاز مي کنند نيز تأثير زيادي دارد.
خانواده بعنوان کوچکترين واحد اجتماعي نقش عمده اي در پيداش جامعه و عملکردهاي اقتصادي،‌ اجتماعي وفرهنگي آن دارد. براساس بنياد خانواده است که جامعه و جوامع بزرگتر بشري آغاز ميشوند. خانواده تا قبل از انقلاب صنعتي و نظم جديد زندگي، قرنها به صورت کم و بيش ايستايي دوام داشت. بعد از وقوع انقلاب صنعتي و پيدايش الگوهاي جديد، روابط خانواده تحت تأثير مسائل مختلف قرار گرفت و به همين شکل از آن زمان به بعد، خانواده در کشورهاي مختلف دنيا از نظر کمي و کيفي شکل متفاوتي به خود گرفتند.
شايان ذکر است که خانواده به عنوان محوراصلي جامعه و بعنوان برطرف کننده نيازهاي مختلف انسان است. و از اين رو حرکت هر نوع اتفاقي که در جامعه رخ بدهد و يا حرکتي صورت بگيرد در گروه حرکت و يا کوشش خانواده است. بطور کلي خانواده برطرف کننده نيازهاي افراد و اعضاي خد ميباشد که نهايت اين افراد و اعضاء بايد با ايفاي نقش خود در جامعه توسعه اقتصادي، اجتماعي و تربيتي را دنبال و اجرا کنند خانواده به عنوان يک نهاد اجتماعي مهمترين وظيفه را در قبال خانواده خود دارد. و يکي از مهمترين وظايف خانواده تربيت اعضا و توجه به تحصيل و رفتار اعضا خانواده است.
همچنين فرهنگ پذيري و اجتماعي کردن اعضا از خانواده شروع مي شود و خانواده در عرصه نقش بسيار مهمي دارد بخاطر همين هست که در چند دهه اخير دولتها و جوامع مختلف به خانواده اهميت بيشتري داده و بر روي آنها سرمايه گذاري مي کنند.
ويژگيهاي ضروري خانواده‌: ميتوان گفت اين ويژگيها موجب دوام و بقاي خانواده نيز ميشود.
1- روابط دايم و هميشگي بين زوجين 2- ارتباطات زناشويي به صورت دايم 3- بقاء‌اعضا 4- سکونت و يا زندگي مشترک
ميتوان گفت به دنبال تأسيس خانواده، افراد تشکيل دهنده خانواده بطور مشترک با يکديگر سکونت و زندگي ميکنند و همه اعضا خانواده در کنار هم با مسائل و مشکلات بطور جدي مبارزه مي کنند.
قابل ذکر است که جمعيت شناسي به عنوان يکي از جديدترين شاخه هاي علوم اجتماعي ارتباط بسيار نزديکي با خانواده دارد،‌ يعني کيفيت و کارايي بهتر خانواده در گرو تعداد افراد و اعضاي آن است. امروز جامعه شناسان و علماي علوم اجتماعي تاکيد و توصيه زيادي بر محدود کردن بعد خانواده دارند. يعني اينکه اعضاي خانواده در حد امکانات اقتصادي و اجتماعي جامعه بايد تنظيم شود.
همچنين ميتوان گفت که جامعه شناسي خانواده تأکيد و توصيه فراوان بر ارتباط بين مشاوره و خانواده دارد. يعني از طريق برقراري پل ارتباط بين جريان مشاوره و خانواده از بسياري از آسيبها ميتوان پيشگيري کرد. مشاوره بعنوان فني جديد تا حدودي زيادي به سلامت خانواده کمک ميکند. و همچنين نهاد تعليم و تربيت ارتباط نزديکي با خانواده دارد. يکي از نيازهاي اساسي خانواده که پيشرفت و سلامت جامعه نيز مبتني بر آن است، همان نهاد آموزش و پرورش است. اين دو نهاد يعني خانواده و آموزش و پرورش ارتباط تنگاتنگي با يکديگر دارند. خانواده سالمتر نقش مؤثرتري در وظايف تربيتي ، تکميل وتکوين فرزندان، تقويت و مستعد کردن پتانسيلهاي آنها دارد. همينطور خانواده با سواد و تحصيل کرده بهتر ميتواند در انتقال زمينه هاي تربيتي به فرزندان و سرمايه گذاري بر روي آنها نقش داشته باشد.